به گزارش ایکنا از خوزستان، کتاب «تنها گریه کن» نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان است که در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. پس از رونمایی تقریط رهبر انقلاب بر این کتاب، علی موجودی، نویسنده دفاع مقدس، یاد دادشتی بر این کتاب در پایگاه الف دزفول منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
برخیها عادت کردهاند منتظر باشند تا حضرت آقا کتابی را تقریظ کند و بعد به سراغش بروند. ایده خوبی است، اما برای یک کتابخوان کافی نیست. آنقدر کتابهای زیبا و اثر گذار دور و بر ما ریخته است که شاید تلنگر یکی از همین کتابهای ناشناخته، سرنوشت زیستنمان را تغییر دهد.
«تنها گریه کن» را از لابلای قفسه کتابفروشی به خاطر نام شهید «محمد معماریان» برداشتم. شهیدی که شنیده بودم از بهشت برزخی پروردگار در شب عاشورا زمین میآید و با دستمال سبزی پای شکسته مادرش را میبندد و مادر بعد از بیدار شدن هم دستمال سبز را میبیند و هم شفا گرفتن پایش را.
آخر شب بود که کتاب را دست گرفتم و وقتی به خود آمدم ساعت ۳ نیمه شب را نشان میداد. دیدم که بیشتر از آنکه دنبال شخصیت محمد معماریان باشم، عطرِ خدایی که در زندگی «اشرف سادات منتظری» مادر محمد، جریان دارد اتاق را برداشته است.
با شور و شیطنتهای کودکیاش، غرق صفا شدم و با او قد کشیدم تا عروس شدنش و دلم جلا گرفت با مرور روایت دامادی که شب دامادیاش هم نماز شبش ترک نشد ، دامادی که نماز شب را از پدری به ارث برده بود که اگر نماز شبش قضا میشد، آن روزش دیگر روز نبود. پدری که کسی یاد نداشت پس از آب خوردن، با سلام بر حسینش، زار نزده باشد.
خدا موج میزد لابلای صفحههای کتاب، و اهل بیت(ع) روشنایی مدام آن زندگی تازه جوانه زده بودند و کوچکترین حرکتی در آن زندگی به چشمم نیامد که یک سرش گره خورده به خدا و اهل بیت(ع) نباشد.
«تنها گریه کن» روایت زیستنی است که ثانیه به ثانیهاش را خدا با مشکلات متعدد عجین میکند و اشرف سادات مصداق «یا ایّها الّذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلّوة ان اللّه مع الصابرین» با صبر و نماز و البته توسل همه گرهها را باز میکند و پیش میرود. او که شفای بیماری خودش را از امام رضا(ع) میگیرد و درد بیدرمان محمدش را در کودکی با توسل به رسولالله، درمان میکند.
آنچه در شریانهای این زندگی جریان دارد، فقط خداست و لاغیر. زنی که از سرکه انداختنش تا جانِ محمدِ شانزدهسالهاش را به خدا واگذار میکند.
«اشرف سادات» مصداق کامل یک «دختر مسلمان» و یک «زن تراز انقلاب اسلامی» است. زنی که در مادر بودن و همسر بودنش سنگ تمام میگذارد و در حضور در فضای اجتماعی و سیاسی و مؤثر بودن در جامعه کسی به گرد پایش نمیرسد.
لحظهای تربیت و فرزند پروری و همسرداریاش را لنگ نمیکند و بیشتر از یک مرد در مبارزات انقلابی حضور پیدا میکند. حتی جنگ هم که شروع میشود، آتش به اختیار خانهاش را پایگاه بسیج میکند و هشت سال در پشتیبانی جنگ، عرق میریزد و حتی بعد از جنگ هم هنوز آن پایگاه را حفظ کرده است.
«تنهاگریه کن» نسخه شفابخش برای زنانی است که در انتخاب بین مادر بودن و حضور در فعالیتهای اجتماعی ماندهاند. برخی مادری را برای رسیدن به آرزوهایی که سالها برایش تحصیل کردهاند سر میبرند و برخی گمان میکنند که مادر بودن سنگ بزرگی بر سر راه پیشرفت زن است.
«تنهاگریه کن» روایت زنی است که با خمیرمایه توکل تمام امتحانات سخت و پیچیده زندگی را پشت سر میگذارد و خم به ابرو نمیآورد. از اولین گرههای کوری که در زندگیاش شکل میگیرد تا شنیدن وصیتهای عجیب و غریب محمدی که خودش هم نمیداند کی اینقدر بزرگ شده است و روحش تا آسمان قد کشیده است تا آن لحظه که پیکر محمدش را خودش درون قبر میگذارد.
«تنها گریه کن» حال آدم را خوب میکند و حسرتی تزریق می کند به وجود آدم به خاطر فاصلهای که از خدا گرفته است. خدایی که نزدیک است، اما آدمها عجیب بیخیالش شدهاند. بی خیال او و فرمولهایی که با عقل معاش ما سازگار نیست و قدیمیترها چه خوب با آن قاعدهها اوج گرفتهاند.
زیستن با قاعدههای دست و پاگیر و دست ساز امروز، زندگی کردن با قانونهای خدا را بدجوری از یادمان برده است. قانونهایی که شالوده و بنیان زندگی پدربزرگها و مادربزرگهایمان بر آن استوار بود و چه زیبا بدون آنکه برخیهاشان حتی سواد خواندن و نوشتن داشته باشند، حرکت افقیشان در گذران عمر، عین حرکت عمودی به سمت آسمان و بالارفتن از پلههای کمال بود و تا آخرین نفسهایشان عطر خدا و نسیم رستگاری در لابلای زیستنشان جریان داشت.
«تنهاگریه کن» را بخوانید. یقین کنید حال دلتان با مرور روایت «اشرف سادات منتظری» خوب میشود. حتی ممکن است تصمیمات جدیدی برای سبک زندگیتان بگیرید.
علی موجودی، نویسنده دفاع مقدس
انتهای پیام