رضوانه باقری، حافظ کل قرآن و دانشجوی ترم آخر کارشناسی رشته مهندسی صنایع دانشگاه الزهرا(س)، متولد 1376، حفظ آیات موضوعی را به صورت اشاره در جامعةالقرآن آغاز کرد. او مادرش، شهربانو حقیری، را معلم اصلیاش در مسیر حفظ میداند؛ کسی که با وجود اینکه خود حافظ قرآن نیست، اما سه حافظ قرآن پرورش داده است. خبرنگار ایکنا در گفتوگویی با این چهره جوان قرآنی درباره مسیر فراگیری حفظش با او همکلام شد که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ چطور وارد مسیر حفظ قرآن شدید؟
مادرم علاقه داشت و در نهایت من نیز خیلی به این موضوع مشتاق شدم. از چهارسالگی با ورود به جامعةالقرآن کار حفظ را آغاز کردم. بعد وارد حفظ جزء 30 شدم. سرعت حفظ قرآنم نسبت به دیگر همکلاسیها بیشتر بود و علاقه زیادی نشان میدادم. بعد از حفظ جزء 30، جزء 29 را آغاز کردم و سپس از جزء 1 شروع کردم. در مجموع حدود شش سال این روند طول کشید و مرداد 87 در کلاس چهارم دبستان توانستم حفظ قرآن را به پایان برسانم. در واقع حفظ من با همراهی مادرم بود. مادرم حافظ نیست ولی دو فرزندش حافظ کل هستند و دیگری نیز در آستانه حفظ کل قرار دارد و هماکنون حافظ 20 جزء است. برادرم، امیر باقری، متولد 71 و حافظ کل و خواهر هفت سالهام، آلا باقری، نیز حافظ 20 جزء است.
ایکنا ـ از حضور در مسابقات و کسب رتبه بگویید.
در سال 91 در مسابقات کشوری اوقاف، رتبه اول حفظ کل را در مقطع سنی شکوفهها به دست آوردم. قبل از آن نیز در مرحله استانی حدود پنج سال به صورت متناوب موفق به کسب رتبه شدم. سال 97 در مرحله کشوری مسابقات امام علی(ع) رتبه اول و نیز در مقطع بزرگسالان در مسابقات سراسری اوقاف رتبه شایسته تقدیر را کسب کردم. تمام این مقامها در رشته حفظ کل هستند. در مسابقات دانشجویی سال 97 نیز رتبه دوم کشوری و در مسابقات کشوری الحافظون همان سال نیز رتبه دوم را دریافت کردم.
ایکنا ـ در مسیر حفظ قرآن با چه مشکلاتی مواجه شدید؟
وقتی انسان مسیر سختی را شروع میکند، علاقه دارد که نتیجه آن را ببیند. در کل حفظ قرآن نسبت به قرائت جذابیت خیلی کمتری دارد، به ویژه وقتی فرد خردسال باشد مقداری خو گرفتن با آن سختتر میشود. به همین دلیل بسیار اتفاق میافتاد که خسته میشدم و به مادرم میگفتم که دیگر نمیخواهم قرآن را حفظ کنم. مادرم علاقه زیادی داشت که بتوانیم حفظ را تمام کنیم و قطعاً سختی او بیشتر از ما بوده است، ولی هیچ وقت ما را مجبور نکرد؛ حتی مدتی ما را رها میکرد و بعد خودمان از او میخواستیم که دوباره حفظ را شروع کنیم. در واقع این سیاستش بود، ولی ما فکر میکردیم که مادرمان قصد حفظ ندارد.
بنابر این ایجاد انگیزه از سوی پدر و مادر، مربی و مسئولان مؤسسه مهم است، زیرا انگیزه، انسان را به انتهای مسیر میکشاند. وقتی کودک بودم، پدر و مادرم با عروسک و اسباببازی و در نظر گرفتن تشویقهایی برایم ایجاد انگیزه میکردند.
ایکنا ـ آیا حفظ قرآن در کودکی شما را دچار آسیبی کرد؟
فضای جامعةالقرآن با مهدکودکها متفاوت است. البته نمیخواهم مهدکودکها را رد یا نقد کنم، ولی حدود 50 کودک همجنس و همعقیده بودیم و اعتقاد خانوادههایمان یکی بود و در سالن بزرگی بازی میکردیم و به اردو میرفتیم. شاید نسبت به کودکهای دیگر تفریحات بیشتری داشتم و به واسطه آن بازیها بیشتر رشد کردم. مادرهایمان بعد از کلاس، قرار میگذاشتند و ما را به پارک میبردند، حتی به خاطر میآورم که صفحاتی از قرآن را در پارک و با مادرم حفظ کردم. به بهانه ایجاد انگیزه، پدر و مادر و مؤسسه اتفاقات خوبی را رقم زدند و چنین نبود که صرفاً در فضای خشکی باشم و کودکی نکنم.
ایکنا ـ از محضر کدام اساتید بهرهمند شدید؟
سیدمحمد میرعارفین، محمدحسین سبزعلی و خانم وفادار.
ایکنا ـ چرا از امکان ادامه تحصیل حافظان قرآن در رشته قرآن و حدیث استفاده نکردید و وارد رشته مهندسی صنایع شدید؟
وقتی اول یا دوم راهنمایی بودم، در کلاسهای مرتبط با آن شرکت کردم که در آن مقطع سنی مباحث برایم سنگین بود. بعد از مشورت با مادرم به این نتیجه رسیدم که علاقهای به عربی و عمیق شدن در فنون قرآنی ندارم، بلکه تمایل دارم که فضای آکادمیک را تجربه کنم و وارد رشته مهندسی شوم. از سالی که دانشجو شدم، همزمان در مؤسسه پیامبر اعظم(ص) حفظ و تثبیت را تدریس میکنم. همچنین به قرآنآموزانم یا افرادی که علایق مذهبی دارند و مایلند که در حوزه و رشته علوم قرآنی تحصیل کنند میگویم که فضای دانشگاه به ما نیاز دارد، به افرادی که اعتقادمان به قرآن بیشتر است و میتوانیم نکتهای را گوشزد کنیم. نباید کاملاً این فضا را واگذار کنیم و همه به حوزه بروند یا در رشتههای قرآنی تحصیل کنند، زیرا فضایی دوقطبی را ایجاد میکنیم.
ایکنا ـ از مسئولان چه خواستهای دارید؟
عملشان قرآنی باشد. مسئلهای که انسان را آزردهخاطر میکند، این است که عدالت یا مواردی که صریحاً در قرآن آمده مورد غفلت واقع میشود. به همین دلیل متأسفانه ظاهر اسلام جلوی افرادی که شاید اعتقادی به قرآن ندارند و منتظر بهانه هستند، صدمه میبیند. باید در عمل همه ما، قرآن نمود پیدا کند، از مسئولان گرفته تا مردم عادی. همچنین امتیازات بهتری را برای حافظان در نظر بگیرند تا کسی که زمان میگذارد و رتبه اول کشوری را به دست میآورد، ارتقا یابد. علاوه بر این امتیازات خاصی برای جانبازان و ایثارگران حافظ در نظر گرفته شود، زیرا این انگیزه سبب میشود که فرد برای حفظ تلاش کند. البته مهمترین امر، عمل قرآنی است و پاسخ به این سؤال که قرآن را حفظ کنم تا چه شود؟ اگر مثل فلان مسئولی که به ظاهر قرآنی است شوم، حفظ قرآن به چه کار میآید؟
ایکنا ـ برنامهتان برای آینده چیست؟
قصد دارم وارد مقطع کارشناسی ارشد شوم و درصددم که برای تدریس قرآن، طرح جامعی را برای خانوادههای سازمانهای متفاوت بنویسم تا حفظ را به صورت غیر حضوری دنبال شود.
ایکنا ـ تحصیل با حفظ قرآن تداخلی ندارد؟
کار سختی است، ولی چون به هنگام حفظ قرآن در دوره ابتدایی تحصیل میکردم و درسهایم سبک بود مشکلی ایجاد نشد. البته افرادی از دوره راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه حفظ را آغاز میکنند. به نظرم خانواده باید مدیریت کند. وقتی سن کمتر است، کودک نمیتواند برنامهریزی کند که به تحصیل، تفریح و حفظ قرآن برسد. خواهرم با اینکه هفت ساله است و شاید بعضی اوقات برایش سخت باشد، ولی وقتی که میبیند به مرور و با تلاش موفق خواهد شد، انگیزهاش تقویت میشود.
انتهای پیام