بشر بودن پیامبر(ص) منافاتی با دینی بودن احوالات شخصی ندارد
کد خبر: 3907886
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۴
حجت‌الاسلام علی نصیری:

بشر بودن پیامبر(ص) منافاتی با دینی بودن احوالات شخصی ندارد

استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه با بیان اینکه بشر بودن منافاتی ندارد که این بشر تربیت‌یافته الهی، به حدی برسد که تمام حالات شخصی، فردی، خواب و بیداری او مورد استناد قرار گیرد، گفت: حداقل حکمی که به دست ما می‌رساند اباحه شرعی است و اگر بر کاری استمرار شود، استحباب می‌شود. روی این حساب ایشان دارای عصمت مطلق است و برایند سنت نیز باید مطلق باشد و روا نیست جایی را استثنا کنیم.

به گزارش ایکنا، چندی پیش آیت‌الله سیدکمال حیدری، از علمای قم، به ارائه نکاتی در زمینه احوالات شخصی پیامبر(ص) پرداخته و مدعی شده که این احوالات شخصی، خارج از دایره سنت است. به همین مناسبت حجت‌الاسلام والمسلمین علی نصیری، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه، اقدام به پاسخ‌گویی به این ادعا در فضای مجازی کرده است. در ادامه مبحث جلسه هفتم از نظر می‌گذرد؛


بیشتر بخوانید:


تا اینجا مباحث مبنایی و کلی مطرح شد و در این جلسه وارد بحث کارکرد می‌شویم و می‌خواهیم ببینیم اهل بیت(ع) با این ادعا که رفتار عادی پیامبر(ص) ربطی به ما ندارد، چه برخوردی داشتند. ولو یکبار هم رسول خدا(ص) کاری کرده باشد، اباحه شرعی و اگر تکرار شده باشد استحباب است. در کافی شریف در باب نوادر از امام صادق است که فرمود پیامبر(ص)، لحظاتی نگاه‌های خود را بین اصحاب تقسیم می‌کرد و به افراد به صورت مساوی نگاه می‌کرد و ملاحظه می‌کرد، اما سؤال این است که آیا این کار از احوالات شخصی پیامبر(ص) نیست؟ و چرا اگر احوال شخصی است، امام صادق(ع) می‌آید و آن را به عنوان سنت مطرح می‌کند؟

چرا امام صادق(ع) احوالات پیامبر(ص) را نقل می‌کند

در ادامه فرمود که پیامبر(ص) پایش را بین اصحاب دراز نمی‌کرد. در اینجا می‌توان گفت که احوال شخصی است و پیامبر(ص) این طور عادت کرده که پایش را دراز نکند، اما چرا امام صادق(ع) برای ما نقل می‌کند؟ بعد فرمود وقتی مصافحه می‌کرد، دستش را نمی‌کشید. در روایات بعدی دارد، وقتی که پیامبر(ص) با مردم غذا می‌خورد، اولین کسی که شروع می‌کرد ایشان بود و آخرین کسی که دست از غذا برمی‌داشت نیز ایشان بود. اینجا می‌توان گفت ایشان عادت کرده بود که زودتر دست به غذا ببرد و دیرتر دست از غذا بکشد که این چه ربطی به ما دارد؟ بعد می‌گوید وقتی که غذا می‌خورد، از جلوی خودش برمی‌داشت. بله، آدم همیشه این طور است که از جلویش غذا برمی‌دارد و به آقای سیدکمال عرض می‌کنم که پس با این وجود همه این احوال را امورات شخصی بگیرید.

اما در ادامه گفت که وقتی خرمای خشک و تازه جلوی پیامبر(ص) بود، دستش را دراز می‌کرد. اگر حالات شخصی بوده، پس چرا برای ما نقل شده است؟ گویی می‌خواهد بگوید اگر خرما دیدید دستتان را دراز کنید و یا غذایی که دوست دارید، بردارید که اباحه را می‌رساند یا می‌گوید وقتی می‌خواست آب بنوشد، سه نفسه می‌نوشید و آب را می‌مکید و فرو نمی‌داد. اینها حالات شخصی است و درست است، اما چرا برای ما نقل می‌شود؟

پیامبر(ص) غذا را سمت راست می‌گذاشت و وقتی می‌خواست لباس بپوشد و یا کفش به‌پا کند و یا شانه بزند، طرف راست را دوست داشت. یا وقتی صدا می‌کرد، سه‌بار صدا می‌کرد و یا وقتی تکلم می‌کرد، شمرده صحبت می‌کرد. خب، بگوییم شخصیتش این طور بود که این طور حرف می‌زد؟ خیر، می‌گوید که شما نیز این طور یاد بگیرید. زمانی که پیامبر(ص) راه می‌رفت، آرام راه می‌رفت. حال آیا می‌شود گفت راه رفتن پیامبر(ص) چه ربطی به ما دارد؟ در حالی که حضرت(ع) از این راه رفتن سنت استفاده می‌کند.

حداقل برداشت از رفتار پیامبر(ص) اباحه است

من از امثال آقای حیدری سؤال می‌کنم که آیا اینکه پیامبر(ص) روی سر خود فرق می‌گذاشت، احوال شخصی نیست؟ از این شخصی‌تر داریم که پیامبر(ص) مویش را این طور می‌گذاشته است؟ خیر، از این شخصی‌تر نداریم، اما همین حالت، محل سؤال است و راوی می‌پرسد و امام(ع) نیز به عنوان حکم الهی مطرح می‌کند. از امام صادق(ع) سؤال کرد که پیامبر(ص) روی سر خود شکاف می‌داد و فرق می‌داد یا خیر؟ ایشان فرمود که اگر هم یک وقتی موی سرش اضافه می‌شد تا لاله گوشش بود و آن قدر اضافه نمی‌کرد که تا به صورتش بریزد که فرق بگذارد. یعنی امام(ع) می‌گوید که پیامبر(ص) میزان افزایش موی سرش تا لاله گوش بود. این یعنی ما نیز باید این قدر از مو را اضافه کنیم و حداقل اباحه است و حداقل این است که آن قدر مجاز هستید.

روایات دیگری هم در این زمینه نقل شده است. در مورد شانه دارد که امام صادق(ع) فرمود شانه وبا را می‌برد و امام(ع) شانه‌ای داشت که در مسجد بود، اما آیا شانه زدن حالات شخصی نیست؟ پس چرا برای ما مطرح شده است؟ در حکمت هفدهم نهج‌البلاغه از امام(ع) در مورد نظر پیامبر(ص) در مورد خضاب کردن محاسن سؤال شد و به امام(ع) گفتند چرا شما خضاب نمی‌کنید؟ فرمودند زمانی که رسول خدا(ص) این را فرمود، دین و دینداران اندک بودند، اما الآن دین توسعه یافته و اعوان و انصار زیاد دارد و هر کسی دوست دارد که خضاب کند یا نکند، اما اگر بخواهیم در موضع آقای حیدری بایستیم باید بگوییم، بحث خضاب و موی سر چه ربطی به دین دارد و یک مسئله شخصی است، اما در پاسخ باید گفت در اینجا به خضاب کردن پیامبر(ص) اشاره شده است و به عنوان الگو به آن تمسک شده است.

در کتاب «فاطمه بانوی بی مثال» این روایت را آورده‌ام که از امام صادق(ع) سؤال شد که مادر می‌تواند در ماه رمضان غذا را بجود و به طفل بدهد؟ فرمود که بله می‌تواند. بعد امام(ع) فرمود مادر ما، حضرت صدیقه طاهره(س) این کار را می‌کرد و غذا را به حسنین(ع) می‌داد و وقتی امام(ع) به نوع عملکرد حضرت استناد می‌کند، یعنی معصوم است، اما اینکه یک مادری غذا را بجود آیا حالات شخصی نیست؟ این چه ربطی به دین و سیاست دارد؟ این کاری است که یک بار مادر می‌کرده است، در حالی که همین کار شخصی را امام(ع) به عنوان مستمسک شرعی استفاده کرد و همان یکبار نیز می‌شود اباحه شرعی و امام استناد کرد که به استناد این کار، هر مادری می‌تواند به بچه‌اش لقمه بدهد.

رفتار بشر تربیت‌یافته از سوی خداوند

وقتی پیامبر(ص) دنیا را نکوهش می‌کند، عده‌ای از اصحاب حضرت به مسجد می‌روند و سوگند می‌خورند که از همسرشان فاصله بگیرند، اما پیامبر(ص) به منبر رفتند و فرمودند که من الگو و اسوه شما هستم و از من پیروی کنید. من همه روز، روزه نیستم و با همسران خودم نیز همبستری دارم. من سؤال می‌کنم، آیا اینکه پیامبر(ص) شب می‌خوابد و بیدار می‌شود، یک امر خصوصی نیست و چه ربطی دارد که مورد استناد باشد؟ اما پیامبر(ص) به بیداری و خواب خودش استناد کرد و این یعنی، شما نیز می‌توانید بخوابید. اینکه همه شب بیدار باشید، خلاف است. پس به خوابیدن خودش استناد کرد.

اینکه پیامبر(ص) بشر است، حرف درستی است، اما نکته لطیف اینکه، بشر بودن منافاتی ندارد که این بشر تربیت‌یافته الهی، به حدی برسد که تمام حالات شخصی، فردی، خواب و بیداری او مورد استناد قرار گیرد. حداقل حکمی که به دست ما می‌رساند اباحه شرعی است و اگر بر کاری استمرار بخشید، می‌شود استحباب. بنابراین بشر بودن رسول خدا، منافاتی با این ندارد که همه آنچه از ایشان صادر می‌شود، رنگ و بوی دینی داشته باشد. روی این حساب ایشان دارای عصمت مطلق است و برایند آن که سنت باشد نیز مطلق است و روا نیست جایی را استثنا کنیم.

انتهای پیام
captcha