به گزارش ایکنا از استان مرکزی، آیات قرآن کریم حاکی از آن است که انبیای الهی، گرچه از نظر منصب نبوّت و اتّصال به عالم وحی با یکدیگر یکسانند، امّا از حیث فضیلت و برتری و ملاکهای دیگر در یک درجه قرار ندارند. برخی از این فرستادگان و رهبران الهی صفات و احکام ویژهای دارند که دیگران سهمی از آنها ندارند. پیامبر گرامیاسلام (ص) در میان انبیای الهی دیگر به احکام و اوصافی متّصف است که تنها به ایشان اختصاص دارد. برخی از این اوصاف و ویژگیها عبارتند از: خاتمالأنبیاء، بنده مطلق و کاملترین فرد در همه عصرها، اوّلین مسلمان به حسب درجه و مقام، اعطای هدایای ویژه خداوند به ایشان، مجاز بودن به ازدواجهای متعدّد و مکتوب بودن نام او در عهدین.
پیامبر(ص)؛ مصداق واقعی اشرف مخلوق و انسان کامل
کتب آسمانی، بهویژه قرآن کریم، نشان میدهند که دیگر پیامبران الهی به این خصوصیّات متّصف نشدهاند. از اینجا میتوان نتیجه گرفت که مصداق واقعی اشرف مخلوق و انسان کامل، شخص ایشان است که میتواند الگوی برتر کسب کمال، برای همه انسانها در همه دورهها باشد. این معنای همان منّت است که خداوند بر مؤمنین نهاده است و با بعثت چنین وجود پُر خیر و برکتی به هدایت آنها پرداخته است. از سویی، وجود مبارک آن حضرت(ص) همان رحمتی است که حضرت حق برای جهانیان قرار داده تا هر انسانی بتواند از فیض او بهره گیرد.
پیامبر اسلام (ص) انسان کامل و خاتم انبیاء الهی است
پیامبر اسلام (ص) انسان کامل و خاتم انبیاء الهی است که واجد همه مزایای مشترک انبیای پیشین است، قرآن کریم برخی از خصوصیتها را ویژة ایشان قرار داده که انبیای دیگر فاقد آن بودهاند و تا روز قیامت کسی به این ویژگیها متّصف نخواهد شد. خداوند در قرآن پيامبر اکرم(ص) را به عناوين و نامهايی چند ستوده و صفات بسياری را برای او برشمرده است. در يک کلمه همه نامها و صفاتی که برای خدا در قرآن بيان شده، برای پيامبر اعظم(ص) نيز بيان شده است؛ زيرا از نظر قرآن، پيامبر(ص) مظهر اتم و اکمل اسماء و صفات الهی است. پس همه صفات و نامهای نيک خدا در پيامبر(ص) ظهور و تجلی يافته است. بر همين اساس است که خدا پيامبرش را به «خلق عظيم»(قلم، آيه 4) ستوده است؛ زيرا عظيم، مقام عظمت است که بيانگر همه صفات جمالی و جلالی است. پس همه کمالات الهی در پيامبر(ص) به عنوان مظهر کمال الهی تحقق دارد و خلقت و خوی آن حضرت(ص) را شکل داده است.
پیامبر(ص)؛ مظهر تمامی رحمت الهی
البته در اين ميان برخی از صفات به شکل خاص مورد توجه و عنايت الهی بوده و در آيات قرآن پيامبر(ص) بدان توصيف و ستوده شده است. از جمله اين صفات میتوان به صفت رحمت اشاره کرد. خدا در توصيف پيامبر(ص) میفرمايد: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. (انبياء، آيه 170)
از اين آيه به دست میآيد که ايشان مظهر تمامی رحمت الهی است. بر اين اساس، هم رحمت رحمانی و هم رحمت رحيمی، همچنين رحمت دنيوی و رحمت اخروی و نيز هر نوع رحمتی ديگر اگر فرض شود براي حضرت(ص) ثابت است. ايشان نه تنها رحمتی براي انسانها بلکه رحمتی برای جنيان و حتی ديگر مخلوقات الهی است. رحمت ايشان به شکل عام دربرگيرنده همه هستی و به طور خاص مخصوص مؤمنان از انسان و جنيان در دنيا و آخرت است.
پیامبر اسلام(ص)، آخرین و برترین پیامبر خدا
آنچه مسلّم است اینکه همه پیامبران الهی در مقام و منزلتِ واحدی نیستند، بلکه جایگاههای گوناگونی در پیشگاه الهی دارند. خداوند در این خصوص میفرماید: ﴿...وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا: ... ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم و به داوود، زبور بخشیدیم﴾ (الإسراء/ 55). نیز میفرماید: ﴿تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ ...: بعضى از آن رسولان را بر بعضى دیگر برترى دادیم...﴾ (البقره/253)
در روایات نیز بر این موضوع تأکید شده است. امام صادق(ع) میفرماید: «سَادَةُ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ خَمْسَةٌ وَ هُمْ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دَارَتِ الرَّحَى نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ: بزرگ پیامبران و رسولان پنج نفرند و آنها پیامبران اولواالعزم هستند و آسیاى نبوّت و رسالت بر محور وجود آنها دور مىزند. آنها نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمّد بودند که درود خدا بر آنها و بر تمام پیامبران باد» (کلینی، 1407ق.، ج 1: 175). پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ فَضَّلَ أَنْبِیَائَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَى مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَنِی عَلَى جَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ: خداوند پیامبرانش را بر فرشتگان مقرّب برتری داد و مرا بر تمام پیامبران و رسولان برتری داد» (تفسیر صافی، فیض کاشانی، 1387، ج 4: 201). پس در بین انبیاء اختلاف مقام و تفاضل درجات وجود دارد و پیامبر اسلام(ص)، آخرین و برترین پیامبر خدا، دارای ویژگیها، احکام و صفات خاصّی است که باعث برتری ایشان نسبت به سایر انبیاء شده است.
«کوثر»؛ هدیه ویژه خداوند به رسولالله(ص)
کوثر هدایای ویژهای است که خداوند از میان انبیاء الهی تنها به پیامبر اسلام(ص) عطا نموده است و تمام مفسّران در این اختصاص اتّفاق نظر دارند. خداوند برای تسلّیخاطر آن حضرت در برابر انبوه حوادث دردناک و زخم زبانهای مکرّر دشمنان میفرماید: ﴿إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ: ما به تو کوثر [= خیر و برکت فراوان] عطا کردیم﴾ (الکوثر/ 1)
کوثر وصفی است که از «کثرت» گرفته شده و به معنی خیر و برکت فراوان میباشد. همچنین به افراد سخاوتمند نیز «کوثر» میگویند. در اینکه منظور از «کوثر» چیست، اقوال متعدّدی وجود دارد. بعضی آن را نهری در بهشت و برخی آن را حوض کوثر میدانند که متعلّق به پیامبر(ص) است. گروهی آن را به نبوّت و قرآن و دیگران نیز به کثرت اصحاب و یاران، کثرت فرزندان، ذریّه و شفاعت تفسیر کردهاند. امّا اینها مصداقهای روشنی از این مفهوماند و کوثر به معنای خیر کثیر و نعمت فراوان میباشد (تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، 1374، ج 27: 372). یکی از روشنترین مصداقهای کوثر وجود مبارک حضرت فاطمهزهرا(س) است، چون نسل و ذریّة پیامبر اسلام(ص) بهوسیله همین فرزند گرامی در جهان انتشار یافت؛ نسلی که نهتنها فرزندان جسمانی پیغمبر بودند، بلکه آیین و تمام ارزشهای اسلام را حفظ کردهاند و به آیندگان ابلاغ نمودند.
وجوب نماز شب و اختصاص «مقام محمود» به پیغمبر(ص)
از دیگر موارد و احکامی که تنها مخصوص پیامبر اسلام(ص) است و تمام مفسّران بر آن اتّفاقنظر دارند، وجوب نماز شب میباشد. پیامبر اسلام(ص) تمام تکلیفهایی را که مسلمانان داشتند، باید اجرا میکرد، امّا ایشان تکالیف دیگری هم داشت که مخصوص آن حضرت بود. یکی از آنها وجوب خواندن نماز شب و تهجّد بود که در برخی آیات به آن اشاره شده است: ﴿یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً، نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً، أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً: اى جامه به خود پیچیده! شب را، جز کمى، بپاخیز! نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن. یا بر نصف آن بیفزا، و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان﴾ (المزمّل/ 4ـ1)؛ ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا: و پاسى از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! این یک وظیفة اضافى براى توست. امید است پروردگارت تو را به مقامى در خور ستایش برانگیزد﴾ (الإسراء/ 79)
در برابر این تکلیف، خداوند پاداش بزرگی به پیامبرش میدهد و آن داشتن مقام محمود یا مرتبهای بلند و پسندیده است و طبق روایات، منظور از مقام محمود، «شفاعت» است که پیامبر (ص) در روز قیامت برای گناهان کبیره امّت خود استفاده خواهد کرد. بیشک «مقام محمود» مقام برجستهای است، چرا که «محمود» از مادّه «حمد» به معنای «ستایش» میباشد و از آنجا که این کلمه مطلق آمده است، شاید اشاره به این باشد که ستایش همگان را از اوّلین و آخرین متوجّه او میکند. در روایات اسلامی، اعمّ از روایات اهل بیت و اهل تسنّن، «مقام محمود» را به عنوان مقام «شفاعت کبری» تفسیر کردهاند، چرا که پیامبر اسلام(ص)، بزرگترین شفیع در عالم دیگر است و آنها که شایسته این شفاعت باشند، مشمول این شفاعت بزرگ خواهند شد (المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبائی، 1403ق.، ج13: 175)
اُسوة حَسَنة گذشته، حال و آینده
صفت «اُسوه» علاوه بر اینکه از صفات خاصّ پیامبر اکرم (ص) میباشد. در آیات 4 و 6 از سورة «ممتحنه» درباره حضرت ابراهیم(ع) به کار رفته است. در اینکه این صفت از صفات خاصّه پیامبر اکرم (ص) میباشد، میان مفسّران اختلافنظر است. در برخی از تفاسیر، از جمله تفسیر نور، ذیل آیه 21 از سوره مبارکه احزاب آمده است که این واژه در مورد ابراهیم(ع) هم به کار رفته است (ر.ک؛ قرائتی، 1383، ج7: 344). امّا «اُسوه بودن» این دو پیامبر با هم متفاوت است و «اُسوه بودن» ابراهیم(ع) در برائت از شرک و مشرکان است، امّا «اُسوه بودن» پیامبر اسلام در آیات مربوط به ایستادگی در برابر دشمن مطرح شده است. از سویی، هیچ موردی از گفتار و رفتار رسول اکرم (ص) از محدوده تأسّی استثناء نشده است (ر.ک؛ الإتقان فی علوم القرآن، سیوطی، 1404ق.، ج 6: 45)
زندگی رسول اکرم (ص) سرشار از فضایل انسانی، صفات پسندیده و سیر و سلوک پایدار میباشد که عظمت و بزرگی اصالت از آن نمودار است. به همین دلیل، خدای متعال او را به این صفت توصیف فرمود: ﴿وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ: و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى﴾ (القلم/ 4). از اینرو، خداوند میفرماید: ﴿لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا: مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىکنند﴾ (الأحزاب/ 21)
معرّفی پیامبر اکرم(ص) به عنوان «الگو» و «اُسوة نیکو» بدون هیچ قید و استثنایی، دلیل اعتبار و حجّیّت همه افعال آن حضرت در تمام حالات است که از صدر اسلام به عنوان«سنّت» مورد استناد بوده است. در روایات نیز از اعمال عبادی و غیرعبادی پیامبر(ص) با تعبیر «اُسوه» یاد شده است.
شیخ طوسی در تفسیر این آیه میگوید: «اُسوه حالتی است برای صاحب آن که دیگران بدان حالت اقتدا میکنند و الگو بودن در انسان است. پس هر کس از الگوی خوب پیروی کند، کارهایش خوب میشود» (طوسی، 1409ق.، ج 8: 328). تعبیر به «لَکُم» اُسوه بودن پیامبر (ص) را برای همه مخاطبان به صورت یکسان ثابت میکند، امّا تعبیر به «لِمَن کَانَ» اشاره است به بهرهوری از این اُسوه بهوسیله کسانی که دارای شرایط ویژه هستند؛ یعنی اینگونه نیست که همگی از این اُسوه عام بهره ببرند، بلکه افرادی خاص بهرهمند میشوند. همچنین قید «لِمَن کَانَ یَرجُوا الله»، مبیّن این است که غیرمؤمنان چندان از الگو بودن پیامبر اعظم بهره نمیگیرند و تعبیر «وَ لَقَد کَانَ لَکُم»، برای دلالت بر استمرار سرمشق بودن پیامبر(ص) برای مؤمنین است؛ بدین معنی که پیروی از پیامبر اعظم(ص) تکلیفی ثابت از زمان گذشته است (ر.ک المیزان فی تفسیر القرآن؛ طباطبایی، 1374، ج 16: 432)
تجلیل در خطاب
در اختصاص این وصف به پیامبر اسلام(ص) میان مفسّران اختلافنظر دیده میشود. برخی معتقدند که خداوند سبحان، از نظر ادب محاوره، احترام خاص برای خاتم انبیاء قائل است که برای انبیای پیشین چنین احترام را قائل نبوده است. انبیای گذشته را با نام مخصوص آنها خطاب میکند، امّا هرگز نام مبارک پیامبر اسلام(ص) را به عنوان «یا محمّد» بیان نمیفرماید، بلکه همیشه از ایشان با تعبیرهای تجلیلآمیز مانند: «یَا أَیُّهَا النَّبِی»، «یَا أَیُّهَاالرَّسُول» یاد میفرماید و اگر احیاناً خطاب «یَا أَیُّهَا المّزَمِّل» و «یَا أَیُّهَا المُدَثِّر» در قرآن کریم هست، ناظر به نکتهای لطیف تاریخی است؛ مثلاً درباره آدم ابوالبشر میفرماید: ﴿وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ...﴾ (البقره/ 35)، درباره حضرت نوح (ع) میفرماید: ﴿قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ...﴾ (هود/ 46)، درباره موسی (ع) میفرماید: ﴿...یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ﴾ (القصص/ 31)، درباره عیسی (ع) میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ...﴾ (المائده/ 116) و در مورد داوود (ع) میفرماید: ﴿یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ...﴾ (ص/26). امّا در باب رسول اکرم(ص) علاوه بر خطاب جلالتآمیز خود، به بندگان میآموزد که: ﴿لَا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُم بَعْضًا...: (ای مؤمنان!) شما دعای رسول و ندا کردن او را مانند ندای بین یکدیگر (بدون حفظ ادب مقام رسالت) قرار ندهید﴾ (النّور/ 63). هرگاه خواستید پیامبر(ص) را صدا بزنید، او را مانند مردی عادی صدا نزنید، بلکه هم نحوه صدا زدن و هم اصل آن آمیخته با تجلیل و تکریم باشد. در مقابل، گروهی دیگر از مفسّران معتقدند مراد از «دعای رسول» خطاب کردن و صدا زدن ایشان نیست که مردم آن جناب را مثل سایر مردم صدا نزنند و نام او را محترمانه ادا کنند؛ مثلاً نگویند «یا محمّد» و «یا ابن عبدالله»، بلکه به معنای این است که پیامبر(ص) مردم را برای کاری از کارها دعوت کند، مانند دعوت ایشان به سوی ایمان و عمل صالح که همه اینها دعا و دعوت اوست. شاهد این معنا ذیل آیه است که میفرماید: ﴿... قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مىشوند و یکى پس از دیگرى فرار مىکنند، مىداند (و میشناسد)! پس آنان که فرمان او را مخالفت مىکنند، باید بترسند از اینکه فتنهاى دامنشان را بگیرد یا عذابى دردناک به آنان برسد!﴾ (النّور/ 63). نیز تهدیدی که درباره مخالفت امر ایشان در ادامه آیه آمده است (ر.ک المیزان فی تفسیر القرآن؛ طباطبائی، 1374، ج 15: 231)
برخی دیگر محتوای آیه را یک حُکم عمومی در تمام زمینهها و برنامههای زندگی مسلمانان و سندی برای حجّت بودن سنّت رسول خدا (ص) میدانند که بر طبق این اصل همه مسلمانان موظّفاَند اوامر و نواهی پیامبر اکرم (ص) را اطاعت نمایند (ر.ک تفسیر نمونه؛ مکارم شیرازی، 1374، ج 23: 508)
به عقیدة مرحوم طبرسی، «دعا» در این آیه به معنای صدا زدن نیست، بلکه به معنای اوامر و نواهی پیامبر(ص) است (ر.ک؛ طبرسی، 1360، ج 17: 178). قرآن در چهار مورد نام پیامبر(ص) را به صراحت ذکر کرده است (ر.ک؛ آلعمران/ 144؛ الأحزاب/ 40؛ محمّد/ 2 و الفتح/ 29). علّت ذکر نام ایشان در این آیات آن است که در آیات مزبور از رسالت پیامبر سخن گفته شده است (ر.ک بحارالأنوار؛ مجلسی، 1372، ج 16: 400).
احمد گلستانی عراقی
انتهای پیام