فاضل عبیات، پژوهشگر و پیشکسوت قرآنی درگفت وگویی تفصیلی با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، با اشاره به ضرورت توجه قاریان قرآن به معنا و مفهوم قرآن، اظهار کرد: تأمل و تدبر در قرآن کریم از آموزههای مورد تأکید خودِ قرآن کریم است و اساسا هدف غایی در تلاوت قرآن کریم فهم معانی و جاری ساختن آن در زندگی است؛ این همان اشاره صریح حضرت امیرالمومنین علی(ع) است که فرمودند: «لا خیر فی قرآءة لا تدبر فیها»؛ تلاوتی که تدبر در آن نباشد خیر و فایده ای درآن نیست.
وی با اشاره به اینکه به نظر میرسد همگان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که قاری قرآن باید انتقال معانی و مفاهیم را اساس کار خود قرار دهد، گفت: براین اساس اگر این پرسش را برابر هر فردی قرار دهید، حتی اگر این فرد چندان آشنایی با علوم و هنر تلاوت قرآن نداشته باشد، پاسخ او به احتمال بسیار زیاد این است که تلاوت قرآن باید معنا محور باشد. با این حال رعایتِ این اصلِ مهم در تلاوت قرآن چندان ساده نیست. از این روی شایسته است این موضوع و جنبههای مختلف آن در مجامع قرآنی مورد بحث و تدقیق قرار گیرد. توجه به این موضوع ضمن اینکه تبیینکننده شرایط و توانمندیهای لازم برای قاریان قرآن است الزاماتی را بر رویههای موجود در آموزش و تربیت قاریان و مدرسان قرآن کریم و توانمندسازی آنها دربر دارد.
عبیات ادامه داد: به دو دلیل پاسخ به این پرسش حداقل از نظر عملی دشوار است؛ دلیل نخست جمعیت بسیار زیاد مسلمانان غیرعرب و عربی نخوانده در جهان است و دلیل دوم ضرورت اجتناب ناپذیرِ« قاعدهمند ساختن تلاوت قرآن کریم» است.
آئین تلاوت قرآن کریم به مثابه یک فرآیند ارتباطی
این فعال قرآنی افزود: برای روشن شدنِ بحثِ تلاوت معنامحور میتوان به آئین تلاوت قرآن کریم به مثابه یک فرآیند ارتباطی بنگریم. این فرآیند اجزای متعددی دارد که در کلیترین شکل میتوان این اجزا را برای آن برشمرد؛ قاری قرآن با همه امکانات خدادادی و اکتسابی و شرایط ذهنی و روحی و روانی او، محتوای پیام که در اینجا متن مقدس قرآن کریم است و شنونده تلاوت با همه پیشزمینههای ذهنی، فردی و فرهنگی و روانشناسی خود است.
عبیات افزود: تلاوت قرآن در این مدل یک مدار ارتباطی است که از عناصر فوق تشکیل شده است. برقراری جریان ارتباطی در این مدار، شرایط خاصی را طلب میکند. قاری قرآن در این مدل نقش فرستنده و سازنده حاملِ پیام را ایفا میکند، حامل پیام همان تلاوت اوست. او تلاش میکند محتوای پیام را همانگونه که خود قرآن میخواهد به شنونده منتقل کند. کار او البته صرفا انتقال ساده کلمات و عبارات به گوش مستمع نیست، که اگر اینگونه بود کار تلاوت قرآن بسیار ساده میبود.
عضو هیئتمدیره جامعه قرآنی استان خوزستان افزود: به عنوان نمونه هنر دکلمه کردن متونِ معروف و ادبی توسط افراد خبره را در نظر بگیریم. خواندن یک متن در اینجا هرگز به معنای صِرفِ جاری ساختن کلمات و عبارات آن بر زبانِ گوینده یا قرائتکننده آن متن نیست، بلکه قرائتکننده ماهر با تکنیکهای گویندگی خود، استفاده از حجم صوت و زیر و بم صدای خود و با افزودن نشانههای صوتیِ تداعیکننده تعجب، خشم، غیرت، غم و اندوه، یا شادی و بالندگی و ... و با تنظیم سرعت ادای کلمات و میزان وقف و سکوت در میان بخشهای متوالی متن و حتی با بهرهگیری از حرکات سر و دست و چهره و تقسیم نگاه خود، متن را برای شنوندگان قرائت میکند. آنچه در اینجا اتفاق میافتد این است که با این کارها فرد دکلمهکننده تلاش میکند زاویه فرود و نشستن واژهها و عبارات را در ذهن و روان مخاطب تعیین و تنظیم کند. کاملا واضح است زمینه اصلی و نقطه عزیمت گوینده در عمل دکلمه کردن، دریافت و فهم او از متن است. به این ترتیب، او دریافت و فهم خود را از متن به شنونده القا میکند و خواننده را ترغیب و هدایت میکند که چگونه متن را دریافت نماید. پس کار او در یک معنی نوعی بار تفسیری یا تأویلی دارد و اتفاقا یکی از زمینههای معنایی اصطلاح «تأویل» در تاریخ اندیشه بشری همین شیوه اجرا و گویندگی برای یک متن مهم است.
ضعف خواننده در تصویرسازی متن، از شدت جریان ارتباطی میان او و شنوندگان میکاهد
وی افزود: در اینجا جریان ارتباطی میان خواننده و شنونده متن برقرار میشود. ضعف خواننده در تصویرسازی و تعبیر درست از متن، از شدت این جریان ارتباطی میکاهد. حال فرض کنیم که خواننده متن معانی آن را نداند، در این صورت روشن است که قدرت او در القای معانی به شدت افت میکند. پس کاملترین شکل این فرآیند ارتباطی آن است که گوینده کاملا به محتوای متن آگاهی داشته باشد. در مورد قرائت قرآن کریم همین امر صادق است. یعنی آشناییِ کامل ِقاری با معانی و مفاهیم آیات تلاوت شده ایدهآلترین شرط برای تلاوت قرآن است.
شیوه نگاه قاری به قرآن کریم در تلاوت او اثر میگذارد
این پژوهشگر قرآنی در پاسخ این پرسش خبرنگار ایکنا که آیا این بدین معناست که یک قاری غیرعرب نمیتواند تلاوت قرآن را به شکل کاملی انجام دهد؟ تصریح کرد: من اصلا چنین اعتقادی ندارم. البته در اینجا باید ذکر کرد کارِ مسلمانان غیرعرب در تلاوت مؤثر قرآن کریم دشوارتر است و این البته طبیعی است. از این روی است که اتفاقا اتقان زبان عربی و تلاوت درست و مؤثر قرآن کریم توسط یک مسلمان غیرعرب البته بسیار جالب توجه و مورد تقدیر و اعجاب مسلمانان است. سخن در این باب بسیار است. معتقدم علاوه بر معنای الفاظ و آیات قرآن کریم، شیوه نگاه قاری قرآن به قرآن کریم در تلاوت او اثر میگذارد. در این زمینه ویژگیهای شخصیتی فرد قاری از اهمیت زیادی برخوردار است.
توجه به منبع کلام، شخصیت قاری قرآن را مهیای ارائه تلاوت مؤثر میکند
عبیات ادامه داد: در باب آداب تلاوت قرآن کریم اولین نکتهای که باید در روح و شخصیت قاری قرآن حاضر باشد این است که آنچه او برای مردم میخواند کلام خداوند است. همین توجه و التفات به حضور در پیشگاه قرآن کریم در تلاوت یک قاری تأثیر بسزایی دارد. علامه ملامحسن فیض کاشانی در کتاب ارزشمند المحجه البیضاء در باب آداب باطنی تلاوت قرآن کریم میگوید: برخی از عارفان ممکن است یک شب را تا به سحر روی تلاوت یک آیه از قرآن توقف کنند و هیبت قائل این آیات، یعنی مصدر الهی قرآن چنان وجود عارف را به لرزه درآورد که به طور مکرر آیه را میخواند و میگوید: هُوَ کلامُ ربّی... هُوَ کلامُ ربّی.... پس توجه به منبع صدور این کلام شخصیت قاری قرآن را مهیای ارائه تلاوت مؤثر میکد.
وی افزود: یکی از اساتید فن میگوید میتوان از روی تلاوت قاری به روحیه او نیز پی برد. این البته ادعای بزرگی است. اما آنچه برای ما در اینجا اهمیت دارد این است که ویژگیهای شخصیتی فرد در آثار او تأثیر دارد و براین اساس است که متخلق بودن به اخلاق قرآنی و متأثر بودن از مفاهیم قرآن کریم قطعا در تلاوت فرد تأثیر دارد.
هیچ هنری بدون اخلاق و هیچ اخلاقی بدون هنر قابل تصور نیست
این مدرس علوم قرآنی افزود: توجه به رابطه وثیق میان هنر و اخلاق تا جایی پیش رفته است که برخی ازاندیشمندان معتقدند « لافنّ بلا أخلاق و لا أخلاق بلا فنّ» یعنی هیچ هنری بدون اخلاق و هیچ اخلاقی بدون هنر قابل تصور نیست. در اینجا موضوع این است که اساسا ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی یک هنرمند (و در اینجا قاری قرآن ) چه تأثیری بر کار هنری او دارد؟ با روشن شدن این ارتباط، معلوم خواهد شد وقتی یک فرد به طور حرفهای وارد وادیِ هنرِ تلاوت قرآن کریم میشود، در حقیقت سیر و سلوک خاصی را باید در زندگی خود جاری سازد و صِرف یادگیری قواعد و بهرهمندی از خصوصیاتی نظیر صوت زیبا در این زمینه کفایت نمیکند. مثلاً فردی که در نتیجه تلاش و ریاضت، قدرتِ تنظیم و کنترل احساسات و ذهن و خیال خود را پیداکرده است، احتمالا در تنظیم دقیق و مؤثر تلاوت خود موفق خواهد بود. پس به یک معنا، تلاوت قرآن نوعی انعکاس جذبههای روحانی و دریافتهای معنویِ قاری قرآن است که از رهگذر سیر و سلوک قرآنی خود کسب کرده است. بر این اساس از دیدگاه من برگزاری کارگاهها و کلاسهایی برای مرور و آموزش آداب ظاهری و باطنی تلاوت قران کریم، در کنار آموزش علوم قرائت بسیار مفید است.
قاریان پیش از تلاوت، در طرحریزی منظومه تلاوت خود، معنا را نیز در نظر بگیرند
وی افزود: نکته دیگر این است که معمولا بسیاری از آیات قرآن کریم برای قاریان قرآن، شناختهشده و معنای آنها در حدی که برای تلاوت لازم باشد، روشن است. پیشنهاد من این است که یک قاری قبل از اینکه تلاوت خود را انجام دهد یک دور در معانی آیات تأمل نماید و خود را در فضای معنایی آیات قرار دهد و در طرحریزی منظومه تلاوت خود، معنا را نیز در نظر بگیرد. اگر قاریان قرآن این امر را به عنوان یک اصل و قاعده در هر تلاوتی مد نظر قرار دهند، به تدریج به سمت همنوایی میان قالب و محتوا پیش خواهند رفت.
آموزش قواعد تلاوت آهنگین، موفقیتها و عوارضی در پی داشته است
این داور مسابقات قرآنی در پاسخ به این پرسش که آموزش صوت و لحن و تنغیم و کاربرد مقامات در تلاوت قرآن چه تأثیری در القای معنای آیات به شنونده دارد؟ گفت: برای یک قاری عرب که در سراسر زندگی خود با زبان و الحان و موسیقی عرب سر وکار دارد و با آنها زندگی کرده است، شاید تئوریزه کردن و اشراف تئوریک بر همه مقامات موسیقی قرآنی چندان فوریت و ضرورت نداشته باشد. اما برای قاریان غیرعرب این ضرورت احساس میشود که علاوه بر آموختن تجوید و علم قرائات و وقف و ابتدا، تنغیم و تلحینهای بکار رفته در تلاوت قرآن به گونهای منظم و قاعدهمند باید تدوین و آموزش داده شوند. به ویژه اینکه مثلا در کشور ما «برگزاری مسابقات قرائت قرآن کریم» مهمترین عامل برای ترغیب و تشویق جوانان به هنر تلاوت و تربیت قاریان قرآن کریم است. برای اینکه این مسابقات دارای معیارهایی روشن برای داوری میان قاریان باشند و دخالت سلیقه و پسند شخصی داوران در آن به حداقل برسد باید تکلیف معیارها و شیوه امتیازدهی در بخش صوت و لحن نیز روشن شود. بر این اساس اهتمام ویژه و گستردهای را از سوی اساتید فن در زمینه تعلیم مقامات و نغمات قرآنی شاهد بودیم. میتوان کار انجام گرفته را نوعی استانداردسازی برای تلاوت آهنگین قرآن نامید که موفقیتهایی در این زمینه کسب شده است. اما در کنار این موفقیتها یکسری عوارض سلبی نیز مشاهده میشود.
حرکت قاریان به سمت قالبهای شبیه به هم از آفتهای تلاوتهای مسابقهای است
وی با اشاره به اینکه قاعدهمندسازی تنغیم قرآنی علاوه بر فواید و آثار مثبت خود، آفتهایی را هم در این زمینه به همراه داشته است، گفت: یکی از این آفتها حرکت قرائت قاریان به سمت قالبهایی بسیار شبیه به هم بود. شما اگر به تلاوت ده نفر قاری مصری گوش دهید تنوع و تفاوت در بین آنها بسیار مشهود است و در بین آنها شاید بیش از پنج مکتب و سبک مختلف ببینید اما اگر به تلاوت 10 نفر از قاریان ما گوش کنید آنها را بسیار نزدیک به هم میبینید. قالبسازی تنوعکُش است. زمانی برخی از اساتید از باقی ماندن برتقلیدِ صرف از قاریان بزرگ نهی میکردند. زیرا تقلید ابداع و خلاقیت را از بین میبرد. اینک باید یک عامل دیگر را، یعنی قالب سازی را، بعنوان مانعی برسر راه خلاقیت در نظر بگیریم.
آموزش قرآن کریم در کشور مراحل متعددی را گذرانده است
این پژوهشگر قرآنی با اشاره به سیر آموزش قرآن در کشور گفت: آموزش تلاوت قرآن کریم در کشور ما از مراحل متعددی گذر کرده است. در دوره مربوط به اساتید پیشکسوت، یعنی سالهای دهه پنجاه و شصت هجری شمسی، تمرکز اساتید و معلمان بر علوم تدوین یافته در این زمینه بوده است. میدانیم که ما یک میراث علمی قوی در زمینه تجوید قرآن کریم و مباحث مربوط به علم قرائات در اختیار داریم. در آن دوره یک قاری قرآن کریم قواعد تجوید و وقف و ابتدا را میآموخت و در زمینه صوت و لحن استانداردی مدون و قابل عرضه وجود نداشت. حتی نامی از مقامات و نغمههای قرآنی به میان نمیآمد و در این زمینه قاری قرآن با استماع تلاوت قاریانِ مرجع، به پرورش هوش و گوش موسیقیایی خود میپرداخت و هر کسی برای خود منظومهای را در این زمینه میساخت و با عرضه آن به اساتید فن به بازسنجی و اصلاح آن میپرداخت. تلاوتهای مرجع نیز توسط اساتید قرآن به قاریان پیشنهاد میشدند.
عبیات افزود: از دیدگاه من در آن دوره تلاوتهایی ماندگار، بسیار گرم و دلنشین از قاریان ایرانی توسط اساتید قرآن عرضه شده است. از جمله آنها میتوان به تلاوت سوره قصص یا سوره نمل استاد خدام حسینی و تلاوت سورههای حشر و شمس استاد مرحوم غفاری اشاره کنم. اینها تلاوتهای ماندگار و مؤثری هستند که البته این روزها کمتر پخش میشوند.
عضو هیات مدیره جامعه قرآنی استان خوزستان ادامه داد: در مرحله بعد و مشخصا از آغاز دهه هفتاد به تدریج قواعد نغمهپردازی و مقامات موسیقی مطرح شد. دورهای که سرتیتر آن را در عبارت «صُنِعَ بِسَحر» میبینیم که برگرفته از حروف آغازین نامهای مقامات پرکاربرد در تلاوت قرآن کریم یعنی صبا، نهاوند، عجم، بیات، سهگاه، حجاز و رست است. دوره «صُنِعَ بسَحر» تأثیرات قابل توجهی را در مسیر تلاوت قرآن قاریان کشور ما و به تبع آن قاریان برخی کشورهای اسلامی گذاشت. در این دوره یک قاری نوآموز، احساس میکرد که به فرمول نهایی تلاوت استاندارد قرآن پی برده است. بدین ترتیب در فرآیند آموختن و پرورش یافتنِ قاریان، دوره تقلید کامل از تلاوتهای اساتید مرجع در تلاوت قرآن بسیار کوتاه شد.
وی ادامه داد: در سالهای اخیر، پس از فروکش کردن عطش کشف و فهمِ شیوههای تلحین و مقامات تلاوت قرآن، چندسالی است که با بررسی آثار و نتایج آن دوره، فضای قرآنی کشور و ذهنیت اساتید و قاریان قرآن به موضوعات و پرسشهای عمیقتری پرداخته است. یکی از موضوعات همین پرسش شما در مورد تلاوتِ معنا محور است.
میان قالب قرائت و معنامحوریِ آن یک ارتباط دو سویه وجود دارد
این فعال قرآنی در ادامه با اشاره به اینکه میان قالب قرائت و معنامحوریِ آن یک ارتباط دو سویه وجود دارد، گفت: قاعدهمند کردن تلاوت باید از انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشد لذا صورت مساله اینگونه میشود که چه رابطهای میان قالبهای تلاوت قرآن کریم و موفقیت قاری در انتقال معانی و مفاهیم قرآنی به شنونده وجود دارد؟ آیا فرمولیزه کردن همه جنبههای تلاوت، انعکاس مناسب و درست معانی در تلاوت را تحت تأثیر قرار نمیدهد؟
آئیننامههای مسابقات قرآن باید از انعطافپذیری بالایی برخوردار شوند
وی ادامه داد: معتقدم آئیننامهها و دستورالعملهای مسابقات قرآن باید ضمن ارائه خطوط و چهارچوب کلی تلاوت قرآن کریم، از انعطافپذیری بالایی برخوردار باشند. توجه به اینکه ضابطهمند کردن تلاوت نباید با ابداع و خلاقیت قاری تعارض داشته باشد، لازم است. به عنوان مثال، حقیقتا هنوز هم نسبت به اینکه در یک تلاوت مسابقهای باید از چهار مقام کامل استفاده شود، مشکل دارم. این را میپذیرم که باید معیارهایی روشن برای سنجش و مقایسه تلاوتها وجود داشته باشد اما به نظر اینجانب تنوع نغمهپردازی مهمتر از تنوع مقامات است. منظور من این است که اگر یک قاری بتواند در یک مدت زمان مشخص از بخشهای متنوع یک مقام چنان بهره بگیرد که هیچگونه یکنواختی در تلاوت او احساس نشود در زمینه لحن می تواند نمرهای کامل بگیرد. شما تلاوتهای اساتید قرائت را که در آنها به مدت نزدیک به 20 دقیقه از گوشههای مختلف فقط یک مقام (مثلا بیات) استفاده کردهاند گوش دهید، صحت سخن من را خواهید یافت.
ایده لزوم استفاده از چند مقام کامل، سبک تلاوت قاریان بزرگ را از گردونه مسابقات خارج میکند
این نویسنده قرآنی افزود: ایده لزوم استفاده از چهار یا چند مقام کامل در تلاوت قرآن، بسیاری از سبکهای تلاوت قاریان بزرگ را از گردونه مورد قبول مسابقات خارج میکند. مثلا در این مدل تلاوت استاد عبدالباسط، استاد منشاوی، استاد محمود علی البنا، استاد عبدالفتاح شعشاعی و بسیاری از سبکها و منظومههای تلاوت استاد مصطفی اسماعیل و... هرگز تلاوتهای قابل اقتدا و ایدهآل مسابقات نخواهند بود. واضحتر بگوییم و بر این نکته پا بفشاریم که تلاوت سوره مریم و تکویر استاد عبدالباسط یا تلاوت سوره رعد ایشان یا تلاوت سوره یوسف، حاقه استاد مصطفی اسماعیل یا تلاوت سوره حشر یا مؤمنون یا توبه استاد منشاوی .. این تلاوتها که جزء تلاوتهای ماندگار و درجه یک جهان اسلام است هرگز جزء تلاوتهای درجه یک و قابل اقتدا در مسابقات قرآن نیستند.
وی افزود: البته این موضوع مورد توجه اساتید فن بوده است که به هر حال برای داوری عادلانه بین تالیان قرآن باید بخشهای صوت و لحن هم قاعدهمند بشوند. پس ما با وضعیت پیچیدهای در این زمینه روبه رو هستیم. در اینجا اگر همین قواعد را بپذیریم عیبش این است که با توجه به اهمیت مسابقات در جهتدهی به آموزش و پرورش قاریان قرآن، همه قاریان قرآن به تلاوتهای قالبی گرایش پیدا خواهند کرد و در نتیجه با وضعیتی نظیر آنچه در دهه اخیر دیدهایم روبهرو خواهیم شد. همچنین اگر بپذیریم که مقامات تلاوت قرآن هر کدام برای فضای معنایی و مفهومی خاصی تناسب دارند، در حقیقت با مجبور کردن قاری قرآن به تنظیم یک تلاوت در قالب چهار مقامِ کامل به طور تلویحی پذیرفتهایم که هر یک صفحه یا مجموعهای از آیات قرآن کریم حتما شامل هر چهار فضای مفهومی هستند که چهار مقام کامل تلاوت برای آنها تناسب دارند و میدانیم که چنین نیست. پس ما از یکسو به یک مجموعه از معیارها برای سنجش و مقایسه تلاوت ها نیاز داریم و از سویی دیگر این معیارها ممکن است ابداع و خلاقیت قاریان را کم کند که برای برطرف شدن این تعارض باید چارهای اندیشید.
پرورش ذوق و هنر استماع قرآن از موضوعات مهم و قابل بحث و برنامهریزی است
این مدرس دانشگاه در ادامه به ارائه راهکار برونرفت از این تعارض پرداخت و گفت: راههایی که به نظر میرسد میتوانند در این زمینه مورد بررسی قرار گیرند عبارتند از رفع محدودیت در بکارگیری مقامهای تلاوت و جبران خلأ بوجود آمده در زمینه معیار قضاوت با افزایش تعداد داوران قسمت صوتولحن در مسابقات، رسمیت دادن به ذوق و پسند عمومی جامعه قرآنی در قضاوت پیرامون تلاوت قاریان که این پیشنهاد میتواند با انتخاب مثلا 20 یا 30 نفر از اساتید برجسته و درخواست داوری غیر حضوری در مورد تلاوت قاری و اعلام آن به کمیته برگزاری مسابقات اجرایی شود تا علاوه بر نمره داوران مدعو مسابقات، درصدی از نمره صوت و لحن تلاوت قاریان از روی ارزیابی داوران غیر حضوری به عنوان نمایندگان ذوق و سلیقه عمومی تلاوت قرآن تعیین شود. البته در زمینه ذوق عمومی میان شنوندگان تلاوت که رکن سوم مدل ارتباطی مورد اشاره است. به نظر میرسد جای بحث و پژوهشهای جدی خالی است. زیرا یک رکن در این مدل، همان مستمعان هستند. مخاطبان تلاوت قرآن، تأثیر بسزایی در ساخته و پرداخته کردن فضای کلی تلاوت قرآن دارند. پرورش ذوق و هنر استماع قرآن از موضوعات بسیار مهم و قابل بحث و برنامه ریزی است.
خواننده به هر زبان، باید خود را در فضا و شرایط زبان اصلی قرار دهد
عبیات در پاسخ به این پرسش ایکنا که به طور خاص توجه به علم تجوید و وقف و ابتدا چه نقشی در تلاوت معنا محور دارد؟ توضیح داد: هر نظریهای را در مورد شیوه پیدایش زبان داشته باشیم بالاخره نوعی ارتباط میان اصوات و حروف با معانی برقرار است. بر اساس نظریات موجود در علوم مربوط به زبانشناسی، معتقدم که این ارتباط در زبان عربی به دلایل متفاوتی بیشتر است. یعنی به ویژه در زبان عربی، لفظ صرفا نشانهای نیست که بنا بر قرارداد بر یک مفهوم یا معنایی وضع شده باشد. این لفظ به تعبیر «ابن جنّی» حاصل نوعی سوق دادن حروف به سمت معناست. تعبیر او به عربی این است: «سَوقُ الحروفِ علی سمتِ المعنی المقصود و الغرضِ المراد». این فرآیندی بوده است که مثلا یک فرد عرب برای لفظ نهادن برمعنای خاص طی کرده است. این فرآیند تابع روانشناسی او و دریافتهای او از اشیاء و مفاهیم از یکسو و همچنین ویژگیها و تأثیر اصوات از سوی دیگر بوده است. بعضی نظریات معتقدند که فرد عرب اصوات حروف را مستقیما از طبیعت گرفته و در طی یک فرآیند روانشناختی و زیباشناختی، الفاظ را به سمت معنی سوق داده است. فرد این عملیات را انجام داده تا به یک لفظ کاملا متناسب و منطبق بر معنا برسد. پس صرف قرارداد مکانیکی نبوده است. حتی برخی از اندیشمندان به تقارب اصوات بکار رفته در دو کلمه بعنوان زمینهای برای فهم ارتباط معنایی میان آن دو کلمه نگریستهاند. زبان عربی از این نظر جایگاه ممتازی دارد. در زبان عربی واژه ها، موجودات بی روحی نیستند بلکه زنده هستند.
وی ادامه داد: حال اگر این را بپذیریم پس فردی که میخواهد به کنه واژگان عربی برسد و آنها را کاملا زنده دریابد و بر زبان خود جاری سازد، باید به نوعی همدلانه با متکلمان به این زبان، با واژههای این زبان برخورد کند. در اینجا «همدلی» یک مفهوم روانشناسانه است . ترجمه واژه «empathy» است. در زبان عربی این واژه را «التقمّص العاطفی» ترجمه کردهاند که ترجمه بسیار زیبایی است. تقمص یعنی تلاش فرد برای بر تن کردن جامه یک فرد دیگر. تقمص عاطفی یعنی تلاش فرد برای اینکه خود را در همان حالت و هیأت و موقعیت عاطفی و روانشناختی فرد دیگر قرار دهد. حال که لفظ عربی (یا هر زبان دیگری) یک لفظ زنده است و ارتباطی پویا و زنده با متکلم به آن لفظ دارد، پس فردی که به هر دلیل در پی سخن گفتن به آن لفظ است باید خود را در محیط و شرایط زبان اصلی قرار دهد؛ یعنی با کاربران آن لفظ همدلی یا تقمص عاطفی برقرار نماید.
علم تجوید،شرط لازم حفظ همساز بودنِ اصوات و فضای معنایی است
این پژوهشگر قرآنی ادامه داد: یکی از روشهای این همدلی توجه به تجوید است. وقتی در زبان عربی اصواتِ حروف تا این حد در روح معنایی واژهها مؤثر است پس حفظ این اصوات در شکل اولیه و ناب خود این ارتباط را حفظ میکند. این اصوات و ترکیب آنها به طور ناخودآگاه تأثیرات خاصی بر شنونده میگذارند. بنابراین اگر این اصوات دستخوش تغییر و بی دقتی شوند، آن ارتباط معنایی گسسته میشود. علم تجوید تضمین کننده حفظ این ارتباط است و از این روی بسیار اهمیت دارد. مثالهایی را در این زمینه البته میتوان بیان نمود. در آیه شریفه «إذا السماء انشقت»(انشقاق/1) نقش قاف مشدد مهم است. اگر شما قاف را بدون صفت شدت و بدون حالت انفجاری تلفظ کنید از تأثیر و زیبایی ارتباط این واژه و مفهوم آن کاستهاید. البته ذکر این نکته لازم است که در زمینه ارتباط آوا با معنا در الفاظ عربی پژوهشها کم شماره بودهاند. بسیاری از نظراتی که جسته گریخته در این زمینهها میشنویم یا میخوانیم نوعی دریافت و نقطه نظرات شخصی هستند. در این زمینه ضابطهمندی بسیار مهم است و نباید به زور به دنبال ارتباط صریح میان طبیعت لفظ با معنا باشیم. یعنی نباید از بیان این نکته چنین برداشت شود که براحتی میتوان از بررسی اصوات حروف و ویژگیهای آنها در ترکیب با یکدیگر به معانی واژهها دست یافت. در این زمینهها باید به شدت احتیاط کرد. اما حداقل باید به این نکته توجه نمود که بالاخره اصوات حروف و واژگان قرآن انعکاس ویژهای در گوش و روان شنونده دارند و با فراگیری دانش تجوید میتوان اصالت حروف و کلمات و تأثیر آنها را حفظ نمود.
علم وقفوابتدا تلاشی برای تضمین رعایت معنا در تلاوت است
وی ادامه داد: بخش دیگر پرسش در زمینه وقف و ابتداست. روشن است که این شاخه مهم از علوم قرائت ارتباط تنگاتنگی با علم تفسیر قرآن کریم دارد. قاریانی که با ترجمه قرآن و تا حدودی با تفسیر آیات آشنا هستند، قواعد وقف و ابتدا را بهتر رعایت میکنند. اما معمولا قاریان قرآن در زمینه وقف و ابتدا به تجربه خود و کثرت استماع تلاوتهای ترتیل یا تحقیق قاریانِ مرجع، تکیه میکنند. خلاصه اینکه علم وقف و ابتدا خود تلاشی است برای تضمین رعایت معنا در تلاوت قرآن. اخیرا مباحث مربوط به رعایت جنیههای معنایی در تلاوت توسط برخی از اساتید مطرح شده است. اینکه تلاوت اساسا نوعی تعبیر است و تا حدودی بار تفسیری نیز دارد، نکته مهم و ارزندهای است. فضای قرآنی ما در زمینه این مباحث در آغاز راه است.
مصاحبه عالی بود که این استاد بزرگوار به نکات تخصصی جالبی اشاره کرده اند.
مشخصه در این زمینه خیلی کار کرده است.
خوشم اومد
عالی بود با تشکر از استاد عبیات
خوزستانیهای عزیز استاد قرآنی بزرگی دارین قدرش را بدانید بنده از بچگی در جلسات ایشان حضور داشتم و الان 30 سال سن دارم هنوز که هنوزه نکات ظریف و آموزنده و دقیق قرآنی ایشان در جلسات ملکه ذهنم هستن . خدا توفیقشان بده . طیب الله حاج فاضل عبیات
مصاحبه بسیار مفید و تاثیرگذاری است. چرا این مصاحبه روی صفحه اصلی و یا حتی صفحه شعب قرار نگرفت. به نظرم اگر درصفحه اصلی و یا حتی شعب قرار می گرفت قشر بیشتری از قرآنیان از این مصاحبه بسیار مفید استفاده می کردند. از ایکنا این خبرگزاری مقدس هم ممنونم.