به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست رونمایی از کتاب «دستنامه میانرشتهگی آکسفورد» امروز 17 مهرماه با حضور جمعی از علاقهمندان در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد.
احمد پاکتچی، رییس بنیاد دانشنامهنگاری و پژوهشکده نهجالبلاغه در این مراسم به طرح بحث در زمینه مباحث میانرشتهای پرداخت و بیان کرد: آنچه مهم است، جایگاه مطالعات میانرشتهای در فضای علمی کشورمان است. ما در این حوزه نسب به آنچه در سطح دنیا اتفاق افتاده، عقب نیستیم. ممکن است در برخی از رشتهها دیر شروع کرده باشیم، اما این مباحث در کشور ما همزمان با دیگر کشورها مطرح شده و از این نظر موقعیت بدی نداریم. ولی یکسری آسیبشناسی و نیازهای بومی داریم که اگر به آنها توجه کنیم، مسیر را هموارتر طی میکنیم.
وی در ادامه افزود: یکی از مباحثی که در درک مفهوم میانرشتهای اهمیت دارد، خود مفهوم میانرشتهای است. وقتی از میانرشتهای حرف میزنیم، چه فهمی از میانرشتهای داریم؟ مشکلی که در این زمینه داریم، برمیگرد به اینکه این مفهوم پیچیدگی دارد و اینکه ما ایرانیها گرایش زیادی در استعمال لفظ در غیر موضع اصلی آن داریم، لذا این دو مسئله موجب سوءتفاهم در حوزه کاربرد مطالعات میانرشتهای میشود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: آن بخش از مشکلاتی که در مورد میانرشتهای در سطح جهانی است، برمیگردد به مفهوم «دیسیپلین» و «اینتردیسیپلینری». یعنی هم در مورد «دیسیپلین» و هم در مورد «اینتردیسیپلینری» ابهاماتی وجود دارد. در مورد «دیسیپلین» ابهام این است که وقتی در مورد «دیسیپلین» علمی صحبت میکنیم، چه چیزی «دیسپلین» است و چه چیزی نیست. یک قدر متیقنهایی وجود داد و میشود فیزیک را یک «دیسیپلین» فرض کرد، اما وقتی وارد موارد ریزتر میشویم، در اینجا کار سخت میشود. در سطح جهانی نیز اینطور است و مطرح میشود که آیا مدیریت یک «دیسیپلین» است یا یک ترکیب و مجموعهای از اطلاعاتی که از «دیسیپلینهای» مختلف گرفته شده است. لذا موجب میشود برخیها وقتی صحبت میکنند، میتوانند بگویند که رشتهای که دارند میانرشتهای است.
پاکتچی در ادامه افزود: مثلاً میگویند مدیریت میانرشتهای است. البته گفتن این حرف در فارسی آسان است، اما اگر در انگلیسی این را بگویید، با تعجب به شما نگاه میکنند که چطور میتواند اینطور باشد.
وی تصریح کرد: مهم است که بدانیم «دیسیپلینها» چه چیزی دارند. اینها نظام معرفتی، روششناسی و نظام اصطلاحات خود را دارند. همچنین روش استدلال خود را دارند و عادات تفکریشان نیز مختص به خودشان است. یعنی هر «دیسیپلین» ادبیات و آداب معاشرت خود را دارد و در یک فضای دانشگاهی میتوانید درک کنید که آداب معاشرت استادان ریاضات، با آداب معاشرت استادان هنر تفاوت وجود دارد. لذا عوامل مهمی است که یک «دیسیپلین» را متمایز میکنند. لذا وقتی بخواهیم مفهوم میانرشتهای را درک کنیم، قبل از هر چیز باید مفهوم «دیسیپلین» را درک کرده باشیم.
پاکتچی در ادامه بیان کرد: خود «دیسیپلین»، با این پیچیدگی مواجه است و چیزی که پیچیدگی آن را زیاد میکند، ترجمه کردن رشته است. کاربردی که از رشته در فارسی داریم، متفاوت است با کاربردی که انگلیسی زبانها از آن دارند که این مسئله موجب شده که مشکلاتی ایجاد شود. قسمت «اینتر» آن نیز مهم است. در خیلی اوقات ما با چندرشتهای مواجه هستیم و نه میانرشتهای و در جایی که ما به دنبال میانرشتهای هستیم، این خطر ما را تهدید میکند که نکند به چندرشتگی مشغول شویم و خیال کنیم که میانرشتهای است.
وی تصریح کرد: اگر در دانشگاه امام صادق(ع) استادان معارف، درس معارف و استادان علوم سیاسی درس سیاست خود را بدهند که میانرشتهای شکل نمیگیرد. گاهی اوقات این تعبیر را داریم در مواردی که فقط داریم از یک ابزاری اسفاده میکنیم، اگر یک نفر در حوزه مطالعات قرآنی بیاید و صرفاً به عنوان ابزار از زبانشناسی استفاده کند، کار او میانرشتهای نیست. اگر این کار میانرشتهای باشد، فیزیک نیز میانرشتهای است، چون از ریاضی استفاده میکند. اما مهم است که آیا در مورد استفاده به مثابه یک ابزار، صحبت میکنیم یا دو علم در گفتوگو با هم هستند و قرار است که علم تازهای تولید شود و این نیز یکی از معضلات است که در این بخش «اینتر» یا «میان» با آن مواجه هستیم که اگر «دیسیپلین» «الف» و «ب» را داریم، بین آنها چه اتفاقی باید بیفتد تا میانرشتهای شکل گیرد و آیا هر نوع تماس بین آنها میانرشتهای میشود یا خیر. اگر به اینها پاسخ ندهیم، نمیتوانیم گامهای موثری در این راستا برداریم.
پاکتچی در ادامه بیان کرد: یکی از معضلاتی که با آن مواجه هستیم، این است که یک وقت در مورد کتاب مقدس اسلام یعنی قرآن صحبت میکنیم و میخواهیم آن را با علمی از علوم پیوند دهیم که میگوییم میانرشتهای انجام بدهیم، اما قرآن یک رشته علمی نیست، لذا اگر کسی با تخصص جامعهشناسی، فیزیک یا هر تخصصی به سراغ قرآن برود، یک مسلمانی است که سراغ کتاب مقدس خود رفته و کار میانرشتهای انجام نداده است، در حالی که خیلی اوقات پایاننامهای نوشته شده و از منظر یک علم به سراغ قرآن رفته و در ذهنش است که میانرشتهای انجام داده است. اگر داریم در مورد پیوند علمی از علوم اسلامی با علم دیگری حرف میزنیم، یعنی مثلاً بین تفسیر و جامعهشناسی ارتباط برقرار کنیم، در اینصورت میشود صحبت از میانرشتهای را مطرح کرد. لذا به نظرم مهم است و باید روی این مسئله وسواس داشته باشیم که در میانرشتهای اتصال برقرار کردن با متن مقدس تولید میانرشتهای نمیکند، بلکه اتصال با یک علم که موضوع مطالعهاش متن مقدس است، میتواند میانرشتهای تولید کند.
وی در ادامه افزود: اگر کسی در مورد فقهِ فوتبال حرف بزند، کار او میانرشتهای نیست، چون فوتبال یک «دیسیپلین» علمی نیست. فوتبال موضوع است، مانند گوشتِ گوسفند که یک فقیه میتواند در موردش حرف بزند که کدام حلال و کدام حرام است. کار فقیه یک کار فقهی است و هیچ نوع میانرشتهای رخ نداده است، اما بارها دیدهایم یک نفر میگوید «ملاحظات فقهی مناسبات زن و مرد در سینما؛ مطالعات میانرشتهای». اما سینما بما هو سینما یک رشته علمی نیست، مگر اینکه در حوزه مطالعات سینما وارد شویم و علمی که به مطالعه سینما میپردازد را بررسی کنیم.
پاکتچی تصریح کرد: زمانی که در مورد میانرشتهای صحبت میکنیم، باید توجه کنیم که این رشتهها به این راحتی با هم تلفیق نمیشوند و به این راحتی به نتیجه معین نمیانجامند و این تصور درستی نیست که فکر کنیم یک جعبهای از علوم داریم و دوتا دوتا باید آنها را تلفیق کنیم و از آن علم جدید تولید شود. اگر یک نفر هلو و زدآلو را پیوند بزند، این کار شدنی است، اما هلو را نمیتوان با خیار پیوند زد. یعنی نوعی از سنخیت و حلقه مشترکی باید وجود داشته باشد تا این علوم را مرتبط کند. وقتی میخواهیم یک علم را با علم دیگر پیوند بزنیم، باید ببینیم امکانات لازم وجود دارد و این علوم نقطهای برای اتصال بههم دارند یا خیر. وقتی بدون مطالعه این کار را میکنیم، محصولی نمیدهد.
انتهای پیام