فرماندهی صحیح در نظام مدیریتی اسلامی از دیدگاه آیت‌الله مصباح
کد خبر: 4068998
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۶

فرماندهی صحیح در نظام مدیریتی اسلامی از دیدگاه آیت‌الله مصباح

حجت‌الاسلام رضا قزی، پژوهشگر ضمن اشاره به دیدگاه‌های آیت‌الله مصباح یزدی درباره مؤلفه‌های علم مدیریت، گفت: در بحث سازماندهی علامه مصباح یزدی می‌گوید اگر منابع انسانی داشته باشیم ولی فرماندهی نداشته باشیم که منابع را هدایت کند سازمان به اهدافش نمی‌رسد، از آن سو اگر فرماندهی داشته باشیم ولی منابع انسانی نداشته باشیم باز هم سازمان به اهدافش نمی‌رسد.

به گزارش ایکنا، کرسی علمی ترویجی «نظام مدیریت اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی (ره)» صبح امروز 15 تیرماه به همت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه هیئت حمایت از کرسی‌های نظریه پردازی نقد و مناظره برگزار شد.

در این نشست علمی حجت‌الاسلام والمسلمین رضا قزی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه سخنرانی کرد که گزیده سخنان او را در ادامه می‌خوانید؛

من بحث را در دو محور ارائه می‌دهم. محور اول ناظر به ساختار بحث است و اینکه چرا قاعده چهار به علاوه دو را برای بحث انتخاب کردم. در قاعده چهار به علاوه دو، عدد چهار نمایانگر چهار محور مدیریتی است که عبارتند از وظایف مدیر، منابع انسانی، رفتار سازمانی و فرهنگ سازمانی. عدد دو هم بیانگر دو عرصه مدیریت است که عبارتند از کمی و کیفی. در عرصه کمی می‌خواهیم بگوییم باید چهار محور در محیط‌های دارای محدوده مشخص پیاده شوند. مرادمان از عرصه کیفی چیست؟ در واقع وقتی این چهار محور در آموزشگاه، در بیمارستان، در یک محیط نظامی یا ... اجرا شود، ممکن است این مراکز با بحران مواجه شوند، لذا مدیر باید دست به مدیریت بحران بزند؛ شاید راکد بمانند لذا مدیر باید دست به مدیریت تحول بزند؛ شاید از رقبا عقب بمانند لذا مدیر باید دست به مدیریت استراتژیک بزند. پس وقتی در یک سازمان این چهار محور را پیاده می‌کنیم و به غرض سازمان نمی‌رسیم لازم است مدیر دست به اقداماتی بزند.

نتیجه اینکه قاعده چهار به علاوه دو می‌گوید چهار محور مدیریتی داریم که باید در هر سازمانی پیاده شود. اگر سازمانی باشد و این محورها در آن پیاده نشود سازمان نیست. بنابراین این چهار محور در عرصه کمی پیاده می‌شود و وقتی پیاده شود گاهی مشکلاتی پیش می‌آید که مدیر باید دست به اقداماتی بزند.

تفاوت رفتار سازمانی و فرهنگ سازمانی

در ابتدا که بحث علم مدیریت مطرح شد بیشتر خود مدیر مطرح بود و هر استراتژی اعمال می‌کرد و منابع انسانی با ماشین‌ها هیچ تفاوتی نداشتند و به عواطف و انگیزه منابع انسانی توجه نمی‌شد و اصلا منابع انسانی در این سازمان‌ها نمود نداشت. بعدا خود سازمان‌ها آمدند تسهیلاتی به منابع انسانی دادند و دیدند این کار اثر می‌گذارد. در مراحل بعد آنها را وارد تصمیم‌گیری کردند. در این هنگام منابع انسانی مورد توجه قرار گرفت.

در یک سازمان وقتی یک نفر یا دو فرد اختلال رفتار دارند مثلا از کار کم می‌گذارند یا دیر سر کار حاضر می‌شوند، اینجا مدیر از طریق اصلاح رفتار وارد می‌شود و رفتار این اشخاص را بررسی می‌کند مثلا اگر این افراد نیاز به انگیزش دارند مدیر این کار را انجام می‌دهد؛ ولی گاهی تعداد افرادی که اختلال رفتار دارند زیاد هستند و دیگر اصلاح رفتار جواب نمی‌دهد. مدیر نمی‌تواند تک تک افراد را مورد بررسی قرار دهد از اینجا روش اصلاح رفتار سازمانی با فرهنگ سازمانی متمایز می‌شود. موضوع رفتار سازمانی رفتار فردی است ولی موضوع فرهنگ سازمانی رفتار گروهی است.

روش مطالعه نظام مدیریت اسلامی

وقتی ما یک چنین ساختاری داریم که محورها را در خودش نشان داده است، می‌توانیم محتوایش را بر اساس دین اسلام یا مسیحیت یا بودا یا حتی اشخاص مثل پیامبر اسلام یا حضرت امیر(ع) بررسی کنیم. به عبارت دیگر وقتی موضوعات و محورهای مدیریت را حفظ کردیم می‌توانیم با تامین محتوا از ایده‌های دین یا شخص مورد نظر، نظام مدیریتی ارائه دهیم. ما یکسری کتاب‌های سیره مدیریتی داریم که به نام سیره مدیریتی پیامبر(ص) نوشته شده است ولی در آن همه نوع سیره بیان شده است. این اشکال به این جهت است که موضوع و محورها مشخص نشده است لذا مسائل دیگر علوم در آن دیده می‌شود ولی وقتی بر اساس این محورها پیش رفتیم، ضمن اینکه محورها را حفظ کردیم می‌توانیم محتوایی که آن دین یا شخص داشته را در این محورها قرار دهیم.

حال به بررسی اندیشه علامه مصباح یزدی می‌پردازیم. علامه مصباح یک فیلسوف، حکیم و مدرس اخلاق بود و چون مدیر هم بود سعی کردیم مباحث را بر اساس نظام‌نامه‌ای که این حکیم در خلال آثارش ارائه داده بیان کنیم. در محور وظایف می‌شود گفت برنامه‌ریزی از مهمترین وظایف یک مدیر است و از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر این وظیفه درست انجام شود می‌تواند سازمان را برای دستیابی به نتایج به موفقیت برساند. برنامه‌ریزی در معارف اسلامی تحت عنوان تدبیر و تقدیر مطرح است. تقدیر از اندازه می‌آید، ولی همین اندازه باید تدبیر شود کما اینکه خداوند متعال در شب قدر امورات عالم را تقدیر می‌کند. علامه مصباح در این زمینه می‌گوید خداوند در قرآن اشاره می‌کند «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» یعنی می‌خواهیم انسان را خلیفه قرار دهیم، بعد می‌آید این طرح را عینی می‌کند همانند یک نقاش که ابتدا طرحی را در ذهن خودش تصویر می‌کند، سپس آن را عینی می‌کند.

در بحث سازماندهی، علامه مصباح می‌گوید اگر منابع انسانی داشته باشیم ولی فرماندهی نداشته باشیم که منابع را هدایت کند سازمان به اهدافش نمی‌رسد، از آن سو اگر فرماندهی داشته باشیم ولی منابع انسانی نداشته باشیم باز هم سازمان به اهدافش نمی‌رسد. در منابع انسانی باید هم نیروها و هم سلسله‌مراتب میان آنها حفظ شود. اینجا برای جامعه یک وحدت فرماندهی می‌خواهیم که حرف اول و آخر را بزند. علامه مصباح می‌فرماید وقتی سازمان می‌خواهد به اهداف برسد، تحصیل مصلحت لازم است و این تحصیل مصلحت در صورتی محقق می‌شود که فرمانده جامعه معصوم باشد. اگر معصوم حاضر نباشد یا باید مصلحت را رها کنیم که خلاف عقل است یا ببینیم نزدیک‌ترین فرد به معصوم کیست و او را به عنوان فرمانده قرار دهیم.

مولفه بعدی نظارت و کنترل است. وقتی نظارت صحیح در فرایند کار انجام می‌شود دیگر نیاز به کنترل نیست چون در حین فرایند آنقدر نظارت دقیق بوده که نیاز به کنترل نیست. اگر ناظر از نظارتش کم بگذارد در هنگام کنترل مشخص می‌‌شود معایب کار چیست. علامه مصباح در این زمینه می‌گوید کنترل از منظر اسلامی بیرونی و درونی است. اگر شما آمدی ناظر نصب کردی این شخص دارای اغراض و دشمنی‌ها است. از کجا معلوم می‌شود این شخص درست نظارت کرده است؟ باید یک نفر دیگر برای او نصب شود. این نظارت که در غرب هست این عیب را دارد، ولی اگر شما کنترل را درونی کردید شخص بر خودش کنترل می‌کند اینگونه هزینه‌ها پایین می‌آید بهره‌وری هم بیشتر است.

انتهای پیام
captcha