در نیمه دوم قرن سوم، شیعه با ظهور حکومت علویان در طبرستان در شمال ایران تجربه اولین اقتدار سیاسی را گذراند و این تجربه در قرن چهارم و در دوران آل بویه در بغداد به پختگی لازم رسید.
دوران آل بویه که موجب تضعیف جدی خلافت عباسی و کم اهمیت شدن جایگاه خلیفه شده بود، فرصتی استثنایی برای ظهور و بروز شخصیتها و تبلور اندیشه شیعیانی بود که تا پیش از آن فرصت تبلیغ مذهبی را نمییافتند.
شیخ محمد بن محمد بن نعمان (۳۳۶ -۴۱۳ هجری) معروف به شیخ مفید که از او به عنوان مهمترین عالم برجسته تاریخ شیعه یاد میشود، در شرایطی میزیست که اقتدار معزالدوله و عضدالدوله دیلمی و در عین حال توجه آنان به مسئله ترویج مذهب مجال فعالیت گستردهای را فراهم ساخت که تا پس از قرنها اثرات آن را شاهد هستیم.
حضور شیخ مفید به عنوان رئیس شیعیان در بغداد به عنوان مرکز خلافت عباسیان و امارت آل بویه که در قرن چهارم بخش مهمی از جمعیت آن را شیعیان تشکیل میداد بسیار مهم بود. در واقع غیر از محله کرخ که مرکز اصلی شیعه در بغداد بود، محلات و مناطق دیگری نیز به شیعیان اختصاص داشت. از اشارات ابن جوزی میتوان استفاده کرد که محلههای: براثا، سوق السلاح، بابالطاق، سوق یحییالفرضه نیز جایگاه شیعیان بوده است. (المنتظم، ج ۸ ، ص ۵۶)
حضور شیخ مفید به عنوان شخصیتی بیبدیل در عالیترین جایگاه شیعه در آن دوره بسیار مهم است. ایشان با تاسیس مکتبی بزرگ و ارزشمند، منبع تولید علم و پرورش شخصیتهای بزرگ در تاریخ اسلام شد تا آنجا که بزرگی او همواره مورد ستایش مخالفانش بود.
ابن ندیم که از معاصران شیخ مفید بوده و مانند او در بغداد میزیسته در «الفهرست» خود نوشته است: «ابن المعلم - ابوعبدالله» ریاست متکلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است. او در علم کلام (عقاید و مذاهب) به روش مذهب شیعه بر همه کس پیشی دارد. دانشمندی باهوش و با فراست است، از کتابهای او دریافتم که دانشمندی عالیقدر است. (ابنندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۲۹۳).
در عین حال ابنحجر میگوید: «مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش برخاستند، و در بزرگداشت مکتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جایی که گفتهاند او بر هر دانشمند بلندقدری منت (حق) دارد. (لسان الميزان نویسنده : العسقلانی، ابن حجر ، جلد: 5 صفحه: 368).
نکته جالب واکنش شخصیتی همچون خطیب بغدادی است که هم دوره و هم عصر شیخ مفید میزیست، او پس از بررسی ابعاد شخصیتی شیخ مفید به این نکته اشاره میکند: «با مرگ شیخ مفید ما از او راحت شدیم» (تاريخ بغداد وذيوله - العلميه، الخطيب البغدادی، جلد: 3 صفحه: 450).
سخنی این چنین در خصوص شیخ مفید نشان از آن دارد که این شخصیت ارزشمند تا چه میزان در پاسخ به شبهات و تندرویهای مذهبی طرفداران عباسیان موثر و موفق بوده است که وجود او برای طرفداران مکتب بنی العباس به عنوان یک مزاحم جدی و آزار دهنده شناخته میشد.
در عین حال حضور پر تعداد طرفداران بنی العباس در مرکز خلافت یک دو قطبی جدی در بغداد ایجاد کرده و زمینه را برای رخ داد هرگونه نزاع مذهبی ایجاد کرده بود که به دفعات شاهد آن بودیم.
در بین سالهای ۳۴۵ تا ۴۱۳ هجری قمری موارد متعددی از نزاعها و درگیری بین طرفداران بنیالعباس و شیعیان را شاهد هستیم که گاه خونین و گسترده بوده است.
به طور مثال و بنابر نقل ابن ثیر در کتاب الکامل در سال ۳۶۲ هجری قمری یکی از ماموران دولتی متعصب اهل سنت، محله کرخ بغداد را به آتش کشید و آتش گستردهای این مرکز شیعی را در برگرفت که هفده هزار در آتش سوختند و سیصد دکان طعمه حریق شدند و ۳۳ مسجد آتش گرفتند و اموال بسیاری از بین رفت. (الكامل فی التاريخ نویسنده: ابن الأثير، عزالدین، جلد: 7 صفحه: 311).
اساسا بحث و جدال گسترده علمی که طبیعت محافل علمی بود، گاه از نگاه دولت آل بویه منشأ اختلافات و آشوبها شناخته میشد و در دفعات مختلفی امرای آل بویه سعی در تعطیلی این محافل داشتند تا شاید آتش فتنهها و آشوبها فروکش کند.
مناظرات شیخ مفید و آزادی نسبی که شیعه در زمان آل بویه یافتند، چندان هم پایدار نماند، زیرا بعد از عضدالدوله به واسطه درگیریهای شیعه و سنی چند بار شیخ مفید دستگیر و تبعید شد. از جمله به گفته ابن اثیر در سال ۳۹۳ هجری قمری که بهاءالدوله دیلمی پسر عضدالدوله، الطائع لله خلیفه عباسی را از خلافت خلع کرد، بغداد سر به شورش برداشت. بهاءالدوله نیز سرلشکر خود را به بغداد فرستاد و او سنی و شیعه را از اظهار مذهب خود منع کرد، و شیخ مفید را تبعید نمود. (الكامل فی التاريخ، ابن الأثير، عزالدین، جلد: 7 صفحه: 532).
اساسا شیخ مفید در تاریخ شیعه آن قدر منحصر به فرد است که حضرت بقیه الله(عج) در ۳ نامه شخصیت او را با عبارات مهمی همچون «للاخ الاعز السدید»، «العبد الصالح الناصر للحق» (الإحتجاج: الطبرسی، أبو منصور، جلد: 2 صفحه: 497) میستایند که بی شک نشان افتخاری بیبدیل برای این معلم بزرگ شیعه است.
محمدرضا سلمانی عبیات، پژوهشگر تاریخ شیعه