چهلوهفتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم در حالی به پایان رسید که سیدجاسم موسوی، نماینده استان خوزستان در رشته قرائت تحقیق رتبه نخست را بهدست آورد تا نماینده کشورمان در چهل و دومین دوره مسابقات بینالمللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران(سال 1404) باشد. بهمنظور بررسی این دستاورد مهم و همچنین مباحث فنی و آییننامه مسابقات قرآن مهدی دغاغله، پیشکسوت و داور قرآن کریم و سیدجاسم موسوی در تحریریه ایکنای خوزستان حضور یافته و به سؤالات خبرنگاران ایکنا پاسخ گفتند.
دغاغله: چهلوهفتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم امسال به میزبانی تبریز برگزار شد. هر چند که دیگر دستگاهها هم مسابقات قرآن را برگزار میکنند و برخی هم مرحله بینالمللی دارند، اما مسابقات قرآن اوقاف رسمیترین مسابقات کشور است. این مسابقات از سختترین مسابقات است و هر چند که مرحله بینالمللی آن قاعدتاً باید سختتر باشد، اما به نظر من برای یک ایرانی شرکت در مرحله کشوری مسابقات سختتر از مرحله بینالمللی است، بنابراین گذشتن از این فیلتر کار سادهای نیست و خوشبختانه امسال شاهد کسب مقام اول توسط جناب سیدجاسم موسوی بودیم و این برای ما خوزستانیها افتخار دیگری هست که به تاریخ افتخارات خوزستان افزوده شد. خانمها هم موفق به کسب رتبه شدند و این نشان میدهد که افراد کار میکنند.
دغاغله: سطح تلاوت آقای موسوی از سطح مسابقات یک سر و گردن بالاتر بود. اگر بخواهیم درباره تلاوت ایشان صحبت کنیم میبینیم آقای موسوی چندین آیتم را همزمان در تلاوت خود به پیش برد. مهمترین آیتم در تلاوت قرآن که اخیراً به آن توجه شده و مقام معظم رهبری نیز به آن تأکید دارند تلاوت معنامحور است؛ یعنی قاری قرآن باید تناسبی بین مهارتها و فنون و معانی و مفاهیم در تلاوت خود رعایت کند. هر فنی را نباید برای هر آیهای به کار برد؛ یعنی ممکن است قاری در تلاوت آیات عذاب بهگونهای مانور لحنی دهند که صدای تشویق حضار بلند شود و این ممکن است برای کسی که متوجه مفاهیم میشود مشمئزکننده باشد. برخی برای آیات عذاب چنان مانورهای لحنی میدهند که مستمع را از معنا دور کرده و متوجه آهنگ آن میکنند و ناگزیر از تشویق میشوند. این مطلوب نیست. در مسابقات امسال نسبت به تلاوت معنامحور توجه ویژهای شده بود و سید از این جنبه خوب کار کرد و امتیاز خیلی خوبی را کسب کرد. البته در مسابقات قرآن تفاوت امتیازها خیلی اندک است، اما امتیاز ایشان نسبت به دیگر متسابقان بیشتر بود.
دغاغله: با توجه به کاری که در فعالیتهای قرآنی در کشور انجام میشود و شتابی که برای زیبا خواندن صورت گرفته است و همچنین وجود مسابقات و کثرت آنها باعث میشود روز به روز بر تعداد خوشخوانها افزوده شود. اصل هدف و نتیجه مسابقات، قهرمانپروری است و به آشنایی با تفسیر قرآن، آشنایی با مفاهیم قرآن و حتی پیاده شدن سلوک و رفتار قرآنی در زندگی کمتر توجه شده است. بیشتر توجه به مسائل فنی و هنری است. به همین دلیل است که در مسابقات از شرکتکننده نمیپرسند شما اهل نماز شب، تهجد و انجام واجبات هستید یا خیر؟ در داوری این موارد نمره ندارد.
شاید اگر کسی ظاهر نامناسب داشته باشد تذکری بگیرد، اما آنچه که اکنون مهم شده تحریرهای خوب با هنرنماییهای صدا و زیبا خواندن آیات قرآن است تا الله الله گفتنها بیشتر شود. این نوع تلاوتها زیاد شده و به همین دلیل رقابتها زیاد میشود و این شتاب زیاد در جاهای دیگر نیست، اگر هم باشد زیاد نیست. در کشورهای دیگر به این میزان مسابقات قرآن وجود ندارد. در کشور ما، ماهی نیست که مسابقات قرآن برگزار نشود و همین موضوع باعث میشود که تأکید بر روی زیبا خواندن و فنی خواندن بیشتر شود.
شتاب خوب است منتها تکبعدی خوب نیست. البته در این میان ابعاد دیگر هم تقویت میشود، اما کند پیش میروند. مصریها خیلی زیبا میخوانند اما آنها یک پیشینه 700 ساله دارند. در سفرنامه ابن بطوطه به این موضوع اشاره شده است. فرآیند دعوت و اعزام قاری مصری به کشورهای دیگر مربوط به اکنون نیست. در کشور ما هم در قبل از انقلاب قاری بود، اما کم. بعد از انقلاب این مسیر شتاب گرفت و میتوان بین 700 سال مسیر قرائت مصریها با 50 سال در کشورمان مقایسه نزدیکی را انجام داد. این نشان میدهد سرعت رشد خوب بوده است، اما این تکبعدی است. آرزوی ما این است تلاوت قرآن همچون مداحی و برپایی روضه امام حسین(ع) در لایههای مردمی بیاید و خودجوش شود که اگر اینگونه شود ما از مصر جلوتر میزنیم. بدون حمایت دولتی معمولاً انگیزهها کم میشود. الان اعزامها و جوایز در مسابقات است و اینها در مسابقات تأثیرگذار است، اما منهای اینها اگر حرکت بهصورت مردمی ادامه پیدا کند ماندگاری بیشتری دارد.
در مصر قرائت قرآن مردمی است و چون مردمی است، پایدار است و استوار و جاوید میماند و یکی از آرزوهای ما این است که فعالیتهای قرآنی در لایههای مردم بیاید. آرزوی دیگر همه ما این است که قاریان قرآن از لحاظ معلومات قرآنی غیر از بحث فنی خود را بالاتر ببرند. قاریان بسیاری داریم که جز اینکه خوشخوان هستند چیز دیگری از قرآن نمیدانند و لازم است که قاری قرآن آنچه را میخواند بفهمد و طبق فهمش هندسه الحان را بچیند. این میتواند به ماندگاری بیشتر آن تلاوت منجر شود. ماندگاری مصطفی اسماعیل، عبدالباسط و دیگران فقط به دلیل اجرای فنی نیست، بلکه اینها درست میخوانند یعنی الحان را در جای خود اجرا میکنند. قاریان قرآن ما مسائل تفسیری را بیاموزند و این نیازمند است که قاریان ما بیشتر با زبان قرآن آشنا شوند.
دغاغله: من نظر آقای موسوی بلده را درباره تلاوت سیدجاسم در اختتامیه پرسیدم و ایشان گفت: اول شدن سیدجاسم موسوی در مسابقات نشاندهنده عقلی است که هیئتداوران داشتند. آنها به آن کمال رسیدهاند که تحتتأثیر جوسازیهای بعضی از قاریان قرار نگیرند.
هیئت داوران در مسابقات امسال همگی پیشکسوت بودند و هر کدام در رشته خودشان صاحبنظر و سرآمد بودند. من میگویم اگر آنها جوان امروزی بودند نتیجه قطعاً تغییر میکرد. درست است که جوانگرایی خوب است، اما جوانها الان بیشتر به همین کارهای فنی منهای توجه به معنا و اصیل خواندن توجه میکنند. برخی از رتبهبندی تعجب میکنند و میگویند چرا فلانی دوم شد با اینکه خیلی مانور لحنی داشت. نمیدانند که مانورها سر جای خودشان نبود. آییننامه، قاری را به سمت اصیل خواندن سوق میدهد. فکر میکنم منظور آقای قرهشیخلو این است که تلاوتها به آییننامه نزدیک بود. بخش لحن فقط 5 نمره برای این دارد که آهنگ مرتبط با مفهوم باشد.
دغاغله: این موضوع به طبیعت زمان و تغییر ذائقهها برمیگردد. این موضوع در مورد پوشش، نوع موسیقی، دکوراسیون و خوراک هم صدق میکند. امام علی(ع) فرمودند: «لا تقسروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندانتان را به انجام آداب خودتان واندارید، زیرا آنان برای زمانی، غیر از زمان شما آفریده شدهاند.» آیا میشود جلوی این را گرفت؟ خیر. فقط افراد متولی فرهنگی میتوانند این جریان را کنترل کنند که این ذائقهها لجامگسیخته نشوند. بعضی وقتها کنترل این موارد از دست میرود چون سرعت زندگی زیاد شده است و کمبود وقت وجود دارد. شما ببینید قبلاً قاری در مسابقات قرآن، 14 دقیقه تلاوت میکرد، بعد شد 10 دقیقه و الان به 4، 5 دقیقه رسیده است. بعضی از این تغییرات طبیعی است، اما باید با کنترل همراه باشد.
دغاغله: کاندیدای اول شدن در مسابقات کشوری و قاریانی که در سطح اول شدن باشند در استان خوزستان تعدادشان کم نیست. برای شما یک مثال میزنم و یکی از انتقادات جدی که نسبت به آییننامه رشته تواشیح و همخوانی دارم را مطرح میکنم. همه دنیا میدانند که تواشیح خوزستان سرآمد است، اما چه اتفاقی افتاد که گروههای خوزستان امسال اول نشدند در صورتی که ما همیشه اول بودیم؟ اشکال در داوری است؟ خیر. مشکل در آییننامه است. آییننامه تواشیح بر این اساس تنظیم شده که نیازهای اعزام مبلغ را تأمین کند؛ چون گروهی که میخواهند به خارج بفرستند، لازم است همه چیز بلد باشد؛ یعنی بر مجموعهای از مداحی، همخوانی و تواشیح و زبان مسلط باشد تا در اولویت اعزام قرار گیرد. مثلاً گروهی که زبان ترکی بلد است به ترکیه و گروهی که زبان عربی میداند به کشورهای عربی اعزام میکنند. اینها شرایط مسابقات نیست اینها شرایط اعزام باید باشد. اینکه معیارهای اعزام را بیاورند وسط آییننامه تواشیح بگذارند صد در صد اشتباه است. هر گروهی که میخواهد در مسابقات شرکت کند 50 درصد امتیازش متعلق به تواشیح و 50 درصد آن مربوط به همخوانی است؛ در صورتی که همخوانی و تواشیح دو رشته جداگانه هستند. سال 71 در اولین سال برگزاری این مسابقات اینها دو رشته مجزا بودند و آن زمان درست برگزار شد. سال 73 تازه صحبت بود که همخوانی به مسابقات اضافه شود. ما در آن سال اول شدیم و البته همخوانی نخواندیم.
عیب کار این است که اگر بهترین گروه تواشیح و بهترین گروه همخوانی بیایند و بخوانند هیچکدام اول نمیشوند، چون گروه از تواشیح امتیاز 90 میگیرد و از رشته همخوانی امتیاز 30 میگیرد که با هم جمع میشود و تقسیم بر دو، امتیاز 60 را بهدست میآورد که باعث میشود رتبه هفتم، هشتم را کسب کنند؛ چون گروه، تواشیح را خوب خوانده؛ اما همخوانی را نتوانسته خوب اجرا کند. گروه اول گروهی است که نه در تواشیح اول است و نه در همخوانی. این عیب مسابقات امسال است و چیزی که باعث شد گروههای خوزستان که در تواشیح قوی هستند رتبه نیاورند به دلیل این است که همخوانی را نتوانستند خوب اجرا کنند. اگر این دو رشته را از هم جدا حساب کنیم الان گروه نورالزهرا اول است.
من قبلاً هم اصطلاح تجوید پایتخت را به کار بردم که باعث اعتراضات بسیاری شد. شما ببینید وقتی قاریان مصری را کنار هم میگذاریم تجویدشان متفاوت است. تجوید باید بازتر دیده شود که اگر بسته باشد و فقط یک مدل تجوید را قبول داشتیم، تنها کسانی که دورهدیده تجوید یک منطقه خاصی باشند میتوانند رتبه بیاورند. در تمام سالهایی که نمایندگان خوزستان رتبه نیاوردند از تجوید ضربه خوردند نه از وقف و ابتدا و صوت و لحن.
جلسهای بعد از مسابقات با حضور عباس سلیمی، رئیس هیئت داوران و همه اعضای هیئت داوران برگزار شد که من همه این صحبتها را در آنجا مطرح کردم و ایشان قول دادند که این موضوع را پیگیری کنند. به نظر من با توجه به تأمین شرایط اعزام مبلغ باید برای این موضوع 10 درصد امتیاز را در نظر بگیرند، 50 درصد، ظلم در حق گروههاست. در جلسه بازنگری آییننامه احتمال دارد که موضوع جداسازی این دو رشته مطرح شود.
از خبرگزاری ایکنا به جهت برگزاری این نشست قدردانی میکنم. همچنین از آقای دغاغله، استاد و پدر معنوی خودم تشکر میکنم. افتخار داشتم که از سنین کودکی با ایشان آشنا شدم و تا امروز که توانستم درسهایی که در طول این سالیان به من آموختند خوب پس بدهم. این رتبه را به همه جامعه قرآنی استان خوزستان و همه هماستانیهای خوبم تقدیم میکنم.
مسابقات امسال، از نظر فنی در سطح بالایی قرار داشت. بعضی از رتبهداران مسابقات بینالمللی مالزی و عراق در این رقابت حضور داشتند. در مسابقات متوجه شدم که همه قاریان کارهای لحنی در تلاوت خود انجام میدهند، اما این کار تأثیری در امتیاز قرائت نداشت؛ یعنی نمره تجوید و وقف و ابتدا خیلی تعیینکننده بود.
استاد اشاره کردند که قاریان باید براساس معنا تلاوت میکردند. در تلاوت مرحله مقدماتی یک مقدار از کارهای لحنی که مدنظرم بود، کم کردم. قرعه مقدماتی که تلاوت کردم، قرعه سختی بود ولی نتیجه آن را گرفتم و تقریباً با اختلاف نزدیک سه امتیاز به مرحله فینال رفتم. تصمیم گرفتم همین شیوه را ادامه دهم. در مرحله فینال، سه قرعه به قاریان دادند؛ قرعه دوم را انتخاب کردم که تلاوت سادهتری انجام دهم و بیشتر روی معنامحوری لحنی و تجوید و وقف و ابتدا تمرکز کنم. در کنار این، دعای خیر پدر و مادرم، استادانم دست به دست هم داد تا الحمدلله این رتبه کسب شد.
تمرین بنده روزانه بود. کسب آمادگی برای مسابقات برای بنده یک پروژه شش، هفت ساله بود. تقریباً از سال 96 شروع شد که در ارومیه، چهارم شدم. در طول سالهای بعد، معمولاً اتفاقی میافتاد که باعث میشد آمادگی لازم را برای تلاوت نداشته باشم ولی الحمدلله امسال شرایط خوب بود که منتج به کسب رتبه شد. تمرینها و حضور در جلسات بهصورت مستمر ادامه دارد و در کنار آن با کمک از استادان پیشکسوت انشاءالله بتوانم بار دیگر افتخاری برای استان کسب کنم.
استاد دغاغله، استاد اول و آخر من هستند. هیچ وقت محبت ایشان را فراموش نمیکنم. بنده هنوز نوار کاستهایی که در دهه 70 برای من پُر میکردند، دارم. آن زمان، تازه بحث مقامات مورد توجه قرار گرفته بود. ایشان برای این کار وقت میگذاشتند. آن زمان نوار کاست، کمیاب بود. خودشان خریداری میکردند، تلاوتها را ضبط میکردند و برای من میفرستادند. آن سالها من در شادگان بودم. به من میگفتند اینها را گوش بکن و تقلید کن تا مقامها را یاد بگیری. تقریباً ماهی یک بار به منزلشان میرفتم و در آنجا هم وقت میگذاشتند و زحمت میکشیدند اشکالات من را برطرف میکردند. در جلسات هفتگی ایشان در مسجد نور هم شرکت میکردم. این جلسات بعد به مسجد قبا منتقل شد. سعی میکردم هر هفته در جلسات ایشان حضور پیدا کنم. واقعاً تأثیر ایشان در زندگی حرفهای تلاوت من، بیبدیل است.
همینطور جا دارد از استاد شاهمیوه تشکر کنم. ایشان در یک مقطعی از زمان که راه تلاوت را گم کرده بودم به من کمک کردند. یادم میآید ادارهکل تبلیغات اسلامی استان، جلسهای را با حضور ایشان ترتیب داد. در آن جلسه ایشان مرا راهنمایی کردند و گفتند من تشخیص میدهم که شما از تلاوتهای استاد شبیب تقلید کنید و لازم نیست به سراغ تلاوتهایی بروید که با مساحت صوتی شما هماهنگ نیست. اول برایم سؤال پیش آمد که ایشان چرا استاد شبیب را پیشنهاد کردند؟ من دوست دارم شحات یا مصطفی اسماعیل بخوانم. ولی توصیه ایشان را پیگیری کردم و نتیجه آن را در سال 96 در مسابقات ارومیه گرفتم.
استاد دیگری که در چینش لحنی بنده در مسابقات فینال امسال خیلی تأثیرگذار بودند، استاد سعید رحمانی هستند. تقریبا پنج، شش سال است که با ایشان در ارتباط هستم. ایشان اول مرا به سبک صیاد سوق دادند که سرعت تلاوت من درست شود و بعد تلفیقی از کامل یوسف و محمود علی البنا شود. نتیجه زحمات این پنج، شش ساله، آن تلاوت شش دقیقهای مقدماتی بود.
همین جا باید تشکر ویژهای از پدرم کنم. ایشان حق بزرگی به گردن من دارند. روزی که قرار بود تلاوت مقدماتی را انجام بدهم، بعد از نماز ظهر پیامی از پدرم دریافت کردم. پدرم در پیامشان نوشته بودند: «سلام، امسال خدا شما را نماینده جمهوری اسلامی ایران در رشته قرائت قرآن کریم انتخاب کرده است و انشاءالله با روحیه بسیار قوی قرائت را انجام میدهید.» با پیام پدرم گریهام گرفت. میدانم پدرم دلیلی برای این حرف داشتند، اما چیزی نپرسیدم فقط از ایشان تشکر کردم و گفتم با روحیه قوی میخوانم. از وقتی شش ساله بودم، پدرم محفل و جلسهای نبود که مرا نبرد. کارهای خود را معطل میکرد تا همراه من باشد و تا الان نیز پشتیبان من است. همه ما مدیون پدر و مادر خود هستیم. در این شکی نیست. مادرها معمولاً در پشت صحنه حضور دارند. دستشان را میبوسم و همیشه مدیون آنها هستم.
این کار خیلی زحمت میخواهد و با یک سال و دو سال به دست نمیآید. هم تجربه مهم است و از سویی، ذوق قاری نیز در آن دخیل است. خیلی از جوانهای ما امروز به سمت تلاوتهای امروزی سوق پیدا کردهاند که پر از کارهای لحنی و تحریرهای آنچنانی است. دلیل آن را نمیدانم. در بحث ذوق، خب همه ما تقلیدکننده از قاریان مصری هستیم. اینکه کدام قاری را بهعنوان الگو قرار دهید در ارائه یک تلاوت اصیل مؤثر است.
صحبت من این بود که مجموع مراحل تلاوت یک قاری در مسابقات به نحوی برنامهریزی شود که به 40 دقیقه برسد. مثلاً اگر یک قاری در یک مرحله تلاوت خوبی ارائه نداد، بتواند در نوبت بعدی جبران کند. چند سال قبل، روال به این ترتیب بود که یک تلاوت 5 دقیقهای و در نوبت بعد تلاوت 20 دقیقهای داشتید. البته بعد این مدت زمان به 15 دقیقه کاهش یافت. این شیوه برای قاری بهتر است، چون میتواند مهارت خود را در 15 دقیقه بعدی به داور نشان بدهد. قاری فرصت دارد صدای خود را گرم کند و بعد به هنرنماییهای لحنی و کارهای دیگر بپردازد.
اینکه زبان ما عربی است، در نزدیک شدن به معنای آیات کمک زیادی میکند، گرچه در برخی موارد حتماً نیاز است که به ترجمه و تفسیر مراجعه کنیم تا معنای یک کلمه را بفهمیم، اما برخورداری از زبان عربی این کمک را میکند که حداقل معنای تحتالفظی 70 درصد کلمات قرآن را متوجه بشویم. این خیلی در ارتباط خوب با آیه و انتقال حس به شنونده خیلی مؤثر است. اگر وقت بگذاریم تفسیر آیات را بخوانیم و مفهوم کلمات را جستجو کنیم، نور علی نور میشود. با توجه به اینکه معلم قرآن هستم، این توفیق را دارم که معانی آیات را مطالعه میکنم که بتوانم پاسخگوی دانشآموزان باشم. یک نکته این است که خواندن تفسیر هیچ امتیازی در آییننامه مسابقات ندارد، از اینرو ما باید بیشتر وقت خود را به تمرین اختصاص دهیم.
در پایان لازم است از همسرم تشکر کنم. من همیشه در سفر هستم. گاهی پیش میآید که 10 روز در خانه نیستم. در این شرایط که دائماً در سفر هستم رسیدگی و تربیت بچهها را همسرم برعهده دارند؛ همیشه پشتیبان من هستند و از این لحاظ دغدغه فکری ندارم. از ایشان واقعاً تشکر میکنم و به خاطر این پشتیبانیهاست که من میتوانم به کارهای قرآنی بپردازم و در محافل و جلسات قرآنی شرکت کنم.
گفتوگو از سیما حسینی و کامله بوعذار
انتهای پیام