به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین محسن رضوانی، عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی مؤسسه امام خمینی(س)، در کمیسیون علوم سیاسی اسلامی در دومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی که عصر امروز، دوشنبه 26 آبان ماه در سالن همایشهای صدا و سیما برگزار شد درباره چگونگی فهم فلسفه سیاسی اسلامی اظهار کرد: فهم فلسفه سیاسی در ارتباط با فهم سه عامل و مؤلفه فلسفه سیاسی سقراطی، آموزههای اسلامی و دیگری فلسفه سیاسی است. تفسیرهایی که در رابطه با فهم فلسفه سیاسی اسلامی در محافل علمی غربی و چه در محافل علمی اسلامی داریم، عمدتا متناقض است.
وی با بیان اینکه منظور از فلسفه سیاسی اسلامی، نگاهی دانشی است که در جهان اسلام شکل گرفت و ما آثار زیادی را در این زمینه داریم، گفت: هدف این است که به فهم نوینی از ماهیت فلسفه سیاسی اسلامی دست پیدا کنیم و این فهم مرتبط با فهم فلسفه سیاسی سقراطی است و عمده متفکران و فیلسوفان اسلامی ما بیشتر تلاش میکنند با نگاه تاریخی به مباحث یونان باستان و مباحث فلسفه سیاسی دست پیدا کنند.
رابطه فلسفه سیاسی اسلامی و فلسفه سیاسی سقراطی
وی افزود: اینکه تا چه حدی این فلسفه سیاسی اسلامی وامدار فلسفه سیاسی سقراطی است و آیا این وامداری و رجوع صحیح بوده یا نه، از مباحثی است که بسیار مطرح میشود. برخی عقیده دارند از آنجا که آنها فیلسوفان ملحدند، اساسا رجوع به آنها از اساس ایراد دارد. گروهی عقیده دارند که اینها فیلسوفان الهی هستند و رجوع به آنها درست بودهاست و برخی کاملا نگاه تأسیسی دارند و میگویند فلسفه سیاسی اسلامی اساسا وامدار آنها نیست.
این استاد علوم سیاسی خاطرنشان کرد: منظور از فلسفه سقراطی عمدتا سه شخصیت سقراط، ارسطو و افلاطون هستند. در این رابطه سه تصویر وجود دارد. در تصویر رایج غرب جدید نگاه آنها نگاه تاریخی بوده که میگوید در زمان آنها تعدد خدایان وجود داشته، بنابراین اینها نیز ملحدند، این یک نگاه تاریخی است. تصویری دیگر که وجود دارد، مربوط به حکمای اسلامی است که سقراط را فیلسوفان موحد و متأله میدانند. این دو تصویر دو نگاه متناقض است که وجود دارد و هرکدام نتایج خاص خود را دارد.
سقراطِ پیامبر
وی با بیان اینکه سنجش این دو نگاه که بر اساس منابع اصلی انجام شدهاست ، ابراز کرد: با بررسی آثار اصلی متوجه میشویم که ما دو دلیل بارز داریم که سقراط میتواند نبی باشد. یکی از دلایل، تصریح سقراط به این که از طرف خداوند برای هدایت آمدهاست، میباشد که در کتاب آپولوجیا به تقریر افلاطون آمده و دیگری آموزههای سقراط به لحاظ اصول است که با سنت نبوی همخوانی دارد و این تصویر سوم است.
رضوانی گفت: اگر ما تصویر اول را بپذیریم به ادعای اشتباه رجوع مسلمانان به سقراط اعتراف کردهایم، چرا که افراد زیادی معتقدند که آنها ملحد بودند و مراجعه به فیلسوفان ملحد اشتباه است. تصویر دوم قائم بر هماهنگی آموزههای فلسفه اسلامی با فلسفه سیاسی سقراط است. اما تصویر سوم فهم بهتری از رابطه فلسفه با دین و عقل با وحی به دست میدهد که این یکی از مباحث چالشبرانگیز غربی است.
هماهنگی فلسفه سیاسی با آموزههای اسلامی
وی بیان کرد: فلسفه سیاسی افلاطون هماهنگی زیادی با آموزههای اسلامی دارد، ولی در تفسیر افلاطون باید توجه کنیم که تفسیر آن را نمیتوانیم صرفا با همپرسه جمهوری یا همپرسه قوانین داشته باشیم کمااینکه هم در غرب و هم در دنیای اسلام این تفاسیر به اینگونه صورت گرفتهاست. باید در نظر گرفت که سه همپرسه مرد سیاسی، جمهوری و قوانین مکمل هم هستند.
وی با بیان اینکه فلسفه سیاسی ارسطو برخلاف فلسفه سیاسی افلاطون هیچ هماهنگیای با آموزههای اسلامی ندارد، تصریح کرد: بحث اینجا بر سر فلسفه سیاسی ارسطو است، نه فلسفه ارسطو؛ چون در بحثهای اخلاق هماهنگیهای زیادی را می بینیم. بین سیاست ارسطو و جمهوری افلاطون تقابل وجود دارد.
وی در پایان گفت: فلسفه سیاسی اسلامی اساسا متأثر از فلسفه نوافلاطونی و نوارسطویی نیست، چرا که آنها اساسا فلسفه سیاسی ندارند. دین اسلام در جهت معنابخشی دنیا اسلام است و چون در این جهت است مبین نظم سیاسی و اجتماعی مطلوب است، بنابراین سیاست و حکومت درست آن است که به دنبال دستیابی انسان به سعادت متعالی باشد.
خبرهای مرتبط:
مخالفان دنبال منزوی کردن علوم انسانی اسلامی هستند
نگاه افراطی به اسلامیسازی علوم نداشته باشیم/ نیازمندی به نگاه عمیق در نظریهپردازی