آشنایان احادیث و گفتارهای پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) معصوم و مطهرش به خوبی میدانند که جانِ جانِ جانِ کلامشان، تبیین عدالت و راستی و هدفشان آزادسازی گنجهای عقل و خرد از زیر خروارهای وهم و تقلید و برکشیدن شعلههای فطرت و ترویج اعتدال و مکارم اخلاق است.
حجم بالای روایاتِ جایگاه عقل و خرد و واکاوی فضیلتهای انسانی و موانع رشد اخلاقی گواه خوبی بر این مدعاست.
شوربختانه ادبیات مذهبی ما گرفتار تنگ نظری و گزیدهبینی است. ما زندگی علمی و تربیتی امامان را به یک مأموریت کوتاه مدت فرو میکاهیم و در جایگاه امامان، به حکومت و خلافت و محتسب بسنده میکنیم و آنگاه به ناکامی آنان در دستیابی به این جایگاهها افسوس میخوریم و نوحه سر میدهیم. غافل از آن که امامت عهدهدار هدایت بشر تا قیامت است.
آنان مصلحانیاند که بشر را با فضیلت و عدالت آشنا میکنند و با خواست و اراده مردم زمینه حق باوری و عدالتورزی را فراهم میکنند و پله پله او را به ملاقات خدا میبرند و او را با صفاتش پیوند میدهند. با این نگاه، آنان هیچ فرصت و کرامتی را از دست ندادهاند و در حسرت هیچ مقام دنیوی آه سر ندادهاند. آنان همیشه بر بام هدایت و روشنگری ایستادهاند و هیچگاه نتیجه را در پیش پای خود نجستهاند.
ظهور «عدالت و عقلانیت» پیش نیازهای خود را میطلبد و یازده امام پیش از امام عصر(عج) در راستای این مقدمات کوشیدهاند و زمینه را برای کارستان امام دوازدهم فراهم کردهاند.
وجود امام عصر(عج) بر محور عدالت و فضیلت میچرخد. از این رو پیامی جهانی دارد و همه مردم با هر گرایش و آیین و مذهبی، خسته از مناسبات ظالمانه، گمشده خود را در او مییابند. آری! او عدل مجسم است. او هادی و دستگیر همه امتها است و همه ادیان و مذاهب، وجود و ظهور یک مصلح عدالتخواه و دادورز را به انتظار نشستهاند: السَّلَامُ عَلَى مَهْدِيِ الْأُمَمِ(المزار الکبیر/584).
با این نگاه، حضور، غیبت و ظهور حضرت بقیه الله معنای بهتری مییابد:
1. او باید اکنون زنده و در میان ما باشد تا افزون بر الگوی معنوی، درد و رنجمان را لمس کند و در کامیابیها و ناکامیها در کنارمان باشد و در نتیجه نقطه امیدمان باشد. حلقه وصلمان با خدا باشد. با او نجوا کنیم و در جستوجوی آمدنش روز و شب نشناسیم و با حفظ سنخیت، خود را به عدالت محک بزنیم و برای هر لحظه ظهورش آماده و مهیا باشیم.
2. او باید برود و غایب شود تا بشر سیر طبیعی خود را بپیماید و توانایی و استعدادهایش را به کار گیرد و خود را برای کاری بزرگ آماده کند و آنگاه با وجود حجتهای درونی و بیرونی، از روی ناکامی و ناچاری صبح و شام با اضطرار و التماس نگاهش را به آسمان بدوزد تا فرجی از غیب برسد. او کاری بیش از پیشینیانش دارد. او باید از تنگنای زمان و ناکامی در امان باشد و بیعت هیچ ستمگری بر گردنش نباشد.
3. و سرانجام آنگاه که کاسه صبر زمین و زمان لبریز شود او باید ظهور کند و خود را بنمایاند؛ تا به کمک و رهبری او، انسان و جهان، کمال شایسته خود را تجربه کند و همه داشتههای خود را عرضه کند؛ هر چند آن روز کوتاه باشد: «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج قائمنا فیملأها قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما»(کفایه الاثر/165). این اراده حتمی خداوند است. مهدویت نشانه جایگاه عدالت در نظام آفرینش است.
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید
خداوندا ما را با عدالت خو ده تا از منتظرانش باشیم. به او دل خوش باشیم و او از ما خشنود باشد.
حجتالاسلام صادق محمودی، پژوهشگر حوزه
انتهای پیام