به گزارش ایکنا از خوزستان، محمدرضا سنگری، عاشوراپژوه، شب گذشته 4 مهرماه در موکب الی طریقالکربلا اهواز اظهار کرد: برخی مظلومیت امام حسن مجتبی(ع) را کمتر از مظلومیت امام حسین(ع) نمیدانند. امام در زیست، پیوند با اصحاب و یاران، بیت و تشییع جنازه و تداوم آن در مزار که حتی آن بزرگوار یک زائر هم ندارد، مظلوم است.
وی با اشاره به شام شهادت حضرت رقیه(س)، گفت: اگر شهادت رقیه(س) نبود سرقتهای کربلا مجدداً به اهل بیت(ع) برنمیگشت. شهادت حضرت رقیه بنتالحسین(ع) سبب شد کاروان را زودتر به کربلا بازگردانند. مثل فردا باید بازگشت کاروان از شام به کربلا باشد. اگر حرکت کاروان را از کوفه به سمت شام حدود ۱۷ ماه محرم بدانیم، پنج روز بعد از ورود کاروان اسرا به کوفه تصور کنیم و روز اول ماه صفر، ورود کاروان به شام باشد، مجموعاً حدود ۱۳ روز یا حداکثر ۱۴ روز کاروان در راه بوده تا به شام برسد. کاروان مثل فردا با آن رسواییهایی که در شام ایجاد شد و عرصه بر یزید تنگ شد به کربلا بازگشت. سر مبارک حضرت اباعبدالله(ع) را عاتکه دختر یزید شستشو داد و بزرگترین سرزنشکننده یزید همسر او بود. بنابراین بیشتر از این نتوانستند اسرا را در شام نگه دارند و بعد به کربلا بازگشتند.
سنگری ادامه داد: نتیجه شهادت حضرت رقیه(س) این بود که سر حضرت اباعبدالله(ع) را به کربلا بازگرداندند. قدیمیترین گزارشی که در این زمینه وجود دارد مربوط به قرن پنجم است؛ ابوریحان بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» میگوید «سر مبارک حضرت اباعبدالله(ع) را برگرداندند» البته بعضیها نوشتند که سر دیگر شهدا را هم برگرداندند، اما به نظر میرسد که خیلی دقیق نباشد. قبرستان بابالصغیر در سوریه وجود دارد که بسیاری از شخصیتهای بزرگ تاریخ اسلام در آن مدفون هستند. علامه سید محسن امین در کتاب «اعیانالشیعه» میگوید «۱۶ سر در آنجا دفن شده است که سر حضرت ابوالفضل العباس(ع) در آنجا است». اگر قرار بود که سری به غیر از سر حضرت حسین(ع) را به کربلا بازگردانند مسلماً شخصیتی که بعد از اباعبدالله(ع) بود سر حضرت ابوالفضل العباس(ع) بود. حضرت سجاد(ع) هم میفرماید: 12 نفر از بنیهاشم بودیم که ما را به شام آوردند.
این عاشوراپژوه بیان کرد: کاروان با عزت و پیروزی تمام به کربلا بازگشت. کاروانی که روزی با بدترین شرایط به شام رفته بود اینک در بازگشت افرادی همچون نعمان بن بشیر، سران بنیامیه و... در خدمت آنها بودند و با این کاروان همراه شده و وارد کربلا شدند.
وی با تأکید بر خواندن زیارت اربعین گفت: در این زیارت آمده است که «حضرت اباعبدالله(ع) مقام همه انبیا را در خود جمع دارد.» از آنجا که مسئله کربلا بسیار دارای اهمیت است، تردیدی ندارم که امام حسن مجتبی(ع) برای کربلا بسیار کار کرده است که البته ما کمتر درباره آنها صحبت کردهایم.
کربلا؛ اتمام و اکمال نهضت همه انبیا
سنگری با بیان اینکه هیچ امر بزرگی اتفاق نمیافتد مگر اینکه مقدمات آن امر وزنی معادل خود آن حادثه دارد، افزود: در کتاب «خصائص الحسینیه» علامه شوشتری به دو مسئله اشاره میشود اول اینکه همه انبیا از مسئله کربلا خبر داشتند. علامه شوشتری میگوید که انبیا به زیارت کربلا آمدهاند و در آنجا دستکم از ۸ نفر نام میبرد و ماجرای آمدنشان به کربلا را میگوید. انبیایی همچون حضرت اسماعیل، حضرت ابراهیم، حضرت آدم و کشتی نوح در این کتاب مطرح شدهاند. چون کربلا اتمام و اکمال نهضت همه انبیا بود، تردیدی نیست که همه انبیا به کربلا آمدهاند حتی شخص پیغمبر بزرگوار ما در جریان معراج به کربلا آمدند.
این عاشورا پژوه به ماجرایی به نقل از آیتالله وحید خراسانی در کتاب «سفینة النجاة و مصباح الهدایه» اشاره کرد و گفت: جنگ صفین بسیار جنگ سنگینی بود و یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ اسلام به شمار میرفت که ظاهراً ۵۲۰ روز به طول انجامید. امام علی(ع) وقتی که میخواست به سمت صفین حرکت کند به کربلا رسید. کسی که این ماجرا را تعریف میکند میگوید که ما به مکانی رسیدیم که بسیار خوش آب و هوا بود و میتوانستیم از آنجا مسیرمان را ادامه دهیم اما امام مسیرش را کج کرد و در این تغییر مسیر ما را به زمین خشکی رسانید. به شدت تشنه شدیم چون تشنگی بر ما غالب آمد به امیرالمومنین(ع) عرض کردیم آقا بعید است این لشکر بتواند چند ساعت دیگر از فرط تشنگی و خستگی دوام بیاورد. امام در آن حوالی دِیری دید. فرمود به سمت آن دیر بروید و بپرسید در این حدود آب وجود دارد؟ راهبی در آن دیر بود. پرسید از من چه میخواهید؟ گفتند آب میخواهیم. گفت: آب در دو فرسخی اینجا است. یعنی فاصله زمین کربلا تا فرات دو فرسخ بوده است. یاران گفتند آقا اگر اجازه بدهید برویم و آب بیاوریم. امیرالمومنین(ع) لبخندی زد، چند قدم برداشت و بعد ایستاد و فرمود: همینجا را حفر کنید. زمین را حفر کردند و به سنگی رسیدند. دو گزارش متفاوت در اینجا درباره این سنگ بیان شده است که البته زیاد با یکدیگر تفاوتی ندارند. این سنگ بسیار بزرگ و یک حلقه بر آن بود. یک گزارش این است که که سنگ، سیاه درخشان بود و یک گزارش این است که سنگ به سفیدی میگرایید. حضرت فرمود سنگ را بردارید. یاران امام بسیار قوی بودند. حلقه سنگ را گرفتند و هر چه تلاش کردند سنگ تکان نخورد، سنگ حرکت نکرد. امام شخصاً آمدند آنجا و به زبان عبری جملاتی گفتند، حلقه را گرفتند و سنگ را به راحتی جدا کردند (شاید یک مقدار جنبههای اغراقآمیز باشد که ما نمیدانیم) ناگهان چشمه جوشید. آبی بود که امام فرمود: سردتر از برف، روشنتر از یاقوت و دلپذیرتر از عسل. امام فرمود: این چشمه، چشمی بهشتی است از آن بنوشید. راهب این صحنه را دید به شتاب آمد پایین. خدمت امام رسید. واژههای عبری را از امام شنیده بود. به امام گفت نام تو چیست؟ امام گفت: شمعون، نام من ایلیا است. راهب گفت به خدا قسم نام مرا جز مادرم و پدرم نمیدانستند که اکنون از دنیا رفتهاند. پدرم گفت نام تو را کسی که وصی پیغمبر آخرالزمان است به زبان میآورد و چشمهای را که هیچکس نمیشناسد و متعلق به عیسیبن مریم است و 30 پیغمبر از آن نوشیدهاند را فقط او میشناسد. همین شخص راهب همراه امیرالمومنین(ع) شد و اولین شهید جنگ صفین نام گرفت.
عزاداری امام حسین(ع) در کربلا برای اصحاب
وی ادامه داد: تحقیقات انجام گرفته نشان میدهد که چندین نفر، چندین بار در کربلا به میدان رفتند. با بررسیهایی که انجام دادهام مشخص شد که حضرت ابوالفضل العباس(ع) ۱۶ بار به میدان رفته است. افراد دیگری هم هستند همچون عونبن علی پسر امام علی(ع) که هیچ کس از او یاد نمیکند، عبداللهبن علی و جعفر که برادران حضرت ابوالفضل(ع) هستند و ما کمتر درباره آنها سخن گفتهایم. از بسیاری از یاران امام حسین(ع) یاد نمیشود در صورتی که امام حسین(ع) در کربلا برای اصحابش عزاداری کرد. در زمانی که حضرت علیاکبر(ع) بعد از بازگشت از میدان خدمت پدرش رسید و گفت: پدر تشنگی دارد مرا از پای در میآورد و امام حسین(ع) پایش روی آن چشمه بود. وقتی امیرالمومنین(ع) برای رفتن به صفین از آنجا میگذرد یکی از یاران ایشان، امام حسن مجتبی(ع) بود، آیا امام حسن مجتبی این اتفاق را برای ۱۶ فرزندش گزارش نداده است؟ قطعاً باید داده باشد. معتقدم هیچکس به اندازه امام مجتبی(ع) به کربلا خدمت نکرده است، حتی خود امام حسین و امام علی(ع). هیچکس به اندازه ایشان سرباز در کربلا نداشته است، هیچکس به اندازه امام حسن(ع) شهید در کربلا نداده است. 11 فرزند از ۱۶ فرزند امام حسن مجتبی(ع) در کربلا حضور دارند. ایشان دو دختر شهیده در کربلا دارد. چرا ذاکران و مداحان از اینها سخن نمیگویند؟
این محقق عاشورایی اظهار کرد: تنها حادثهای که پیش از وقوعش برایش شعر گفتهاند کربلا است. امام علی(ع) برای این حادثه در کوفه شعر گفته است در این شعرخوانی امام مجتبی(ع) قطعاً حضور داشته است.
تربیت فرزندان امام حسن(ع) برای عاشورا
سنگری با اشاره به جمله «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» از امام مجتبی(ع)، گفت: این جمله از حضرت حسن(ع) بسیار معروف است. آیا هنگامی که امام این جمله را میفرمود قاسمبن الحسن در کنارش نبود؟ آیا ابوبکر بن حسن که پسر بزرگ امام حسن(ع) است و در کربلا شهید شد و حتی یکبار از او نام نبردهایم، کنار پدر نبوده است؟ یکی از بزرگترین کارهای امام حسن(ع) تربیت فرزندانش برای عاشورا است. فاطمه دختر امام حسن(ع)، همسر امام زینالعابدین(ع) است و این دختر تربیتشده مکتب پدر است. سخنان این دختر را بخوانیم تا بدانیم که پدر چگونه او را برای آینده آماده کرد.
نویسنده کتاب آیینهداران آفتاب، بیان کرد: حضرت زینب(س) در کنار پدرش قرآن میخواند. امام علی(ع) در کنار او بود و حضرت زینب به آیات صبر در سوره آل عمران رسید؛ آیاتی که در شب عاشورا امام حسین(ع) هم آنها را قرائت میفرماید. امام علی(ع) به حضرت زینب(س) گفت دخترم دوست داری این آیات را برای تو تفسیر کنم؟ امام علی(ع) درباره آیات توضیح دادند و با شیب ملایمی آیات صبر سوره آل عمران را به کربلا رسانید. گفت دخترم روزی میرسد که تو خسته و پای برهنه میرسی و میبینی که دارند خنجر بر حلقوم برادرت میگذارند. آن روز صبر خواهی کرد؟ حضرت زینب(س) گفت: همه اینها را پیشتر مادرم به من گفته بود تا مرا برای آینده آماده کند. زمانی که مادر حضرت زینب(س) به شهادت رسیدند ایشان پنج ساله بودند. حال که این اتفاق افتاد آیا امام حسن این ماجرا را برای فرزندانش تعریف نکرده است؟ نقش امام حسن مجتبی(ع) را در کربلا باید جداگانه بررسی کرد.
منابعی که به وجود رقیه(س) اشاره کردند
وی در ادامه با طرح این پرسش که آیا حضرت رقیه(س) وجود داشته است یا خیر؟ گفت: قدیمیترین اثری که به اسم رقیه(س) اشاره کرده است ابنطلحه شافعی است که فرزندان امام حسین(ع) را 10 نفر معرفی کرده؛ 6 پسر و 4 دختر. اسم سه دختر(زینب، سکینه و فاطمه) را نام میبرد و اسم چهارمی را نمیگوید. امام در نامگذاری فرزندانشان هم هوشمندی و هدف داشتند. مثلا نام همه پسران را علی و نام همه دختران را فاطمه گذاشته بودند. در آن زمان رسم بود که فرزندان چند اسم داشته باشند و از سوی پدر با یک نام و از سوی مادر با نامی دیگر خطاب شوند.
سنگری ادامه داد: ابنفندق البيهقی یکی از بزرگترین نسبشناسان در قرن ششم است نام دختران را اینگونه ذکر میکند: فاطمه مادرش ام اسحاق، دومین دختر سکینه است که مادرش رباب است، دختر سوم زینب که میگوید مادرش شهربانو است(این خطای ابن فندقی است)، چهارمین دختر را امکلثوم میگوید که مادرش شهربانو است که در کودکی درگذشت. در ادامه میگوید جز زینالعابدین، فاطمه، سکینه و رقیه باقی ماندهاند. کسانی که میگویند نام رقیه در منابع کهن نیست، نام ایشان در قرن ششم ذکر شده است.
مؤلف کتاب آینه در کربلاست، افزود: در وداع حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در کتاب «اللهوف في قتلى الطفوف» در صفحه ۱۴۱ آمده است که «امام وارد خیمه شدند با فرزندش حضرت سیدالساجدین(ع) وداع کردند. امام زینالعابدین میفرماید پدرم نفس که میکشید از حلقههای زره خون میجوشید. در گوش من دعای مادرش را زمزمه کرد و مرا در آغوش گرفت و همه آنچه را که داشت(مواریث) به دختر بزرگش یعنی فاطمه صغری سپرد. همه زنان از خیمه بیرون آمدند. امام اینگونه خداحافظی کرد: «یا اختاه یا ام کلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب» در اینجا نام رقیه را ذکر میکند و چون نام دو دختر کنار هم آمدهاند معلوم میشود این رقیه همسر حضرت مسلم بن عقیل نیست. امام وصیت کردند که اگر من به شهادت رسیدم گریبان را چاک نزنید، صورت را نخراشید و سخنی نگویید که نامناسب باشد.
وی تصریح کرد: منبع دیگری که به نام حضرت رقیه(س) اشاره کرده است، قصیدهای از سیف بن عَمیره نَخَعی است. او از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است و از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) روایت آورده که نجاشی در کتاب خودش به این روایات اشاره کرده است. شیخ طوسی او را ثقه و مورد تأیید میداند. سیف بن عمیره شعری دارد که دو بار از حضرت رقیه(س) مقابل حضرت صادق(ع) نام برده است.
انتهای پیام