حجتالاسلام سیداسماعیل علوی، عضو پژوهشگاه مطالعات اسلامی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، در گفتوگو با ایکنا از خوزستان، درباره اراده انسان و نسبت آن با حاکمیت خدای مطلق گفت: حاکمیت اراده الهی بر تمام ارادههای انسان مختارِ در عین حال محدود، روشن و مبرهن است. اعمال ارادی انسان بر اساس حکمت الهی به او واگذار شده است.
وی توضیح داد: انسان موجودی سیریناپذیر آفریده شده است. او در هیچ موقعیتی از امری راضی نشده و به بالاتر از آن اندیشه دارد، اما به جهت محدودیت و مادی بودن دنیا، هیچوقت به تمام خواستههای خود نمیرسد. این عطش فطرى، جز به وسیله دست یافتن به یک منبع بینهایت قدرت فرو نمینشیند و تلاش انسانهاى بلند همت، بدون آن پایان نمیپذیرد. این بینهایتطلبی انسان ریشه در آفرینش او دارد.
علوی ادامه داد: خدای متعال انسان را اینگونه آفریده است تا تنها به خدای خود راضی شود. در این حالت فقط یک بینهایت میتواند انسان را سیراب کند، یعنی انسان وقتی سیر میشود که به ثروت، قدرت، زیبایی و شکوه و عظمت، علم و کمال بینهایت و به همه بینهایتها برسد و این بینهایت چیزی و کسی جز خدای متعال نیست.
عضو پژوهشگاه مطالعات اسلامی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها تصریح کرد: هر زیبایی یا قدرت و ثروت حتی در اوج هم که باشد، در مقابل خدا ابتر و ناقص است و یک روز تمام میشود. انسان هم به دنبال چیز ناقص و تمامشدنی نیست، بلکه دنبال بهترین و کاملترین است. پس، انسان موجودی خداجوست و حس فطری خداجویی در او موج میزند و تنها خدا میتواند انسان را اشباع کند.
به گفته این کارشناس دینی، از میان موجودات این عالم، انسان دارای موقعیت و جایگاه ممتازی است که حتی فرشتگان مقرب از آن بیبهرهاند. انسان از استعداد و نیروهای پنهان و بالقوهای برخوردار است که باید آنها را در خویشتن کشف، پرورش و بالفعل سازد.
علوی با بیان اینکه خدای متعال طریق وصول به ولایت خویش را به روی تمامی انسانها گشوده و آن را به خوبی معرفی کرده است، گفت: شاهد این سخن این روایت است: «لا یزال العبد یتقرب إلی بالنوافل و العبادات حتى أحبه فإذا أحببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها؛ عبد با عباداتی که بر او واجب نشده پیوسته به من نزدیک میشود تا آنجا که مشمول محبت خاصه من میشود و چون من او را دوست بدارم، همه هستی او میشوم».
وی توضیح داد: بررسی روایات و زیارات و خطبههای مربوط به مقامات معصومان(ع) بیانگر تحقق اوج این مقام آنان است. برای برخی که توان درک این سخنان را نداشتهاند توهم غلو را دامن زده است. انسان به دلیل جامعیت وجودی و بر خورداری از مراتب بالای هستی، نسبت به مراتب پایینتر دارای نقش ربوبی و واسطهای در خلق و پرورش آنهاست. انسان هر قدر در راه عبودیت و فنا در ذات خدا تلاش کند به همان اندازه میتواند به مقام تجلی ربوبی برسد. فهم این مطالب و جدا کردن مرز بین توحید و شرک، برای عموم مردم دشوار است، چه بسا در اثر نداشتن دانش لازم، دچار انحراف از توحید و افتادن در ورطه شرک شوند. شاید به همین جهت ائمه(ع) یاران خود را از انتساب و به کار گیری صفت ربوبی درباره خودشان (ائمه) برحذر میداشتند.
علوی در ادامه گفت: بالاترین مقام انسان بعد از فنای از خود، باقی به بقای خدای سبحان شدن است. مقام بقاء بعد از فنا به این معنی نیست که انسان تبدیل به خدا میشود یا به مقام خدائی و ربوبیت میرسد؛ بلکه به این معنی است که عارف، بعد از فانی شدن و خالی شدن از خود، محل تجلی صفات خداوند میشود.
وی افزود: هیچگاه انسان به ربوبیت نمیرسد؛ بلکه در نهایت از خودی خود فانی میشود و بعد، این خداوند است که ربوبیت خود را از انسان آشکار میکند و به گفته عرفا با باقی بودن هستی عبد، امکان تجلی ربوبی هم نیست. بدین گونه همواره عبد، عبد باقی میماند و رب هم رب و این دو هرگز قابل جمع نیستند. از حدیث مشهور قدسی: «زمین و آسمان گنجایش مرا ندارد، بلکه من در قلب بنده مؤمنم جای دارم» میتوان به حد و نیاز و گنجایش انسان پی برد.
این کارشناس دینی با بیان اینکه انسان نمود خود خدا و بروز حقیقت بینهایت خداست، اظهار کرد: انسان موجود شگفتانگیز و اسرارآمیز است. فقط خودِ خدا میداند که چه آفریده است. انسان در جهانبینی اسلامی تنها یک حیوان مستقیم القامه که ناخنی پهن دارد و با دو پا راه میرود و سخن میگوید نیست، این موجود از نظر قرآن کریم ژرفتر و مرموزتر از این است که بتوان او را با چند کلمه تعریف کرد. قرآن انسان را هم مدح و ستایش و هم نکوهش کرده است. از نظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و از سوی دیگر میتواند به «اسفل سافلین» سقوط کند. این خود انسان است که باید تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین کند.
وی توضیح داد: از نظر قرآن کریم، انسان همه کمالات را بالقوّه دارد و باید آنها را به فعلیت برساند و این خود او است که باید سازنده و معمار خویشتن باشد. شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوّه دارد «ایمان» است. از ایمان، تقوا و عمل صالح و کوشش در راه خدا بر میخیزد، به وسیله ایمان است که علم از صورت یک ابزار ناروا در دست نفس اماره خارج میشود و به صورت یک ابزار مفید در میآید.
علوی در پایان گفت: فروتنی، حلم و بردباری برابر جاهلان، عبادت در دل شب، دعا برای رفع عذاب جهنم، میانهروی در انفاق، اخلاص و ... برخی از صفات نیک بندگان شایسته خدا است. وقتی قرآن مجید، بندگان خدای رحمان را دارای چنین کمالاتی معرّفی میکند از آن میتوان به این حقیقت پی برد که عبادت با کمال الهی انسان، رابطهای مستقیم دارد و کمالجویان واقعی از راه پرستش به آرمان خویش نایل میشوند و پرستشگران حقیقی نیز صفات زیبای انسانی را در خود تقویت میکننند تا به مقام والای عبودیت و بندگی برسند.
انتهای پیام
دقیقا همینطور است که جناب آقای سید علوی فرمودند تمامی مطالب بسیار زیبا نوشته شده احسنت بر کمالات این بزرگوار