مهدی مطهرنیا، تحلیلگر و آیندهپژوه مسائل سیاسی ـ اجتماعی، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، درباره عوامل کاهش مشارکت سیاسی در انتخابات اخیر مجلس و پیامهای این رفتار انتخاباتی مردم به مسئولان گفت: آمار مشارکت مردم که برای اولین بار به زیر 50 رصد رسید و 42.5 درصد اعلام شد معنادار است. مردم به واسطه حضور در عرصه اجتماعی صندوقهای رأی را رصد و دیدهبانی کردند. امروزه محاسبات دقیق درباره هر پدیده اجتماعی و راستیآزمایی و بررسی آن در دیدگان مردم قرار میگیرد.
وی افزود: با توجه به آمار رسمی اعلامشده، باید گفت آنچه در ایران تحت عنوان انتخابات شکل گرفته و از آغاز انقلاب نخست به منزله تکلیف و سپس به عنوان تکلیف و حق مردم از آن یاد شده، امروز پرسش جدی را در برابر مسئولان قرار داده است که اگر در زمانی نه چندان دور تعداد شرکتکنندگان را نشانه نوعی همگرایی میان مردم و حکومت ارزیابی میکردید حال کاهش مشارکت را نشانه واگرایی میدانید؟ به بیان دیگر «تعرف الاشیا باضدادها» را در اینجا نیز میتوان به کار برد؟
مطهرنیا اظهار کرد: اگر همیشه این رویکرد و جهتگیری از سوی کسانی که به این پدیده سیاسی نگاه میکردند و آن را نشانگان مشروعیت بین حداکثر مردم میدانستند، اما امروز حدود 58 درصد در برابر 42 درصد قرار گرفتند و در شهرهای بزرگ این درصد معنادار در مرز 80 به 20 درصد است و این از منظر تعریف آماری بسیار قابل توجه و واکاوی دلایل این کاهش بسیار پراهمیت است.
این آیندهپژوه مسائل سیاسی و اجتماعی ادامه داد: به اعتقاد من این دلایل را باید در چهار بحران نخبگان، کارآمدی، اعتماد و اعتبار جستوجو کرد که اکنون گریبانگیر جامعه ملی است. به لحاظ بحران نخبگانی، نخبگان سیاسی رو در روی هم قرار گرفته و حتی تفاوتهای جهتگیری حرکتهای سردمداران ملی نیز به آن اضافه شده است. از سوی دیگر بحران کارآمدی نیز وجود دارد. اتفاقات گوناگونی در حوزههای اجتماعی، فناوری، اقتصادی، سیاسی، ارزشی ـ فرهنگی، زیستبوم، امنیتی، رسانهای و حقوقی و دیگر ابعاد گوناگون حیات ملی ما به وجود آمده که چالشهای عظیمی ایجاد میکند.
وی بیان کرد: باید بر این نکته تأکید کنم این چالشهایی که اکنون فرصتهایش محدود و تهدیدهایش افزایش پیدا کرده پیش روی این پدیده قرار دارد و انتخابات را از مسئله و پدیده سیاسی به یک پدیده قابل تعمق و دارای ابعاد گوناگون در میان نگرشهای متفاوت ملی قرار داده است؛ به گونهای که امروز بعضی معتقدند انتخابات در ایران بیش از آنکه انتخابات باشد رأیگیری است.
این استاد دانشگاه یادآور شد: به عبارت دیگر انتخاب گزینهها قبلاً انجام میگیرد و چارچوب انتخابات و شکل رقابت مشخص میشود و رأی مردم تنها برای تأیید آن انتخاب و مشروعیت بخشیدن به آن انتخاب است. در حالی که انتخابات در ادبیات سیاسی ویژگیهایی دارد که در وضعیت فعلی از آن ویژگیها تبعیت نمیشود. بنابراین هر چه مردم تفاوت بین انتخابات و رأیگیری بهتر میفهمند، به طور طبیعی به واسطه فقدان کارآمدی سیستم برای جوابگویی به نیازهای واقعی و خواستههای پیشاروی حقیقی مردم، کمتر وارد عمل شده و خواهند شد.
مطهرنیا درباره تأثیر نوع نظارت و فیلترینگ برای کاهش مشارکت و برخی تحلیلها که در صورت باز شدن فضای فیلترینگ مشارکت مردم بیشتر میشد، گفت: به باور من هم فیلترینگ و هم کاهش سطح فیلترینگ به خاطر نارضایتی مردم از وضع موجود فیلترینگ اشتباه است، زیرا هر دو اقدام به معنی مدنظر قرار ندادن قوانین و چارچوبهاست.
وی تأکید کرد: آنچه واضح است باید انتخابات انجام بگیرد و ویژگیهای یک انتخابات معنادار در ادبیات سیاسی باید مورد توجه قرار گیرد که دارای اصولی است. یعنی اینکه رأیگیری در فضای آزاد و گسترده انتخاباتی به معنای اصیل کلمه انجام پذیرد. وقتی فیلتر گذاشته میشود و مجموعه انتخابشوندگان و انتخابکنندگان در وضعیتی قرار میگیرند که دایره انتخاب آنان کاهش پیدا میکند انتخابات از اصالت خود خارج و فقط به وضعیت محدود و محصور به رأیگیری تقلیل پیدا میکند.
مطهرنیا درباره تأثیر این مشارکت بر عملکرد مجلس آینده و سایر نهادهای مهم کشور در داخل و فضای بینالملل گفت: اکنون مجلس یکدست راستگرا و همگام با نهادهای فرادولتی شکل میگیرد و بعد از آن احتمال زیادی وجود دارد که ریاست جمهوری 1400 هم در همین مسیر شکل بگیرد.
این آیندهپژوه مسائل سیاسی و اجتماعی اضافه کرد: لذا در داخل کشور با یکدست شدن کل نهادهای رسمی حکومتی نگاه مطالبهگر مستقیماً به مرکز بافتار قدرت متوجه خواهد شد و بیش از گذشته در این زمینه مطالبهگری معطوف به این مرکز میشود و گفتمان رسمی حکومتی را مخاطب قرار خواهد داد.
وی ابراز کرد: از طرفی در سطح منطقهای و بینالمللی نیز فشارهای ناشی از تحریمها نیز اگر کشور را در این مسیر به سمت مصالحه یا جنگ بکشاند به هر تقدیر این مجلسی است که در واقع دربردارنده تفکر مقاومت و ایستادگی است؛ اگر مصالحه کند مصالحه از طرف جناحی خواهد بود که همواره هر نوع مصالحه را سازش میخوانده است و اگر وارد تقابل و رودررویی شود هزینههای ناشی از آن را در میان افکار عمومی متوجه آنان میکند. این پیامدها و تبعات نشان میدهد که «خواسته و خودبرافراخته سپر از دست انداختهایم».
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام