فلسفه قصاص و پاسخ به چند شبهه
کد خبر: 4062694
تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۷
نکات تفسیری و سبک زندگی قرآن/ ۲۷

فلسفه قصاص و پاسخ به چند شبهه

گروهى بدون تأمل بعضى از مسائل جزائى اسلام را مورد انتقاد قرار داده‌‏اند و به‌ویژه درباره مسئله قصاص اشکالاتی مطرح کرده‌اند که در متن زیر به چند مورد از این شبهات پاسخ داده می‌شود.

آیه قصاصدوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجت‌الاسلام‌ والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه بیست و هفتم قرآن کریم است:

تفسیر

وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره، 179)

گروهى بدون تأمل، بعضى از مسائل جزائى اسلام را مورد انتقاد قرار داده‌‏اند به خصوص در باره مسئله قصاص سر و صدا راه انداخته مى‌‏گويند:

1- جنايتى كه قاتل مرتكب شده بيش از اين نيست كه انسانى را از بين برده است، ولى شما به هنگام قصاص همين عمل را تكرار مى‌‏كنيد.

2- قصاص جز انتقام‏‌جويى و قساوت نيست، اين صفت ناپسند را بايد با تربيت صحيح از ميان مردم برداشت، در حالى كه طرفداران قصاص هر روز به اين صفت ناپسند انتقام‌‏جويى روح تازه‌‏اى مى‌‏دمند.

3- آدم‌كشى گناهى نيست كه از اشخاص عادى يا سالم سرزند، حتماً قاتل از نظر روانى مبتلا به بيمارى است و بايد معالجه شود، و قصاص دواى چنين بيمارانى نمى‌‏تواند باشد.

4- مسائلى كه مربوط به نظام اجتماعى است بايد دوش به دوش اجتماع رشد كند، بنا بر اين قانونى كه در هزار و چهارصد سال پيش از اين پياده مى‏‌شده نبايد در اجتماع امروز عملى شود.

اينها خلاصه اعتراضاتى است كه دربار مسئله قصاص مطرح مى‏‌شود.

دقت در آيات قصاص

دقت در آيات قصاص در قرآن مجيد جواب اين اشكالات را روشن مى‌‏سازد: «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ‏» زيرا از بين بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترين وسيله براى رشد و تكامل اجتماع است و چون در اين گونه موارد مسئله قصاص ضامن حيات و ادامه‏ بقا است، شايد از اين رو قصاص به عنوان غريزه در نهاد انسان گذارده شده است.

نظام طب، كشاورزى، دامدارى همه و همه روى اين اصل عقلى (حذف موجود خطرناك و مزاحم) بنا شده، زيرا مى‏‌بينيم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع مى‌‏كنند، و يا به خاطر نمو گياه شاخه‌‏هاى مضر و مزاحم را مى‌‏بُرند، كسانى كه كشتن قاتل را فقدان فرد ديگرى مى‌‏دانند تنها ديد انفرادى دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگيرند و بدانند اجراى قصاص چه نقشى در حفاظت و تربيت ساير افراد دارد در گفتار خود تجديد نظر مى‌‏كنند، از بين بردن اين افراد خونريز در اجتماع همانند قطع كردن و از بين بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است كه به حكم عقل بايد آن را قطع كرد، و ناگفته پيدا است كه تا كنون هيچكس به قطع شاخه‌‏ها و عضوهاى فاسد و مضر اعتراض نكرده است، اين پاسخ اشکال اول است.

قصاص ارتباطى با انتقام‏‌جويى ندارد

در مورد اشکال دوم بايد توجه داشت كه اصولاً تشريع قصاص هيچ‌گونه ارتباطى با مسئله انتقام‏‌جويى ندارد، زيرا انتقام به معنى فرونشاندن آتش غضب به خاطر يک مسئله شخصى است، در حالى كه قصاص به منظور پيشگيرى از تكرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالت‌خواهى و حمايت از ساير افراد بى‌‏گناه است.

در مورد اشکال سوم كه قاتل حتماً مبتلا به مرض روانى است و از اشخاص عادى ممكن نيست چنين جنايتى سر بزند، بايد گفت: در بعضى موارد اين سخن صحيح است و اسلام هم در چنين مواردی براى قاتل ديوانه يا مثل آن حكم قصاص نياورده است، اما نمى‏‌توان مريض بودن قاتل را به عنوان يک قانون و راه عذر عرضه داشت، زيرا فسادى كه اين طرح به بار مى‌‏آورد و جراتى كه به جنايتكاران اجتماع مى‏‌دهد براى هيچكس قابل ترديد نيست و اگر استدلال در مورد قاتل صحيح باشد در مورد تمام متجاوزان و كسانى كه به حقوق ديگران تعدى مى‏‌كنند نيز بايد صحيح باشد، زيرا آدمى كه داراى سلامت كامل عقل است هرگز به ديگران‏ تجاوز نمى‌‏كند، و به اين ترتيب تمام قوانين جزائى را بايد از ميان برداشت و همه متعديان و متجاوزان را به جاى زندان و مجازات به بيمارستان‌هاى روانى روانه كرد.

اما پاسخ اين سخن كه: رشد اجتماع قانون قصاص را نمى‌‏پذيرد و قصاص تنها در اجتماعات قديم نقش داشته اما الان قصاص را حكمى خلاف و جدان مى‏‌دانند كه بايد حذف شود، چنین است: 

ادعاى مزبور در برابر توسعه وحشتناک جنايات در دنياى امروز و آمار كشتارهاى ميدان‌هاى نبرد و غير آن ادعاى بى‏‌ارزشى است و به خيالبافى شبيه‌‏تر است و به فرض كه چنين دنيايى به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در كنار قصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفى نكرده است، مسلماً در چنان محيطى خود مردم ترجيح خواهند داد كه قاتل را عفو كنند، اما در دنياى كنونى كه جناياتش تحت لفافه‌‏هاى گوناگون قطعاً از گذشته بيشتر و وحشيانه‌‏تر است، حذف اين قانون جز اينكه دامنه جنايات را گسترش دهد اثرى ندارد.(1)

منابع:

مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص608.

انتهای پیام
captcha