مفاهیم قرآن را ترجمه فرهنگی کنیم / به‌روزرسانی مفاهیم از محور مطالعات میان‌رشته‌ای
کد خبر: 3957296
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۸
صاحب تفسیر «مطلع‌الانوار»:

مفاهیم قرآن را ترجمه فرهنگی کنیم / به‌روزرسانی مفاهیم از محور مطالعات میان‌رشته‌ای

نادرعلی با بیان اینکه نیاز به یک ترجمه فرهنگی داریم تا مفاهیم قرآن به این زمان بیایند، اظهار کرد: در فهم قرآن باید قید زمان، مکان، فرهنگ و زبان را مورد توجه قرار داد و با لحاظ این مسائل به این سمت حرکت کنیم که معارف متن مقدس از زمان نزولش به زمان ما عبور داده شود.

سیدعادل نادرعلی، نویسنده، پژوهشگر و صاحب تفسیر «مطلع‌الانوار» در گفت‌وگو با ایکنا، به طرح بحث در زمینه اهمیت روزآمد کردن قرآن و جایگاه مطالعات میان‌رشته‌ای در این فرایند پرداخت و بیان کرد: این بحث را با اشاره به معنای کلمه «نزول» آغاز می‌کنم که در علوم قرآن آمده و بحث‌های زیادی پیرامون آن مطرح شده است. در مورد قرآن آمده است که از لوح محفوظ و بیت‌المعمور که نمادش در دنیا، قلب انسان کامل است، نزول دفعی و تدریجی داشته است. اگر بخواهم مثالی برای نزول بیان کنم، مانند این است که اندیشه‌ای در خیال شما نقش می‌بندد و بعد خودکار را برمی‌دارید و می‌نویسید. این یعنی اندیشه از یک عالم بالاتر به عالم پایین‌تر آمده و این را نزول می‌دانم. برعکسش را هم عروج تلقی می‌کنم، به مانند اینکه شما چند خط را می‌خوانید و تبدیل به اندیشه می‌شود که گویی خیال است.

وی افزود: در مورد آیین‌های ابراهیمی غیراسلامی که شامل یهودیت و مسیحیت می‌شوند، در کتاب‌های تورات و انجیل نزول در قالب به‌معنا صورت گرفته است و نزول به لفظ نیست؛ لذا الفاظ مقدس نیستند؛ توضیح آنکه، معنا در دل آن صاحب‌دل نشسته و این شخص با زبان خودش و با جمله‌بندی که از جانب خود داشته، آن معنا را بیان کرده است، بنابراین لفظ ارزش قدسی ندارد، اما معنا از چنین ارزشی برخوردار است. لذا باب پیامبری به این صورت تا روز قیامت باز است و این مقوله را نبوت می‌دانیم و نه رسالت که شما حقایق را به‌مثل شما رؤیای صادقه‌ای می‌بینید.

نزول یک کتاب برای تمام صنف مخاطبان

این مفسر قرآن گفت: مسئله اما در مورد آخرین کتاب الهی متفاوت می‌شود و باید گفت نزول این کتاب به لفظ است، به این معنا که الفاظ نیز مقدس هستند. درست است که مولوی می‌گوید «گرچه قرآن از لب پیغمبر است، هرکه گوید حق نگفت او کافر است» و این سر جای خودش صحیح است، اما الفاظ نیز مقدس هستند و برای لمس الفاظ نیز نیازمند وضو هستیم، اما نکته قابل توجه این است که، این کتاب مقدس و بلکه همه کتب مقدس آسمانی، نزولشان برای یک طبقه خاص نیست، بلکه برای همه افراد است که درجات ادراکی مختلف دارند که اعم از دانشمند و ... می‌شود.

نادرعلی تصریح کرد: بنابراین طبیعت چنین متنی برخلاف کتاب‌هایی که می‌نویسیم است؛ مثلاً می‌گوییم این کتاب برای فلان طبقه خاص، برای همه است. طبیعت چنین کتابی مانند قرآن این است که باید به تعداد درجات ادراکی معنا داشته باشد، در غیر این صورت، یک طبقه آن را می‌پذیرند و طبقات دیگر منکر می‌شوند. یکبار یک نفر نزد بنده بود و می‌خواست ایرادی از قرآن بگیرد. می‌گفت همه می‌دانند که آب از بالا به پایین می‌آید، حال قرآن چه نکته جدیدی را گفته است؟ مانند اینکه بگوییم اتوبوس از سواری بزرگ‌تر است.

وی افزود: گفتم اگر یک طبقه درون‌تر برویم مسئله متفاوت می‌شود. در این لایه می‌بینیم، امیرالمومنین(ع) می‌گوید من آسمان و ابر باران‌ده هستم و شنونده‌های عرایض من، زمین‌هایشان مختلف است. من با تعالیم خودم بر این زمین‌ها می‌بارم. آنکه زمین دلش سنگلاخ است، باران تعالیم من را هدر می‌دهد، اما آنکه زمین دلش دانه‌های مستعد دارد، تبدیل به باغ و بستان می‌شود. این برداشت از فرمایش امام علی(ع) است و باید توجه داشته باشیم که هر معنایی جایز نیست، مگر اینکه سابقه بیانش در بین اولیای الهی بوده باشد. برای نمونه، در تفسیر منسوب به ابن عربی آمده است که یوسف(ع) قلب و یعقوب(ع) عقل است، اما این تفسیر قابل قبول نیست، چون مسبوق به سابقه بین اولیای الهی نیست.

نسخ در درجه وجودی قرآن کریم

این پژوهشگر دینی بیان کرد: اما اکنون باید به مفهوم «آیه» اشاره کنم که در قرآن فرمود: هرکس آیات ما را انکار کند، چنین و چنان می‌شود. یک ساده‌دل تصور می‌کند مقصود از آیه، همان چند جمله‌ای است که در سوره‌های قرآن آمده است، اما وقتی عمیق‌تر شویم، می‌بینیم امیرالمومنین(ع) می‌گوید خداوند آیتی بزرگ‌تر از من ندارد. یک‌وقت مراد از آیه، چند لفظ است و یک‌وقت مراد، یک انسان است. حال می‌توانیم با این رویکرد به سراغ آیات نسخ برویم. فرمود: «مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»، یعنی اگر آیه‌ای را نسخ کنیم، مثل آن یا بهتر از آن را می‌آوریم، لذا وقتی امیرالمومنین(ع) از دنیا می‌رود، یا شخصی مانند او ار می‌آوریم یا والاتر از او را که وارد بحثش نمی‌شوم.

وی افزود: بنابراین این نوع نسخ، نسخ یک حکم نیست، بلکه نسخ یک درجه وجودی است و به جای این درجه وجودی، مثل آن را می‌آورند، لذا ما شاگرد امام علی(ع) نیستیم، بلکه ما شاگرد امام زمان(عج) هستیم. امام علی(ع) تاریخ‌مند می‌شود و باید به اینصورت تحلیل کرد که ایشان شاگردان خود را داشت و فرمایشات ایشان مددرسان ما است، اما اکنون شاگرد امام زمان هستیم.

تأثیر زمان و مکان در توصیفات قرآنی

نادرعلی با بین اینکه نکته قابل توجه این است که متون مقدس، قید مکان، زمان، فرهنگ و زبان را دارند، گفت: اگر توصیف بهشت را از قرآن بخوانید این طور است که می‌گوید پای یک درخت می‌نشینید، پیراهن ابریشم دارید و برای شما حوریان درشت‌چشم در نظر گرفته‌ایم و سخن از این نعمت‌ها و چادرنشینی است، اما امروزه لذت‌ها تغییر یافته و دیگر چادرنشینی معنا ندارد، این یعنی قرآن قصد دارد برای شنونده لذت ایجاد کند و یقین دارم اگر قرآن در قطب نازل می‌شد، باد خنک و لباس ابریشمی را مثال نمی‌زد، بلکه لباس گرم، بخاری و این قبیل چیزها را مثال می‌زد و باید گفت این مواردی که در قرآن بیان شده از باب تمثیل است؛ لذا به محض اینکه قید زمان، مکان، فرهنگ و زبان را در نظر بگیریم، مسئله متفاوت می‌شود.

وی افزود: تشیع نیز به دنبال امام زنده است آن هم به این دلیل که زمان حرکت می‌کند و به دنبال حرکت زمان، مفهوم قرآن هم می‌تواند تغییر یابد و به‌روز شود. این مفاهیم را اگر با علومی نظیر زبان‌شناسی دریابیم، باز هم حصر زمان، مکان، فرهنگ و زبان برای آن صادق و جاری است و وظیفه ما این است که باید قرآن را به زمان‌های بعد حرکت دهیم، در غیر این صورت ایستا می‌شود و ما هم می‌شویم نظیر داعشی‌ها که فقط به یکسری ظواهر بسنده می‌کنند و مقید می‌شوند که باید مثلا شلوار کوتاه بپوشند و ... اما در این فکر نیستند که اگر در قطب زندگی کنند، نمی‌شود چنین لباس‌هایی را به تن کرد.

وی با تأکید بر اینکه این هم عبور دادن مفاهیم متن مقدس کار هر کسی نیست، گفت: باز هم تأکید می‌کنم که مطمئن هستم اگر پیامبر(ص) در تهران ظهور می‌کرد، دیگر از شتر حرف نمی‌زد و اگر هم در چین زندگی می‌کرد، حوری‌هایی که معرفی می‌کرد چشم بادامی بودند، چون چشمِ درشت در آنجا مفهومی ندارد. لذا نیاز به یک ترجمه فرهنگی داریم تا مفاهیم قرآن به این زمان بیاید.

حضور فرهیختگان رشته‌های مختلف در فهم قرآن

نادرعلی با تأکید بر اینکه برای این عبور دادن چاره‌ای جز توجه به مطالعات میان‌رشته‌ای نیست بیان کرد: این گزاره صحیح است، اما باید توجه کنیم که قرآن یک قانون اساسی است. همانند قانون اساسی مجلس که تبدیل به قوانین خرد می‌شود و قواعد کلیه را می‌گوید. اما نکته مهم این است که باید دید این کار، بر عهده چه کسی است؟ در سال‌های قبل، در هر اداره‌ای یک اتاق فکر داشتند که در آنجا روحانیونی حضور می‌یافتند، اما فقط دانستن فقه و حلال و حرام کافی نبود. ای کاش کمیته‌ای باشد که فرهیختگان این کشور را احصا کنند تا هدر نروند. اگر می‌خواهند اتاق‌های فکر را تاسیس کنند، نباید این طور باشد که افراد غیرفرهیخته حضور داشته باشند، بلکه باید کسانی که برداشت‌های تفسیری متون مقدس را به‌روز می‌کنند حضور داشته باشند.

وی افزود: نکته دیگر این است که، هر چیز نویی که بیاید، ایستاها به آن اعتراض می‌کنند. در روایات شیعه هم داریم، امام زمان(عج) که ظهور می‌کند مردم فکر می‌کنند دین جدید آورده و تکفیرش می‌کنند. در این صورت افرادی که حرف نویی برای گفتن دارند، خودسانسوری می‌کنند، چون می‌دانند اگر حرف بزنند، برایشان مشکل ایجاد می‌شود. لذا باید از این رشته‌های مختلف نظیر زبان‌شناسی در فهم آیات قرآن کمک گرفت و با فرهیختگان مشورت کرد، اما تأکید می‌کنم که این کتاب مقدس نیازمند عبور در زمان، مکان، فرهنگ و زبان است. اگر پیامبر(ص) حرف زده، سخنش عربی است و در مورد فرهنگ عربستان سخنانی دارد، اما باید دید الان مسئله چطور است.

این مفسر قرآن تصریح کرد: در باب جبهه گرفتن علیه حرف‌های نو هم باید بگویم، در یکی از متون آمده بود، اولین ماشینی که وارد ایران شد، چند فتوا داده شد که این مرکب شیطان است. شاهد این هستیم که در طول تاریخ، حرام‌های بسیاری حلال شده است، برای نمونه در قرن اول و دوم، ترجمه قرآن حرام بود، حتی در میان شیعه چنین بود،‌ اما کم‌کم این حرمت از بین رفت. آوردن متن ترجمه زیر متن عربی هم حرام بود و بنده نیز قرآنی دارم که زیر متن عربی، مستطیل بزرگی کشیده شده و ترجمه را در آنجا می‌گذراند که بگویند این عبارات، جزو قرآن نیست، اما بعداً ترجمه آزاد نوشته شد؛ لذا در طول تاریخ حرمت‌ها در اثر گذر زمان و مکان می‌توانند تغییر یابند. کما اینکه وقتی امام خمینی(ره) فتوا به حلال دادن شطرنج داد که خیلی‌ها نیز به ایشان تاختند.

قرآن؛ سنگ‌های زیربنایی علوم

وی افزود: قرآن قانون اساسی است و تبیان همه چیز محسوب می‌شود و حتی برخی از اولیا بر این باورند که ماه و سال فوت انسان‌ها را می‌شود از قرآن بیرون کشید و یا اینکه فردا کجا باران می‌آید را می‌توانند استخراج کنند، البته اینکه چقدر این باورها صحت داشته باشد، محل بحث است و واردش نمی‌شویم، اما نکته مهم این است که قرآن، سنگ‌های زیربنایی علوم را گذاشته است. شما قانون اساسی بگذارید و بعد مخالف آن چیزی نگویید. مثلاً قرآن هیچ وقت نگفته نوع حکومت باید به چه صورتی باشد و اصلاً در زمان نزول قرآن حکومت‌های دموکراتیک وجود نداشتند. پادشاهی بود و بعد به خلافت‌ها رسید که آنها نیز نوعی پادشاهی است، اما آیا باید بر آن اساس توقف کنیم یا عبور کنیم؟ امروز که حکومت‌ها بر اساس رای مردم و دموکراسی است تکلیف چیست؟

این استاد دانشگاه گفت: قرآن که نوع حکومت را تعیین نکرده است، بلکه قانون اساسی است و بر عهده ماست که حکومت دموکراسی یا پادشاهی یا خلافت بیرون بکشیم و یا خلافت موروثی بیرون آوریم. قرآن در مورد همه اینها صامت است و این را به شورای عقلا واگذار کرده است و به مسئله تفکر و تعقل اهمیت زیادی داده است. اگر می‌خواهیم جامعه‌شناسی و یا روانشناسی استخراج کنیم، مسئله‌ای نیست، اما لازم نیست کلمه اسلامی روی آن بگذاریم، بلکه بگوییم زیربنای آن قرآن است و صد البته همان طور که قرآن ذومراتب است، سنت نیز همین طور است.

یک درجه نفوذ به باطن

وی افزود: در روایتی داریم که رسول خدا(ص) فرمود هرکسی در خانه خود سگ نگه دارد، فرشته وارد آن نمی‌شود. برخی چوبی گرفتند و سگ‌ها را از خانه بیرون کردند، اما مگر می‌شود گله و باغی بدون سگ باشد؟ این نشدنی است. لذا استثنا زدند و گفتند سگ صیاد و ... ایرادی ندارد، اما اگر یک درجه به باطن بروید، این طور است که مقصود از سگ نفس اماره است و در روایات دیگر نیز همین مطلب آمده است؛ یعنی اگر کسی در خانه‌اش سگ نفس اماره داشته باشد، فرشته وارد آن سینه نمی‌شود. این یک درجه نفوذ به باطن است و نباید این تفکر را داشت که مثلاً اگر سگی به عنوان نگهبان بگذاریم، فرشته وارد نمی‌شود، بلکه سینه انسان خانه اوست.

نادعلی گفت: مطلب دیگر اینکه می‌گویند آدم‌ها از قبر بیرون می‌آیند و مردم فکر می‌کنند از همین قبرهای ظاهری بیرون می‌آیند، اما صحیح این است که ما، به محض مرگ از قبر سینه بیرون می‌آییم. «مَنْ ماتَ فَقَدْ قامَتْ قِيامَتُهُ»، یعنی به محض اینکه بمیرد، قیامتش برپاست. البته که قیامت صغری است، اما جنسش با قیامت کبری یکی است، جز اینکه در قیامت صغری هنوز پرونده کامل نشده است.

انتهای پیام
captcha