امروز سالروز وفات حضرت امالبنین(س) است، روزی که در تقویم به عنوان تکریم مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است. بگذارید به این بهانه یادی کنیم از امالبنینهای شهرمان دزفول. بگذارید این روز بهانهای باشد تا از ۴۵ مادر دزفولی یاد کنیم. از ۴۵ مادر شهید که برخیهایشان در حملات موشکی به شهادت رسیدهاند، برخیهایشان دل از دیار فانی بریده و مهمان فرزندان شهیدشان هستند و برخی هم همچنان در کنار ما نفس میکشند بدون اینکه حتی نام و نشانشان را بدانیم، چه برسد به قدر و قیمتشان.
یقین دارم اگر بگویم در شهرمان دزفول سه مادر با ۶ فرزند شهید زیستهاند، اسیر حیرت میشوید. اگر بگویم ۶ مادر در این خاک نفس کشیدهاند که ۵ فرزندشان به شهادت رسیده است، شگفتزده خواهید شد. اگر بگویم ۱۵ مادر در این کوچه پسکوچهها زیستهاند که ۴ فرزند خویش را تقدیم اسلام و انقلاب کردهاند تعجب میکنید و شاید تازه تعدادی انگشتشمار از ۲۱ مادری را بشناسید که سه فرزند شهید خود را تقدیم کردهاند و مادرانی با دو فرزند شهید هم که تعدادشان کم هم نیست.
چقدر تلخ است، تاریخ شهرمان را و قهرمانها و اسوههای شهرمان را نشناسیم.
۴۵ مادری که برخیهایشان شش و پنج فرزند و برخیهایشان چهار و سه فرزند خویش را در راه اسلام و انقلاب فدا کردند و گاه خود همسر شهید نیز محسوب میشوند و اینها غیر از قریب به یکهزار مادری است که دو و یک فرزند شهید دارند. «چهل و پنج» عددی است که دزفولیها هیچگاه نباید فراموش کنند. اصلاً ایرانیها! نه! کل عالم نباید این عدد را از یاد ببرند.
مادرانی که به پاس خدایی زندگی کردنشان، وقتی خدا بهترین هدیهها را در دامنشان میگذاشت، شاکر بودند و وقتی، یکی یکی هدیهها را و امانتها را پس میگرفت هم شاکر بودند و هنوز هم که هنوز است در تمام فراز و نشیبهای زندگی، ذکر و شکر از لبانشان قطع نمیشود. مادرانی که هیچگاه هدیه روز مادر نگرفتند، اما با ارزشترین هدیهها را تقدیم خدا کردند. مادرانی که فرزندانشان را کادو پیچ شده در تابوت سه رنگ فرستادند برای معبود ولی نشکستند و قامت خم نکردند، با آن همه درد، با آن همه مشکل، با آن همه فراق.
این است ثمره فاطمی زندگی کردن. ثمره اینکه بخواهی هدیهات را از خدا بگیری. اینکه هدف از زندگی کردنت خدا باشد. مسیر حرکتت به سمت خدا باشد. اینکه ثانیههای زندگیات را با قرآن و بشارتهایش و سخنان اهل بیت(ع) بگذرانی و دنبال آباد کردن آخرت باشی. اینکه دنیا برایت بازیچه باشد. اینکه دنیا را کوچک ببینی و بیاهمیت و فقط دنبال رضایت حق باشی.
خدا قدرت میدهد به تو، خودش لحظه لحظه دستت را میگیرد و عجب زندگی خواهد شد این زندگی، حتی اگر سراسر امتحان باشد و سختی کم نمیآوری و کمر خم نمیکنی. این نوع زندگی را با زندگی خودمان مقایسه کنیم و ببینیم که چقدر عقب ماندهایم از آنچه که باید باشیم و چقدر اسیر قاعدههای دست و پاگیر خودساخته امروزی هستیم که همه رنگ و لعاب مادی دارد.
شاید بهشت هم برای این مادرها کم هدیهای باشد. پس به احترام این مادرها و به احترام زندگانی فاطمیشان قیام میکنیم.
یادداشت به قلم علی موجودی
انتهای پیام