لیبرالیسم، صنعت مد و حیازدایی از پوشش زنان مسلمان
کد خبر: 4184642
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۳
یادداشت

لیبرالیسم، صنعت مد و حیازدایی از پوشش زنان مسلمان

توسعه لیبرالیسم و حمایت از نمایش بدن در قالب صنعت مد منجر به تغییرات جدی در حجاب زنان مسلمان در جهان شده و آن‌ها برای حفظ خود در جامعه و نیز ابراز خود با معیار‌های مدرن، پوشش‌هایی را انتخاب کرده‌اند که به نوعی تحریک‌آمیز بوده و فاقد حیا است که این مسئله در جامعه غربی نیز هنجارمند تلقی نمی‌شود.

/لیبرالیسم، صنعت مد و حیازدایی از پوشش زنان مسلمانبه گزارش ایکنا؛ راحیل فیاضی، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی در یادداشتی که برای انتشار در اختیار ایکنا قرار داده است به مسئله پوشش زنان مسلمان در مقالات مختلف اشاره کرده است که در ادامه می‌خوانید: در دهه گذشته بازنمایی پوشش اسلامی به طور تصاعدی در رسانه‌ها افزایش یافته است که به دلیل طیفی از عوامل، از جمله رشد در بخش کسب و کار متوسط مد و افزایش دیده شدن زنان مسلمان باحجاب در فضای عمومی است(هبانی و ویلز، ۲۰۱۲). رسانه‌های اجتماعی از طریق ترویج و تبلیغ، نقش مهمی در تغییر نگرش نسبت به پوشش اسلامی داشته‌اند. در همین حال، جریان اصلی صنعت مد گزینه‌هایی را در نظر گرفته است که بازار زنان مسلمان را بیشتر مورد هدف قرار می‌دهد و بر تغییرات، در ادراک از حجاب افزوده است.

احمد(۲۰۱۷) استدلال می‌کند که ادراک مسلمانان امروزی از حیا، به طور قابل توجهی با نحوه نگرش اولین جوامع مسلمان به حیا به عنوان یکی از الزامات اولیه دین متفاوت است. از سوی دیگر، حسن و هارون(۲۰۱۶) معتقدند که تغییر در انتخاب مد توسط زنان مسلمان، بازتاب تغییر دیدگاه‌ها در مورد الزامات ایمان نیست، بلکه بازتابی از آگاهی مصرف‌کنندگان از مد است. اسلام (۲۰۱۹) موافق است که زنان مسلمان نحوه ابراز خود را تغییر داده‌اند و به نوبه خود درک آن‌ها تغییر کرده، با این حال، این محقق معتقد است که دلیل استفاده زنان از بستر‌های رسانه‌های تصویری(رسانه‌های اجتماعی) برای مردود کردن تصاویر شرق ‌شناسانه از زنان مسلمان است.

نیستور(۲۰۱۷) یافته‌های ذکر شده قبلی را به چالش می‌کشد و استدلال می‌کند که حجاب دیگر تنها نمادی از حیا نیست، بلکه اکنون راهی است که در آن زنان مسلمان با استفاده از مد به عنوان یک راه، خود را ابراز می‌کنند. نویسنده معتقد است که جوانان مسلمان اکنون می‌خواهند با هر دو جامعه ارتباط برقرار کنند: با جامعه مسلمان از طریق حجاب و با جامعه جهانی از طریق مد. این نشان می‌دهد که استفاده تند و تحریک‌آمیز از حجاب را می‌توان نوعی رفتار در نظر گرفت که هم هنجار‌های فرهنگی مسلمان و هم غیرمسلمان را به چالش می‌کشد.

وانینگر(۲۰۱۵) عنوان می‌کند که تغییر در معنای حیا اسلامی به دلیل در دسترس بودن فضا‌های جدید برای هویت‌سازی(یعنی عمدتاً فضا‌های آنلاین) است که به شدت بر سلیقه و برندسازی فردی متکی است. رویکرد اتخاذ شده توسط ویلیامز(۲۰۰۷) باز هم متفاوت است و بیان می‌کند، در حالی که حجاب از نظر مذهبی نمادین است، اما از نظر اجتماعی نیز مهم است. این محقق یکی از دلایل حجاب زنان مسلمان مهاجر لندن را ایجاد یک هویت شخصی مستقل می‌داند و تأکید می‌کند که حجاب بر هویت اسلامی تأکید دارد، زیرا این یک نماد ظاهری و فیزیکی تعلق به جامعه مذهبی است. با این حال، به زنان مسلمان سطحی از خودمختاری نیز می‌دهد، زیرا اغلب می‌توانند دو دنیای بسیار متفاوت و اغلب متضاد را با هم ترکیب کنند؛ فرهنگی که والدینشان با آن مهاجرت کرده‌اند، با فرهنگ میزبان جدید.

دروگسما(۲۰۰۷) عمداً از «انتصاب» معنا به حجاب فاصله می‌گیرد، بلکه هدف محقق این است که معنای حجاب را مستقیماً از زبان زنانی که آن را به تن دارند، توصیف کند. وی از طریق مطالعات موردی و مصاحبه به تشریح کارکرد‌های درک شده حجاب از دیدگاه صاحبان آن می‌پردازد. اولین کارکرد، تعریف هویت اسلامی است، زیرا نماد قابل مشاهده ایمان است. دومی به عنوان یک شاخص «بررسی رفتار» عمل می‌کند، به این معنی که حجاب به عنوان یک بازدارنده در برابر رفتار‌های بد یا منفی عمل می‌کند، زیرا نماد میزان ایمان آن‌ها است. کارکرد سوم این است که حجاب نشانگر مقاومت در برابر استثمار جنسی توسط مردان است. چهارمین کارکرد از نظر زنان مسلمانی که در مطالعه دروگسما(۲۰۰۷) شرکت کردند، حفظ حدود روابط است. از آنجایی که در دین انجام فعالیت‌های جنسی قبل از ازدواج ممنوع است، حجاب با پوشاندن بیشتر بدن، حافظ این اصل تلقی می‌شود. پنجمین و آخرین کارکرد این است که احساس آزادی شخصی ایجاد می‌کند و فرد را از انتظاراتی که از ظاهر زنان وجود دارد، دور نگاه می‌دارد.

حمده(۲۰۱۷) می‌نویسد؛ لیبرالیسم محرک اصلی سکولاریزاسیون آرام در بسیاری از زمینه‌های زندگی اسلامی، به ویژه حجاب است. او استدلال می‌کند که سه عامل کلیدی وجود دارد که به تغییر دامن می‌زند: فردگرایی، خودمختاری و عقل عمومی. وی معتقد است که مسلمانان ساکن در ایالات متحده(و سایر کشور‌های غربی) در جستجوی خود برای شمولیت، به طور ناآگاهانه مفاهیم لیبرالیسم را در ایمان خود ادغام کرده‌اند و استدلال می‌کند که زنان مسلمان دیدگاه و عملکردی در مورد حجاب اتخاذ کرده‌اند که به دلیل تصورات فردگرایانه با اصول دیرینه اسلامی حیا در تضاد است. گوستاوسون و همکاران(۲۰۱۶) نقشی را که لیبرالیسم در نگرش منفی نسبت به مسلمانان و حجاب در هلند ایفا می‌کند، تحلیل کردند.

لیبرالیسم مفهومی است که عموماً با مدارا و آزادی مذهب مرتبط است، با این حال نویسندگان تأکید می‌کنند که چگونه لیبرالیسم نقشی مخالف آزادی ایفا کرده و به افزایش عدم مدارا نسبت به مسلمانان کمک کرده است. سکولاریزاسیون ایده‌ای است که ارتباط تنگاتنگی با لیبرالیسم دارد. به همین دلیل بسیاری از کشور‌های اروپایی حجاب را ممنوع کردند. فرانسه یکی از کشور‌هایی است که حجاب را برای به دست آوردن یک جامعه سکولارتر ممنوع کرده است. گوستاوسون و همکاران(۲۰۱۶) دریافتند که هلند به ویژه دارای بالاترین سطوح نگرش منفی نسبت به مسلمانان و حجاب است. مشخص شد افرادی که نظرات منفی را بیان می‌کنند، افرادی بودند که خود را لیبرال می‌دانستند، اما احساس می‌کردند که باید از فرهنگ و سبک زندگی سکولار خود محافظت کنند.

مجموع این تحقیقات نشان می‌دهد که توسعه لیبرایسم و حمایت از نمایش بدن در قالب صنعت مد منجر به تغییرات جدی در حجاب زنان مسلمان در جهان شده و آن‌ها برای حفظ خود در جامعه و نیز ابراز خود با معیار‌های مدرن، پوشش‌هایی را انتخاب کرده‌اند که به نوعی تحریک آمیز بوده و فاقد حیا است که این مسئله در جامعه غربی نیز هنجارمند تلقی نمی‌شود.

انتهای پیام
captcha