به گزارش خبرنگار ایکنا؛ چهارمین هماندیشی جایگاه مطالعات قرآنی در تحول علوم انسانی با محور «مبانی زبانشناختی-اصطلاحشناختی پژوهشهای میانرشتهای» صبح امروز 28 بهمن ماه، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز به کار کرد. این نشست طی چهار پنل و تا بعد از ظهر امروز ادامه خواهد داشت.
احمد پاکتچی، دبیر علمی این هماندیشی در آغاز این نشست در سخنانی گفت: ما امروز در چهارمین رویداد از سلسله رویدادهای حوزه مطالعات میانرشتهای در حوزه قرآن کریم هستیم؛ ما از یک سو به دنبال بسترسازی برای مطالعات بینرشتهای قرآنی و از سوی دیگر به دنبال الزامات و آسیبشناسی این مطالعات هستیم.
دبیر علمی این هماندیشی افزود:اولین همایش کاملا عمومی بود. براساس یک فلسفه، در همایش اول ما ارتباط علوم را از سه جنبه روش، معرفت و اصطلاحشناختی بررسی کردیم. ما در سال دوم و سوم روش و معرفت شناختی را مورد بحث قرار داده و امروز در ساحت اصطلاحشناختی پیش خواهیم رفت. انتخاب این موضوعات بر اساس یک برنامهریزی از روز اول بوده است. اینجا از خانم پارسا و قبادی که حامیان و آغازگر بودند و هم از آقای رهنما تشکر میکنم که شکلگیری ایده اصلی با همراهی ایشان بوده است.
وی تصریح کرد: ما تا امروز بر اساس دیالوگ بین علوم در انتخاب موضوعات و دعوت از اساتیدی که به جمع ما پیوستند، با افق باز حرکت کردهایم؛ یعنی اگر به فهرست و تخصص سخنرانان توجه کنند، چه امروز و چه در سه سال قبل ملاحظه خواهند کرد بنای ما این نیست که متخصصین علوم قرآنی را دور هم جمع کنیم، بلکه هدف اصلی این بوده است که متخصصینی از رشتههای مختلف حضور داشته باشند و فضایی ایجاد شود که گفتوگویی بین این دو دسته متخصصین برقرار شود. هدف این همایشها ایجاد بستری برای گفتوگو بوده و ما به دنبال این بودهایم که اینگفتوگوها به ما بگویند که ما باید به کجا برویم و سناریویِ آینده، بعدا نوشته خواهد شد.
پاکتچی ادامه داد: در ارتباط با موضوع تخصصی امسال ما از اساتیدی از گرایشهای زبانشناسی و ارتباطات دعوت کردهایم و امروز در جمع ما اساتیدی مانند عاصی، افراشی، بشیر و ... حضور دارند که ما به این مسئله افتخار میکنیم.
در ادامه پنل اول این هماندیشی با عنوان جایگاه و فلسفه اصطلاح در گفتوگوهای علمی با مدیریت آزیتا افراشی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز به کار کرد.
مروری بر پیشینه مطالعات اصطلاحشناختی و فرهنگنگاری
سخنران اول این پنل با مصطفی عاصی، استاد رشته زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با موضوع «مروری بر پیشینه مطالعات اصطلاحشناختی و فرهنگنگاری» بود.
عاصی در آغاز سخنانش گفت: اصطلاحشناسی و فرهنگنگاری دو حوزه نزدیک به هم هستند و بررسی این دو در ایران بدون هم ممکن نیست. اصطلاح به چند معنا به کار برده میشود. اصطلاح در معناهای اصطلاحشناسی (رشته و حوزه فعالیت)، نظریه و مجموعه اصطلاحات به کار برده شده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: به همین دو دلیل هم اصطلاحشناسی و هم فرهنگنگاری رشتههای تخصصی برای تدوین واژهنامهها و فرهنگ هستند. فرهنگنگاران واژگان عمومی زبان را بیشتر مد نظر دارند، اما در اصطلاحشناسی واژههای تخصصی مد نظر قرار میگیرد و از این رو فرهنگشناسی وسیعتر از اصطلاحشناسی است.
وی تصریح کرد: فرهنگنگاری پس از سیری طولانی در قرن بیستم به عنوان یک رشته علمی ذیل زبانشناسی کاربردی قرار گرفته است. فرهنگنگاری نظری به دنبال اصول کلی و زمینههای علمی ناظر بر بررسیهای تاریخ و ردهشناسی فرهنگها، نظریههای واژگانشناسی پیکرهای و اصطلاحشناسی است. یکی از محصولات فرهنگنگاری اصطلاحشناسی است.
عاصی در خصوص پیشینه فرهنگنگاری در ایران گفت: سابقه فرهنگنگاری در ایران به دوران ساسانیان باز میگردد. فرهنگ اویم یکی از این فرهنگنامههاست و در کنار این فرهنگ، فرهنگ پهلویک موجود است.
وی تصریح کرد: ایرانیان پس از اسلام توجه خود را به زبان عربی معطوف کردند. در این میان خلیلبن احمد فراهیدی کتاب العین را در اوایل قرن دوم هجری، اسماعیل جوهری کتاب صحاح اللغة و فیروزآبادی کتاب مهم قاموس المحیط را نوشت که تا به امروز این کتاب منبعی بسیار مهم است. وی این کتاب را در قرن هشتم هجری قمری نوشته است؛ قاموس به معنای دریای بزرگ، امروز به هر فرهنگنامهای تعمیم یافته و در زبان فارسی و عربی به معنای واژگان گرفته شده است و این تاثیر عمیق کار فیروزآبادی را نشان میدهد.
وی ادامه داد: در ایران نیز در نیمه قرن پنجم، اسدی طوسی لغت فرس خود را تدوین کرده است و با توجه به آن کتاب صحاح الفرس نوشته شده است و نمونههایی از جمله برهان قاطع در هند نگاشته میشود. در زمان حاضر طیف بزرگی از فرهنگها برای زبان فارسی فراهم شده است. از جمله فرهنگهای تکزبانهای مانند دهخدا و فرهنگهای دوزبانه که میبینیم برای مهمترین زبانهای دنیا فرهنگهای دوسویه تدوین شده است.
عاصی تصریح کرد: بعد نوبت به فرهنگهای تخصصی رسیده که فهرست این فرهنگها بسیار طولانی است و بیش از 500 عنوان فرهنگ در زبان فارسی تدوین شده است. بعد ما فرهنگهای تخصصی دو زبانه را داریم.
وی افزود: من از سنت فرهنگنگاری در غرب میگذرم. با ورود زبانشناسی در اوایل قرن بیستم به میدان فرهنگنگاری تحویل در فرهنگنگاری روی میدهد و فرهنگنگاری یکی از شاخههای زبانشناسی کاربردی قلمداد شد و از نیمه دوم قرن بیستم فرهنگنگاری به عنوان دانشی کاربردی مورد بررسی قرار گرفت و تحول عظیمی در فرهنگهایی که تدوین میشد، به وجود آمد.
عاصی در پایان گفت: حوزههایی که با فرهنگنگاری مرتبطاند عبارتاند از: ادبیات، زبانشناسی، اصطلاحشناسی و ... مهمترین مرحله در فرهنگنگاری و اصطلاحشناسی در ایران زمانی است که ایرانیان شروع به تدوین متون فارسی در حوزه علوم کردند. کارهای بوعلی سینا و بیرونی نقطه عطفی در کار اصطلاحشناسی است. نتیجه این کار تدوین مجموعهای از اصطلاحات فنی در حوزههای علمی بوده است. برخی از واژههایی که بوعلیسینا و بیرونی تدوین کردهاند، امروز هم بسیار رایج هستند؛ امروز وضع واژههای علمی و فرهنگگزینی در ایران در سه دوره فعالیت فرهنگستانها قابل بررسی است.
درآمدی بر مطالعات میانرشتهای در ایران با تاکید بر مطالعات میان رشتهای قرآن کریم
سخنران دیگر این هماندیشی فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود که با موضوع «درآمدی بر مطالعات میانرشتهای در ایران با تاکید بر مطالعات میان رشتهای قرآن کریم» ایفاد شد. پارسا در آغاز سخنانش گفت: تعاریف متعددی از مطالعه میانرشتهای شده است. در یک مطالعه میانرشتهای چند یا دو رشته سعی میکنند با انتقال بینشها و روشها به حل یک مسئله چند وجهی کمک کنند. این مسئله به گونهای جامعیت دارد که یک رشته نمیتواند آن را حل کند.
پارسا افزود: تطور مطالعات میانرشتهای از زمانی آغاز شد که مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی به گونهای پیچیده شد که یک رشته نتوانست آن را حل کند. این موضوع برای جامعه علمی جهانی بسیار مهم بود و ما این جا با یک مثلث صنعت، جامعه و دانشگاه مواجه هستیم. دانشگاه در کنار آموزش و پژوهش اهمیت پاسخ به نیازهای اجتماعی را برای خود تعریف کرده خود را موظف به خدمات اجتماعی میداند و به همین دلیل مطالعات میانرشتهای آغاز میشود و در دهه 1960 این مسئله در آمریکا مطرح میشود و بعدها این مسئله به اوج خود میرسد و ما در سده بیستویکم با توسعه روزانه مطالعات میانرشتهای میبینیم.
وی ادامه داد: ما باید توجه کنیم همین رشتهای شدن رشتههای دانشگاهی مربوط به سنتی خارج از دانش ماست. ما طبقهبندی علوم را در سنت اسلامی داشتهایم و در مطالعات فارابی و ابنسینا این کار را داشتهایم که با سنت غربی متفاوت است. طبقهبندی رشتههای دانشگاه از غرب و در سده 17 آغاز شده و بحث مطالعه میانرشتهای تمایل به وحدت رشتهها در دانشگاههای اروپا و آمریکا آغاز شده است.
پارسا تصریح کرد: اگر به تاریخ 1920 دقت کنیم متوجه میشویم ما در حدود 100 سال تاریخ میانرشتهای خواهیم داشت. خاستگاه این حرکت میانرشتهای پاسخ به نیازهای جامعه بوده است. غرب به دنبال آن بود که مسئله اجتماعی و صنعتی را حل کند. ما با رشتهای مواجه هستیم با عنوان مهندسی پزشکی که مطالعه میانرشتهای است که نه مهندسی است و نه پزشکی؛ این رشته عبارت است از دو رشته که همگرا هستند و دو رشته قبلی نیستند.
وی افزود: مطالعه میانرشتهای بعد از آن ایجاد شد که در حوزه یک رشته تخصصی آنقدر پیشرفت حاصل شده است که بنبستی در یک رشته برای حل مشکل به وجود آمد. مطالعه میانرشتهای انواع و رویکردهای مختلفی دارد. ما با رویکرد ترارشتهای، چندرشتهای و رشتهای مضاف روبرو هستیم. در چند رشته ما چند رشته بدون همگرایی را داریم و شاید مانند مدل تحصیل در دبیرستانهای ما باشد که چند رشته را میخوانیم. در ترارشتهای یک دانش خادم و یک دانش مخدوم است و رشتهای مضاف رشتههایی مانند تاریخ اسلام و ... وجود دارد اما مطالعه میانرشتهای عبارت از همکاری چند رشته و شکلگیری یک دانش جدید است.
پارسا ادامه داد: مطالعه میانرشتهای در اسناد بالادستی ایران برای اولین بار در برنامه چهارم توسعه مورد توجه قرار گرفته است. ما شاهد تاسیس میانرشتهایها در سال 1385 هستیم اما در عمل نوعی جدیت ندیدهایم. ما شاهد حضور میانرشتهایها در نقشه جامع علمی هستیم و همچنین ما شاهد دو نشریه «مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی» و «پژوهشهای میانرشتهای قرآن کریم» به تاسیس جهاد دانشگاهی داریم.
وی در پایان گفت: در کارشناسی و کارشناسی ارشد رشتههایی دروسی شامل عنوان میانرشتهای نیستیم. درسی در مقطع دکترا به عنوان قرآن و نیازهای انسان معاصر را داریم که رویکرد در این درس نیز میانرشتهای نیست. در حوزه پایاننامهها از سال 44 تاکنون در حوزه علوم قرآن پایاننامههای قرآنی چندرشتهای بسیار کم است. مطالعات میانرشتهای در کشور ما بسیار ضعیف است و به خصوص در حوزه مطالعات قرآنی توجه اندکی به آن وجود دارد، در حالی که دنیا 100 سال است که در این مقوله پیش میرود و پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
اصطلاحات متن بنیاد و اندیشه بنیاد در مطالعات قرآنی و جایگاه در تبادل علوم
در ادامه این نشست پاکتچی با عنوان «اصطلاحات متن بنیاد و اندیشه بنیاد در مطالعات قرآنی و جایگاه در تبادل علوم» به سخنرانی پرداخت و گفت: در حوزه مطالعات قرآنی ما با مجموعهای از اصطلاحات سر و کار داریم که لفظ خود را از قرآن گرفتهاند و برخی مأخوذ از اندیشههای علمی پیرامون قرآن کریم. برای ارائه این دو اصطلاح از مبحثی الهام گرفته شده تحت عنوان فرانقشهای زبانی از هالیدی و توضیح خواهم داد که این در حد الهامگیری است.
وی افزود: هلیدی به سه فرا نقش تحت عنوان فرانقش اندیشگانی، بینافردی و متنی یاد میکند. مراد او این است که بخشی از عناصر دستوری بر اساس فرایند منطقی بشر است، بخشی مبتنی بر آن است که زبان جنبهای ارتباطی دارد و بخشی به تولید متن اشاره دارد. بحثهای ایشان در حوزه گرامر است اما من در حوزه اصطلاحشناسی از آن استفاده کردهام به این معنا که در شکلگیری یک اصطلاح ما میتوانیم جوشش اصطلاح را از این سه سطح داشته باشیم.
پاکتچی ادامه داد: قسمت فرانقش بینافردی اینجا مطرح نمیشود و امروز روی جنبه اندیشگانی و متنی متمرکز خواهم بود. هلیدی در اندیشگانی به دو بخش توجه میدهد، بخشی تجربی به این معنا که ما انسانها تجربهای به معنای عام داریم و بخش منطقی آنجایی است که به ارتباطات منطقی درون فکرمان توجه داریم. قسمت متنی هلیدی را من به دو قسمت تقسیم میکنم که او خود نکرده است. گاهی ما درون متن سیر میکنیم و گاهی در پیرامون متنی حرکت میکنیم.
وی تصریح کرد: قبل از هر چیز به آیه 7 سوره «آل عمران» اشاره میکنم. این آیه مبنای شکلگیری اصطلاح عظیم، تکاندهنده و پرمناقشه یعنی آیات محکمات و متشابهات بوده است. اینجا قرآن آیاتی دارد که درباره همه چیز صحبت میکند و آیاتی که در مورد خودش صحبت میکند. در این آیه متن درباره متن خودش توضیحاتی میدهد. این دو لفظ در قرآن به کار رفته و ما سعی کردهایم آن را بفهمیم. این اصطلاحات متنی و پیرامتنی هستند، زیرا هم در متن هستند و هم پیرامون خود متن.
وی با بیان اینکه همه آیات از این جنس نیستند، گفت: ما اصطلاحات متن را میتوانیم به صورت درون متنی داشته باشیم. در آیه 30 سوره روم که اصطلاح فطرت بر اساس آن شکل گرفته است، و در 1400 و اندی سال متفکرین اسللامی تلاش کردهاند فطرت را توضیح دهند. آیه فطرت در خصوص ماهیت خود قرآن نیست و تنها در خصوص فطرت انسان سخن میگوید.
وی افزود: برخی از اصطلاحات علوم قرآنی اندیشهبنیاد هستند؛ یعنی ما مصادیق الفاظی مانند مجاز را که ساخته ما هستند در قرآن جستوجو میکنیم. در کتاب مجاز القرآن یا تلخیص البیان ما این واژه را داریم که قرآنی نیست و هیچ جای قرآن لفظ یعنی مجاز را نداریم. این اصطلاح ریشه در یونان باستان دارد و غربیها بسیار از آن استفاده کردهاند. این نوعی اندیشهبنیاد تجربه محور است و ما در تجربه دریافتهایم که افراد مجاز میسازند و از آن استفاده میکنند.
پاکتچی ادامه داد: ما اصطلاحات اندیشهمحور منطقی هم داریم که تجارب ما بر نمیگردد مانند مفهوم تضاد. در درون ذهن خود احساس میکنیم که دو مفهوم تضاد دارند و این به تجارب ما باز نمیگردد. حتی اگر در قرآن در این باره صحبتی شده باشد مانند آیه 82 سوره نسا که استدلال میکند که اگر قرآن از غیر خدا بود شما اختلافات زیادی مییافتید، تضادی به صورت صریح مطرح نشده است.
وی تصریح کرد: پس از فرق بین اصطلاحات متن و اندیشه بنیاد، باید توجه کنیم که قرآن همیشه اصطلاحاتی را تاسیس نکرده و بعضا اصطلاحاتی را امضا میکند. من این تقسیم را از علم اصول گرفتهام. ما در خود تعابیر قرآنی باید تشخیص دهیم که این تعابیر عرفی بودهاند و وقتی در متن به کار برده شدهاند، اندیشهبنیاد هستند.
وی با بیان اینکه در بحث اصطلاحات قرآن در علوم قرآنی پیچیدگیهایی ایجاد میشود که مشکلات میانرشتهای زیادی ایجاد میکند، گفت: اگر در فقه، اخلاق و ... واژههای قرآنی هستند، آسیبهایی میتوانند رهزن باشند. برای مثال یکی از این موارد در آیه 23 سوره بقره و عبور از اصطلاحی متن بنیاد به اندیشه بنیاد است. در این آیه که این مسئله مطرح شده است که اگر قادرید مانند قرآن را بیاورید یک سوره ماننند قرآن بیاورید. ما به این نوع آیات میگوییم تحدی. اصطلاح تحدی در قرآن نیامده بلکه در آن انجام شده است. ما اصطلاحی را میسازیم که قرآن در خصوص آن حرف میزند، بلکه از آن نام نمیبرد. در آیات 106 تا 108 سوره اعراف وقتی صحبت از معجزات موسی است و فرعون میخواهد که اگر آیهای داری بیاور که معجزات را آورده است و ما بر این اساس اصطلاح اعجاز و معجزه را ساختهایم که عدول از متن به اندیشهبنیاد است. وقتی راجعبه معجزه صحبت میکنیم از آیه سخن نمیگوییم که قرآنی است.
پاکتچی ادامه داد: استفاده از متن برای اصطلاح اندیشه بنیاد مصادیقی مختلفی دارد. برای مثال آیات حکمت از این جمله است. برخی حکمت را حکمت ایرانی گرفتهاند و برخی آن را مطابق سوفیای یونانی در نظر گرفتهاند و برخی حتی آن را فلسفه گرفتهاند. ما اصطلاحی از متن را به عنوان اصطلاحی اندیشهبنیاد و بیرون قرآن قرار دادهایم که بدفهمی ایجاد میکند.
وی تصریح کرد: توجه دوستان را به آنجا دعوت میکنم که ما عادت داریم از واژههای متن به واژههای اندیشهبنیاد عبور کنیم اصطلاح سنت الله از این جمله است. ما با اصطلاح سنت الهی مشکل داریم. سنت الهی در تمام کاربردهای قرآنی در خصوص عذاب و انتقام به کار برده شده است، در حالی که معاصرین به معنای قانون اجتماعی یا تاریخی گرفتهاند که ربطی به قرآن ندارد. اصطلاح مستضعف اگر به معنای پرولتاریا گرفته شود ما از تفکر قرآن خارج شدهایم و میتواند سوتفاهمهای بنیادی ایجاد کند. دکتر شریعتی ید طولائی در این کار داشته که نمونههایی برای استفاده از متن برای اصطلاحات اندیشهبنیاد است. مفهوم افساد فی الارض که در آیه 33 سوره مائده آمده است متنبنیاد است که باید در بافت قرآن درک شود که ممکن است ما آن را بیاوریم و در ماده 4 قانون تشدید مجازات مرتکبان ارتشا، اختلاس و کلاهبرادری به کار ببریم. دوستان حقوقدان میدانند که مفهوم مفسد فی الارض برای قضات ما مشکلات زیادی به وجود آورده است به این دلیل که ما از متن قرآن بافتزدایی کرده و به فضای اصطلاحات جدید آوردهایم که نشاندهنده آن است که جابجایی اصطلاحات میتواند چقدر رهزن باشند.
پاکتچی در پایان گفت: ما باید تقسیمبندی در اصلاحات قرآنی ایجاد کرده و به نوعی آن را سامان داده و به دیالوگهای قرآنی با علم حقوق و جامعه شناسی کلام و فقه سامان دهیم؛ در واقع به دانش جدیدی در تقسیمبندی اصطلاحات قرآنی داریم.
انتهای پیام/