به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدجواد استادی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، شامگاه 20 بهمن در نشست مجازی با عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی و تحول مضمونی و ساختاری هنر پس از انقلاب اسلامی» که به همت پژوهشکده اسلام تمدنی برگزار شد، در ابتدا با تعاریفی از هنر اظهار کرد: هنر عرصهای است که میتوان از طریق آن مضامین ذهنی و انتزاعی را در یک فرآیند هنری به محصولات عینی و قابل لمس تبدیل کرد و به عبارتی نیز هنر زمینهساز برقراری و توسعه ارتباط در جامعه است.
وی با بیان اینکه ابزارهای معاصر ارتباطی امروز که رسانهها هستند به مسئله زیباییشناسی و هنر توجه دارند، ابراز کرد: این در حالی است که هنر میتواند توسعه حسی در جامعه ایجاد کند و زمانیکه هنر در یک جامعه در حال فراگیر باشد، آن جامعه نیز از لحاظ ارتباطات حسی توسعه یافتهتر است.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی اظهار کرد: هنر به مقولهای گفته میشود که متصل به منابع فکری باشد و به تعبیری نیز هنر باید بتواند اندیشه و مفاهیم فکری که برای بخشهای عمومی جامعه قابل درک و لمس نیست را عینی کند. همچنین باید گفت که هنر در تبدیل مفاهیم حکمتی به محصولاتی که برای جامعه کاربرد داشته باشد نیز نقش مؤثری دارد.
وی با بیان اینکه هنر کار سادهسازی انتقال مفاهیم بنیادی است و هنری که این کار را انجام ندهد هنر نمیدانیم، تصریح کرد: اگر به تاریخ هنر نگاهی داشته باشیم مشاهده میکنیم هر نقطهای که دین قوت گرفته هنر هم قوت گرفته است. اساساً در تاریخ، هنر ابزاری برای استفاده ادیان در انتقال مفاهیم دینی بوده است.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی ادامه داد: به عنوان مثال دو حوزه هنری نقاشی و موسیقی در دین مسیحیت بسیار تأثیرگذار بوده است، به گونهای که در طول تاریخ مسیحیت با توجه به اینکه انجیل به دلیل زبان لاتینی که داشته برای عامه مردم قابل فهم نبوده و مردم نمیتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند، به همین دلیل کلیساها این مفاهیم دینی را از طریق قالبهای هنری به مردم منتقل میکردند و شاهد هستیم که درخشانترین آثار حوزه نقاشی و موسیقی در کلیساها خلق شده است.
استادی ادامه داد: هیچ نقطهای از جهان اسلام را نمیتوان همانند حرم مطهر رضوی پیدا کرد که 700 سال به صورت متمرکز از هنر استفاده کرده باشد و آثار متنوع هنری در این مجموعه آن هم در سطح عالی وجود داشته باشد. پس در هنر هم فرم و هم مضمون برای ما اهمیت دارد، زیرا مضمون است که به فرم تبدیل میشود و زمانی سینمای دینی داریم که بتوانیم فرم دینی در سینما ایجاد کنیم.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی بیان کرد: در واقع اساس انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلابی که ذاتاً ماهیت فرهنگی دارد این است که گفتمانی را که از دل اسلام بر آمده تقویت و احیا کند و همواره تلاش کرده که این گفتمان را به عنصر مرکزی حرکت جامعه تبدیل کند. در اینجا منظور از گفتمان اصلی نیز اسلام سیاسی است.
استادی افزود: در اینجا اسلام سیاسی، همان اسلامی است که ائمه(ع) آن را ترویج میکردند و اسلامی است که برای همه شئون زندگی ما برنامه دارد و مسیر هدایت ما را به سمت سعادت مشخص کرده است، در حالیکه چنین اسلامی پیش از انقلاب اسلامی هیچ گاه شکل نگرفت و امام راحل بود که چنین اسلامی را ایجاد کرد، انقلاب اسلامی را به عنوان مبنا قرار داد و این گفتمان را نیز به عنوان گفتمان مرکزی جامعه ایرانی انتخاب کرد.
وی با بیان اینکه این گفتمان اسلامی سیاسی زمانی میتواند در جامعه تأثیرگذار باشد که در همه ردههای اجتماعی نفوذ کند، تصریح کرد: این در حالی است که اگر شعارهایی که در جریان مبارزات انقلاب اسلامی سر داده میشد را به لحاظ مادیت به مسائل اقتصادی و سیاسی تقسیم کنیم، متوجه خواهیم شد که معنایابی این شعارها نشان میدهد دال مرکزی انقلاب اسلامی همان اسلام سیاسی است. پس در همان مرحله مبارزات اولیه از هنر برای ترویج گفتمان مبارزه استفاده میشد.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی اظهار کرد: اینکه هنر انقلاب اسلامی را به هنری که صرفاً در بازه سالهای 42 تا 52 ادامه داشته تقلیل دهیم اشتباه است و همچنین هنر انقلاب اسلامی هنری نیست که بخواهد تنها مختص مبارزات و جریان هنر انقلاب اسلامی باشد بلکه گفتمان انقلاب اسلامی را در همه دورهها در جامعه زنده نگاه دارد و تا زمانیکه این گفتمان در جامعه زنده باشد یعنی انقلاب زنده است و آن کارکردی که برای آن متصور شده در حال تحقق است و اگر این گفتمان در جامعه ضعیف شود ما نیز دچار مشکل خواهیم شد.
وی با بیان اینکه مهمترین شیوه ترویج گفتمانها در دورههای مختلف، زبان هنر است، افزود: سینما، تئاتر، موسیقی و رمان از جمله ابزارهایی هستند که موجب ترویج این گفتمانها میشود، چرا که اولاً مفاهیم اصلی را به صورت غیر مستقیم به مخاطبان خود منتقل میکند، دوماً جنبه سرگرمی برای مخاطبان دارد و سوماً در ناخودآگاه مخاطب نیز تأثیر میگذارد. از اینرو به دلیل داشتن همین ویژگیهاست که هنر بهترین ابزار برای تقویت گفتمان انقلاب اسلامی محسوب میشود.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از سخنان خود به این موضوع که هنر انقلاب اسلامی را نمیتوان فقط برای پیروزی انقلاب در نظر بگیریم، اشاره کرد و افزود: اما این گفتمانی که در اینجا به آن اشاره داریم به چه معناست؟ در واقع گفتمان یک نظام معنایی است که تلاش میکنیم از طریق این نظام معنایی که مجموعهای از ویژگیهای زبان شناختی و فراشناختی است، زمینه نقش آفرینی مردم در جامعه را فراهم کند.
استادی تأکید کرد: یکی از ویژگیهای اصلی انقلاب اسلامی این است که این انقلاب مردمی است و اگر این مردم از این انقلاب گرفته شود دیگر انقلاب نیست. به عنوان مثال تا زمانی که یک تئاتر به تئاتر مردمی تبدیل نشود نمیتواند یک هنر انقلابی باشد. پس هنر انقلابی، هنری است که جنبه مردمی داشته باشد.
وی اظهار کرد: از اینرو گفتمان انقلاب اسلامی یک گفتمان اسلاموار با رویکرد اسلام سیاسی است و نمیتوانیم یک اثر هنری تولید کنیم که با آموزههای بنیادین اسلام در تعارض باشد و این اثر هم نمیتواند هنر انقلاب اسلامی باشد، چرا که هنر انقلاب اسلامی نمیتواند اسلاموار نباشد.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی بیان کرد: هنر گفتمان انقلاب اسلامی هنری است که با ظلم و بیعدالتی مبارزه و حکمرانی خوب را در جامعه تقویت میکند، هیچگاه سلطه را نمیپذیرد و همواره به دنبال ترویج این رویکردهاست.
استادی تصریح کرد: به میزانی که از شرایط انقلابی فاصله گرفتهایم و شرایط اجتماعی و فرهنگی ما نیز تغییر کرده است به همان میزان هم آثاری با رویکردهای انقلابی در جامعه کمرنگ شده و آنگونه که باید در جامعه بروز جدی نداشته است. اما اکنون که شرایط انقلابی نداریم میتوانیم با ترویج این مفاهیم در جامعه، روایتگری انقلاب، ترویج مبانی فکری در اسلام سیاسی توسط دستگاهها و قرار دادن منابع در اختیار جریانهای مرجع تاثیر گذار، میتوانیم زمینه شرایط تولید چنین آثاری را فراهم آوریم.
وی بیان کرد: در هنر یک سری مفاهیمی مانند مکتب هنری، سبک هنری و جنبش وجود دارد، اما سوال این است که هنر انقلاب اسلامی در کدام یک از این دستهها قرار میگیرد؟ به نظر من هنر انقلاب اسلامی میتواند خودش یک مکتب باشد و ما نیز در اینجا میتوانیم اصول کلی را تعریف کنیم که این اسلام سیاسی را به فرم تبدیل کند.
این پژوهشگر مطالعات فرهنگی اضافه کرد: مکتب هنر انقلاب اسلامی میتواند زمینه تبدیل شدن محتوا به فرم را در همه دورههای تاریخی فراهم کند به شرط اینکه این مکتب شکل گیرد که برای شکلگیری این مکتب نیز نیازمند شرایطی است و هدف این مکتب نیز ترویج گفتمان انقلاب اسلامی است.
استادی اظهار کرد: همچنین برای شکلگیری هنر نقلاب اسلامی نیازمند مکتب هستیم. در واقع انقلاب اسلامی باید ساختارهای جدیدی را ایجاد کند تا بتواند این مسیر به صورت جدی دنبال شود. مکتب هنر انقلاب اسلامی زمانی شکل میگیرد که دانشگاه و یا مرکز حوزوی داشته باشیم که نسبت بین فقه و هنر را مشخص کند و تا زمانیکه این ساختارها ایجاد نشود نمیتوانیم نسبت معرفت گفتمان و هنر گفتمان انقلاب اسلامی را تدوین کنیم.
وی در پایان تأکید کرد: از اینرو هنر انقلاب اسلامی باید دائماً به روز باشد تا بتواند فرمهایی را متناسب با ذائقه نسل امروز تعریف کند و همچنین باید فرایند تبدیل مضمون، معنا و اندیشه به فرم به روز شود که اگر مکتب هنر انقلاب اسلامی داشته باشیم، این به روز شدن به نتیجه میرسد و در این صورت میتوان برای نسل دهه نودیها محتوایی را تولید کرد که هم برای آنها سرگرمکننده و جذاب باشد، هم این نسل بتوانند با چنین محتواهایی ارتباط برقرار کنند و هم اینکه بتوان گفتمان انقلاب اسلامی را در ذهن آنها منعکس کرد.
انتهای پیام