حجتالاسلام سیدمنصور موسوی، مدیر مرکز فرهنگی عصر ظهور اهواز و استاد حوزه علمیه قم، ضمن حضور در تحریریه خبرگزاری قرآنی ایکنا به بیان تفاوت مفهوم رشد و توسعه در تمدن غرب و اسلام پرداخت و جایگاه ماه مبارک رمضان را در رشد انسان تبیین کرد.
حجتالاسلام موسوی در ابتدای سخنان خود در گفتوگو با ایکنا خوزستان، بیان کرد: از ادعیهای که اهل بیت(ع) در ماه رجب و شعبان برای ما به یادگار گذاشتهاند عظمت و فلسفه ماه رمضان را میتوان درک کرد. اینکه حضرت علیبن موسیالرضا(ع) در روایتی خطاب به اباصلت در جمعه آخر ماه شعبان میفرمایند: «اگر خود را آماده نکردی هر چه سریعتر این کار را انجام بده و این ذکر را(اَللّهم اِن لم تَکُن غَفَرتَ لَنا فی ما مَضی مِن شَعبان فَاغفِر لَنا فیما بَقِیَ مِنه) زیاد بگو»، این مطلب کشف میشود که ما در ماه مبارک وارد یک فضا و جریان معنوی میشویم که خداوند اسم آن را ضیافت گذاشته است: «قد دعیتم الی ضیافهالله.»
مهمترین آمادگی برای ورود به ماه رمضان
موسوی گفت: این سفرهای که خدا در ماه رمضان میگسترد ظاهراً آنقدر سرشار از معارف و گوهرهای معنوی است که انسان باید با آمادگی وارد این مهمانی شود و مهمترین آمادگی برای ورود به این ماه پاک شدن از گناهان است.
این مدرس حوزه علمیه تصریح کرد: خیلیها منتظرند ماه رمضان شروع شود که استغفار کنند و از گناه پاک شوند. در صورتی که در فرهنگ روایات چنین آمده است که قبل از ماه رمضان انسان باید آماده این مهمانی شود. برای مثال وقتی بزرگی، انسان را به مهمانی دعوت کند، اگر انسان دعوت او را قبول نکند ممکن است باعث ناراحتی او شود؛ یا اگر قبول کند اما دیر بیاید، یا با لباسهای کثیف بیاید یا بدتر از همه بیاید، اما با شکم سیر سر سفره میهمانی حاضر شود، ممکن است میزبان را برنجاند. لذتبخشترین چیز برای میزبان این است که مهمان از غذا لذت ببرد.
میهمانی با لباس کثیف!
موسوی عدم آمادگی برای ورود به ماه مبارک رمضان را با تمثیلی چنین توضیح داد: کسی که خود را برای ماه مبارک آماده نکرده باشد، خوب استغفار نکرده و طهارت روح کسب نکرده باشد، دقیقاً مثل میهمانی است که با ناز و عشوه و دیر و کثیف وارد میهمانی شده و یا با شکم سیر آمده و دیگر نمیتواند از سفره مأدبه الله که قرآن است استفاده کند. میبینید در ماه رمضان حس قرآن خواندن برای این فرد ایجاد نمیشود چون از لحاظ معنوی، سیری کاذب دارد یا با مناجات نمیتواند ارتباط برقرار کند چون طهارت روحی که برای این ارتباط لازم است، برای او حاصل نشده است.
مدیر مرکز فرهنگی عصر ظهور اظهار کرد: البته ماه رمضان، آنقدر ماه پررحمتی است که بالاخره انسان با خروج از ماه رمضان، پاک میشود؛ اما به نظر من نمیتواند حداکثر استفاده را بکند. کسانی میتوانند حداکثر استفاده را ببرند که قبل از ماه رمضان پاک بشوند. یعنی ماه رمضان، ماه رشد و تعالی آنها باشد نه ماه شروع.
خط شروع
وی با ذکر مثالی ادامه داد: در مسابقه دو، خط شروع و پایان یکی است؛ خط شروع ما «انالله» است و خط پایان «الیه راجعون»؛ نکته این است که ماه رمضان برای بعضیها خط شروع است و برای برخی خط پایان سال تهذیبشان است و دوباره از شوال یک شروع جدید را دارند. بعضی هم هستند که اینقدر خسارتزده هستند که از ماه رمضان هم نمیتوانند استفاده کنند. بنابراین اینکه ماه رمضان را ماه استغفار تلقی کنیم، این برای انسانهای مؤمن حداقل است؛ باید قبل از ماه رمضان برای ما پاکی حاصل شده باشد و ماه رمضان ماه اوج معنویت و استفاده از سفره الهی باشد. کسانی که تازه میخواهند در ماه رمضان به پاکی برسند، ضرر کردهاند.
تفاوت رشد و توسعه
این مدرس حوزه علمیه در بخش دیگری از سخنان خود به بیان تفاوت مدل اسلام و مدل غرب در مدیریت انسان پرداخت و گفت: ما قبل از اینکه بخواهیم نرمافزار و برنامه مکتبی را به نقد و بررسی بگذاریم؛ اول باید مبانی و پیشفرضهای آن نرمافزار را مطالعه کنیم. بحث کنونی ما یک بررسی تطبیقی بین تمدن غرب به عنوان اوج تمدن مادی در مقابل جریان انبیا است؛ یک زمانی این تمدن مادی، تمدن فرعون و مصر بوده؛ یک زمانی تمدن روم، زمانی تمدن ایران و فعلاً تجلی آن تمدن غرب است.
توسعه؛ نام مدل غرب برای مدیریت جامعه انسانی
وی توضیح داد: این بحث مقایسه تطبیقی بین تمدن غرب با تمدن موردنظر اسلام ـ تأکید میکنم مورنظر اسلام چون شاید هنوز کامل محقق نشده باشد و در طول تاریخ به دلیل اینکه اهلبیت(ع) که نمایندگان حقیقی اسلام هستند بر سر کار نبودند، این تمدن کامل محقق نشده است ـ است و تمدنهای سابق را میتوان تمدن مسلمین نامید نه تمدن کامل و مورد نظر اسلام؛ لذا اگر بخواهیم اسمی برای نرمافزار و برنامه جامع تمدن غرب برای مدیریت جامعه انسانی پیدا کنیم؛ اسم آن مدل، توسعه و پیشرفت است و اگر بخواهیم اسمی برای مدل جامع برنامهریزی اسلام برای انسان بگذاریم، میتوانیم اسم آن را رشد و تعالی بگذاریم. مبانی این برنامه جامع، حداقل در سه حوزه خلاصه میشود که ما با یک حوزه آن کار داریم؛ ما باید مبانی هستی شناسنانه این جریان را بررسی کنیم (دیدگاه آنها درباره هستی و خداوند متعال)؛ دوم مبانی انسانشناسی و سوم مبانی معرفتشناختی. و ما اینجا به بحث انسانشناسی این جریان کار داریم.
به گفته موسوی، برای توضیح تفاوت رشد و توسعه، اولاً باید تطبیقی بین تمدن غرب و اسلام صورت گیرد، ثانیاً برای بیان این تطبیق باید به مبانی این تمدنها توجه کنیم و از بین مبانی، به بحث انسانشناسی و در بحث انسانشناسی باید به غایتی که برای انسان مدنظر دارند، بپردازیم؛ یعنی حد نهایت یک انسان را چه میدانند؛ اینها انسان را بالقوه چی تعریف میکنند که بخواهند آن را بالفعل کنند؟ به عبارتی نگاه تمدن غرب به انسان چیست که طبق آن مدلی به نام توسعه را طراحی کرده است؟ در مرحله بعد نگاه اسلام به انسان چیست که طبق آن مدل رشد و تعالی را مطرح میکند؟
انسان در تمدن غرب
این مدرس حوزه تصریح کرد: تمدن غرب، در یک جمله، انسان را برترین موجود خاکی عالم میداند. بیشتر از این نیست؛ یعنی آنها حد نهایتی که برای انسان تصور میکنند این است که ما میتوانیم بر این جهان مادی تسلط پیدا کنیم؛ ما برتر از همه حیوانات هستیم، ما میتوانیم آسمان را فتح کنیم، هواپیما ساختند، فضاپیما ساختند و الان در این فکرند که بقیه کرات را فتح کنند. یعنی آخرِکار، به نظریه قدرت میرسند. نقد ما به این نظر این است که این حرف نه تنها دینی نیست؛ بلکه نقد غیردینی نیز میتوان به آن وارد کرد.
وی ادامه داد: بر اساس این نظر حداقل ما میتوانیم برای انسان یک کرامت دنیایی ایجاد کنیم؛ ولی ما معتقدیم اگر این تعریف ناقص از انسان پذیرفته شود، کرامت دنیایی هم برای او حاصل نمیشود؛ چه برسد به کرامت اصلی انسان که معتقدیم باید در آخرت باشد. مدل اسلام این است که انسان را به کرامت دنیا و آخرت میرساند.
موسوی توضیح داد: در دعای افتتاح که اتفاقاً شبهای ماه مبارک رمضان میخوانیم اشاره به همین آرمان دولت کریمه حضرت حجت «عجل الله فرجه الشریف» دارد. اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ، وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ، وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ، وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ، وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. درحالی که اگر انسان را صرفا یک موجود برتر مادی دانستیم؛ حتی کرامت دنیایی ـ به معنای حقیقی کلمه ـ برای انسان حاصل نمیشود چه رسد به کرامت ابدی! چراکه اگر برتری انسان را به عناصر طبیعی برتری بخش او نسبت به دیگر موجودات گرفتیم (مثلاً عقل و هوش، توانمندی جسم...) پایان این نگاه این است که چون انسانها طبیعت متفاوتی دارند؛ برخی بهره بیشتری از هوش دارند، برخی بهره بیشتری از توانمندی جسمی و و برخی بهره بیشتری از توان مالی دارند؛ لذا طبیعتا بین انسانها، انسانهای قویتر حاکم میشوند و وقتی این مدل اجرا شد، استکبار و استضعاف ایجاد میشود.
تغییر شیوه نگهداشتن انسان در جهل
مدیر مرکز فرهنگی عصر ظهور با بیان اینکه در فرهنگ غرب، مدل توسعه بر محور رفاه میچرخد، افزود: باید برای انسان رفاه ایجاد کرد؛ به هر قیمتی؛ حتی به این قیمت که برای رفاه انسان، او را در جهل نگه دارند؛ زمانی طواغیت برای اینکه بتوانند حکومت کنند انسانها را در جهل و فقر نگه میداشتند اما امروز فقط زاویه دید عوض شده است؛ استکبار و استضعاف هنوز هست؛ امروز میگویند هر چه رفاه انسان بیشتر باشد رامتر است. وقتی برنامه شما مدل توسعه و پیشرفت باشد، شما دنبال این هستی که این انسان، در خدمت رفاه موجودات برتر باشد و در نتیجه اکثر انسانها کارگر و درخدمت اقلیت قدرتمند وسرمایه دار هستند. برای نمونه یکی از آثار این مدل را بخواهم ذکر کنم باید به این حقیقت اشاره کرد که بطور طبیعی باید جریان مصرف گرایی در جامعه نیاز پایه و مبتنی برخلأهای واقعی طراحی شود اما سرمایه داران برای توسعه بیشتر داراییهای خود مصرف انسانها را بر اساس فرهنگ تمایز پایه مدیریت میکنند؛ لذا میبینید بین مردم مسابقه در مصرف و اصطلاحا رقابت در زندگی لاکچری خواهند داشت و به ناچار اسیر وام و استقراض از بانکها میشوند و چنین انسانی صبح تا شب دیگر مال خودش نیست و باید چند شیفت کار کند که جیب سرمایه داران را پر کند. شما بگویید انسانی با این حال و روز دیگر آزادی معنوی، آرامش روانی و کرامت انسانی خواهد داشت؟!
وی در توضیح مدل رشد و تعالی گفت: اما در آن سو میبینیم که برنامه اسلام برای مدیریت انسان، رشد و تعالی است؛ غایت انسان در مدل اسلام، خلیفهاللهی شدن است؛ در مدل غرب، انسان برترین موجود عالم مادی است؛ اما در مدل اسلام، انسان برترین موجود هستی است و این ظرفیت و بلکه این حق را دارد که از همه موجودات عالم حتی فرشتگان بالاتر رود و در همه عوالم و تا ابدیت سعادتمند شود. نکته ظریفی که در این مقایسه لازم است توجه شود آن است که جهت فلش مدل توسعه غربی افقی و در جهت توسعه امکانات انسان بوده؛ لذا در این مدل لزوماً انسان بزرگتر نمیشود، بلکه امکانات او بیشتر میشود. اما جهت فلش در رشد، عمودی و به سمت آسمان معنویت است و البته چون که صد آمد، نود هم پیش ماست. یعنی اینکه اگر سعادت ابدی هدف شد و در مسیر آن به درستی حرکت کردیم بالطبع سعادت و خوشبختی مادی نیز فراهم میشود.
عامل اصلی تحقق مدل اسلام برای اداره جامعه
موسوی ادامه داد: سؤال محوری که این مقدمات را بابت رسیدن به جواب آن بیان کردم این است که مهمترین شرط رشد و عامل اصلی تحقق مدل اسلام برای اداره جامعه چیست؟ که در پاسخ باید گفت بر مبنای تعالیم آیات و روایات شرط محوری برای رسیدن به این آرمان والا، جریان هجرت از ولایت طاغوت به سمت ولایتالله است. یعنی ابتدا باید مسئله حاکمیت اولیاء خدا و آزادشدن انسانها از بردگی طواغیت حل شده تا مسیر رشد هموار شود بنابراین در قرآن میفرماید: «وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ»(هود،97) یعنی فرمان طاغوت انسان را به رشد نمیرساند و بلکه دور و گمراه میکند.
این مدرس حوزه افزود: نمونه دیگر در داستان اصحاب کهف نیز اشاره به همین حقیقت دارد. آنجا که اصحاب کهف از ولایت طاغوت زمان هجرت میکنند و به غار پناه میآوردند، درخواست رشد میکنند. «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»(کهف، 10) و در داستان حضرت موسی و خضر(ع) نیز پیامبر اولوالعزم خدا برای بدست آوردن رشد بیشتر، هجرت به سوی ولیالله میکند! «قالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» (کهف، 66) از این روست که میبینید فقیه اسلام شناس و مبارز نستوهی همچون امام راحل برای نجات جامعه عصر خود نه صرفاً به موعظه و اصلاح جزئی میپردازد که انقلابی اساسی ایجاد میکند و اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را در یک جمله تحلیل کنیم باید گفت که انقلاب یعنی؛ هجرت از ولایت طاغوت به سوی ولایت الهی... .
هنوز راه زیادی باقی است
وی افزود: اگر سؤال شود که چرا با وجود گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی به رشد مطلوب نرسیدهایم؟ پاسخ این است که به اندازهای که از ولایت طاغوت خارج شده و تن به ولایت خدا دادیم، رشد کردیم و آنجایی که موفق نبودیم از این رو بوده که در آن مورد هنوز تحت ولایت طاغوتیم! چرا که شاه تنها مصداق طاغوت نیست؛ منیت و خودمحوری افرادی که در مسیر انقلاب انحراف ایجاد کردند و خط مشی ولی فقیه را اجرا نکردند نیز مصداقی از طاغوتند و از آنها خطرناکتر، طاغوت اعظم یعنی آمریکا و تسلط و سیطره تمدن غرب بر ساحتهای مختلف زندگی بشری ست که هنوز راه زیادی برای شکست آن و جایگزین کردن تمدن نوین اسلامی باقی مانده است.
جایگاه ماه رمضان در رشد انسان
موسوی بیان کرد: درک معنای رشد و زمینه آن یعنی مساله هجرت، در ماه مبارک رمضان فراهمتر است چراکه در این ماه اولا طاغوت اعظم یعنی شیطان در غل و زنجیر است و ثانیا درهای رحمت ولایت الهیه بازتر است؛ لذا انسان، فضای بهتری برای رشد دارد و اما ممکن است سؤال شود چرا با وجود این فضا، برخی در ماه رمضان گناه میکنند؟! دلیل این امر آن است که با وجود آنکه شیطان در غل و زنجیر بوده ولکن نفس آزاد است و به میزانی که در محضر استاد خویش تربیت و تقویت شده باشد، میدانداری میکند! و از این روست که باید قبل از ماه مبارک خود را طاهر و آزاد کنیم.
مدیریت تعلقات و تمایلات مادی با نسخه مترقی شریعت مبین
این مدرس حوزه بیان کرد: دعای معروفی هست که در ماه رمضان در پایان نمازها میخوانیم: «اللهم أدخل علی أهل القبور السرور ...» اعتقادم این است که این دعا دارد مدل جامعه اسلامی را بیان میکند. فقره به فقره این دعا درسهای دینی به ما میدهد: «اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِيرٍ، اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ، اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ ...» دارد به ما میگوید اگر در ماه رمضان جامعه اسلامی شود، دیگر گرسنهای نمیماند، برهنهای نمیماند، حتی مردگان در سرور هستند و این یعنی اینکه اگر حقیقت ماه رمضان ـ یعنی خروج از ولایت طاغوت و هجرت به سمت ولایت الله ـ محقق شود، انسان به کرامتی میرسد که این کرامت او را به شادی و سرور میرساند. در روایت داریم: «للصائم فرحتان؛ فرحة عند إفطاره، و فرحة يوم يلقى ربه» چرا انسان هنگام افطار سرور دارد؟ نکته این است که اسلام میگوید به ظاهر کمی گرسنگی کشیدی؛ اما کمی صبر کن که آخر شاهنامه خوش است و در لحظه افطار چه لذتها که نمیچشی! اگرانسان در وادی تهذیب و مدیریت تعلقات و تمایلات مادی، با نسخه مترقی شریعت مبین که یک نمونهاش روزه است، عمل کند به رشد و سعادت دست مییابد.
انتهای پیام