به گزارش ایکنا؛ جلسه تفسیر قرآن کریم حجتالاسلام سیداحمد خاتمی با موضوع مبانی قرآنی نهجالبلاغه، روز گذشته در حوزه علمیه قم برگزار شد. متن سخنان وی از نظر میگذرد؛
«أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اِسْتَشْعَرَ اَلطَّمَعَ وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ؛ آنكه طمع را شعار خود سازد، خود را خوار ساخته و هر كه پريشانحالى خويش با ديگران در ميان نهد، تن به ذلت داده است و كسى كه زبانش بر او فرمان راند، بىارج شود».
دو جمله را معنا کردیم و امروز به جمله سوم میرسیم. سبک بحث ما در این مباحث نهجالبلاغه، مبانی قرآنی کلمات امیرالمومنین(ع) است. به نظر میرسد ولو در کلمات بزرگان، به خصوص متأخرین، عنایت به این بوده است که شاهد از قرآن بیاورند، ولی متمرکز شدن در این مسئله را ندیدیم. در جمله سوم چنین است کسی که زبانش را بر خود امیر کند، شخصیتش حقیر خواهد شد؛ یعنی انسانها بر دو نوع هستند: یکم کسانی که امیر بر زبان خودشان هستند؛ دوم کسانی که زبان بر آنها امیر است. گروه اول هرچه خواستند نمیگویند، تأمل میکنند که این حرف گفتنی است یا نیست. گروه دوم هرچه دلشان خواست میگویند و تأمل نمیکنند آیا این حرف گفتنی است یا نه.
در باب زبان و اهمیت زبان و خطراتی که زبان دارد، فراوان گفته شده است. ما بنای ورود به این فراوان را نداریم. آنچه ما بنای ورود در آن را داریم، این بحث است که چه کنیم امیر بر زبان بشویم و زبان امیر بر ما نباشد. از قرآن کریم چند مطلب استفاده میشود. مطلب اول اینکه مأمور شدیم قولمان قول سدید باشد. قول سدید از ریشه «سد» است. سد هم به معنای استحکام است.
در آیه 70 سوره احزاب میخوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا». در ذیل این آیه روایت است که پیامبر اکرم(ص) فراوان این آیه را میخوانده. حضرت میفرمودند: اگر قول سدید داشته باشید، اعمالتان سامان خواهد یافت، صالح خواهد شد و گناهانتان بخشیده میشود.
نیز در آیه 9 سوره نسا میخوانیم: «وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا؛ و باید بترسند (از مکافات عمل خود) کسانی که اگر کودکان ناتوان از خود باقی میگذارند بر آنان بیم دارند، پس باید از خدا بترسند و (در حق ایتام مردم) سخن به اصلاح و درستی گویند.» اگر انسان مقید شد به اینکه مستند سخن بگوید، محکم و منطقی سخن بگوید، زبان بر او امیر نخواهد شد و او امیر بر زبان خواهد بود.
آیه دومی که راه امارت بر زبان را یاد میدهد، این است که توجه داشته باشیم که گفتار ما ثبت میشود. در آیه 18 سوره قاف میخوانیم: «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ». انسان هیچ سخنی را نمیگوید، مگر اینکه یک فرشته مراقبت نوشتن است. این آیه صریح در این است که گفتارتان را جزء اعمالتان به حساب بیاورید. یک راه برای امارت بر زبان این است که باور کنیم همانگونه که دیگران اعمال ما را مینویسند، آنچه را هم که زبان میگوید عمل است؛ آن را مینویسند و باید پاسخگو باشیم.
حضرت مولی علی(ع) فرمودند: کسی که باور کنید گفتارش در شمار کردارش هست و باید پاسخگو باشد، گفتارش جز در مواردی که مفید است، اندک میشود. این عبارت در کلمات قصار نهجالبلاغه آمده است. نبی اکرم(ص) فرمود: کسی که گفتارش را جزئی از کردارش به شمار آورد، گفتارش جز در آنچه سودمند است، کاهش پیدا میکند. جالب اینجا است که نبی اکرم(ص) در این جمله منطوق را گفته است و در یک جمله دیگر مفهومش را هم فرموده است. مفهومش این است: کسی که کلامش را جزء عمل به حساب نیاورد، خطاهایش زیاد خواهد شد.
بعضی از ما اگر نگویم اکثرمان، اگر در مجلسی نشسته باشیم و یک نفر یک سیلی به گوش کسی بزند، همه به پا میخیزند و از مظلوم حمایت میکنند، ولی اگر یک ساعت غیبت شود و آبروی کسی زیر سوال برود، این را گناه به حساب نمیآوریم و حتی گاهی اعتراض هم نمیکنیم. معنایش این است که ما در این نکته به باور نرسیدیم که گفتار ما جزء اعمال است و خوب و بد به آن تعلق میگیرد.
انتهای پیام