پزشکی که ثانیه‌های زندگی را برای حفظ قرآن و سعدی‌پژوهی غنیمت شمرد/ نسل جوان را رها نکنیم
کد خبر: 3917795
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۶
گفت‌وگو با دکتر عباس هدایتی‌اصل به مناسبت روز پزشک /

پزشکی که ثانیه‌های زندگی را برای حفظ قرآن و سعدی‌پژوهی غنیمت شمرد/ نسل جوان را رها نکنیم

عباس هدایتی‌اصل طی چهار سال رفت و آمد خوابگاه تا دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران حافظ کل قرآن کریم شد. سپس به دیگر علایقش چون خوشنویسی، موسیقی و از همه اثرگذارتر سعدی‌پژوهی پرداخت. به انگیزه روز پزشک پای سخنان این پزشک خوش‌ذوق و قرآنی نشسته‌ایم.

زادروز شیخ ابوعلی سینا مصادف با اول شهریورماه به پاس خدمات وی به علم پزشکی و تجلیل از پزشکان این مرز و بوم، روز پزشک نامیده شده است. پزشکی گرایش‌ها و رشته‌های مختلفی دارد. یکی از آنها رادیولوژی است، علمی که به واسطه آن به پزشکان امکان تشخیص بیماری‌ها و مشاهده درون بدن را می‌دهد. دکتر عباس هدایتی‌اصل متولد قزوین و ساکن این شهر و پزشک متخصص رادیولوژی، سونوگرافی، سی‌تی‌اسکن و ام‌آرآی است. در ادامه مشروح گفت‌و‌گوی ایکنا با این پزشک که حافظ کل قرآن کریم نیز هست را می‌خوانیم:

ایکنا ـ هدف اصلی پزشکی، حفظ و ارتقای تندرستی و درمان بیماری‌ها و بازتوانی آسیب‌دیدگان است. چه شد که این هدف و راه را انتخاب کردید و آیا در راه تحقق این اهداف قدم برداشته‌اید؟

اغلب رتبه‌های بالای کنکور در رشته علوم تجربی، رشته پزشکی را انتخاب می‌کنند. من نیز به رشته پزشکی علاقه‌مند بودم و سال 74 رشته پزشکی عمومی را آغاز کردم. پزشکی بخش‌های مختلف تشخیصی و درمانی دارد و تشخیص همیشه مقدم بر درمان است. سپس به رشته رادیولوژی علاقه‌مند شدم. رادیولوژی یعنی تفسیر آنچه در تصویر دیده می‌شود و این عکس می‌تواند یک عکس ساده رادیوگرافی یا سونوگرافی یا شامل تصاویر مقطعی ام‌‌آرآی و سی‌تی‌اسکن باشد.

ایکنا ـ انگیزه ما برای گفت‌وگو با شما فعالیت‌های قرآنی‌تان است. شما در چه زمینه‌ای از امور قرآنی فعالید؟

سال 75 حفظ قرآن را آغاز کردم. آن زمان در خوابگاه دانشجویی در میدان ولیعصر(عج) تهران ساکن بودم که یک ربع زمان با دانشگاه تهران محل تحصیلم فاصله داشت. در طول مسیر رفت آیات را حفظ و موقع برگشت نیز آیات را تکرار می‌کردم. بدین ترتیب پس از چهار سال کل قرآن را حفظ کردم.

آن هنگام روش‌های مختلفی برای حفظ داشتم، اما یکی از آنها مؤثرتر از بقیه بود. سال 76 جلسه آموزش قرآن را در مدرسه تیزهوشان قزوین و بعدها آن را در خوابگاه دانشجویی برگزار کردم. این جلسات فضایی شد تا درباره موضوعات و مفاهیم آیات با دانش‌آموزان و دانشجویان مباحثه کنم. این امر در نهایت به تثبیت محفوظاتم کمک کرد. مضاف بر اینکه، حضور در مسابقات و ارتباط با حافظان مسلط نیز کمک‌کننده و انگیزه‌‌بخش بود. همچنین، هیچ گاه از ترجمه خاصی استفاده نکردم، چون به زبان عربی مسلطم.

ایکنا ـ از حضور در مسابقات و کسب رتبه‌های قرآنی تان بگویید.

مانند سایر افرادی که در عرصه قرآنی تبحر دارد، وارد عرصه مسابقات قرآن شدم و با برترین‌های این عرصه به رقابت پرداختم و توانستم در مسابقات مختلف چند رتبه کشوری نیز کسب کنم. طی سال 1382 سه رتبه برتر اول کشوری را در مسابقات قرآن دانشجویان در رشته حفظ کل به دست آوردم. البته این فعالیت‌ها را در زمان دانشجویی دنبال می‌کردم؛ اکنون شکل فعالیت قرآنی‌ام تغییر کرده است.

ایکنا ـ در چه حیطه‌ای فعالیت دارید؟ کلاس‌های آموزش قرآن برگزار می‌کنید؟

دوره پزشکی عمومی‌ام در سال 1382 به اتمام رسید و برای گذراندن دوراه طرح به روستایی در اطراف شازند اراک رفتم. این روستا به معنای واقعی کلمه از لحاظ امکانات کم‌برخوردار بود. دو سال در آن روستا خدمت کردم. در آن دوران در پالایشگاه پتروشیمی شازند جلسات قرآن برگزار کردم، اما با رویکردی متفاوت؛ به این صورت که جلسه قرآن در قالب سخنرانی و بیان نکات آیات برگزار می‌شد. سال 1389 مشغول دریافت تخصص شدم و فعالیت‌های قرآنی‌ام کمتر شد، زیرا دروس تخصص دشوار بود و زمان محدودی برای سایر فعالیت ها باقی بود. سپس عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه شدم و در سال 1390 در مسابقات قرآن اعضای هیئت علمی در رشته حفظ کل رتبه نخست را کسب کردم. سه سال در ارومیه ساکن و مسئول بخش ام‌آرآی بیمارستان امام خمینی(ره) این شهر بودم و سپس به زادگاهم قزوین بازگشتم.

ایکنا ـ پس از بازگشت به قزوین فعالیت‌های قرآنی‌تان را ادامه ندادید؟

در قزوین فعالیت دیگری را ادامه دادم و آن تحقیق درباره اشعار سعدی بود. چندین سال در این باره مطالعه کردم و جلساتی را با محوریت «تأثیر قرآن بر کلام سعدی» برگزار و ارتباطی میان قرآن و کلام پارسی برقرار کردم. البته همیشه به ادبیات کهن علاقه داشتم، اما هنگامی که به قزوین بازگشتم، شرایط برای پرداختن به این علاقه مهیا بود.

پزشکی که از ثانیه‌های زندگی برای حفظ قرآن، سعدی‌پژوهی و خوشنویسی بهره‌مند شد / نسل جوان را بدون الگوی ملموس رها شده می‌بینم

ایکنا ـ جلساتتان را کجا برگزار می‌کردید؟

سال 1398 سلسله جلساتی را برای اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین برگزار کردم و در 10 جلسه طی 10 ساعت بوستان سعدی را شرح دادم که یک ‌سال به طول انجامید و اسم این جلسات «تأثیر قرآن بر کلام سعدی» بود. در مواردی که احساس می‌کردم سعدی بیتی را با استناد به آیه‌ای سروده آیه را مطرح می‌کردم و ارتباطش را بیان می‌کردم. همچنین جلسات «شرح بوستان سعدی» را در جمع دوستان و علاقه‌مندان به این اشعار برگزار می‌کردم.

ایکنا ـ در زمینه موسیقی هم فعالید؟

بله! شش آلبوم موسیقی برگرفته از غزلیات سعدی منتشر کردم، یکی با عنوان «صد قدح نوش» که در سایت مرجع موسیقی «بیپ‌تونز» بارگذاری شده است. آلبوم موسیقی نیز اخیراً با عنوان «سرو بلند قامت دوست» که برگرفته از ترجیع‌بند سعدی است، منتشر شده است.

ایکنا ـ در حال حاضر محفوظات قرآنی خود را مرور می‌کنید؟

در اتومبیل و مسیر تردد هر روزه، که فرصت مناسبی است، محفوظاتم را تثبیت می‌کنم. این عادت همیشگی‌ام است. البته بیشتر به کاربردی کردن مفاهیم قرآن کریم می‌پردازم. حافظان قرآن کم نیستند، اما افراد بسیاری حتی در برخوردهای اولیه مشکل دارند و تربیت قرآنی در کردارشان نمود ندارد. بنابراین به دنبال کسب رتبه و عنوان در این مسیر نیستم. هنگامی که فرد بالغ‌ می‌شود به این نتیجه می‌رسد که این کتاب آسمانی چگونه می‌تواند حالش را خوب کند و اینکه شما بتوانید اثرات این کتاب را در عملکردتان ظاهر کنید بسیار ارزشمند است.

ایکنا ـچه پیشنهادی برای افرادی که علاقه‌مند ورود به عرصه حفظ قرآن هستند؛ چیست؟

حفظ قرآن به علاقه نیاز دارد و باید فرد توفیق نیز داشته باشد. هر فردی بسته به شرایط خود می‌تواند در کلاس شرکت یا با روش خود حفظ ‌کند. هنگامی که حفظ می‌کردم نه استادی داشتم و نه از فردی کمک می‌گرفتم، چون فرصتم را می‌گرفت، اما در سال 1379 که حافظ کل قرآن شدم، متوجه شدم باید محفوظاتم را تثبیت کنم.

پس از آن نزد مرحوم استاد مرحوم سیدمهدی فاطمیان رفتم که ارتباط صمیمانه بین من و ایشان برقرار بود و در مؤسسه دارالتحفیظ نیز با استاد نیازی و استاد صدیق ارتباط خوبی داشتم. خاطرم هست جمعه‌ها بعد از کشیک شب‌ بیمارستان، سه جلسه قرآن می‌رفتم. ساعت هفت صبح جمعه‌ها به مؤسسه دارالتحفیظ و پس از آن در جلسه مرحوم فاطمیان و بعدازظهر نیز به جلسه قرآن استاد صدیق در میدان منیریه می‌رفتم. جلسات قرآن برای من کمک‌کننده بود.

ایکنا ـ به نظر شما ارتباط ادبیات فارسی با مفاهیم متعالی قرآن چگونه ارتباطی است؟

به عنوان کسی که بیشتر فعالیت‌هایش را بر قرآن و اشعار سعدی متمرکز کرده است، می‌گویم؛ از آنجا که قرآن زبانش عربی است و برای همه قابل فهم نیست، مفاهیم قرآن در کتب سعدی قابل پیگیری است. در ادبیات فارسی گنجینه عظیمی داریم که می‌تواند به آشنایی بیشتر نسل جوان با کلام وحی کمک‌ کند. یکی از علت‌هایی که آلبوم موسیقی هم بیرون دادم همین بود، زیرا سلایق مختلف است، مثلا عده‌ای موسیقی را می‌پسندند و افراد مسن‌تر دارند با سخنرانی و عده‌ای دیگر نیز با عملکرد شخص ارتباط برقرار می‌کنند. سعی کردم جز پزشکی، که حرفه اصلی‌ام است، در زمینه‌های دیگری نیز فعالیت کنم.

طبق سوگندنامه پزشکی، کوشیدم که در حرفه‌ام متعهد باشم، به طور طبیعی انسان‌ دوست دارد خدمت کند و مفید باشد. البته پزشک باید علمش را هم داشته باشد. در علم پزشکی فرد باید مطالعه کند، چون هر روز مطالب جدیدی برای فراگیری هست. همچنین، یک پزشک باید از ویژگی اخلاقی رازداری بهره برده باشد، زیرا به دلیل امین دانستن اوست که بیمار به پزشک مراجعه می‌کند.

ایکنا ـ درباره فعالیتتان در عرصه خوشنویسی نیز توضیح دهید.

پس از بازگشتم به قزوین، مجدداً به خوشنویسی پرداختم و درجه ممتازی را کسب کردم. گمان می‌کنم مطب من تنها مطب در ایران است که گالری خوشنویسی دارد. همچنین، کتاب‌های متعددی از بزرگان ادبیات و قرآن در سالن انتظار هست که مراجعه‌کنندگان می‌توانند از آنها و لوح‌های فشرده سخنرانی استفاده کنند.

ایکنا ـ از برکت قرآن در زندگیتان بگویید.

برکت قرآن ارتباط مؤثری با آرامش فرد دارد؛ در کنار قرآن فرد می تواند کارش را به درستی انجام دهد. البته افرادی که با من در ارتباط هستند باید بگویند که حافظ قرآن بودنم چقدر در عملکردم مؤثر بوده‌ است؟

ایکنا ـ در حال حاضر جلسه سخنرانی با موضوعات قرآنی یا جلسه آموزشی برگزار می‌کنید؟

خیر، جلسه قرآن ندارم، چون متأسفانه افرادی را پیدا نکردم که واقعاً دنبال‌کننده باشند. در ذیل همان جلسه ادبیات که عرض کردم، مفاهیم قرآنی را ارائه می‌دهم، حال این جلسه برای اعضای هیئت علمی دانشگاه به صورت واضح مانند جلسه فوق که گفتم ارائه می‌شود یا در میان حرف‌هایم گفته می‌شود.

ایکنا ـ و سخن پایانی...

نسل جوان دچار خلأ الگو شده است و عملاً نمی‌داند دنبال چیست؟ انسان ذاتاً دنبال چیزی است، اگر انسان دنبال چیزی نباشد، افسرده می‌شود. شما الگویی که به افراد معرفی می‌کنید باید ملموس باشد. فرهنگ ما متشکل از دو بخش مذهبی و دیگری بخش ادبیات کهن و فرهنگ کهن است. متأسفانه نسل جوان(رده سنی 20 تا 30 سال) با فرهنگ و ادبیات کهن ما آشنایی اندکی دارند یا بهتر است بگویم آشنایی با مفاخر خودشان ندارند و در این زمینه ضعیف کار شده است. حرفه من پزشکی است، اما به واسطه علاقه‌مندی‌ام به دنبال این موضوعات رفته‌ام و شما به عنوان رسانه، برای معرفی‌ افراد اثرگذار بیش از پیش باید فعالیت کنید و فعالیتتان هم از لحاظ کمی و کیفی باید افزایش یابد تا برای جوانان الگوهایی معرفی شود.

گفت‌وگو از سمیرا انصاری

انتهای پیام
captcha