پویش کتابخوانی طرح ترویج کتاب و کتابخوانی است که چند سالی است نهادها و سازمانهای گوناگونی آن را با عناوین مختلف راهاندازی کردهاند و به صورت مسابقه اجرا میکنند. پس از مطالعه و پاسخ به سؤالات مطرح شده، جوایزی به برگزیدگان اهدا میشود. در راستای بررسی اهداف و روند اجرای این پویشها و تأثیر مثبت یا منفی آن در نیل به اهدافش مورد توجه گروه فرهنگی ایکنا قرار گرفته است. در این زمینه قصد داریم دیدگاههای نویسندگان، ناشران، کارشناسان حوزه کتاب و جامعهشناسان را انعکاس دهیم. در ادامه گفتوگوی ما را با سعید عاکف، مدیر انتشارات ملک اعظم، میخوانید:
عاکف در گفتوگو با ایکنا بحث کلیدی در رابطه با کتاب و کتابخوانی را ضرورت دوری از اقدامات احساسی و آنی دانست و گفت: در واقع در حوزه فرهنگ شاهد برنامهریزی بلندمدت نبودهایم تا بتوانیم نتیجه آن را ببینیم؛ بنابراین پویش کتابخوانی یا هر برنامه مشابه آن نیز چنین شرایط و ویژگی را دارد و مانند این است که کسی به بیماری سختی دچار شده باشد و بخواهیم برای درمان فقط مسکن تزریق کنیم، مطمئناً با این شیوه درمانی رخ نخواهد داد و این بیماری نیز طولانیتر میشود. وضعیت ما در حوزه کتاب و کتابخوانی نیز این گونه است و میتوان آن را فاجعهبار دانست، غیر از فاجعه چه واژهای را میتوان به کار برد که عمق این بحران را انتقال دهد؟
وی مشکلات موجود در عرصه کتابخوانی را ریشهای دانست و بیان کرد: ما در بحث کتاب رو به نابودی هستیم. شما دو خانواده را در نظر بگیرید که یکی در کنار اهتمام به تربیت اصیل کودکان، بحث کتاب را نیز از همان اوان کودکی مورد توجه قرار میدهد، در حالی که در خانواده دیگر، کودک از همان تولد تا بزرگسالی با ابزار و وسایل ارتباطی و مجازی نظیر گوشی تلفن، موبایل، بازیهای رایانهای و تلویزیون ارتباط میگیرد، مشخص است که کودک خانواده دوم چه در کودکی و چه بزرگسالی ارتباط و انسی با کتاب نداشته و نخواهد داشت. من به چندین کشور اروپایی سفر کردهام، یکی از کارهای زیرساختی آنها در حوزه ترویج کتابخوانی، مأنوس کردن کودکان با کتاب است. وقتی این کودک به سنین بالاتر میرسد، مهمترین رمانهای کشورش را خوانده و این مطالعه به تدریج به سطوح دیگر میرسد.
هجوم پویشهای کتابخوانی به آثار ضعیف
پویشهای کتابخوانی از دو حالت خارج نیستند، یا به صورت لجام گسیخته رمانهای غربی را معرفی میکنند و یا مانند پویش کتابخوانی روشنا با وجود معرفی کتابهای انقلابی و دفاع مقدسی، آثار یادشده بسیار ضعیف هستند و یکسری از مخاطبان جامعه را وادار میکنند که این کتابها را مطالعه کرده و سپس جوایزی اختصاص میدهند که من نسبت به این امر به مجمع ناشران انقلاب اسلامی که یکی از بانیان این پویش است، نقدهایی را بیان کردهام
این نویسنده در ادامه گفت: یکی از موارد مهم در کشورهای غربی در تربیت فرزندان این است که زمان محدود و مشخصی را برای استفاده از گوشی موبایل اختصاص میدهند و این استفاده حدود دو ساعت در روز است، اما در کشور ما این استفاده به صورت لجامگسیخته و بدون کنترل است و یا وقتی به مدرسه مراجعه میکنید، معلمان در طول عمر خود یک کتاب خوب نخواندهاند با این اوصاف چطور میتوان انتظار داشت بتوانیم نسل کتابخوانی تربیت کنیم؟ به نظر میرسد یکی از عوامل این انحطاط و نابودی کتاب در کشور، متولیان این امر همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی یا حوزه هنری است که به این نابسامانی در حوزه کتاب و کتابخوانی به شدت دامن زده است.
وی پویشهای کتابخوانی را از دو حالت خارج ندانست که به صورت لجامگسیخته رمانهای غربی را معرفی میکنند یا مانند پویش کتابخوانی روشنا با وجود معرفی کتابهای انقلابی و دفاع مقدسی، آثار ضعیفی را ارائه میدهند و یکسری از مخاطبان جامعه را وادار میکنند که این کتابها را مطالعه کنند، به نظر میرسد زد و بندهایی در این زمینه وجود دارد.
عاکف بیان کرد: چند سال پیش کاری را در رابطه با جمعآوری خاطرات شروع کردم و ابداً هم نخواستم به هیچ سازمان و نهادی وابسته باشم و علاقهمند بودم کارها به روال خود انجام شود. اگر ناشرانی میخواهند در این زمینه فعالیت کنند، به چاه نفت وصل نباشند و به معنای واقعی کلمه خصوصی باشند. شاید عدهای تصور نمیکردند که در عالم کتاب و کتابخوانی هم بشود رانت و رانتخواری کرد. کتاب «خاکهای نرم کوشک» که یکی از همین آثار خاطرهنویسی است، باعث شد عدهای تصور کنند که میشود در این زمینه هم کاری کرد و با هجومهای لجام گسیختهای که در بسیاری از مسائل اقتصادی دیده میشود، این هجوم به سمت کتاب هم روانه شد. در آن زمان تبلیغات گسترده از کتاب «دا» شروع شد و مدام اعلام میشد که به چاپ چندم رسیده است، اما این موضوع اهمیتی نداشت، زیرا من «خاکهای نرم کوشک» را بدون هیچ حمایت دولتی و رسانهای و زد و بندهای دیگر چاپ کردم؛ بنابراین زمینه و بستر مورد نیاز مطالعه باید از طریق مسئولان آماده شود، سپس درک مردم از مطالعه ارتقا یابد تا آنها خودشان کتاب مورد نیاز خود را انتخاب کنند، نه اینکه بخواهیم آنها را وادار به خواندن برخی کتابها کنیم.
آثار سوء کتابهای ضعیف در طولانیمدت
وی در بخش دیگری از سخنان خود به کتاب «سلام بر ابراهیم» اشاره کرد و افزود: در راستای جمعآوری خاطرات شهدا که از سال ۶۶ آغاز شد، یکی از شهدای مورد نظر شهید ابراهیم هادی بود، یکی از شخصیتهایی که در سال ۶۸ او را شناختم و نسبت به او دغدغه داشتم که حتماً مانند آنچه درباره شهید برونسی انجام شده، برای این شهید نیز انجام شود که یکی از دوستانی که اکنون این کتاب را منتشر میکند، با من تماس گرفت و گفت که میخواهد کتابی درباره این شهید چاپ کند و من استقبال کردم و زمانی که کتاب را برای من فرستادند، این اثر به لحاظ فنی و فرمی اشکالات زیادی داشت و ویرایشهایی بر روی آن انجام شد و قرار شد که این ویرایشها اعمال شود تا قابلیت لازم را برای چاپ پیدا کند. این کتاب را به همان صورت چاپ کردند، اما من راضی نبودم، زیرا هر چند جامعه از آن استقبال میکند، ولی این امر باعث میشود سطح کیفی کار تنزل کند و به همین منوال هر سال کتابهای متعددی از همین دوستان منتشر میشود.
این نویسنده به طرح پویش کتابخوانی دیگر با عنوان «مقر کتاب» پرداخت و افزود: یکی از مجموعههای دیگری که به کتاب و کیفیت آن لطمه زده، طرح مقر کتاب است. با بررسی این طرح متوجه خواهید شد که کتابهایی مانند «سلام بر ابراهیم» مورد برنامهریزیهای شدیدی قرار گرفته و آن را معرفی میکنند که سخن اصلی من مخالفت با کتابهای مربوط به شهدا و انقلابی نیست، حرف من این است که سطح کیفی کار ارتقا یابد و نمیشود به صرف استقبال مخاطبان کتابهای ضعیف معرفی کرد. شاید این کار در کوتاه مدت مؤثر باشد، اما در درازمدت به فرهنگ کشور لطمه خواهد زد.
«مردگان باغ سبز» اثری که باید خواند
اخیراً کتابهای دفاع مقدسی با محتوای بسیار ضعیف منتشر میشود که اغلب به مسائل عشق و عاشقی میپردازند و شعار ناشران آنها هم این است که میخواهند قشر خاکستری جامعه را جذب کنند. این نقد، به معنی مخالفت با مدافعان حرم نیست، بلکه مخالفت با انتشار مطالب و محتوای ضعیف درباره شهداست
وی تصریح کرد: متأسفانه برخی پویشهای کتابخوانی مانند مافیا کار میکنند و کتابهای بسیار ضعیف در فرم و محتوا را معرفی میکنند. این خدمت نیست و کسی که اهل درایت و تفکر باشد، خواهد دید که این موارد به فرهنگ و مطالعه لطمه میزند و خروجی آن قدم برداشتن در راستای نابودی فرهنگ این سرزمین است. البته اخیراً کتابهای دفاع مقدسی با محتوای بسیار ضعیف منتشر میشود که اغلب به مسائل عشق و عاشقی میپردازند و شعار ناشران آنها هم این است که میخواهند قشر خاکستری جامعه را جذب کنند. این نقد به معنی مخالفت با مدافعان حرم نیست، بلکه مخالفت با انتشار مطالب و محتوای ضعیف درباره شهداست.
عاکف بیان کرد: کتابی با عنوان «مردگان باغ سبز» محمد بایرامی که به آن نقد هم دارم، اما واقعاً در بحث نگارش و کیفیت فوقالعاده است و به معنای واقعی میتوان عنوان کتاب و رمان را به آن اطلاق کرد، زیرا مجموعه هماهنگ و منظمی از بنیانهای تاریخی را به وجود آورده که میتوانید از آن اطلاعات خوبی درباره حزب توده به دست آورید و با وجود اینکه نویسندگان دیگری چون احمد محمود و محمود دولتآبادی نیز درباره حزب توده کتابهایی نوشتهاند، کتاب «مردگان باغ سبز» اثر بسیار خوبی است. اما جایگاه این کتاب در کشور ما کجاست؟ اگر چنین کتابی در کشورهای دیگر چاپ میشد، شک نکنید که به شمارگان میلیونی میرسید و بدون اینکه بخواهید در تلویزیون آن را معرفی کنید، مورد استقبال مردم قرار میگرفت.
وی یادآور شد: اگر کجسلیقگیها کنار برود و ذائقههای بیمار در مطالعه درمان شود و مردم به آثار ارزشمند و فاخر روی آورند، مطمئن باشید یکی از کتابهایی که میتواند به تیراژ میلیونی برسد، همین کتاب «مردگان باغ سبز» است. من این کتاب را به برخی از دوستان معرفی کردم و نتوانستند مطالعه کنند. در واقع حوصله نداشتند و این ناشی از ذائقه بیمار آنهاست، اما میتوان این ذائقه را اصلاح کرد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام