به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات، 9 خرداد در مراسم بزرگداشت محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده، مترجم و ناقد شهیر ایرانی که در خانه اندیشمندان علوم اسلامی برگزار شد، گفت: من به بزرگانی از سرورانی که در این کشور نقش داشته و اثر گذاشتهاند عشق میورزم، هم یزدی و هم کرمانی هستم، هم به استاد ندوشن و هم به باستانی پاریزی عشق میورزم و از هر دو آموختهام. از استاد ندوشن چند خاطره کوتاه دارم که نقل میکنم.
وی افزود: ایشان انسان فرهیختهای بود که فراتر از زمان و شخصیتهای پیرامونی خود نقش و ارزش داشت و مجیز هیچ کسی را نمیگفت و تحت تاثیر شانتاژهای وقت قرار نگرفت؛ آن زمانی که جشنهای دوهزار و 500 ساله را راهانداختند، سکوت کرد و هیچ نگفت و ننوشت و با این کار رژیم گذشته را آزرد و هزینه آن یعنی انزوای خودخواسته را پرداخت.
دعایی بیان کرد: در دوره انقلاب اسلامی هم سعی کرد برای کسی سری تکان ندهد ولی وقتی درک کرد، یک همشهری شایسته او و در تراز و عاشقان راه و منش خود به همت این مردم در موقعیتی قرار گرفته، مقاله نوشت و ما در روزنامه اطلاعات چاپ کردیم. هم نصیحت کرد و هم نیاز جامعه و امثال خودش را به او بیان کرد.
وی اضافه کرد: البته طبیعی بود که مخالفان برنتابند که ندوشن، پاسخ مخالفان را داد و با وجود شخصیت والا چند نوبت به تفقد از ما به مؤسسه اطلاعات آمد؛ همچنین استاد مراجعهای به ثبت احوال و اسناد داشتند و شأن ایشان نبود که به این مکانها مراجعه کنند، یک روز به روزنامه آمدند و حاجت را بیان کردند و خواستند که من به صورت قانونمند مشکل را حل کنم و وقتی به مسئولان مربوطه رجوع کردم دیدم چقدر حقشناس و گوهرشناس هستند و افتخار کردم که خدمتی برای او انجام دادم؛ فقدان ایشان فقدان سنگینی برای جامعه است و افتخار میکنیم که در مراسم نکوداشت ایشان حضور داریم.
همچنین حسن بلخاری، استاد دانشگاه و از دوستان محمدعلی اسلامی ندوشن در این مراسم گفت: ابن سینا رسالهای به نام معراجیه دارد که به عربی نوشته و با عنوان معراجنامه به فارسی ترجمه شده است؛ ابن سینا که سیطره عقلانی او ایران و ایرانی را از افتادن در ورطه هولناک داعشی نجات داد، در این اثر خود، معراج پیامبر(ص) را بر بنیاد عقل تأویل کرده است؛ مثلا وقتی پیامبر(ص) در معراج خانم نیمه عریانی را میبیند، که سلطان محمد، نگارگر دوره صفوی آن را تصویر کرده و ان سینا آن را نماد خیال رهزن دانسته است؛ او میگوید روزی پیامبر به علی(ع) فرمود: اذا رایت الناس ...؛ اگر دیدی مردمان به حق به خالق خودشان تقرب میجویند تو به عقل و مهمتر از آن، انواع عقل سبقت بجوی و شاید متاثر از این معنا بود که مولانا سرود «ای علی که جمله عقل و دیدهای».
وی با بیان اینکه چرا از بین همه قرائتها، ایران شیعه را پذیرفت، افزود: آیا این امر، به دلیل عدالت و عقلانیت علی(ع) نبوده است؟ نگاه تمدنی به ایران داشته باشیم و مباحث حاشیهای را کنار بگذاریم؛ من در تلویزیون گفتم اگر ایران نبود، اسلام در ریگزار عربستان دفن میشد، ما زیر و بال دین را گرفتیم چون مبتنی بر عقل و خرد است؛ کل آثار ندوشن را جمع کنید، ایران است و شناسنامه ایران یعنی شاهنامه و این با خرد آغاز میشود.
بلخاری بیان کرد: در شاهنامه دو اصطلاح بسیار گسترده و وسیع، مترادف هم هستند، یکی هنر و دیگری خرد؛ گویی در شاهنامه، ادراک هنر بدون خرد و ادراک خرد بدون هنر ممکن نیست؛ کسانی که شعر «هنر نزد ایرانیان است و بس» را اینطور میخوانند که هنر هم از ایرانیان است و بس، فکر کنم به نکته بنیادی توجه ندارند زیرا بس نشانه اطلاق است و اگر چیزی مطلق باشد با من و از بعضیه تخصیص نمیخورد. منظور از این هنر، الزاما موسیقی نیست گرچه در شاهنامه در یک مورد به موسیقی اطلاق شده بلکه ظاهرا ظهور جمالشناسانه خرد در تمدن ما ایرانیان، هنر است.
وی افزود: در اوستا، عقل، قوهای روحانی در جان است که ممیز خیر و شر است و به تعبیر قرآن، فرقان است و همچنین در تفکر ایرانیان بهمن ایزد خرد است و شیخ اشراق بر بنیاد این جایگاه نمادین، نور اول را بهمن قرار داده است. شاهنامه و فردوسی و مولانا و مثنوی و سعدی و گلستانش در تمدن اسلامی قرار دارد و ظرف اگر جانش وسیع نباشد، امکان اجتماع عقل و عشق را ندارد اینکه مولانا را کنار حافظ و فردوسی را کنار این دو نشاندیم، از وسعت جان ما در وحدت عشق و عقل حکایت دارد.
بلخاری تصریح کرد: ما ایرانیان صاحب چنین فرهنگی هستیم، به تعبیر ندوشن برخی فرهنگها مانند ایتالیا تک کتابی هستند یعنی کمدی الهی، ولی ما چندین کتاب داریم که یکی از آنها شاهنامه و دیگری، مثنوی معنوی و دیوان حافظ است.
فریدون مجلسی، مترجم و نویسنده و از دوستان اسلامی ندوشن، هم در سخنانی گفت: انعکاس ژرفنگری و عمق بینش ندوشن در سفرهایی که داشته و در نگرش به مسائل دیگران و مقایسه آن با ایران در آراء و آثار او مهم است؛ من در سال 1368 در مراسم بزرگداشت یکی از خادمان فرهنگی ایران، حضور داشتم و دیدم اسلامی ندوشن هم حضور داشت و وقتی دید بنده هستم به گرمی و متواضعانه تحویل گرفت.
وی افزود: ایشان در بحث دموکراسی، موضوع اکثریت تناسبی را مطرح کرد، اکثریت تناسبی میگوید مثلا فرض کنید اگر در تهران که 15 میلیون جمعیت دارد و 10 نفر نامزد میشوند، اگر 5 میلیون به اضافه یکنفر به یک فرد و 5 میلیون و منهای یکنفر به فرد دیگر رای دهند دموکراسی این نیست که 5 میلیون به علاوه یکنفر به دلیل اکثریت همه نمایندگان را به خود متعلق بداند. دموکراسی واقعی آن است که بگوید این دوگروه 5 میلیونی تفاوت منطقی در اراده و خواسته مردم ندارد و نیمی از نمایندگان باید به اینطرف و نیمی به طرف دیگر تعلق داشته باشند.
مجلسی اظهار کرد: اگر در جامعه وقتی 25 درصد به یک گروه و 35 درصد به گروه دیگری رأی میدهند، انتخابات تناسبی میگوید همه گروهها به تناسب نسبتی که دارند باید نمایندگانشان را برای تصمیمگیری به مجلس بفرستند، این آموزه که البته برای دهه 50 است برای من خیلی مهم بود؛ در آن موقع حتی برای انتخاب مبصر کلاس هم اقلیت و اکثریتی دخالت داشتند؛ اکنون 53 سال از آن دوره میگذرد.
وی افزود: آقای اسلامی ندوشن خودش را انسانی متعارف میدانست و نه اسطورهای؛ از علایق و محبتها و نفرتها اثر پذیرفته بود. در کافه نادری سرکشی میکرد تا با نویسندگان و شاعران آشنا شود، آثار خود را به مجلات داد و پذیرفته شد، در آن زمان جوانان تحصیلکرده روشنفکر به دلیل عدالتخواهی جذب حزب توده میشدند ولی او جذب این حزب نشد البته نه اینکه آرمانهای اجتماعی نداشت.
مجلسی با اشاره به انتشار کتاب ژدانوف، سانسورچی استالین در ایران و سؤالی که بنده درباره این کتاب از آقای اسلامی ندوشن کردم، تصریح کرد: او به من گفت که من از این کتاب بسیار خوشم آمده و به فرزندانم هم دادهام و کتاب را نه تنها یک داستان خوب میدانم بلکه معتقدم فریبی که دختر جوان خورده و در نهایت طلاق گرفته است، چیزی است همه در معرض آن هستند و حتی پیش میآید ملتها شیفته نوعی قولها و تصورات و پیامهایی میشوند ولی به جایی میرسند که منجر به طلاق میشود.
محمود اسعدی، مستندسازی که مستند اسلامی ندوشن را ساخته است، در سخنانی گفت: از دهه 60 علقه من با نخبگان از طریق مصاحبههای مکتوب و برنامههای مستند شروع شد و در 40 سال اخیر حدود 800 گفتوگو با استادان و نخبگان علمی و فرهنگی و هنری داشتهام و در بین اینها چند نفر زندگی یک قرنی داشتند از جمله ندوشن که از طول و عرض عمرش بهره برد.
وی افزود: حدود سه دهه قبل با اصرار از وی خواستم که برنامه تلویزیونی با ایشان داشته باشیم و در مورد مسائل مختلفی با وی صحبت کردم ولی ایشان تاکید داشت که تا زنده هستم پخش نکنید و به زودی پخش خواهد شد. ایشان در مورد جریان روشنفکری در ایران صحبت کرد و شاید همین دلیل هم سبب شد تا به بنده بگوید مستند در طول عمرش پخش نشود.
اسعدی تصریح کرد: آقای ندوشن به تشریح جریان روشنفکری در صدساله اخیر و به خصوص مشروطه پرداخت و گفت که اصل واژه روشنفکری برگرفته از تفکر سوسیالیستی است. نکته دیگر بحث جهانشناسی و غربپژوهی است؛ کتاب «آزادی مجسمه» او در سال 56 نوشته شد، در سمیناری از مخالفان ایرانی آمریکا مانند جلال آل احمد و ... دعوت شد که گفتوگوهایی داشته باشند و خود کسینجر در آن حضور داشت و کتاب وی بعد از این سمینار نوشته شد. وی آمریکا را کشوری قدرتمند میداند در عین حال یاغی که قصد دارد ارزشهای آمریکایی را بر همه دنیا سوار کند.
این مستندساز با بیان اینکه تغییرات فکری اندیشمندان در طول عمر مسئلهای عادی است، تصریح کرد: معتقدم آقای ندوشن علاقه زیادی به سعدی هم در کنار سایر شعرا داشت به گونهای که احساس میشود او سعدی را الگو میدانست، در مورد عدالت کمتر سخن گفته شده است ولی ایشان به عدالت به مفهوم وسیع کلمه نظر داشت.
اسعدی با اشاره به تجلیل از اندیشمندان در قالب چهرههای ماندگار، بیان کرد: پیشنهاد میدهم در چند عرصه مشخص از جمله ایرانشناسی جوایزی سالانه و یا دوسالانه به نام محمدعلی اسلامی ندوشن تخصیص یابد تا آثار وی بیشتر خوانده شود که متاسفانه مسئولان و مردم ما آشنایی چندانی با آراء ایشان ندارند و به همین دلیل برچسبهایی مانند سوسیالیست و ... به این افراد میخورد در حالی که فردی صادق و آگاه بود.
انتهای پیام