به گزارش ایکنا، در این شماره از دوفصلنامه مطالعات اندیشه معاصر مسلمین مقالاتی با عناوین «ماهیت واقعیت اجتماعی در اندیشه اجتماعی آیتالله خامنهای»، «راهکارهای مقابله با تهاجم فرهنگی در اندیشههای آیتالله خامنهای و نمود آنها در اشعار پایداری دورة معاصر ایران»، «مناسبات فرد و جامعه در عقل تاریخی حکمت متعالیه»، «امکان قرائت فلسفه میان فرهنگی در اندیشه مولوی با تأکید بر آراء ادهرمال»، «تحلیل و بررسی نوتجددگرایی (نومدرنیسم) اسلامی از منظر دکتر نورخالص مجید»، «تأثیر ایدئولوژیِ میرزای نائینی درتحولات مذهبی عصر مشروطه»، «اهداف فهم از نظر پل ریکور و امکانسنجی طرح آنها در متون دینی»، «تعارض نظریه رؤیا انگاری وحی قرآنی با آیات، روایات و علم»، «پدیدارشناسی رویکرد تربیتی جامعهالمصطفی العالمیه در پیادهروی اربعین حسینی»، «ارزیابی انتقادی دیدگاه شحرور درباره گستره دین»، «بررسی تطبیقی زمینههای فکری-اجتماعی طالبان و داعش» و «نقد و بررسی رویکرد انسانشناسی محمد شحرور در باب عدالت جنسیتی» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «ماهیت واقعیت اجتماعی در اندیشه اجتماعی آیتالله خامنهای» آمده است: یکی از مهمترین مسائل علوم اجتماعی و نیز در حوزه فقه حکومتی، چیستی و ماهیت پدیدههای اجتماعی و یا واقعیتهای اجتماعی است. در این مقاله نگاه آیتالله خامنهای نسبت به واقعیت اجتماعی از خلال نظریه اجتماعی-حکمی ایشان اصطیاد شده است. نوشتهها و سخنان ایشان در یک صورتبندی با ادبیات مقارن علوم اجتماعی و حکمی قرار گرفته و با نشانهگذاریها از طریق مفاهیم همراستا، لازم و ملزومات واقعیت اجتماعی، آثار واقعیت اجتماعی و ...، به برخی از مؤلفههای اثرگذار در شکلگیری واقعیت اجتماعی، ویژگیهای واقعیت اجتماعی و فرایند شکلگیری واقعیت اجتماعی دست یافته است. از نظر ایشان، پدیده اجتماعی، کنشهایی اجتماعی است اعم از ساختارهای حقیقی و حقوقی و روابطی دائماً درحال نو به نو شدن که مردم یا کنشگران اجتماعی، با تمسّک به بینش و نیاز فطری و با استفاده از عقل و دیگر ظرفیتهای شناختی و کنشی، در جهت تحقق حیات طیّبه و بر اساس حرکت درون سنّتهای الهی، خلق، احیاء و یا اصلاح میکنند.
نویسنده مقاله «مناسبات فرد و جامعه در عقل تاریخی حکمت متعالیه» در چکیده نوشتار خود آورده است: پژوهش حاضر برای قدم برداشتن در مسیر تولید علوم انسانی و اجتماعی مبتنی بر حکمت متعالیه، مناسبات عاملیت و ساختار را بر اساس رویکرد حکمت متعالیه بررسی میکند. در این راستا ابتدا مبانی اندیشه ملاصدرا از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، اتحاد نفس و بدن، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و صیرورت نفس انسانی و اتحاد عاقل و معقول و عامل و معمول به فراخور ظرفیت تحقیق بیان میشود. سپس نحوه تاریخی بودن نفس و عقل انسان در کسب و فهم معانی اعتباری و اعتبارات اجتماعی بررسی شد و در نهایت تأثیر این نوع عقلانیت در علوم اجتماعی از جمله؛ در تقسیم بندی علوم و نحوه استقلال علوم انسانی و اجتماعی از علوم طبیعی و تجربی، نحوه مکانیسم تولید معانی حقیقی و اعتباری، تشکیل فرهنگ و نوع مواجهه با عالم، تشکیل و تکوین جامعه و کنشهای اجتماعی و نحوه هویت بخشی اعتباریات اجتماعی عقل عملی در رفتار فردی و ساختار اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت.
در چکیده مقاله «امکان قرائت فلسفه میان فرهنگی در اندیشه مولوی با تأکید بر آراء ادهرمال» میخوانیم: اندیشمندان فلسفه میان فرهنگی با قبول «دیگری» و نقد فلسفه مدرن از یک سو و بهرهمندی از تکثر ِفلسفی دوران پست مدرن و توجه به اقتضائات جهانی شدن از سوی دیگر، از فلسفهِ میان فرهنگی به عنوان گرایش جدید فلسفه در دوران معاصر، سخن به میان میآورند و با نفی انحصار طلبی در فلسفه و فرهنگ خاص به دنبالِ تئوری گفتگوی بین فلسفهها و فرهنگهایاند. نظریهای که لازمهاش امکان بررسی آراء جدیدی از منظر فلسفه مذکور بوده و زمینه طرح اندیشههایی نظیر مولوی را فراهم میسازد. همچون «دیگری» در نگاه ادهر مال «هستی مطلق و جلوههای متنوع آن» در اندیشه مولاناست. مبنایی که بر اساس آن میتوان از امکان قرائت فلسفه میان فرهنگی سخن گفت. در مقاله حاضر با روش «توصیفی ـ تحلیلی» و بر اساس مبنای «دیگری» و «هستی مطلق و انتشار حقیقت» به عنوان فرضیه، نظریه «فلسفه میان فرهنگی» و ابعاد گوناگون آن تبیین شده است. مولوی بر این اساس، قائل به تکثر فرهنگها و فلسفههاست. این تکثر زمینه فلسفه میان فرهنگی و تلاش برای دست یابی به همپوشانی فلسفهها و فرهنگها؛ یعنی معرفت حقیقت مطلق را برای آدمیان مهیا میسازد. از طرفی حقیقت مذکور زمینه همزبانی و گفتوگوی میان فلسفهها و فرهنگها را آماده کرده و افقهایی از فهم مشترک را میان آنها فراهم میکند.
نویسنده مقاله «تحلیل و بررسی نوتجددگرایی (نومدرنیسم) اسلامی از منظر دکتر نورخالص مجید» در طلیعه نوشتار خود آورده است: نزاع سنت و تجدد و ارائه راه حل از سوی برخی متفکران برای خروج از بحرانهای مربوطه و توانمند کردن جامعه اسلامی برای جبران عقب ماندگیها و ناکامیهای گذشته و نیز پیشرفت و خلاقیت در عرصههای علمی، سیاسی، فرهنگـی، فنـاوری، از مسائلی است که کشورهای مسلمان، پیوسته از آغاز دوران مدرن تا کنون با آن مواجه بودهاند. یکـی از کسانی که با توجه به شرایط کشور خود با رویکردی نومدرنیستی در این باره نظریه پردازی کرده است دکتر نورخالص مجید متفکر برجسته اندونزیایی است. این مقاله بر آن است تا با روش کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی، تجربه فکری او را که در صدد ارائه تفسیری از اسلام است که ضمن همخوانی با ارزشهای مدرن بتواند به گونهای در حل مشکلات و بحرانهای اندونزی تاثیرگذار باشد، بررسی و تحلیل کند. این مقاله ابتدا به زمینههای فکری و دغدغههای نورخالص مجید میپردازد، سپس ضمن بیان روش وی در فهم اسلام به تبیین نظریه او مبنی بر تقسیم آموزههای اسلامی به ثابت و متغیر، نحوه ارتباط اسلام با مدرنیته و یکی از مهمترین پیامدهای این نظریه یعنی رابطه اسلام و حکومت میپردازد و در پایان این دیدگاهها را نقد و بررسی خواهد کرد.
نویسنده مقاله «تعارض نظریه رؤیا انگاری وحی قرآنی با آیات، روایات و علم» در طلیعه نوشتار خود آورده است: یکی از شبهات قرآنی که توسط دکترسروش مطرح شده شبهه: "محمد(ص) راوی رؤیای رسولانه" است. وی آیات قرآن کریم را رمزآلود دانسته، وحی را خواب و خیال عارفانه رسول اکرم (ص) تعریف میکند. وی جهت اثبات سخن خود به اشعار مولوی و گزارههایی از عرفا استشهاد و قصههای قرآن را نمادین و رمزی تلقی کرده، و تناقضنماییهای متن برخی آیات قرآن را شاهد میآورد. مقاله پیش رو تلاشی است که ادله رد و نقد این شبهه را برگرفته از آیات، روایات، عقل و علم (جغرافیای تاریخی)؛ طرح میکند. در این پژوهش ابتدا به هفت فراز سخن دکتر سروش اشاره و به آن پاسخ داده شده است. سپس به تناقضِ نظریة "رؤیا انگاری وحی" با پنج دلیل عام دیگر پرداخته شده است. این پنج دلیل در دو محور برون متنی (غیرقرآنی)؛ و درون متنی (قرآنی) سامان یافتهاند. ادله غیرقرآنی شامل شواهد تاریخی و حدیثی است که در دو مورد ارائه میشود: مشاهده آثار فیزیکی وحی توسط اطرافیان و عصمت پیامبر. سه دلیل قرآنی عبارتند از: تفاوت وحی با رؤیا و مکاشفه؛ عتاب و تهدید پیامبر توسط خداوند در آیات قرآن و امّی بودن پیامبر (ص).
انتهای پیام