به گزارش ایکنا؛ بیستوششمین نمایشگاه بینالمللی قرآن در مصلی امام خمینی(ره) در حال برگزاری است و در جریان برگزاری نمایشگاه، استاد ابوالفضل بهرامپور، مترجم و مفسر قرآن کریم ضمن حضور در غرفه ایکنا به ارائه توضیحاتی در مورد راهکارهای عملی برای عمق بخشی به فعالیتهای قرآنی و توجه به معارف قرآن پرداخت.
وی در ابتدای صحبتهای خود بیان کرد: برخی از نهادها و ارگانها از بنده برای سخنرانی دعوت میکنند و میگویند حداقل ماهی یکبار برای آنها سخنرانی داشته باشم اما به آنها میگویم که در ماه یک جلسه داشتن موجب تربیت نمیشود و حداقل این جلسات باید هفتهای یکبار برگزار شود، حکایت نمایشگاه قرآن نیز چنین است، این که در طول یکسال فقط یک ماه، آن هم ماه رمضان که ماه عبادت است نمایشگاه برگزار شود و مردم را با آثار قرآنی و تألیفات جدید آشنا کند چقدر اثر دارد؟
بهرامپور در ادامه تصریح کرد: به همین دلیل و برای اثرگذاری بیشتر نمایشگاه انتظار دارم که هر سه ماه یکبار، یعنی هر فصل یک نمایشگاه برگزار شود و این آثار عرضه شوند، مطلب دیگری که قضاوت درستی یا نادرستی آن را بر عهده مردم میگذارم این است که در نمایشگاه عرضه آثاری مانند سنگ تراشیهای قرآنی و یا تابلوهایی که از مس کندهکای شدهاند و ... را نیز داریم، اینها اگر برای تنوع و جاذبه باشد خوب است اما بحث بر سر این است که اگر قرار باشد اینها با دیگر محتواهایی عرضه شده درآمیزد و مشخص شود که اصل مطلب فراموش شود این کار جای سؤال دارد.
این مترجم و مفسر قرآن بیان کرد: یکی از اهداف نمایشگاه این است که مردم با ترجمههای جدید از قرآن و دیگر آثار قرآنی آشنا شوند، یا این که اگر نخبهای برای سخنرانی دعوت میشود مردم بتوانند او را از نزدیک ببینند، چنان که تحقق این اهداف در غیر از فضای نمایشگاه امکانپذیر نیست، در نتیجه برگزاری نمایشگاه بسیار مطلوب است، بلکه برگزاری آن به صورت سالی یکبار کم است.
بهرامپور تصریح کرد: اهمیت نمایشگاه از اینجا معلوم میشود که توجه داشته باشید به این مسئله که مخاطبان و بازدیدکنندگان با خرید یک کتاب قرآنی و مطالعه آن مذهبی شدهاند و این نقش را نمایشگاه ایفا میکند نه آن انتشاراتیهایی که بیرون از نمایشگاه آثار خود را عرضه میکنند.
وی در ادامه افزود: یک زمان است که شما به سراغ واعظ و سخنران میروید و یک زمان نیز وجود دارد که واعظ به سراغ مردم میرود، چنان که پیامبران نیز این چنین بودهاند و نمینشستند تا مردم آنها را دعوت کنند بلکه آنها خود به سراغ مردم میرفتند، این نمایشگاه نیز همین کارکرد را دارد و نمایشگاه یعنی به سراغ مردم رفتن، یعنی این که بگوییم این کتب در حال عرضه هستند و نمایشگاه در واقع کتب را به حضور مردم میبرد.
بهرامپور بیان کرد: پیشنهاد میکنم که سخنرانیهای کوتاه مدت و پاسخگویی به سؤالات نیز به نمایشگاه اضافه شود اما این که مردم را به چه صورتی بتوان برای استفاده از این محتوا جذب کرد مسئلهای است که باید خبرگان در این زمینه نظر دهند.
وی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که از ظرفیت نمایشگاه چقدر میتوان در راستای توجه به معارف قرآن استفاده کرد تصریح کرد: به نظر نمیرسد که این نمایشگاه در این زمینه بعد از 15 روز فایدهای داشته باشد، نمایشگاه کار خوبی که میتواند انجام دهد این است که فضایی را فراهم کند تا مردم با صاحبان تألیف قرآنی از نزدیک ملاقات داشته باشند، این که از قبل اعلامکنند که مثلا قرار است آیتالله العظمی جوادی آملی تشریف بیاورند به نمایشگاه و با مردم ملاقات کنند که این کار در جذب مردم نیز موثر خواهد بود.
بهرامپور بیان کرد: ایجاد انس عمومی با قرآن نیز کار بنده و شما نیست، بلکه در این زمینه باید دولت، وزارت ارشاد، امامان جمعه، مساجد و حوزههای علمیه و ... بسیج شوند و قرآن را در جامعه جا بیندازند، در این راستا نیز باید سخنران مخاطبشناس داشته باشیم تا مردم بتوانند به خوبی ارتباط برقرار کنند.
وی در ادامه تصریح کرد: قاریان و مداحان بر بنده ببخشند، اما باید بگویم که الآن قاری محور و مداح محور شدهایم، تواشیح و ... زیاد است و البته خوب است اما متاسفانه تفسیر محور نشدهایم، باید مردم را به معارف قرآن عادت دهیم، چنان که این مرحله نیز خود مقدمه عمل است.
بهرامپور در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان به صورت عملیاتی از قرآن استفاده کرد بیان کرد: اخیرا در این زمینه راهی پیدا کردهام و آن این که حالات پیامبران در قرآن را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که چه صفتی از آنها موجب شده تا خداوند نیز از آنها راضی باشد، البته ابن عربی و ... نیز این را گفتهاند اما بنده با سبک قرآنی عرض میکنم.
این مترجم و مفسر قرآن گفت: ببینید حضرت موسی(ع) خیلی خبرساز است و تلاش زیادی نیز داشته است، اما میبینیم که حضرت نوح(ع) خیلی آرام است و دیدهام که خداوند حضرت نوح(ع) را خیلی تحویل گرفته است، اما بنده بررسی کردم که معلوم شود چه عاملی موجب شده که خداوند این قدر از حضرت نوح(ع) راضی باشد، عنصر اصلی این بود که ایشان در برابر ناسازگاری و دین فراری مردم حوصل داشت و با اینکه اذن نفرین داشت اما نفرنی نکرد، تا جایی که قریب به 80 نفر ایمان آوردند و در نهایت خداوند به ایشان فرمود که این قوم که جز آدمکش و ظالم تربیت نمیکند را نفرین کن.
وی بیان کرد: از همینجا میتوان بهره برد و در زندگی روزمره نیز همین روال را در پیش گرفت، پیامبر اسلام(ص) نیز این چنین بود و زمانی که در طائف پای ایشان زخمی شد، وقتی به طائف آمدند و خواستند پای خود را بشویند فردی به نام عِداس آمد و خواست ایشان را کمک کند، عِداس میگوید تصور میکردم که پیامبر(ص) اینها را نفرین میکند در حالی که متوجه شدم ایشان زیر لب میگویند که خدایا این قوم من نمیفهمد و اینها را هدایت کن، در اینجا بود که این فرد به اسلام گروید. در نتیجه میتوان از داستانهای انبیاء(ع) و نحوه رفتار آنها در زندگی الگو گرفت.
انتهای پیام