زندگی نامه علامه آيت الله محمدتقی شوشتری
کد خبر: 1950334
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۸۹ - ۰۸:۴۲

زندگی نامه علامه آيت الله محمدتقی شوشتری

علامه شيخ محمد تقی شيخ شوشتری، فرزند شيخ محمدكاظم، فرزند شيخ محمدعلی، فرزند آيت‌اللـه شيخ جعفر شوشتری، در سال 1320هـ.ق (1281 خورشيدی) در نجف اشرف متولد شد و در سن 7سالگی خانواده ايشان به شوشتر بازگشتند.

مقدمات و سطح را نزد اساتيدی چون مرحوم سيد حسين نوری، سيد محمد علی امام و سيد علی اصغر حكيم گذراندند. پس از آن نيز با استفاده از كلاس درس اساتيدی چون آيت ا... محمدتقی شيخ الاسلام و آيت الله سيد مهدی آل طيب و پدر خود، به درجه اجتهاد رسيدند. ايشان در سال 1314شمسی، برای مخالفت با كشف حجاب، جلای وطن كرده به عتبات مهاجرت نمودند و درحوزه های علميه نجف و كربلا به كسب علوم ومعارف اسلامی ادامه دادند.

علامه در شرح زندگی خود می‌گويد: «محل تولد بنده نجف است، والدين مادرم اهل كرمان بودند در نجف ساكن و مجاور شده بودند و مادر بنده در نجف متولد شد. پدرم نزد آقا سيد محمد كاظم يزدی و آخوند ملا كاظم خراسانی، مشغول تحصيل بود و سپس به شوشتر آمدند. مدت كمی از زندگی ما در شوشتر نگذشته بود كه والده بنده فوت شد و بعد از مرگ والده نزد چندتن از آقايان مثل آقا سيد حسين نوری و آقا سيد مهدی آل طيب و…مشغول درس خواندن شدم. زمانی كه دوران بی حجابی در ايران آغاز شد روزی كه داشتند زنها را با طبل و علم كشف حجاب می كردند بنده به عراق رفتم و حدود شش سال در آنجا ماندم، درعتبات كه بودم قاموس الرجال در دو جلد نوشتم، بعد چهار جلد شد، بعد مرتباً بر مطالبش اضافه كردم»

وی در ادامه شرح حال خود می گويد: «درعتبات كه بوديم كفران نعمت زياد می شد، در مساجد و جاهای ديگر نان و چيزهای ديگر می ريختند، من هم گاهی از آن نان به منزل می‌بردم و ديگر نان نمی‌خريديم و با پول نان كتاب می‌خريدم.»
علامه شيخ در سال 1320شمسی پس از سپری شدن دوران حكومت رضا شاه، به شوشتر بازگشتند و ضمن تدريس علوم اسلامی به تحقيقات خود نيز ادامه داد و طی 96 سال عمر پر بركت خويش آثار متعددی به جهان علم و ادب عرضه داشتند.

سرانجام صبحگاه روز بيست‌و نهم سال 74 مصادف با 19ذيحجه 1416قمری دعوت حق را لبيك گفت. دو روز بعد نيز پيكر مطهرش با حضور انبوه مردم، با شكوه و جلال و صف‌ناپذيری تشييع شد و در كنار بقعه سيد «محمد گلابی»، در شوشتر به گنجينه خاك سپرده شد.
هم‌اكنون منزل شخصی علامه وقف كتابخانه آستان قدس رضوی است و آثار گرانبهايش نيز در اين كتابخانه و لوازم شخصی ايشان در اتاق شخصيش به همان صورت نگهداری می‌شود.

تاليفات علامه
قاموس الرجال، النجعة فی شرح اللعمه، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه، آيات البينات فی حقيه بعض المنامات، الاربعون حديثا، رساله در محاكمه بين شيخ صدوق و شيخ مفيد در يك مسأله كلامی، الرساله المبصره فی احوال البصيريه، قضاء اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب(ع)، الاوائل، البدايع، رساله فی تواريخ النبی و آلال، اخبار الدخيله، مقدمه توحيد مفضّل، چندين كتاب خطی منتشر نشده است.

برخی خصوصيات بارز علامه
يكی از خصوصيات بارز علامه شوق به قلم و نوشتن است. برای وی هيچ چيز به اندازه تأليف و تصنيف اهميت نداشت. لذا موفق به نوشتن كتابهايی ارزشمند و پرمايه در زمينه‌های مختلف شده‌اند. دراين باره خود گفته است: «من هميشه با كتاب خواب می رفتم و با كتاب بيدار می شدم حتی می رفتم داخل يك اتاقی، در را می بستم كه كسی نيايد تا مطالعه كنم»

شوق به عبادت
در اين باره ايشان گوی سبقت را از ديگران ربوده بودند. بجهت اينكه نماز خود را سر وقت و به جماعت در مسجد می‌خواندند و شبها بعد از نماز برای مردم مسئله می‌گفتند و مقيد به نوافل روزانه بودند و علاوه براينها صبح‌ها تا طلوع آفتاب در محراب مسجد، قرآن و دعا می‌خواند. در ايام نقاهت و كهولت سن نيز كه نمی‌توانست به مسجد برود، قسمت زيادی از وقت خود را صرف تلاوت قرآن می‌كرد.

بی‌توجهی به مظاهر دنيوی
شخصی می‌گفت: در مجلس ختم شهدای تبريز كه در مسجد رسول شوشتر برگذار شده بود درخدمت ايشان بودم و متوجه شدم كه عبای ايشان وارونه است. عرض كردم، آقا عبای شما اين طور است اجازه دهيد كه آن را درست كنم، ايشان با متانت خاصی لبخند زدند و فرمودند: «كارش نداشته باش، چه كسی به من نگاه می‌كند!»

علامه در فرازی ديگر از كلامشان آورده‌اند: «انسان بايد هميشه خدا را در نظر داشته باشد. اگر انسان خدا را داشت، ديگر احتياج به هيچ كس نداشته و اگر خدا را نداشت بر فرض همه دنيا را هم داشت، از اول دنيا تا آخر دنيا سلطنت هم داشته باشد وقتی كه درگذشت مثل اينكه هيچ نبوده و معلوم است اگر خدا را نداشت، اهل هلاكت است و «ياَلْيتَنَی كُنْتُ تُراباً»خواهد گفت.

مكتب تربيت

علامه شوشتری در مكتب تربيتی خويش اشخاص بسياری را تربيت كرده و به جامعه دانش و فرهنگ تحويل داده است؛

1. شيخ بهاء‌الدين شوشتری معروف به آقا شيخ بهاء. وی برادر محقق شوشتری و اهل علم و فضل است و امروزه از رجال بنام شوشتر شمرده می‎شود.
2. دكتر محمد علی شيخ شوشتری، تنها پسر علامه شوشتری است كه عمری را در اعتلای فرهنگ اسلامی و ياری پدر دانشمندش كوشيده است و تاكنون دهها كتاب و مقاله پر بار نوشته و منتشر ساخته است كه می‎تواند دانشوران را به كار آيد. وی از اساتيد دانشگاه تهران است.


پاسخ علامه شوشتری به سؤال دكتر علی شريعتی
پس از درخواست موفقيت از درگاه حضرت احديت برای آن جناب عرض می‌كند: در پاورقی صفحه 11 در جزوه انتظار چنين مرقوم داشته‌ايد:
«نمی‌دانم كدام سرزمين تو را در برگرفته است؟ قرارگاهت كجاست، در كوه رضوی يا ذی‌طوی…؟ و من نمی دانم اين دعا كه امروز آنرا در بسياری محافل مذهبی خطاب به امام زمان ما می‌خوانند و در سال اخير سخت رواج يافته و گروههای خاصی برای اين كار تشكيل شده است، چرا سراغ حضرت مهدی را در ذی‌طوی و كوه رضوی می‌گيرند كه جايگاه محمد حنفيه، امام زمان فرقه كيسانيه است كه معتقدند در اين كوه از انظار مخفی شده و از آنجا ظهور خواهد نمود و پيروانش، با ندبه و زاری در پای اين كوه و يا از دور، رو به اين كوه، دعا می‌كردند كه خارج شود و قيام كند. گذشته از اينكه سرگذشت حضرت مهدی، نه در زندگی و نه در غيبت صغری و نه در غيبت كبری و نه پس از ظهور، هيچ رابطه‌ای با اين كوه ندارد. اساساً، غيبت او بدين صورت نيست كه در جای مخصوصی پناه گرفته باشد بلكه همه جا حاضر و ناظر است و اين ما هستيم كه او را تشخيص نمی‌دهيم و بنابراين سئوال از اينكه: «تو در كدام جايگاه مخفی بسر می‌بری» ظاهراً با نوع غيبت حضرت مهدی موعود شيعه امامی سازگار نيست. مطالعه دقيق متن دعای ندبه كه از ائمه ما به تصريح و ترتيب نام نمی‌برد و پس از حضرت امير كه به تفصيل از مناقب و فضايل وی سخن می‌گويد ناگهان و بی واسطه، به امام غايب خطاب می‌كند، باز اين سئوال را بيشتر در ذهن طرح می‌كند.

پاسخ علامه شوشتری به سؤال دكتر علی شريعتی
شيخ الطايفه شيخ طوسی در كتاب غيبت بعد از نقل يك سلسله اخبار اولاً از عامه و ثانياً از خاصه بر آنكه ائمه دوازده‌اند، و نيز آنكه مراد از آن دوازده همان ائمه اماميه هستند، و همچنين نقل اخباری بر امامت، خصوص امام دوازدهم به فرمايشات ائمه ديگر پيش از تولدش به آنكه او غيبت می‌كند. می‌‌نويسد كه «
و اخبرنا ابن ابی جيدالقمی عن محمد بن الحسن بن الوليد عن محمد بن الحسن الصفار عن العباس بن معروف عن عبدالله بن حمدويه بن البراء عن ثابت عن اسماعيل عن عبدالاعلی مولی آل سام قال: خرجت مع ابی عبدالله عليه‌السلام فلما نزلنا الروحاء نظر الی جبلها مطلا عليها فقال لی تری هذاالجبل؟ هذا جبل يدعی «رضوی» من جبال فارس احبنا فنقله الينا اما ان فيه كل شجرة مطعم و نعم امان للخائف مرتين، اما ان لصاحب هذا الامر فيه غيبتين واحده قصيرة و الاخری طويله.
captcha