شرط بهره‌مندی از آیات قرآن سائل بودن است / چالش دینداری در دنیای تجاری امروز
کد خبر: 3964420
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۶

شرط بهره‌مندی از آیات قرآن سائل بودن است / چالش دینداری در دنیای تجاری امروز

سیدمجتبی حسینی ضمن تشریح نحوه بهره‌برداری از آیات قرآن، بیان کرد: تا زمانی که آیات قرآن برای ما یک گزاره باشند، به نتیجه نمی‌رسیم و در صورتی توفیق خواهیم داشت که سائل باشیم؛ یعنی انسان مادامی که سؤال داشته باشد، آیه برایش آیه است. همچنین فکر می‌کنیم وقتی امروز نماز خواندیم، فردای آن روز باید حالمان خوب شود، در حالی که از زمانی که یوسف خواب دید، تا تعبیر عینی آن، 30 سال طول کشید.

سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر دینی

به گزارش ایکنا، پنجمین جلسه از تفسیر سوره یوسف، شب گذشته، 24 فروردین، با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر دینی به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

می‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ»؛ یعنی به درستی که در یوسف و برادرانش آیاتی برای سؤال‌کنندگان است. اینجا می‌فرماید که در مورد یوسف و برادرانش، اما می‌توانست یوسف و یعقوب یا فرزندان یعقوب و یا فقط یوسف را مطرح کند  یا حتی برادرانش را نام ببرد. چون این اتفاق‌ها برای برادرانش بود و گویی در اینجا محور اصلی، یوسف است و این به ما یک توجه جدی می‌دهد که شما تا انتها این داستان را پیگیری کنید. وقتی جلو می‌رویم می‌بینیم که یک داستان ویژه‌ای است. یک زمانی یعقوب(ع)، به یوسف(ع)، گفت تو شخص مهمی می‌شوی، اما نخستین اتفاقی که برای یوسف می‌افتد این است که می‌خواهند او را بکشند و او را به چاه بیندازند، حال آیا حق ندارد بگوید مهم بودن این است؟ سپس برده شد و بعد به او تهمت زدند. کار به جایی رسید که گفت: «زندان بهتر از درخواستی است که از من دارند» و مسیر یوسف(ع) چنین بود.

دنیای تجاری امروز و عبادات ما

یکی از مشکلات ما این است که فکر می‌کنیم وقتی امروز نماز خواندیم، فردای آن روز باید حالمان خوب شود. چون در دنیای معاصر، تجارت (buisiness) بر این اساس است و می‌خواهد یک ثانیه از رقیب جلوتر باشد که برنده شود و به انسان عادت می‌دهد که هر چیزی باید در دقیقه اول به او برسد، در حالی که از زمانی که یوسف خواب دید، تا زمانی که مشکلات را سپری کرد، 30 سال طول کشید. در مورد برادران نیز خیلی حرف است. اینها پسر پیامبر خدا بودند و تربیت آن پیامبر را داشتند. همچنین اسباط که نوادگان اینها باشند نیز در زمان‌های دیگر یکسری مسئله داشتند؛ لذا این آیه فقط برای این سوره نیست بلکه امتداد دارد.

یکی از مشکلات ما این است که فکر می‌کنیم وقتی امروز نماز خواندیم، فردای آن روز باید حالمان خوب شود. چون در دنیای معاصر، بیزینس بر این اساس است و می‌خواهد یک ثانیه از رقیب جلوتر باشد که برنده شود و به انسان عادت می‌دهد که هر چیزی باید در دقیقه اول به او برسد، در حالی که از زمانی که یوسف خواب دید، تا زمانی که مشکلات را سپری کرد، 30 سال طول کشید

از این‌رو، می‌توانست از یعقوب و بچه‌های او یاد کند یا اصلاً فقط یوسف و یا فقط برادران را نام ببرد، اما این گزینه‌ها رد شد و فرمود در یوسف و برادرانش آیاتی است؛ یعنی بین یوسف و برادرانش یک نقطه مشترکی وجود دارد. اول سوره خطاب به پیامبر(ص) و آخر آن نیز خطاب به پیامبر(ص) است و این حرف‌ها برای رسیدن به بصیرت است. یعنی این طور نیست که ای پیامبر(ص)، 23 سال آمدی و چیزی نشد. توجه کن که یوسف 30 سال درگیر مسائل مختلف بود. این سوره‌ و سوره‌هایی نظیر هود را به پیامبر(ص) می‌گوید و ما نیز باید بیاموزیم.

چرا خداوند سخن از سجده ستارگان بر یوسف دارد؟

حضرت یوسف در پی حوادث مختلف مهلک، باعزت گذشت و گفت: «هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ». در مورد خوابی که ابتدا دید نیز می‌توانست بگوید دوازده درخت دیدم که سر خم کردند، اما به این دلیل خداوند از کوکب نام برده که هر حرکت کوکب، یک موجی در عالم ایجاد می‌کند. یک تکان که بخورد، مجموعه به هم می‌ریزد و یک دفعه می‌گویید که طوفان‌های کیهانی آمده و دلیلش تکان کوکب است، اما در اینجا کوکب سجده کرده است و اگر بنا باشد اتفاقی بیفتد، اتفاقی به این سنگینی است؛ لذا سؤال این است که چرا گفت سجده کوکب؟ می‌توانست بگوید درخت که در آیات قرآن نیز آمده است و تناسبش به برادران یوسف نیز بیشتر می‌خورد که یازده درخت فرزندان یعقوب هستند و اینها سجده می‌کنند، اما وقتی می‌گوید که یازده کوکب سجده کردند؛ یعنی مکانیزم‌های آفرینش کیهانی تحت تأثیر قرار گرفته است؛ چون خدا که می‌توانست هر چیزی را مطرح کند، اما از سجده کوکب سخن به میان می‌آورد.

فرمود: شمس، قمر و یازده کوکب سجده کردند. برای شما باید سؤال شود که این به چه معناست؟ چون شمس و قمر را نیز مجزا گفته است. یک مقوله بسیار مهم نیز این است که پدر و مادر مجاز شدند و یا شمس و قمر و یا هیچ کدام؟ ایشان شمس و قمر را دید، یعقوب گفت: پدر و مادر هستند، اما کدام یک مجازند؟ عالم ما عالم نمادهاست و همه در عالم بالا به یک نقطه می‌رسند و این تضادی که در این عالم هست در عالم بالا نیست و معنایی به نام شمس برای خانواده، می‌شود، مادر و یا معنایی به نام قمر، می‌شود پدر، اما اینها نماد است. چنانکه وقتی می‌گوییم هر کسی حب علی(ع) را داشته باشد، وضع او خوب است، در حقیقت علی(ع) یک نمادی در این عالم است و نقش کلیدداری دارد و خدا روی این نقش، اسمی گذاشته که شده علی بن ابیطالب(ع) و هرچه بالاتر بروید، تعلقات عالم زمینی کم می‌شود و همان نماد را می‌نگرید و می‌بینید تضادی نیست.

در مورد آیه محل بحث و سؤال‌کنندگان، در تفاسیر گفته‌اند، یهودی‌ها گفتند که می‌خواهیم ببینیم رسول خدا(ص)، در مورد یوسف و برادرانش چه می‌گوید، یا اینکه اینها در کنعان بودند و چطور سر از مصر درآوردند و حضرت داستانش را گفته است، اما این نحو از برداشت، تقلیل آیه است و همچنین یهود در مدینه با ما هم‌زیستی داشتند، اما این سوره مکی است.

چه زمان از آیات قرآن بهره می‌بریم؟

نکته مهم این است که در اینجا خدا نفرمود آیه، بلکه فرمود آیات؛ یعنی یک وقت، یک موضوع برای همه سائلین است، اما وقتی فرمود آیات، یعنی می‌تواند برای هر سائلی آیه یا آیاتی باشد و هر کسی استفاده‌ای می‌کند. آیه یک مقوله طرفینی است؛ یعنی یک طرف آن خدا و یک طرف، نیز طرف مقابل است و یک موقع طرف مقابل استفاده نمی‌کند و یا طرف مقابل از آن بهره می‌برد. اینکه مخاطب چه کسی باشد، تعیین می‌کند که چقدر آیه باشد. اینکه علی(ع) فرمود آیه‌ای بزرگ‌تر از من نیست، این یک آیه است و باید دید مخاطب کیست که بخواهد استفاده کند؛ لذا یک طرف وجه آیه بودن انسان است. خدا در اینجا طرف مقابل را سائلین تعریف کرده و می‌گوید تو درخواست داشته باش، تا آیه، آیه باشد.

همواره یک عده از روی مخالفت قرآن خواندند و یک عده نیز با موافقت که بگوید فلان معجزه نیز در قرآن هست، اما اینها سؤال‌کننده نبودند و آیه برایشان یک گزاره بوده است. حال آنکه، برای سائل، آیه، آیه است. انسان باید سوال داشته باشد تا آیه برای او آیه باشد. گفت «طبیب عشق مسیحا دَم است و مشفق، لیک چو درد در تو نبید که را دوا بکند»، تو وقتی قرآن می‌خوانی و سائل نیستی، بهره‌ای نمی‌بری. اولین قدم برای دریافت از آیات الهی، سوال است و انسان باید سائل باشد.

حال مفهوم سؤال هم جای بحث دارد. در قضیه سؤال باید دقت کنیم و یک موضوع مستقل است. سؤال هم مانند همه چیز قاعده دارد. اولاً قرآن با سؤال به شدت موافق است و خودش می‌گوید: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» و یا در مورد اصحاب کهف می‌گوید که ما این افراد را نگه داشتیم و دوباره برانگیختیم تا سؤال کنند؛ یعنی سؤال تا این حد مهم است؛ لذا اصل سؤال نه‌تنها اشکالی ندارد، بلکه بسیاری از مسائل در دین ما بر اساس سؤال پاسخ داده شده است.

البته که انسان باید ظرفیت و صبر داشته باشد و وقتی موسی(ع)، از خضر(ع) سؤال کرد، خضر گفت که باید صبر داشته باشی و البته دیدیم که نداشت؛ لذا در این زمینه که از رسول خدا(ص) سؤال می‌کنند، موارد زیادی داریم. سؤال‌ها نیز گاهی سؤال‌های روزنامه‌ای است. اینکه مثلاً می‌گفتند قیامت چه زمانی است و ... ، اما پاسخ‌ها روزنامه‌ای نبوده است و نکته دیگر اینکه، ما از یک جهت داریم که کثرت سؤال هم خوب نیست. در روایت است که خدا قیل و قال، ضایع کردن مال و کثرت سوال را دوست ندارد؛ پس کثرت سؤال خوب نیست و در مسئله سؤال باید به این نکات توجه داشت.

انتهای پیام
captcha