وجوه هنری و فنی تلاوت قرآن نباید جلسات سنتی را به حاشیه ببرد + فیلم
کد خبر: 4095597
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۲
تحلیل و آسیب‌‎شناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران/ 23

وجوه هنری و فنی تلاوت قرآن نباید جلسات سنتی را به حاشیه ببرد + فیلم

مهدی دغاغله با تأکید بر اینکه توجه به وجوه هنری و فنی تلاوت تا جایی خوب است که به جلسات سنتی آسیبی وارد نکند، بیان کرد: مشکل این است که قاریان تصور می‌کنند باید در تلاوت به ابداع و نوآوری بپردازند و تکرار را امر ناپسندی می‌دانند، اما این رویکرد در نهایت قاری را به جایی می‌رساند که از عرصه تلاوت خارج خواهد شد، پس در پرداختن به وجوه هنری باید اندازه را نگه داشت و نباید سبب شود که جلسات سنتی به حاشیه بروند.

بخش نخست گفت‌وگوی تفصیلی با مهدی دغاغله، قاری و مدرس پیشکسوت قرآن با ایکنا، با تیتر «جلسه قرآن به مثابه یک پایگاه تربیتی است» منتشر و درآن موارد زیر مطرح شد؛

  • تلاوت آهنگین از صدر اسلام وجود داشته است. شاید فقط تلاوت‌ها کمتر از تنوع برخوردار بودند یا سرعت اجرا متفاوت بوده است.
  • شکل‌گیری تلاوت تحقیق بدین شکل فعلی را باید متأثر از متصوفه دانست.
  • قرآن در میان عرب‌زبان‌ها نیز مهجور است.
  • جلسات عمومی قرآن باید همانند آب جاری زیاد و دائمی در جریان باشد، ولی جلسات تخصصی قرائت می‌تواند معدود باشد.

در ادامه بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو را می‌خوانید.

ایکنا- با وجود تأکید بر اهمیت جلسات عمومی قرآن، فکر نمی‌کنید که با سیطره جلسات تخصصی مواجه باشیم؟

بله، همین‌طور است و اتفاق بدی محسوب می‌شود.

ایکنا- از دلایل غلبه رویکرد تخصصی در برگزاری جلسات بر رویکردهای عمومی و سنتی بگویید.

می‌ترسم بگویم بی‌تقوایی سبب شده است تا این وضعیت به وجود آید، اما سال‌هایی را به خاطر دارم که برخی اساتید، که مهم‌ترین خصوصیتشان معنویت بود، جلسات سنتی را تشکیل می‌دادند و من هم در جلسات آن‌ها شرکت می‌کردم. مطمئن بودم که به لحاظ علمی چیزی به من افزوده نمی‌شود، اما همین که فضای معنوی آن جلسات را درک می‌کردم و از تشویق‌های اساتید بهره‌مند می‌شدم، کافی بود.

این جلسات در سراسر کشور برگزار می‌شد، اما در سال‌های پس از جنگ تحمیلی شرایط متفاوت شد؛ یعنی قاریان مصری به ایران آمدند و رفته‌رفته از مباحث فنی و هنری سخن به میان آمد. در آن زمان «محمد قبانی»، قاری اهل سوریه، عبارت «صنع بسحر» را به کار برد که در ابتدا نمی‌دانستیم چه منظوری دارد. سپس متوجه شدیم که هریک از حروف این عبارت به معنای یکی از مقام‌های موسیقی عربی است. مثلاً «ص» نشان‌دهنده مقام صبا و «ن» بیان‌گر مقام نهاوند بود. سپس آشنایی با مقام‌های موسیقی عربی موضوعیت پیدا کرد، اما تا پیش از آن چنین نبود؛ یعنی من در سال 1364، که در مسابقات سراسری اوقاف زنجان شرکت کردم و به عنوان قاری اعزامی به حج تمتع برگزیده شدم، اصلاً نمی‌دانستم که این مقام‌ها به چه معناست!

بر این اساس، پس از جنگ تحمیلی این مباحث نقل و نبات محافل و جلسات قرآن شد و هر کسی که این‌ها را یاد گرفت تصور می‌کرد که در عالم قرائت قرآن پیشرفت چشمگیری داشته و راز موفقیت مصری‌ها را کشف کرده است؛ یعنی می‌گفتند تا پیش از این مصری‌ها این مقام‌ها را بلد بودند و ما نمی‌دانستیم و از حالا با این مباحث آشنا شده‌ایم.

توجه به این مسائل سبب شد تا جلسات سنتی قرآن به حاشیه کشیده شود، زیرا قاریان علاقه‌مند می‌گفتند که اساتید سنتی چیزی بلد نیستند و باید در جلساتی شرکت کرد که مقام‌های موسیقی عربی را آموزش می‌دهند. همین امر ضربه مهلکی را به جلسات سنتی وارد کرد و مسائلی نظیر اقراء یعنی خواندن در مقابل استاد، که از عصر نبوی (ع) رواج داشت، از بین رفت. پس روش‌های آموزشی تغییر کرد و مدرنیته جای سنت را گرفت، اما جلسات مدرن فاقد یک مؤلفه اساسی هستند و روح و احساس در جلسات سنتی موج می‌زد.

البته امروزه جلسات سنتی هم در حال احیا شدن هستند، زیرا علاقه‌مندان به تلاوت قرآن فهمیدند که همه چیز فهمیدن و اجرای مقام‌های موسیقی نیست، بلکه مسائلی نظیر معنامحوری و معنویت از اهمیت برخوردار است. همچنین، نباید خواندن قرآن را دست‌ کم گرفت. قرائت به هر شکلی که باشد موضوعیت دارد و چون قرآن ذکر است، هرگز قدیمی نمی‌شود و اصطلاحاً از مد نخواهد افتاد.

ایکنا- پس توجه به وجوه هنری و فنی تلاوت قرآن خوب است، اما به شرط اینکه به جلسات سنتی آسیب وارد نکند.

بله، همین‌طور است. مشکل اینجاست که قاریان تصور می‌کنند که باید به ابداع و نوآوری بپردازند و تکرار را امر ناپسندی می‌دانند، اما این رویکرد در نهایت قاری را به جایی می‌رساند که از ورطه تلاوت خارج خواهد شد.

نباید تصور کرد که تلاوت قرآن سبب خستگی می‌شود. در ختم قرآن‌ها نیز چنین است که پس از قرائت سوره «ناس» بلافاصله به تلاوت آیات سوره «حمد» و آیات ابتدایی سوره «بقره» پرداخته می‌شود تا این رویه یعنی ختم قرآن ادامه داشته باشد. پس این‌طور نیست که خواندن قرآن موجب خستگی شود و نیازمند تنوع در آن باشیم.

ایکنا- بر این اساس باید بگوییم که ابتدا جلسات به صورت سنتی برگزار می‌شد. بعد برخی دیدند که باید به تلاوت آهنگین روی آورند و سپس دیدند که تلاوت آهنگین هم تکراری می‌شود و به فکر نوآوری‌های بیشتری افتادند و این چرخه به این صورت ادامه یافته است.

بله، این رویه سقف هم ندارد و ممکن است در نهایت کار به جای خوبی نرسد و تلاوت از حالت معنوی خارج شود.

ایکنا- با این اوصاف می‌توان نتیجه گرفت که اگر قاریان تراز اول مصر را الگو قرار داده‌ایم، الزامی ندارد که تلاوت را ارتقا دهیم، بلکه همان سبک اگر به خوبی اجرا شود، مؤثر خواهد بود.

بله، تلاوت‌های فاخر مصری بیش از نیم قرن قبل اجرا شده‌اند، اما همچنان مشتری دارند و آن‌ها را کنار نمی‌گذاریم، زیرا به درجه‌ای از زیبایی رسیده‌اند که هر چقدر تکرار شوند برای خواننده تکراری و خسته‌کننده نمی‌شوند. ما هم باید به همین نقطه برسیم، اما به هیچ سطحی قانع نیستیم و مدام می‌خواهیم تنوع ایجاد کنیم که کار را دشوار می‌کند.

ایکنا- پیشتر از راز پیشرفت مصری‌ها سخن گفتید. فکر می‌کنید چرا آن‌ها در قله تلاوت قرار گرفتند؟ البته گاهی اوقات از معنامحوری تلاوت مصری‌ها صحبت می‌شود، اما فرضیه من این است که معنامحوری الزاماً منجر به تلاوت معنوی نخواهد شد و با خشوع همراه نیست. چه‌بسا ممکن است قرآن را به یک مستشرق بدهید و او بهترین الحان را برای آیات انتخاب کند. بر این اساس چگونه باید در جلسات قرآن کار را پیش برد تا قاریان در همه مسائل سرآمد باشند؟

این اصل مهم قرآنی را نباید فراموش کرد: «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ...». بر این اساس هر چیزی منهای معنویت مانند کف روی آب است که سرنوشتش نابودی خواهد بود. البته ممکن است برخی تلاش‌ها حتی در زمینه‌هایی نظیر تلاوت قرآن توجه دیگران را جلب کند، اما اگر آنها معنویت نداشته باشند ماندگار نمی‌شوند. یکی از دلایلی که سبب شده است تلاوت قاریان مصری ماندگار شود همین است. از روی اطلاع می‌گویم که آن‌ها انسان‌های متدینی هستند و همواره برای تلاوت‌هایشان شکرگزارند.

از طرفی برای تلاوت قرآن نیز آدابی را رعایت می‌کنند؛ مثلاً پیش از تلاوت وضو می‌گیرند یا حتی نماز می‌خوانند تا بتوانند اثری ماندگار را ارائه کنند. از این رو چون از قرآن محافظت می‌کنند، قرآن هم از آن‌ها محافظت می‌کند. قاریان ما هم باید همین رویه را در پیش بگیرند تا ما هم از قرآن جواب بگیریم. اگر قاری به مرتبه‌ای برسد که توفیق الهی شامل حالش شود و در برخی رویدادها بدرخشد و به شهرت برسد، باید شاکر این نعمت الهی باشد و این شکرگزاری باید در تمام ساحات زندگی‌اش متجلی شود، زیرا همان‌طور که در هدایت‌گری می‌تواند مؤثرتر باشد، اگر لغزشی داشته باشد، گمراهی بیشتری به وجود خواهد آمد.

ایکنا- از شکر نعمت صحبت کردید و از این حیث مهم و جالب بود که برای تقویت معنویت در تلاوت راهکار ارائه دادید؛ امری که کمتر به آن توجه می‌شود، یعنی هنگامی که از این مباحث سخن به میان می‌آید کمتر به راهکارها اشاره می‌شود، اما به نظر می‌رسد باید راهکار ارائه داد؛ از جمله اینکه باید سبک زندگی قاریان مصری را الگو قرار داد.

بله، ما الگوهای بهتری از قاریان مصری داریم که اهل بیت(ع) هستند. دلیل تأکیدم بر جلسات عمومی این است که در آنها استاد با اشراف به مباحث تفسیری، حدیثی و... بتواند یک فضای معنوی را ایجاد کند. گاهی اوقات در جلسه قرآنی که آن را اداره می‌کنم، تلاوت قاری را قطع می‌کنم و از او می‌خواهم که آیات را تجسم کند و به کمک یکدیگر آیات را تجسم می‌کنیم. سپس از قاری می‌خواهم که دوباره به تلاوت بپردازد. این امر سبب می‌شود که نوع تلاوت کاملاً متفاوت شود.

ایکنا- توضیح شما درباره جلسات عمومی و جوّ معنوی آنها همواره این بیت حافظ را برای من تداعی می‌کند: «رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس / گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت». به نظر می‌رسد قاریان صاحب‌نَفَسی که می‌توانستند جان‌های تشنه را سیراب کنند از میان رفته‌اند و با این فضاها فاصله پیدا کرده‌ایم.

بله، همه نمازگزاران یک مسجد قاری حرفه‌ای نیستند و قصد هم ندارند که باشند، اما قطعاً تشنه معارف قرآن‌اند. حال وقتی در جلسات شرکت می‌کنند و می‌بینند که بحث از اصطلاحات تخصصی می‌شود که شاید در عمرشان یکبار هم آن‌ها را نشنیده باشند، نمی‌توانند با جلسه ارتباط برقرار کنند، اما هنگامی که مباحث در سطح عمومی‌تر مطرح شود، این افراد هم جذب قرآن خواهند شد. جنس قرآن این‌طور است که همه افراد می‌توانند از آن بهره‌برداری کنند؛ یعنی یک آدم کم‌سواد می‌تواند بهره خودش را ببرد و کسی که در علوم مختلف تسلط دارد هم می‌تواند به فراخور دانشش از قرآن استفاده کند. پس همه باید از قرآن بهره‌مند شوند.

ایکنا- استاد، قدری به تحلیل وضعیت جلسات فنی و هنری بپردازیم. روند آموزش را در جلسات چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا این روند به درستی پیگیری می‌شود؟

تأثیر جلسات بر قاریان حرفه‌ای چندان زیاد نیست، بلکه جلسات قرآن بیشتر زمینه را برای رشد قاریان فراهم می‌کنند. بر این اساس بخش مهمی از مسئله به استعداد افراد بازمی‌گردد، زیرا تلاوت قرآن یک کار هنری است و فرد باید از استعداد ذاتی برخوردار باشد و اگر در جلسه قرآن شرکت نکند، مشکلی پیش نیاید.

البته حضور در جلسه قرآن برای قاریان حرفه‌ای خالی از فایده هم نیست؛ از جمله قاری برای اینکه بتواند در رویدادهایی مانند مسابقات موفق باشد، باید آمادگی 300 درصدی داشته باشد نه 100 درصدی و جلسات قرآن محلی است که می‌تواند قاری را به این مرز از آمادگی برساند، زیرا باید در جلسه قرآن سه‌ برابر بیش از نیاز آمادگی‌اش را محک بزند و تمرین کند تا به موفقیت دست یابد. به بیان دیگر تلاوت در جمع به اندازه 10 جلسه تمرین انفرادی کار را به پیش می‌برد، حتی اگر استاد جلسه قاری درجه‌چندم باشد.

ایکنا- پرداختن به نکات مربوط به موسیقی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ البته آموزش قرآن به صورت کلی بر مدار تقلید است و شاید کمتر از دانش موسیقی بهره‌ برده شود.

یادگیری این مباحث خوب است، اما نباید به صورت بی‌رویه باشد، چراکه موسیقی یک هنر مستقل محسوب می‌شود. البته به دلیل اینکه در تلاوت قرآن از الحان مختلف استفاده می‌شود، موسیقی هم کاربرد دارد، اما موسیقی یکی از جنبه‌های کار قرآنی است. اگر بنا باشد به صورت پررنگ به موسیقی بپردازیم، مطالب با هم خلط می‌شود. اگر افراد دوست دارند به سمت موسیقی بروند، می‌توانند تلاوت را رها کنند و به موسیقی بپردازند، اما نباید این‌ها را با هم درآمیخت. ما باید به این پرسش پاسخ دهیم که قرار است در تلاوت قرآن به کجا برسیم؟ آیا غیر از این است که قله‌های تلاوت افرادی مانند «مصطفی اسماعیل»، «منشاوی»، «عبدالباسط» و قاریانی در این سطح بوده‌اند؟ پس باید همان مسیری را که آن‌ها دنبال کردند طی کنیم.

جالب است که وقتی از مصطفی اسماعیل در مورد موسیقی و الحان می‌پرسند می‌گوید که من این مقام‌های موسیقی را از مستمعین یاد گرفتم. یعنی به تلاوت می‌پرداختم؛ مثلاً مستمعان می‌گفتند: «الله الله علی السیکا»؛ یعنی عجب سه‌گاهی اجرا شد و سپس خودم یاد می‌گرفتم که این مدل خواندن عبارت از سه‌گاه است و آن را حفظ می‌کردم. هنگامی که یک قاری در سطح مصطفی اسماعیل این‌طور می‌گوید، تکلیف ما روشن است.

من هم بسیار به جزئیات توجه کردم و حتی افرادی را دیدم که به تمام ریزنغمات اشراف پیدا کردند، اما قاری نشدند یا خوب نخواندند. ما در زمینه موسیقی بالاتر از «محمد عبدالوهاب» بالاتر نداریم. او نیز به تلاوت قرآن پرداخته، اما عیار تلاوتش یک‌صدم تلاوت قاریان مصری هم نیست. پس دانستن همه مقام‌ها و ریزنغمه‌ها موجب پرورش قاری نمی‌شود، بلکه با شنیدن تلاوت قاریان متقدم و اصیل مصر می‌توان قاری شد، همچنان که عبدالباسط نیز با شنیدن تلاوت قاریانی نظیر شعشاعی یا رفعت قاری شد. البته در کنار گوش دادن، پاک نگه داشتن فطرت و داشتن نبوغ ذاتی هم از اهمیت برخوردار است.

ایکنا- خوب است گریزی به مسابقات بزنیم. از نسبت میان مسابقات و جلسات قرآن بگویید.

به اعتبار اینکه قاریان برجسته جهان اسلام اهل کشور مصر بودند، اگر بخواهم وضعیتمان را با مصری‌ها مقایسه کنم، باید بگویم که در مصر مسابقه قرآن وجود ندارد و هیچ‌ کدام از بزرگان عرصه قرائت در مسابقات شرکت نکرده‌اند. هنگامی که از عبدالباسط در مورد مسابقات قرآن پرسیدند، گفت که برای تشویق کودکان اتفاق خوبی است. یعنی اصلاً ذهنش به این سمت نمی‌رود که بخواهد مسابقات را رویدادی برای قاریان بزرگسال بداند. «غلوش» نیز تنها یک بار در مسابقات قرآن شرکت کرده که مربوط به دوره سربازی اوست. مصطفی اسماعیل هم در مسابقاتی نظیر مالزی داوری می‌کرد، اما با مسابقات رابطه چندانی نداشت.

یکی از دلایلی که سبب شده وضعیت حاکم بر ایران با مصر متفاوت باشد، بسترهای انجام تلاوت است. در مصر در مراسم جشن هم به تلاوت می‌پردازند و قرآن فقط برای مرده‌ها نیست، اما در ایران چنین وضعیتی وجود ندارد. بر این اساس چیزی نداریم که به جای مسابقات بگذاریم. البته مسابقات هم فواید و مضراتی دارد، اما شاید مهم‌ترین آسیبش این باشد که تنها مسیر معرفی قاریان برتر محسوب می‌شود، در حالی که روحیه برخی افراد با مسابقه سازگار نیست و به هر دلیلی نمی‌خواهند در مسابقات شرکت کنند که البته جایگاهی هم نخواهند داشت. پس این رویه نیازمند اصلاح است و شرایط باید به نحوی باشد که مسابقات به عنوان تنها مرجع شناساندن قاریان ممتاز نباشد.

افزون بر این، مسابقات سبب شده تا همه تلاوت‌ها مانند یکدیگر و تکراری باشند، زیرا همه می‌خواهند مطابق با آیین‌نامه بخوانند که در این صورت تلاوت همه مانند یکدیگر می‌شوند و اگر مصری‌ها هم می‌خواستند رویه ما را در پیش بگیرند، نمی‌توانستند به این جایگاه برسند. از این‌ رو نیازمند فرهنگ‌سازی هستیم تا تلاوت قرآن به عنوان یک حرفه جایگاه خود را پیدا کند، چراکه یک هنر است و بار موسیقایی زیادی هم دارد و ممکن است یک قاری در 15 دقیقه تلاوتش 8 تا 9 ملودی را اجرا کند. به همین دلیل تلاوت قرآن به مراتب سخت‌تر از خوانندگی است و اگر یک قاری بخواهد خواننده شود، باید چند پله پایین بیاید، اما برای قاری شدن باید چند پله بالا رفت، زیرا قاری باید به مسائلی نظیر تجوید و وقف و ابتدا هم نظر داشته باشد.

ایکنا- آیا از جلسات قرآن هم می‌توان انتظار داشت که بتواند این خلأ را پر کند؟ یعنی آیا اساتید این قابلیت را دارند که بتوانند قاریان ممتاز جلسه خودشان را معرفی کنند؟

بله، البته فکر می‌کنم این اقدام تا حدودی در حال انجام است. برای نمونه در خوزستان افرادی از جلسات قرآن برای ترتیل‌خوانی در سیمای خوزستان به شورای عالی قرآن معرفی شدند. با این کار حتی کسانی که در مسابقات هم رتبه‌ای نداشتند، توانستند در سیمای خوزستان تلاوت کنند که صدالبته از برکات جلسات قرآن بود. پس اگر این رویه تقویت شود، می‌تواند مؤثر باشد.

ایکنا- اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید.

از شما و همکارانتان در ایکنا تشکر می‌کنم که زحمت می‌کشید، چراکه مسئولیت بسیار مهم و خطیری را برعهده دارید.

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محسن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۰۸/۱۸ - ۰۸:۱۴
0
0
احسنت بر استاد دغاغله
captcha