به گزارش ایکنا از خوزستان، وجود منابع مکتوب مهدوی قبل از تولد حضرت حجت بن الحسن(ع) باب جدیدی در اثبات و مستند بودن موضوع مهدویت است. آشنایی با آثار مهدوی جناب فضل بن شاذان نیشابوری که از اصحاب حضرت رضا(ع) تا حضرت عسکری(ع) است و قبل از تولد حضرت ولی عصر(عج) از دنیا رفته است، در این بحث اهمیت بالایی دارد. متن زیر مصاحبه با مهدی فرخی، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث است که در پایان نامه دکتریش به این موضوع پرداخته است.
مهدی فرخی، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث در گفتوگو با ایکنا از خوزستان درباره موجودیت خارجی کتاب اثبات الرجعة فضل بن شاذان نیشابوری گفت: کاری که در این رساله انجام شد پاسخ به سؤالات مختلفی است که در موضوع مکتوبه مهدویت و امام زمان(ع) مطرح است. عناوینی از این کتب به ما رسیده که در فهارس معتبر شیعی مثل رجال نجاشی، فهرست شیخ طوسی به اسم اشخاصی مطرح شده، اما این کتابها الان وجود خارجی ندارند.
وی ادامه داد: قدیمیترین کتابهایی که در موضوع امام زمان(ع) به دست ما رسیده است، کتاب «کمالالدین» شیخ صدوق، «غیبت» نعمانی، «الغیبه» شیخ طوسی و کتابهایی از این دست است و قبل از آن، مکتوبی که الان حاضر باشد، نداریم.
فرخی گفت: از آنجا که بعضی از روشنفکران این حوزه، تاریخگذاری یک واژه را به اثر مکتوبی که اولینبار آن واژه در آن رخ نمایی کرده برمیگردانند، لذا معتقدات شیعی را (در بحث مهدویت) ساخته و پرداخته بعدیها میدانند. از این رو، این که ما بتوانیم کتابی را قبل از ولادت امام زمان(ع) با موضوعات مرتبط با امام زمان(میلاد، غیبت و ...) پیدا و بازسازی کنیم کمک شایانی به تحکیم باورهای شیعی میکند و احیای میراث مکتوب شیعه بر آن مترتب است. از جمله افرادی که در این حوزه صاحب تألیف است، جناب فضل بن شاذان نیشابوری است. در رسالهای که با راهنمایی استاد عبدالحسین طالعی تدوین شد، درباره شخصیت فضل، کتب وی با موضوع مهدویت، جایگاه فضل در انتقال میراث مهدوی و اینکه تا چه جایی به نسلهای بعد منتقل شده کارهایی انجام شد و به این نتیجه رسیدیم که علیرغم شخصیت والایی که جناب فضل دارد، متأسفانه خیلی به او پرداخته نشده است.
پژوهشگر علوم قرآن و حدیث بیان کرد: در میان معاصرین، «خورشید شرق در سده سوم» اثر بیات مختاری در مورد فضل تحقیق کرده است که رساله دکتری است و مؤسسه کتابشناسی شیعه در سال ۹۲ این رساله را تبدیل به کتاب کرد. بخشی در انتهای کتاب به آن پیوست کرده و آن هم درس گفتارهای آیتالله مددی است که فوقالعاده تحقیقی و کارگشا است. متأخرین از علمای شیعه روایاتی را از جناب فضل، در موضوع امام مهدی(ع) نقل میکنند. برخی از این روایتها مثلاً به کتاب «الغیبه» فضل بن شادان منتسب میشود، برخی دیگر به کتاب «القائم» فضل بن شادان و برخی به «اثبات الرجعه» فضل بن شاذان منتسب میشوند. این موضوع، این سوال را مطرح میکند که ماهیت حقیقی کتابهای فضل بن شادان چگونه است؟
وی ادامه داد: این یکی از سؤالهای اصلی پژوهش شد که آیا واقعا جناب فضل بن شاذان کتابهای متعددی در موضوع امام مهدی(ع) داشته یا اینکه یک کتاب داشته است که در دورههای مختلف، عناوینی به آن اطلاق شده و اسم مشخصی نداشته است. این سؤال اصلی بود که اولا ماهیت این کتابها، مشخص شود؛ براین اساس که واقعا آن کتاب وجود خارجی داشته است؟ یعنی فضل بن شاذان کتابی به این عنوان و به این محتوا تألیف کرده است؟ اگر تألیف کرده این کتاب، عناوین مختلف داشته یا اینکه یک عنوان بوده و در دورههای مختلف به شکلهای مختلف از آن یاد شده است؟
فرخی تصریح کرد: برای تحقیق در این زمینه، کتاب «بازسازی متون کهن حدیث شیعه» دکتر سید محمد عمادی حائری الگوی ما برای بررسی کتابهای جناب فضل بن شاذان شد. وی در این کتاب مبانی بازسازی را بیان کرده و نمونههایی مطرح کرده است. درباره شخصیت فضل بن شاذان هم از کتاب آقای بیات مختاری و مقالات و مطالب مختلفی که وجود داشت استفاده شد.
این پژوهشگر قرآن و حدیث بیان کرد: کارهایی که فضل بن شاذان در موضوع امام مهدی(ع) انجام داده است از چند جهت حائز اهمیت است. مهمترین جنبه اهمیتش این است که طبق بیان آقای مختاری، دوره حیات فضل بن شاذان از سال ۱۸۰ هجری تا سال ۲۶۰ هجری است؛ یعنی جناب فضل بن شاذان در دوران حیاتش، پنج امام معصوم (دوره امام رضا(ع) و پنج سال حیات ابتدایی امام مهدی(ع)) را درک کرده است. این دوره زمانی از این جهت بسیار حائز اهمیت است که اگر وی مکتوباتی در موضوع امام مهدی(ع) داشته باشد، این مکتوبات متعلق به زمانی است که غیبت صغری قرار است اتفاق بیفتد و تألیف او به دوره قبل از تولد امام مهدی(ع) بر میگردد و نمیتواند ساخته و پرداخته بعدیهای شیعه باشد.
وی افزود: جهت دیگرش این است که خود جناب فضل از اصحاب اهل بیت(ع) است و پنج امام معصوم را درک کرده است و مطالبی که مطرح کرده نمیتواند مطالب سطحی باشد، چنانکه در خصوص کتاب «یوم اللیله» فضل بن شاذان، تأیید امام حسن عسکری(ع) را داریم.
فرخی گفت: جهت دیگر اهمیت کتابهای فضل در موضوع امام مهدی(ع) این است که خود فضل یک شخصیت رجالی است. گرچه در عناوین کتابهایی که در فهارس به ما رسیده، اسمی از کتاب رجال فضل برده نمیشود، اما اقوال فضل؛ جرحها و تعدیلهای وی در کتابهای رجالی دیده میشود. مثلاً کتاب «رجال کَشی» در تضعیف یا در تعدیل یک فردی، یک قول میآورد و فقط قول فضل بن شاذان را مطرح میکند. یعنی قول فضل در این مبحث رجالی اتمام حجت است و آیتالله خویی و دیگران میگویند به جهت اعتمادی که بزرگان در رجال به فضل داشتند، وی قطعا یکی از بزرگان رجال شیعه محسوب میشود.
پژوهشگر علوم قرآن و حدیث گفت: آیتالله مددی میگوید فضل در علوم مختلف صاحب فضل است، اما این به این معنا نیست که از هر خرمنی یک خوشهای چیده باشد بلکه، فضل در علومی که ورود پیدا کرده، عالی است و ما مثل او را نداریم. این را از این جهت میگویم که وقتی ایشان با این دقت رجالی و این جایگاه، کتابی در موضوع امام مهدی(ع) تألیف میکند، بسیار میتواند برای ما قابل استناد باشد.
وی با اشاره به اینکه، اگر بتوانیم مکتوبات حوزه امام مهدی(عج) را از زمان نعمانی، شیخ صدوق و شیخ طوسی عقب تر ببریم، بسیار میتواند به ما کمک بکند، گفت: شیخ طوسی در «الفهرست» خود به یک کتاب اشاره میکند و آن کتاب «اثبات الرجعه» است و جالب این است که ایشان چند طریق به کتابهای فضل دارد. یعنی کتابهای فضل را وِجادهای در اختیار نداشته است. فهرست طریق خودش را به کتابهای فضل در فهرستش آورده است.
فرخی گفت: نجاشی پنج کتاب از جناب فضل در موضوع امام مهدی(ع) در رجال خود نقل میکند: «اثبات الرجعه»، «الرجعه حدیث»، «الملاحم»، «حذو النعل بالنعل» و کتاب «القائم». این کتابها الان وجود خارجی ندارند و تنها کتابی که از جناب فضل به ما رسیده کتاب «الایضاح» است که یک کتاب کلامی در موضوع اثبات امامت امام علی(ع) است. همچنین مجموعه روایاتی در موضوعات فقهی هم از وی به ما رسیده است.
این پژوهشگر قرآنی گفت: در بررسی انجام شده دیدیم که اولا این کتابها، عنوان دارند. وقتی عنوان داشته باشند، نجاشی با آن دقت نظرهایی که داشته، این کتابها را به فضل نسبت داده و به این کتابها هم طریق(اصطلاحی در علم حدیث) داشته، بنابراین وجود خارجی حداقل در حد عنوان برای ما محرز میشود. ثانیا موضوع این کتابها، امام مهدی(ع) است. بنابراین، اول محرز شد پنج کتاب وجود دارد که هر چند معاصرین دو کتاب دیگر هم به فضل نسبت دادند که یکی «ابطاء القائم» و دیگری «الغیبه» است. اما به گفته آیتالله خویی «ابطآء القائم» همان «قائم» است که محدث نوری با این عنوان از آن یاد کرده است و «الغیبه» هم همان «اثبات الرجعه» است و این دو یکی کتاب هستند.
وی بیان کرد: در ابتدا عناوین کتب فضل بن شاذان در فهارس شیعه محرز شد؛ پس از آن روایتهایی با موضوع امام مهدی(ع) بررسی شدند که در چه کتابهایی وارد شده است. یکی از مسائلی که با آن مواجه شدیم این است که اولین کتابی که روایات امام مهدی(ع) را از فضل نقل میکند، ارشاد شیخ مفید است؛ یعنی با توجه به سال وفات فضل و سال وفات شیخ مفید، حدود ۱۵۰ سال، بین منقولات فضل و نقل این منقولات در کتابهای شیعی فاصله داریم. سایر منقولات فضل یعنی احادیث و روایات فضل در موضوعات فقهی در اصول کافی به وفور نقل شده است، اما این قسمت از روایات فضل به این کتابها وارد نشده که حالا دلایل مختلفی بر آن مترتب است و جای بحث دارد. بنابراین طی ۱۵۰ سال، روایتهای فضل در موضوع امام مهدی(ع) در کتب معتبر شیعی مثل کمال الدین صدوق و غیبت نعمانی و حتی اصول کافی دیده نمیشوند، هر چند روایات فقهی فضل بن شاذان به وفور در کتب شیعی وجود دارد.
فرخی عنوان کرد: بعد از این ۱۵۰ سال، به کتاب الارشاد شیخ مفید و بعد به الغیبه شیخ طوسی، الاحتجاج شیخ طبرسی، المحتضر ابن حلی و سرور اهل ایمان اثر نیلی، کفایه مهتدی میر لوحی و بعد به اثبات الهداة و سایر کتابها رسیدیم و حضور روایات فضل بن شاذان را در این منابع در سدههای مختلف بررسی کردیم. روایات فضل بن شاذان از قرن پنج تا قرن سیزده در منابع مهدوی شیعی وجود دارد، هر چند کم و کیف آن مختلف است و اولین منبع که روایات شاذان را در خود دارد، الارشاد شیخ مفید است.
این پژوهشگر قرآن و حدیث افزود: مشکلی که در بازسازی این مکتوبات وجود دارد این است که این روایات را به یک منبع خاص انتساب بدهیم. وقتی فردی مثل فضل بن شاذان پنج عنوان کتاب دارد نمیتوانیم تمام روایاتی که در موضوع امام مهدی(ع) از او به ما رسیده است به یک کتاب مشخص انتساب دهیم، کما اینکه غلامحسین محرمی این کار را انجام داده است. وی ۱۲۴ روایت را که از فضل بن شاذان در منابع مختلف آمده در یک کتاب جمعآوری کرده و نامش را «اثبات الرجعه» گذاشته است.
وی ادامه داد: مشکل دیگری که وجود دارد این است که مثلاً شیخ مفید وقتی 17 روایت از فضل بن شاذان در کتاب الارشاد آورده، نگفته از کدام کتاب وی روایتها را نقل میکند و در طریق خودش هم مشخص نکرده که کدام شیخِ(استاد حدیث) فضل بن شاذان منبع و مرجع روایات وی بوده است. این مشکلی بود که مثلاً در مورد الارشاد شیخ مفید، «سرور اهل ایمان» با آن مواجه بودیم.
فرخی گفت: در مورد المحتضر، هم ابنحلی میگوید این دو روایت را از کتاب «القائم» آوردیم. این میتواند به ما کمک کند که یک موجودیت خارجی یا یک هویت خارجی به کتاب القائم فضل بن شاذان بدهیم، اما در خصوص سایر کتابهای فضل ما چنین تصریحی نداریم مگر شیخ طوسی در الغیبه و میرلوحی در کفایه المهتدین. جناب شیخ طوسی فقط یک کتاب را در موضوع امام مهدی(ع) به نام «اثبات الرجعه» به آن طریق داشته است. شیخ طوسی کلاً ۳۲ کتاب را در فهرست خود از جناب فضل میآورد و میگوید فضل کتابهای زیادی دارد، اما اسامی آنها را نمیدانم، ولی اینهایی را که من به آنها طریق دارم و به آنها دسترسی دارم ۳۲ عنوان کتاب است و آنها را ذکر کرده است.
پژوهشگر گفت: در ۳۲ عنوان کتابی که شیخ طوسی میآورد فقط یک کتابش در موضوع امام مهدی(ع) است و آن اثبات الرجعه است و از آن جایی که شیخ طوسی به این کتاب طریق هم داشته، به احتمال زیاد، شیخ طوسی ۸۸ روایت فضل را از اثبات الرجعه نقل کرده است.
وی اظهار کرد: باید دقت کرد به این راحتی نیست که ما بگوییم فضل بن شاذان یک کتاب در موضوع امام مهدی(ع) داشته و شیخ طوسی به آن کتاب طریق داشته و بعد این روایتها را به آن کتاب منتسب کنیم. این مطلب دقت نظر بیشتری میطلبد برای همین ما دلایل و قرائن را ذکر کردیم که این روایتها که شیخ طوسی نقل کرده است، میتواند برگرفته از یک اثر مکتوب باشد نه دریافتهای شفاهی.
فرخی گفت: روایتهایی که شیخ طوسی در الغیبه از فضل بن شاذان نقل میکند، نقل از یک اثر مکتوب شیعی فضل بن شاذان است. این موضوع به ما کمک میکند که به «اثبات الرجعه» فضل هویت دهیم و نتیجه بگیریم که تا زمان شیخ طوسی این کتاب وجود خارجی داشته است و شیخ طوسی از این کتاب نقل میکند و به گونهای نقل میکند که گویی کتاب در مقابلش وجود دارد و مورد به مورد موارد را منتقل میکند و میآورد. حال که مشخص شد الغیبه شیخ طوسی از یک اثر مکتوب که همان اثبات الرجعه است نقل شده ما این کتاب را ملاک قرار میدهیم. اگر روایتهایی که شیخ مفید در الارشاد خود نقل کرده است با این روایات اشتراکاتی داشته باشد میتوانیم احتمال بدهیم که آنها از اثبات الرجعه نقل شده باشند. بنابراین، در خصوص منابعی که در نقل روایات فضل بن شاذان به منبع خاصی اشاره نکردند، روایات شیخ طوسی ملاک قرار گرفت.
وی گفت: یک مورد دیگر کتاب کفایه المهتدی مرحوم میرلوحی است که در قرن ۱۱ نوشته شده است. وی روایتهایی از فضل بن شاذان در این کتاب نقل میکند و میگوید فضل در «اثبات الرجعه» گفت. میرلوحی روایتهای مختلفی میآورد و میگوید من این را در «اثبات الرجعه» دیدم. علاوه بر روایتهایی که شیخ طوسی آورده، این روایتها نیز موجود هستند. اما اینکه کتاب اثبات الرجعه به چه شکل و به چه کیفیت به دست میرلوحی رسیده است، برای ما مشخص نشد. قطعا وِجادهای بوده است. در هر صورت، در قرن ۱۱ کتاب کفایه المهتدی مرحوم میرلوحی مستمسک ما برای بقیه روایتهایی که در موضوع امام مهدی(ع) از فضل بن شاذان به ما رسیده است، میشود. یعنی اگر این روایات با روایتهای کتاب کفایه المهتدی اشتراکاتی داشت میتوانیم آنها را به فضل منتسب کنیم.
فرخی گفت: به طور خلاصه، ما برای اینکه به کتاب «اثبات الرجعه» فضل بن شاذان که متعلق به نیمه دوم قرن سوم است، موجودیت خارجی دهیم، منابعی که اقوال او را نقل کرده بودند ملاک قرار دادیم و در این راستا کتاب «الغیبه» شیخ طوسی و «کفایه المهتدی» میرلوحی را مبنا قرار دادیم به جهت اینکه آنها به کتاب «اثبات الرجعه» تصریح کرده بودند. این دو کتاب مبنای روایتهای دیگر کتابها مثل الارشاد، سرور اهل ایمان، الاحتجاج، المتحضر و ... شدند، یعنی روایتهای این کتابها را (با دو کتاب شیخ طوسی و میرلوحی) مقایسه کردیم و آنچه مشترک بود، احتمال زیاد دادیم که از اثبات الرجعه نقل شده باشند.
وی ادامه داد: نتیجهای که حاصل شد این بود که کتاب اثبات الرجعه برای ما در عصر حاضر هویت پیدا میکند. آقای غلامحسین محرمی با ۱۲۴ روایتی که از مجموع روایات فضل در کتاب خود جمع کرده است به کتاب اثبات الرجعه هویت داد. در نهایت اثبات الرجعه ماهیت و هویت خارجی برای ما پیدا کرد و ما توانستیم این مجموعه روایتها را به یک اثر مکتوب منتسب کنیم و به این نتیجه رسیدیم که این کتاب واقعی است.
انتهای پیام