معرفت امام عصر(عج)؛ بایسته‌ها و نبایسته‌ها
کد خبر: 4126400
تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۲

معرفت امام عصر(عج)؛ بایسته‌ها و نبایسته‌ها

عبدالحسین طالعی درباره بایسته‌ها و نبایسته‌های معرفت امام عصر(ع) به بیان نکات مهمی در شناخت صحیح امام و موانع آن پرداخت و در ادامه چند پیشنهاد عملی برای برقراری ارتباط صحیح با امام عصر(عج) ارائه کرد.

عبدالحسین طالعیعبدالحسین طالعی، سردبیر مجله کتاب‌شناسی شیعه و عضو هیئت علمی دانشگاه قم در گفت‌وگو با ایکنا از خوزستان درباره بایسته‌ها و نبایسته‌های معرفت امام عصر(ع) با تصریح به اینکه یکی از مشکلات اصلی مجالس دینی ما، تکراری و غیرکاربردی بودن محتوای آنها است، گفت: معمولا مجالس ما را یک سری سخنان تکراری پر می‌کند که کاربردی هم نیستند. باید از مکرر گویی بپرهیزیم. من گوینده در برابر زمان شنونده مسئولم و نباید آن را نابود کنم. آنچه در این بیان گفته خواهد شد، شامل چهار محور است: «معرفت امام عصر(عج) چه نیست؟»، «معرفت امام عصر چیست؟»، «چند بشارت» و «چند پیشنهاد» است. 

یک: معرفت امام عصر(ع) چه نیست؟

ما همیشه عادت داریم مطالب را از تعریفشان شروع کنیم؛ اما یک طرح بحث دیگر برای شروع سخن این است که بگوییم: فلان موضوع «چه نیست؟» این شیوه کار برای این است که گاهی ما کم و بیش با موضوع آشنا هستیم، اما موانعی داریم؛ یعنی حرف‌هایی که در ذهن‌های ما وارد شده، سبب شده مطلب نادرستی در ذهن ما جای بگیرد و در مقابل موضوع، جبهه بگیریم. شاید به زبان نیاوریم، اما همان ذهنیت باعث می‌‎شود در مقابل آن جبهه بگیریم.

در پاسخ به این سؤال که «عقید به امام عصر(عج) چه نیست؟» ده مورد را ذکر می‌کنم:

1. عقیده به امام زمان(عج) توجیه شلختگی‌ها نیست. منظور کار بی‌برنامه، سست، باری به هر جهت، سرهم کردن بدون شناخت و کار بی مسئولیت است. این گناه است. در هر کاری باشم، مردم به من اطمینان کرده‌اند و این اطمینان، امانت است. حق ندارم در آن خیانت کنیم. امام زمان(ع) این نیست. امام زمان(ع) از ما کار محکم، به درد بخور، احساس مسئولیت و خیانت در امانت نکردن می‌خواهند. در هر جایی که باشم؛ اگر صنعتگرم، تاجرم، معلمم، پزشکم، مهندسم، هر چه هستم، اعتماد مردم به من یک امانت است و من حق خیانت در این امانت را ندارم. بدتر اینکه این خیانت را توجیه کنم و این جمله را مضحکه خاص و عام کنم که «ممکلت امام زمانی» این است!

2. داستان امام عصر(ع) بهانه قصه‌های سست و نادرست نیست. قصه‌های سست و نادرست از قدیم الایام کم نبوده است و عاملان اصلی آن هم کسانی بودند که به نام گوینده دینی، مداح، شاعر آیینی و ... وارد شدند. اینها هم مطالب نادرستی ارائه دادند. الان که تمام این نادرستی‌ها محمل دیگری به نام فضای مجازی پیدا کرده است، در تیراژ بالا تکثیر می‌شود، یعنی آنچه یک زمانی توسط گوینده‌ای در جمع بیست یا سی نفر در مسجدی گفته‌ می‌شد، حالا در کانالی به طور گسترده منتشر می‌شوند. شاید دیده باشید که برنامه‌های خارجی بخشی از سخنان این گویندگان را پخش می‌کنند و آن را مایه تمسخر قرار می‌دهند. اگر دین واقعا آن حرفی باشد که آن گوینده گفته است آن شبکه خارجی حق دارد مسخره کند، اما بیش از 40 سال است که در مطالعات دینی هستم دین، آن حرف‌های نادرست و مسخره نیست. ائمه ما در هر زمانی، حکیم آن زمان بودند. دانای آن زمان بودند. برای ما شیعیان، امام و برای غیرشیعیان، فردی حکیم و دانا بوده‌اند. فرد حکیم و دانا، سخن سست نمی‌گویند، اگر حرف سستی دیدید و شنیدید بروید تحقیق کنید. پس ماجرای امام زمان(ع) ماجرای قصه‌های سست و نادرست نیست.

3. ماجرای امام زمان(ع) ماجرای تطبیق نادرست و بی پایه علائم ظهور نیست. بارها شنیده‌اید که در زمینه علائم ظهور تطبیق‌هایی کرده‌اند که مثلا آن ماجرایی که پیش آمد، از علائم ظهور است. این حرف‌ها صحت و قطعیت ندارد.

4. ماجرای امام عصر(ع) مُسکّنی برای مشکلاتی که ما ساخته‌ایم نیست. بنا نیست من که به کاری آشنا نیستم، در زمینه‌ای که تخصص من نیست، حرفی بزنم، کاری بکنم، مشکلی درست بشود و بگویم به خاطر امام زمان(ع) صبر کنید. به خاطر امام زمان(ع) ما در کاری که آشنا نیستیم، حرفی نزنیم و کاری که توانایی آن را نداریم انجام ندهیم تا مشکل پیش نیاید. قرار نیست امام عصر(عج) مسکنی برای مشکلاتی که ما می‌سازیم باشند.

5. قرار نیست که ماجرای امام عصر(ع) پُلی برای نان و نام ما باشد؛ آن هم نامی که شأن ما و نانی که حق ما نیست. اگر نام مقدس حجت خدا را به طور ناروا هزینه کنم باید پاسخگو باشیم.

6. امام عصر(ع) وسیله تسویه حساب شخصی و گروهی و جناحی نیست. قرار بر این نیست که اگر حجاب یکی از دختران ما مقداری کنار رفت به او بگوییم تو دشمن امام زمان(ع) و اهل بیت هستی. این گونه نیست. برخی از افرادی که بدحجاب هستند، چنان محبتی به اهل یبت(ع) دارند که نمی‌توانیم تصور کنیم. من حق ندارم در تسویه حساب‌های شخصی و گروهی و جناحی پای حجت خدا را پیش بکشم.

7. امام عصر(ع) در خدمت خواسته‌های مردم نیستند. گاهی برخی گویندگان این جمله را به ما می‌گویند «هر چه دلت می‌خواهد از حضرت بخواه. فوری به دست می‌آوری.» این طور نیست. البته که اهلبیت(ع) به ما کمک می‌کنند، اما چگونه کمک می‌کنند؟ در قالب یک تمثیل به این سؤال جواب می‌دهیم. فرض کنید به رستوران می‌روید، غذایی سفارش می‌دهید و از پیش خدمت درخواست می‌کنید که فلفل غذا را بیشتر کند، او هم می‌پذیرد چون می‌گوید هدف ما رضایت مشتری است. ممکن است دیگری بگوید اصلا روی غذایش فلفل نریزند. به او هم می‌گوید چشم. چون صاحب رستوران در خدمت مردم است. حالا فرض کنید به مطب دکتر می‌روید و از او می‌پرسید می‌توانید فلفل مصرف کنید؟ پزشک به تشخیص خود به شما می‌گوید نباید لب به فلفل بزنید. شما می‌پرسید چگونه می‌گوییم پزشک در خدمت مردم است در حالیکه خلاف علاقه من حرف می‌‎زند؟ جواب این است که پزشک در خدمت سلامت مردم است، نه در خدمت خواسته مردم. مدیر رستوران درخدمت خواسته مردم است، اما طبیب در خدمت سلامت مردم است. امام عصر(عج) در این تمثیل، طبیب مردم است. ممکن است صلاح نداند خواسته‌ای را برای ما اجابت کند.    

7. جمکران مسجدی است که به امر حضرت بنا شده است، اما چاه جمکران، واقعیت و صحت ندارد. متأسفانه در برخی جستجوها در فضای مجازی، تا نام امام مهدی(ع) را می‌نویسیم، چاه جمکران را در بخشی از نتایج جستجو می‌بینیم. به این صحبت‌ها دامن نزنید. همینطور چاه سرداب سامراء. سرداب سامراء محل زندگی امام عصر(ع) بوده است. در محیط‌های گرم، برای رهایی از گرما، به سرداب پناه می‌بردند و این سرداب محل زندگی امام در پنج سال اول زندگی‌شان بود.  آنجا تقدس دارد. محل خاکسپاری پدر و مادر و جد ارباب ما است و حضرت به آنجا مشرف می‌شوند، اما چاهی که در سرداب بوده است، موضوعیت ندارد.

8. امام عصر(عج)، مخصوص قشر خاصی نیست. اینکه بگوییم بزرگان فقط می‌توانند از امام حاجت بخواهند، صحیح نیست. امام عصر(ع)، امام همه انسان‌ها هستند. این گونه نیست که به هر دلیل مثلا فردی حجاب درستی نداشت، به امام جسارت کرده است، حجاب جزئی از دین است، اما ما هر چه باشیم، فرزند ایشان هستیم: «بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ». 

9. معرفت امام زمان(ع) دانش محض نیست. اینکه بنده یاد بگیرم، امام زمان(ع) در سال فلان متولد شدند و در چه سالی غیبت کردند، نواب خاص دارند که نام آنها چنین است، نواب عامی دارند و ... اینها اطلاعات عمومی است، اما معرفت امام زمان این نیست. پس معرفت امام عصر(ع) چیست؟ این سؤال، مقدمه محور بعدی است.

دو: معرفت امام عصر(ع) چیست؟

نکته اول: ممکن است من این دانش را داشته باشم که فرضاً در مریخ موجودات زنده‌ای باشند که گیاه می‌خورند. این دانش در زندگی من چه فایده‌ای دارد؟ بد نیست انسان این دانش را داشته باشد، اما اگر نداند هیچ اتفاقی نمی‌افتد. معرفت امام عصر(ع) این گونه نیست که دانش محض باشد. یک مثال دیگر می‎‌زنیم: فرض کنید شخصی به پزشک مراجعه می‌کند. پزشکی دارویی به او می‌دهد، بیمار تحقیق می‌کند که این دارو در کدام شرکت ساخته شده است. چند نفر سهام دار دارد. سرمایه شان چه قدر است، محل آن کجا است و ... . سؤال: این اطلاعات درد او را درمان می‌کند؟ خیر. او باید طبق دستور پزشک، دارو را روزی دو، سه بار مصرف کند. این معرفت صحیح نسبت به آن دارو است که به شکلی که پزشک گفته آن را مصرف کند. این معرفت است، ولو اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد. ما دانشی داریم که صرف کنجکاوی و دانستن است و دانشی داریم که مسئولیت‌زا است؛ مثل دارویی که بدانم برای بیماری باید مصرف شود. معرفت امام عصر، یک دانش مسئولیت‌آور است.

نکته دوم: معرفت امام عصر(عج) مقدمه یک عمل بیرونی است. آخرین جمله‌ای که از دهان امام رضا(ع) در لحظات پایان زندگی بیرون آمده این است که فرمودند: «ایمان سه قسمت است: عقید به قلب(گره زدن یک باور به قلب)، اقرار به زبان، عمل به ارکان.» معرفت در این میان کجا است؟ معرفت هر سه قسم را پوشش می‌دهد. از جمله عمل به ارکان.

نکته سوم: معرفت نوری است که از درون انسان به بیرون سرایت می‌کند. ایمان و معرفت به امام زمان(ع) اگر در درون ما محکم و اساسی باشد، عطر آن بیرون را پر می‌کند. در مفاتیح دعایی است که از ناحیه مقدسه امام عصر(ع) صادر شده و آغاز آن چنین است: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَةِ و ... » در این دعا امام تکلیف تعدادی از صنف‌ها را معین کرده است. مدیران و حاکمان باید هم عادل باشند، هم مهربان( وَ عَلَى الْأُمَرَاءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ)، مردم باید انصاف داشته و خوش برخورد باشند(وَ عَلَى الرَّعِيَّةِ بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ) و زنان باید حیا و عفت داشته باشند(عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَيَاءِ وَ الْعِفَّةِ). جوانان باید اهل توبه باشند. نباید بر اشتباه خود لجاجت کنند(وَ عَلَى الشَّبَابِ بِالْإِنَابَةِ وَ التَّوْبَةِ) و ... این اخلاق مورد نظر و عنایت صاحب الزمان(ع) است. کتاب خوبی به نام «اخلاق مهدوی» چاپ شده که مؤلف آن اسماعیل حاجیان است و انتشارات نبأ آن را منتشر کرده است. در این کتاب 34 مورد ذکر شده است که چگونه مورد عنایت امام باشیم. اینها منشور اخلاق مهدوی است. پس نتیجه معرفت این است که عمل ما، عمل پاکی می‌شود. امام صادق(ع) فرمود: «اگر شما رفتار زیبایی داشته باشید و کسی با دیدن این رفتار، بگوید این شیعه اهل بیت(ع) این مرا خوشحال می‌سازد.»

نکته چهارم: معرفت امام عصر(عج) تواضع می‌آورد. امام سجاد(ع) به خداوند عرضه می‌دارد: «خدایا درجه مرا پیش مردم بالا نبر، مگر اینکه در کنارش، خودم را در نزد خودم، پایین بیاوری.» عزت ظاهری به من نده، مگر اینکه ذلت باطنی در خود پیش خود پیدا کنم.

نکته پنجم: این تغییرات صرفا فردی نباشد، تغییر اجتماعی هم باشد و در درون جامعه هم محقق شود.

سه. چند بشارت

امام سجاد(ع) شیعه‌ای دارند که از افغانستان است. نام او ابوخالد کابلی است. او از شیعیان ناب امام و از کسانی است که از افغانستان به مدینه هجرت کرد. امام به او می‌فرماید: «کسانی که در دوره غیبت، زندگی می‌کنند، عقیده به امامت امام زمان دارند و منتظر ظهورش هستند، برترین افراد روزگارند. برای اینکه خداوند عقل و معرفتی به آنها داده است که غیبت و حضور نزد آنها یکسان است.» امام زمان(ع) را حاضر در زندگیشان می‌بینند. خداوند به ما فرصتی داده است که در زمان غیبت برترین مردم بشویم. حیف است این فرصت را از دست بدهیم.

در حدیث دیگر  امام باقر(ع) فرمودند: «زمانی بر مردم می‌رسد که امامشان از آنها غیبت می‌کند، خوشا به حال کسانی که عقیده به صاحب الزمان را در آن روزگار از دست ندهند. کمترین ثواب به این افراد این است که خداوند متعال با آنها سخن می‌گوید و می‌فرماید ای بندگان من، به سرّ من ایمان آوردید، غیب مرا تصدیق کردید، من بشارت پاداش نیکو به شما می‌دهم. شما بندگان واقعی من هستید، عمل شما را قبول می‌کنم.»

غیبت یعنی چه؟ غیبت خیلی ساده یعنی ما نشانی خانه امام خود را نمی‌دانیم. همین. غیبت تا حدی در زمان یازده امام قبلی هم بود. مثلا شیعه‌ای بود که در یمن زندگی می‌کرد و هیچ وقت به مدینه نیامده بود تا امام صادق(ع) را ببیند، اما شاگردان امام را دیده و اوصاف ایشان را شنیده بود. اویس قرنی را همه می‌شناسیم که بدون دیدن پیغمبر(ص) به ایشان ایمان آورده بود.

چهار. چند پیشنهاد

1. با امام عصر به زبان ساده گفت‌وگو کنید؛ در خوشی و ناخوشی. هر روز چند دقیقه این کار را بکنید. بگویید قصه امروز ما این بود؛ دست نیازمندی را گرفتم، به شخصی کمک فکری کردم یا اگر خطایی کردید بگویید ببخشید امروز کاری کردم که دوست نداشتید. شما پدرانه نادیده بگیرید. ساده حرف بزنید. قبله و نماز و وضو هم نیازی نیست؛ گرچه باشد بهتر است. صمیمی و ساده با امام حرف بزنید.

 2. معرفت خود را نسبت به امام بیشتر کنیم. فرصت نوروز در پیش است. امسال و دو سال دیگر، بخشی از ماه رمضان با نوروز مقارن شده است. نوروز فرصتی عالی است که هم معرفت خود را نسبت به امام بیشتر کنیم، هم برای دیگران معرفت ایجاد کنیم. مخصوصا جوانانی که در فضای مجازی فعال هستند، معرفت امام عصر(ع) را گسترش دهند. صرفا بحث‌های نظری مد نظر نیست. بعد عملی نیز باشد.

3 . فرهنگ مهدویت را در خانواده‌هایمان جاری کنیم. با این کار، اخلاق را در خانواده بیمه کرده‌ایم. سرمایه اصلی که باید به فرزندان خود منتقل کنیم، اخلاق است و فرهنگ مهدویت اگر درست آن را بفهمیم و عمل کنیم، اخلاق را (چه فردی و چه اجتماعی) پوشش می‌دهد.

4. از طریق عمل صحیح در یک رفتارمان تغییر ایجاد کنیم. بگوییم یابن‌الحسن می‌خواهم از این نیمه شعبان تا نیمه شعبان بعدی، مشقم این باشد که لجاجتم را کم کنم. یا خُلقم را بهتر کنم. در این یک سال با کسی قهر نکنم. اگر کسی ارتباطش را با من قطع کرده، پیش قدم شوم و کدورت را از بین ببرم. قرآن می‌‎فرماید: «وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» (بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد: نور، 22) و ثواب این تغییر رفتار را به امام عصر(ع) هدیه بدهید. امیدوارم خداوند این عید را بر ما مبارک گرداند و عیدی ما را ظهورشان قرار بدهد.  

انتهای پیام
captcha