تالار شهر اهواز این روزها، میزبان نمایش «کوچه پشت کلانتری، زیر تیر چراغ برق» است که به تهیهکنندگی و کارگردانی علی حسنپور و بازیگری گروه فرهنگی هنری سوفیا از دوم تیرماه به روی صحنه رفته است و تا هفدهم تیر در این سالن اجرا میشود.
«احمد پشمفروش، سرباز بیست و یکساله، اعزامی از شوشتر است. او سواد ندارد. میخواهد برای نامزدش بتول نامه بنویسد اما مورد تمسخر هم خدمتیاش قرار میگیرد و کار به کتککاری میکشد. سرانجام او تنبیه شده و برای پست به مدت چهار ساعت در کوچه پشت کلانتری کنار تیر چراغبرق گمارده میشود. شب عید است. او به محل پست میرود و با افراد مختلفی از جمله دختری که شبیه بتول است(دختر شهید)، پیرمردی که به اسم اسماعیل آزادی، زنی که همسرش او را ترک کرده، و... برخورد میکند و در این برخوردها، هر یک از این افراد که نماینده اقشار مختلف مردم هستند از معضلات خود میگویند».
متن زیر گفتوگوی ایکنای خوزستان، با بازیگران این نمایش است:
شبنم کاکازاده، یکی از بازیگران این تئاتر گفت: در این نمایش، چند دوره زمانی را طی کردیم و اقشار مختلفی از مردم از قصاب، جانباز شیمیایی، بازیگر، دانشجو و ... با یک سرباز برخورد میکنند و از معضلات خود میگویند.
تئاتر خوزستان همیشه باید استرس مکان و اجرا داشته باشد. همیشه باید این استرس را داشته باشیم که چه تاریخی برای اجرا به ما میدهند. تئاتر خیلی کم حمایت میشود. همه هنرمندان خوزستان امیدوار هستند این مشکلات و معضلات برطرف شود و اگر با وجود این مسائل کار میکنند فقط از روی عشق و علاقه است و هیچ چشمداشتی به دستمزد آن ندارند.
سمیرا بهمنپور، منشی صحنه، دستیار کارگردان و بازیگر نیز گفت: از اردیبهشتماه اجرای نقش خود را شروع کردم. آقای حسنپور کمک کردند که در قالب این نقش (دختر شهید) بروم. متأسفانه تئاتر در استان خوزستان فرهنگسازی نشده است. وقتی کسی به تماشای این نمایش میآید از اجرای آن لذت میبرد، اما یک سری همکاریهایی که در تبلیغ باید باشد وجود ندارد و مردم چندان استقبال نمیکنند.
خیلیها نمیدانند در اهواز تئاتر وجود دارد و مردم کم کم متوجه اجرای این کار شدند. همه کارها توسط تهیه کننده و کارگردان انجام شد و حامی کار، ایشان بود. خواهش ما از مسئولان این است که برای تئاتر استان، فرهنگسازی و آن را حمایت کنند. ما برای چیزهای کوچک جنگیدیم. این استرسها در کار ما وجود دارد.
آقای حسنپور پیشکسوت و از دستیاران آقای بهروز افخمی هستند که به خوزستان آمدند تا در استان خود کار کنند، اما در برخی کارها با ایشان همکاری نشد.
حسن محبیفر، بازیگر نقش اصلی «کوچه پشت کلانتری» نیز گفت: این نمایش از اسفندماه کلید خورد. آقای حسنپور از تهران آمدند و از اسفند تمرین شروع شد. بچههای گروه بسیار زحمت کشیدند و همت کردند تا توانستیم این کار را به علاقهمندان هنر و نمایش تقدیم کنیم. اجرای ما از 2 تیر آغاز شد. استقبال در سطح اهواز متأسفانه ضعیف است، شاید یکی از دلایل اصلی آن این بود که تبلیغات ما ضعیف بوده است و متأسفانه مسئولان هیچ حمایتی از ما نکردند.
هرچه روی صحنه می بینید حاصل تلاش و هزینه کرد همین بچهها است. هیچ ارگانی یک ریال به ما کمک نکرده است. متأسفانه باید بگویم هیچکدام از مسئولان به دیدن کار نیامدند و این خیلی بد است. نمایش «پشت کوچه کلانتری» داستان یک سرباز ساده است که نمایندههای ملت به مرور با ایشان در صحنه برخورد میکنند و یک طنز تلخ را به نمایش میگذارد. بچههای تئاتر و خوزستان حیف هستند. امیدوارم مسئولان از آنها حمایت کنند.
در ادامه محمد غدیرزاده یکی دیگر از بازیگران نمایش «کوچه پشت کلانتری» گفت: یکی از دغدغههای اجرای عمومی، جذب مخاطب است. من ده سال مدیر امور نمایش در حوزه هنری بودم و عین این ده سال را برای جذب مخاطب تلاش کردیم، اما جذب مخاطب حلقههای مفقوده زیادی دارد. برخی معتقدند تبلیغات، مؤثر است. برخی ذائقه مخاطب را مهم میدانند، ولی من معتقدم وضعیت اقتصادی مردم و خارج شدن فرهنگ و هنر از سبد خانواده نقش اصلی را دارد. به همان اندازه که از نمایش استقبال نمیشود، از کتاب و سینما هم استقبال نمیشود.
معیشت یکی از حلقههایی است که نمیشود برای آن کاری کرد. با وجود این، باز هم باید سوال شود که چرا از جمعیت یک و نیم میلیون نفری یک شهر یک درصد هم به تماشای نمایش نمیآیند؟ و کمتر از نیم درصد به تماشای این نمایش مینشینند.
علیرضا آبآبنژاد، بازیگر دوازده ساله این نمایش نیز گفت: از آقای حسنپور تشکر میکنم که پشتیبان ما بودند و تلاش کردند تا بتوانند این نمایش را روی صحنه ببرند.
تئاتر خیلی تنهاست. امشب شب سوم است که جمعیت خوبی برای دیدن نمایش آمده است. باید از تئاتر خوزستان که خیلی مظلوم واقع شود شده است حمایت بشود.
آزاده جدیدی، دیگر بازیگر این نمایش گفت: تئاتر در همه جای خوزستان مظلوم است، چراکه در برنامهریزی زندگی خانوادهها جایی ندارد. سینما شاید در برنامه خانوادهها باشد، ولی تئاتر خیلی حمایت نمیشود. امیدوارم مسئولان برای این مسئله برنامهریزی کنند که تئاتر را برای خانوادهها جا بیندازند. قطعاً بینندگان تئاتر از آن آگاهی دریافت میکنند و با نکته جدید از سالن خارج میشوند.
گروه ما برای روی صحنه بردن این کار سختی بسیاری کشید و با خون دل آن را به روی صحنه برد. متأسفانه تئاتر در اهواز جدی گرفته نمیشود و بچهها با ذوق و شوق خود کار میکنند و درآمدی برای آنها ندارد. امیدوارم روزی برسد که ما دست بچههای خود را بگیریم و به تماشای تئاتر بنشینم و لذت ببریم.
متین نصیریان نیز گفت: تقریباً سه ماه مشغول تمرین نمایش بودیم. این کار صرفاً به خاطر این بود که در اوضاع و احوال کنونی مردم را شاد کنیم و فقط به همین دلیل است که این گروه تشکیل و این کار تولید شد، اما از آنجایی که تئاتر در اهواز هیچ حامی ندارد، تمام این بچهها با همت و تلاش خودشان این کار را تولید کردند. آقای حسنپور با هزینه خود این کار را تولید کرد و پشتیبانی نداشت. ما برای شاد کردن دل مردم این کار را تولید کردیم، ولی هیچکس نیست دست این بچهها را بگیرد و از آنها حمایت کند تا حداقل انرژی مثبتی دریافت کنند تا بتوانند برای کار بعدی روحیه بگیرند. از نظر تبلیغات تا جایی که توانستیم در صفحات مجازی اطلاع رسانی انجام شد و چند تن از بازیگران سینما و تلویزیون نیز همکاری و حمایت کردند.
شادی و شنیدن صدای خنده مردم در حین اجرا، خستگی را از تن ما در میآورد و خدا را شکر که به این خواسته رسیدیم.
در پایان علی حسنپور، تهیهکننده و کارگردان نمایش «کوچه پشت کلانتری» گفت: من بعد از ۳۰ سال به اهواز برگشتم. طی این سی سال ساکن تهران بودم. مدیر برنامهریزی بهروز افخمی و دستیار ایشان هستم. چند پروژه را با ایشان و همینطور آقای حاتمیکیا و هنرمند کار کردم. یک سال و نیم است که مادرم را از دست دادم و مجبور شدم به اهواز برگردم.
با آقای محبیفر و غدیرزاده تصمیم گرفتیم یک کار نمایشی انجام بدهیم. این نمایش را سالها پیش در تهران نیز به نویسندگی آقای علی اصغری به روی صحنه برده بودم، از آنجایی که عرصه تئاتر و هنر در اهواز خیلی تنگ است تلاش کردیم این کار را به اجرا برسانیم. با این حرف شاید اجر این قضیه ضایع شود، ولی من بعد از فوت مادرم، سهمالارث خود را خرج تئاتر کردم. اصلاً هم نگران نیستم. ۴۲۰ صندلی در این سالن وجود دارد ولی ۵۰ نفر آدم هم شاید برای دیدن نمایش نیامده باشد. این مهم نیست، فقط میخواستم برای شهرم کاری انجام داده باشم.
بچهها با استعداد و هوش خود در این نمایش تلاش کردند. این کار نمایش معضلات و مصائب شهر و اجتماع را به صحنه آورده و نوروز را دستمایه قرار داده است. سرباز بیسوادی به جهت اینکه نمیتواند برای نامزدش نامه بنویسید و به همین دلیل با هم خدمتیاش درگیر میشود، در شب عید مجبور به پست اجباری در کوچه پشت کلانتری میشود و در طول مسیر افراد مختلفی از اقشار جامعه سر راهش قرار میگیرند. هر کدام از این افراد، یکی از سینهای سفره را در اختیار سرباز قرار میدهند و در پایان میبینیم که شش سین جمع شده است و سین هفتم «سرباز» میشود که امنیت جامعه به دست او است.
تئاتر، مال مردم است. اگر من به خود اجازه میدهم روی صحنه قرار بگیرم و برای مردم بازی کنم، این مردم هستند که مرا تشویق میکنند تا روی صحنه بیایم. من مدیون و ممنون مردم هستم که ما را دلگرم به اتمام کار میکنند. به عنوان تهیهکننده میگویم اگر کسی واقعا مشکل مالی دارد دعوت میکنم تشریف بیاورد و مهمان ما باشد.
هنرمند همیشه گلایههایی دارد این گلایهها چیزی جز حمایت مسئولان نیست. کسانی داعیهدار و پرچمدار هنر و تئاتر سینما هستند، کجا هستند؟ چه کار میکنند؟ ریاستها، معاونتهای فرهنگی و ... . این فقط یک درد دل است. شرمندهام که این را میگویم. چرا من که ارث خود را برای این کار آوردم حمایت نمیشوم. ریاستها، معاونتها و مراکز فرهنگی زیادی در استان داریم. ماسه شرکت بزرگ در استان داریم که در حد یک وزارتخانه هستند. بودجههای فرهنگی این مجموعهها کجا است و به دست چه کسی میرسد؟ حالا که این بودجه به ما نمیرسد خود یا علی میگویم:
کوچه را میگردم/ به خیالم که خیالت به من است / چه خیالی، چه خیالی /همه جا یاسمن است
بچههای هنر تئاتر واقعاً مظلوم واقع شدند. رامبد جوان، میرطاهر مظلومی، مهدی زمینپرداز، دیدار محمودی، خواننده معروف استان، حمید گودرزی، حمیدرضا پگاه، آرش مجیدی، محمدرضا گلزار همه بیمنت این کار را تبلیغ میکنند، اما دوست دارم دلم به مسئولان شهرم خوش باشد.
چگونه است که من پول این سالن را یک جا باید به متصدی سالن بپردازم، ولی همین اداره و ادارات دیگر به من میگویند به ما تخفیف بدهید؟ چه چیزی را باید تخفیف بدهم؟ مسئولان فرهنگی ما کجا هستند؟ پای کار بیاییم. اگر من و شما امنیت داریم، خون کسانی پای این شهر و کشور ریخته شده که الان در جمع ما نیستند تا ما راحت زندگی کنیم و شما به عنوان مسئول برای این مردم کار بکنید. من که نمیبینم.
انتهای پیام