شر با فقدان عدالت به وجود می‌آید / تقریری بر نکات تربیتی سوره «فلق»
کد خبر: 3965132
تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۳

شر با فقدان عدالت به وجود می‌آید / تقریری بر نکات تربیتی سوره «فلق»

دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با اشاره به علت به وجود آمدن شر بیان کرد: از نگاه فلسفی، شر یا بدی در هستی وجود ندارد و هستی خیر مطلق است، اما امام موسی صدر در باب علت شر می‌گویند هنگامی حاصل می‌شود که یک چیزی در جایگاه خودش نباشد. وقتی عدالت وجود نداشته باشد، باعث ایجاد شر می‌شود، چون عدالت به معنای قرار گرفتن هر چیزی به جای خودش است و وقتی چیزی در جای خودش نباشد یا حق چیزی ادا نشود، شر به وجود می‌آید.

به گزارش ایکنا؛ سومین جلسه از سلسله جلسات تفسیر قرآن شریف لکزایی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، با محوریت آراء و اندیشه‌‌های امام موسی صدر در کتاب «برای زندگی»، شب گذشته، 27 فروردین‌ماه، برگزار شد که در ادامه مشروح آن از نظر می‌گذرد؛

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ. مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ. وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ. وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ. وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ».

در جلسه دوم، سوره ناس را به بحث گذاشتیم و امشب به سوره فلق می‌پردازیم. این سوره نیز در ادامه سوره ناس به ابعاد دیگری از معنای پناه بردن به خداوند اشاره دارد و اینکه چطور از شر اشرار و شر شرور به خدا پناه ببریم. به نوعی به تعبیر صدر، این سوره و این قبیل سوره‌ها، تربیتی هستند و مضامین تربیتی و اجتماعی آنها بسیار پررنگ است و این نگاه تربیتی، تأثیرات اجتماعی دارد و در صورت عمل، در حوزه مباحث و مناسبات اجتماعی و روابط اجتماعی دچار تأثیراتی از این مضامین می‌شویم. چونان که در بحث‌های گذشته گفته شد، تفاوت این سوره با سوره ناس در این است که در سوه فلق انسان از سه شر به یک صفت خداوند، یعنی پروردگار روشنایی و پگاه پناه می‌برد، اما در سوره ناس، ما از یک شر، یعنی وسواس خناس به سه صفت خدا پناه می‌بریم که اهمیت بیشتری هم داشت.

در سوره فلق به دلیل اینکه شرورش آشکار است و بُعد پنهان ندارد مگر حسادت، ابعاد اجتماعی و تربیتی بیشتری را در آن شاهد هستیم. اما پرسش اصلی این است که انسان در هنگامی که شرور او را غافلگیر می‌کنند، چه باید بکند؟ طبیعتا پاسخ این دو سوره این است که باید به خدا پناه ببرد. به این دلیل که این شروری که در اینجا از آن‌ها نام برده شده، انسان را دچار اضطراب می‌کنند و باز هم به تعبیری که ایشان دارد، اسلام، انسان مضطرب و مردد نمی‌خواهد. بنابراین چون این شرور انسان را دچار تردید و ضعف می‌کنند، این انسان مطلوب خدا نیست، بلکه اسلام، انسان مسلمان را محکم و مطمئن می‌خواهد و با انسانی که با قدرت و انگیزه و با ثبات در زندگی باید بایستد و در برابر مشکلات باید مقاومت کند روبه‌رو هستیم. لذا انسان مردد به درد اسلام نمی‌خورد و انسان اسلام، باید یک انسان قوی، محکم و عالم باشد و بتواند در فضای حرکت اجتماعی خودش به صورت مستحکم و عالمانه قدم بردارد.

در سوره فلق با خطرات چهارگانه روبه‌رو هستیم و در سوره ناس نیز به همین صورت بود. از جمله برخی خطرات که اجتماعی بود، عبارت از نظام، دولت و حاکمان فاسد در روی زمین بود و بحث جن و انس که پیشتر بدان پرداختیم. اما اینجا چهار خطر مطرح می‌شود؛ خطر خلقت، تاریکی، فتنه و حسادت. خداوند در یک تعبیر لطیفی به گفته امام موسی صدر از ما می‌خواهد که به خداوند روشنایی پناه ببریم. بگو به پروردگار صبحگاه پناه می‌برم و در حقیقت، رَب فلق، به معنای امید به آینده است، چون شب، روز شده است و این تعبیر امید بسیار اهمیت دارد که به نوعی یک گشایش آرزوها و امیدها و صبح و فجر است و در حقیقت در این تعبیر، نوعی هدایت‌گری وجود دارد. بنابراین یک نوع امید را در انسان زنده می‌کند و انسان را در حرکت خود دچار شوق و ذوق می‌کند تا در آن کار بتواند مستحکم باشد و آن را به صورت ویژه‌ای پیگیری کند.

پناه بردن به خداوند و پیامدهای اجتماعی آن

نکته بعدی که در اینجا مطرح می‌کنیم این است که با آگاهی‌بخشی خداوند، از شرور خلقت، تاریکی فتنه‌ها و حسادت، به خدا پناه می‌بریم. نمی‌توانیم از شر شرور به مخلوقات پناه ببریم، بلکه باید به آفریدگار مخلوقات پناه ببریم. تعبیر امام موسی صدر این است که پناه بردن به خداوند، پناه بردن به جایگاه درست آن و سیر منطقی برای رهایی از بدی‌ها و شرور است و یک پناه بردن صرف نیست، لذا این پناه بردن یک پیامدهایی دارد و اگر یک پناه بردن واقعی و عملی باشد، این چنین است. از جمله اینکه اعتقاد قلبی به همراه دارد و باعث آرامش در زندگی انسان می‌شود و انسان را تربیت می‌کند. همچنین توکل و تلاش و برنامه‌ریزی را در پی دارد و وقتی با شرور مواجه می‌شویم با توکل بر خدا و تلاش سعی می‌کنیم مسیر نادرست را برطرف کنیم. تعابیر دیگری نیز هست که با علم و معرفت بتوانیم گام برداریم. لذا این پیامدها در پناه بردن به خدا وجود دارد.

لذا صرفا پناه بردن نیست، بلکه سیری به سوی کمال است تا جایی که باید بدان‌جا برسیم که بدی و شر به زندگی ما راهی نداشته باشد و براساس این اموری که پناه بردن به خدا ممکن است در زندگی ما ایجاد کند، به نوعی شر و بدی را از خود و جامعه دور می‌کنیم. نکته مهم اینکه ما به خدا از شر آنچه آفریده پناه می‌بریم و نه اینکه آنچه که خدا آفریده شر باشد. بنابراین یک مطلب فلسفی مطرح می‌شود که از نگاه فلسفی، شر و یا بدی در هستی وجود ندارد و هستی خیر مطلق است، اما ایشان «شر» هنگامی حاصل می‌شود که یک چیزی در جایگاه خودش نباشد.

شر از نبود عدالت ایجاد می‌شود

وقتی عدالت وجود نداشته باشد، باعث ایجاد شر می‌شود، چون عدالت به معنای قرار گرفتن هر چیزی به جای خودش است و وقتی چیزی در جای خودش نباشد و یا حق چیزی ادا نشود، شر به وجود می‌آید و اینها به تقویت این شرور می‌انجامد. بنابراین به تعبیر امام صدر، شر یا بدی، قرار دادن چیزی در غیر جایگاه آن و یا به کار بردن نا به اندازه چیزها است؛ یعنی کمتر یا بیشتر از اندازه و نیاز به کار گرفته شود. ایشان مثال‌هایی می‌زند که انسان حتی در خوردن هم اگر اندازه را رعایت نکند، ممکن است آسیب ببیند. البته اگر بتوانیم از منظر عدالت بحث کنیم، دقیق‌تر باشد.

بنابراین، به خداوند از شر هر نوع ظلمت و تاریکی به خدا پناه می‌بریم و از جمله این تاریکی‌ها، تاریکی غلفت، تبعیض، بی‌عدالتی، فقر، فساد و... است. ما از همه این بدی‌ها که بدون آگاهی هم ممکن است به سراغ ما آید، به خدا پناه می‌بریم و با درایت و توکل و برنامه‌ریزی سعی می‌کنیم که این شرور را از خود دفع کنیم. جالب است که در مباحث فلسفه ملاصدرا، بر بحث معرفت بسیار تأکید شده و یک نکته بسیار مهم و نقطه ثقل فلسفه ملاصدرا است که از فقدان معرفت می‌تواند ناشی شود. پس خود معرفت می‌تواند این شرور را دفع کند و با پناه بردن به خدا، معرفت خود را افزایش می‌دهیم.

بنابراین به تعبیر و تصریح خود امام، آنچه از این آیات نتیجه می‌گیریم، ممکن است یک معنایی فراتر از آن چیزی باشد که پیش از این مفسرین مطرح کرده‌اند. معنای برخی از واژه‌ها نیز در اینجا روشن می‌شود و «غسق»، تاریکی و «وقب»، به معنای داخل شدن است، لذا یعنی از شر شب چون درآید. تاریکی شب یکی از انواع ظلمت است و به تعبیر ایشان، خیلی از فجایع و بدی‌ها در شب اتفاق می‌افتد. بنابراین از شر این موارد که آگاهی نداریم به خدا پناه می‌بریم.

نکته بعدی در باب دمندگان در گره‌ها است که امروزه ممکن است دمندگان در گره‌ها پیشرفت کرده باشد و ابزارهای فتنه‌گر، متفاوت از قبل باشند. امروز عصر سازمان‌ها است که برخی از آنها فتنه‌گری می‌کنند و چه‌بسا دولت‌هایی دست به فتنه‌گری می‌زنند و ممکن است یک نگاه امام موسی صدر، به اسرائیل است که می‌خواهد با فتنه‌گری کار خود را پیش ببرد. در ادامه به بحث حسادت اشاره شده که حسود به خود و دیگران آسیب می‌زند. ایشان به طور خاص به سراغ این مسئله رفته و درمان حسادت و حسود را مطرح می‌کند که با ترک حسادت می‌شود این را درمان کرد. اما اگر به حسادت پرداخته شود، شعله‌ورتر خواهد شد. همچنین به خدا پناه می‌بریم و از شر حسود در امان می‌مانیم.

امام موسی صدر و عدم اعتقاد به چشم‌زخم

مسئله دیگری که مطرح می‌شود، چشم‌زخم است که ایشان آن را انکار می‌کند و در حد استهزا تقلیل می‌دهد و معقتد است که آیه: «وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»، نیز به معنای تهدید است و معتقد است داستان‌هایی که در این زمینه نقل می‌شود، نیمی از آنها قابل اعتماد هستند و نمی‌شود اینها را جایگزین تلاش برای حل و فصل امور کرد.

بحث دیگر: «النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ»، است. ایشان می‌گویند «نفاثه» شاید صفت زنی باشد که در گره‌ها می‌دمد. احتمال دیگر این است که ممکن است اینجا نفاثه صیغه مبالغه باشد که بر هر مرد و زنی اطلاق شود که نفاثه یعنی کسی که بسیار می‌دمد. تفسیر نخست را فرموده‌اند که آیه به سحر و جادو معنا شده و سحر نیز چیره شدن بر شعور آدمیان است و می‌گوید اینها تلقین می‌کنند و از تلقین برای چیره شدن بر احساس انسان‌ها استفاده می‌کنند. اما آنچه ایشان معتقد است و بیشتر می‌پسندد را به نقل از محمد عبده ذکر می‌کند که یک نوع کنایه از سخن‌چینان و غیبت‌کنندگان است تا دوستی مردم را از بین ببرند و شاید عظیم‌ترین شر نیز همین باشد.

انتهای پیام
captcha