به گزارش ایکنا؛ حسن انصاری؛ عضو هیئت علمی دانشگاه پرینستون، یادداشتی درباره تشیع اصولی نوشته و در صفحه شخصی خود منتشر کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید؛
تشیع از روزگار نخست از یک نقطه نظر همواره دو بعد و یا دو نوع دیدگاه را تجربه کرده است: یکی بعد و جنبه حماسی و عاطفی است و دیگری جنبه عقلانی و نظری. هر دو نیز گاه مکمل هم بودهاند و زمینه رشد تشیع را از نقطه نظر تاریخی فراهم کردهاند و در جای خود هر يک به نيکی به تشيع خدمت کردهاند. همانند هر مذهب و دیانتی همواره جنبههای عاطفی و حتی گاه خرافی و عامهپسند مانند حاشیهای بر دور هسته عقلانی و نظری مذهب و گاه با رشد قارچ گونه شکل میگیرد که از یک نقطه نظر طبیعی است و اتفاقاً موجب میشود که هسته درونی از دسترس دخالتهای غیر علمی عامه عاطفهگرا و گاه حتی خرافهپسند خارج باشد.
بنابراین وجود جنبههای خرافی در هر مذهبی به معنای غیبت جنبههای نظری نیست. مشکل از آنجا آغاز میشود که نسبت و سنگینی هر یک از این دو جنبه از شکل طبیعی و تاریخی خود خارج شود. هرچه هست در طول تاریخ تشیع و به ویژه در برخی بزنگاههای تاریخی وزن جنبههای عاطفی به دلائل مختلف سنگینتر شده و از مرز و اندازه طبیعی و منطقی خود خارج شده است. طبیعی است که اگر هسته درونی و عقلانی به درستی واکنش نشان ندهد و یا به تجدید بنای نظری خود همت نکند پوستههای عاطفی و گاه خرافی محدوده و کارکرد هسته عقلانی را به مخاطره میاندازند و گاه تلاش میشود جای پوسته با هسته عوض شود و یا هسته عقلانی در صدد تبریر و بومیسازی زائدههای پوستهای برآید.
هسته مرکزی و عقلانی تشیع را در طول تاریخ چندین شخصیت مهم به طور خاص نمایندگی کردهاند. شیخ مفید و شریف مرتضی و خواجه نصیر و علامه حلی و بسیاری دیگر و از جمله مرحوم آقای مطهری. عبدالجلیل قزوینی از خط اعتدالی تشیع به عنوان شیعه اصولی یاد میکند. شیعه اصولی خط اعتدالی تشیع در برابر گرایشهای غلات و مفوضه و اخباریان بوده است. غلات و مفوضه و اخباریان معمولاً درصدد برجسته کردن خارج از سنت جنبههای عاطفی و پوستههای تشیع بودهاند. هسته تشیع را باید در میراث تشیع اصولی جستوجو کرد.
تشیع اصولی آنطور که عبدالجلیل قزوینی در کتاب نقض معرفی میکند قائل به تحریف و بروز نقص و زیادت در قرآن نیست، با خط غلات و مفوضه مخالف است، با وجود اعتقاد به نص بر امامت و انتقاد از منطق سقیفه اما مخالف بیاحترامی به صحابه و همسران پیامبر اعظم است. در اندیشههای کلامی منظری توحیدی و ضد جبرگرایانه دارد. در نقل احادیث جانب نقدهای اصولی را رعایت میکند و مشی اخباری ندارد. به اجتهادات فقهی مذاهب دیگر با وجود آنکه انتقاد فقهی دارد اما احترام میگذارد و آن را در چارچوب اختلاف فقها میبیند. اینها بخشی از مواردی است که عبدالجلیل قزوینی به عنوان نشانههای شیعه اصولیه نام برده است.
انتهای پیام