کد خبر: 4301516
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۶

اسوه‌ای حسنه برای همه‌ دوران‌های تاریخ

پیامبر اسلام(ص) الگو و اسوه‌ای حسنه برای همه‌ دوران‌های تاریخ است که همواره باید در همه ابعاد زندگی از ایشان تبعیت کرد؛ این الگو در قلّه‌ قرار گرفته و همه ما باید به سمت آن قلّه پیش برویم.

اسوه حسنهقرآن کریم تصریح می‌فرماید که پیغمبر(ص) برای شما اسوه‌ است و باید به او تأسی کنید: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَه حَسَنَه لِمَنْ کانَ يَرْجُوا اللّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللّهَ كَثِیراً» (احزاب، ۲۱) یکی از برکات وجود انبیا ‌علیهم السلام به‌ویژه آنها که افزون ‌بر مقام نبوت و رسالت، مقام امامت داشتند، این است که مردم به گفتار و رفتار آنان تأسی می‌کنند. معنای امام همین است؛ او قدم پیش می‌گذارد و معتقدان به امامتِ او، از همه گفتارها و رفتار‌هایش الگو می‌گیرند.

«اُسوه» از واژگان قرآنی، به معنای الگو، پیروى و اقتدا آمده است. پیامبران الهی و اهل بیت علیهم‌السلام، الگوهاى شایسته‌ای هستند که خداوند برای هدایت انسانها معرفی کرده است.

واژه اسوه در قرآن‌کریم سه بار آمده است: یک بار در آیه ۲۱ سوره احزاب در مورد پیامبر اسلام(ص) و دو بار درباره حضرت ابراهیم (ع) و همراهان‌ او در آیات ۴ و ۶ سوره ممتحنه: «قَد کانَت لَکم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ فى اِبراهیمَ والَّذینَ مَعَهُ» و «لَقَد کانَ لَکم فیهِم اُسوَةٌ حَسَنَةٌ».

برخى واژه‌هاى متقارب و مرتبط با اسوه در قرآن کریم عبارت است از: «اقتدا»، «امام»، «شهید»، «مثل». واژه «اقتدا» که از امر به آن در آیه ۹۰ سوره انعام، امر به تأسى فهمیده مى‌شود، به مفهوم اسوه نزدیک است. در این آیه خداوند پس از نام بردن از چند پیامبر و برشمارى صفات و ویژگی‌هاى آنان، به رسول گرامى خویش مى‌فرماید: به هدایت آنان اقتدا کن.

برادران اهل سنت کتاب‌های زیادی درباره سنن النبی نگاشته‌اند که جزء معروف‌ترین کتاب‌های حدیثی آنان به شمار می‌رود. در میان شیعیان نیز چندین کتاب در این زمینه نوشته شده است که به معرفی برخی از آنها می‌پردازیم:

«کُحْلُ الْبَصَر فی سیرَة سَید الْبَشَر» کتابی به زبان عربی در شرح حال و زندگانی پیامبر اسلام(ص)، نوشته شیخ عباس قمی (متوفای ۱۳۵۹ق) است. او این کتاب را در سال ۱۳۲۹ قمری تألیف کرده و در پنج باب به‌طور مختصر، مطالبی را درباره زندگانی رسول اکرم(ص) بیان کرده است. ترجمه‌های متعددی از کحل البصر منتشر شده است؛ از جمله: توتیای نظر، ترجمه محمد شریف‌رازی، اخلاق و کردار محمد(ص)، ترجمه حیدرعلی قلمداران، سیمای پرفروغ محمد(ص)، ترجمه محمدی اشتهاردی، توتیای دیدگان، زندگانی خاتم پیامبران، ترجمه هوشنگ اجاقی، سیره و صفات پیامبر اعظم(ص)، لطیف مطوّف راشدی، بر پیامبر چه گذشت؟ ترجمه جواد قیومی‌ اصفهانی.

«سُنَنُ النّبی»، کتابی دیگر درباره آداب و سنّت پیامبر(ص) نوشته سید محمدحسین طباطبایی است. اصل کتاب به زبان عربی و دارای ۲۱ باب و 411 حدیث و ملحقات آن در 23 باب و 507 حدیث و به طور کلی شامل ۹۱۸ حدیث در موضوع آداب و سنن و رفتار پیامبر اکرم(ص) که به زبان‌های فارسی، انگلیسی و اردو ترجمه شده است.

مؤلف از ذکر وقایعِ جزئی پرهیز و تنها به کلیات و اخلاق آن حضرت اکتفا کرده است.

ترجمه‌های فارسی متعددی از این کتاب توسط افرادی مانند محمدهادی فقهی، حسین قهستانی، حسین استادولی و عباس عزیزی منتشر شده است. این کتاب در سال ۱۳۷۶شمسی، توسط ولی الحسن رضوی به زبان اردو ترجمه و چاپ شد. ترجمه‌ انگلیسی این کتاب نیز با ترجمه طاهر رضا جعفر در دسترس است.

«سنن النبي صلی‌الله‌علیه‌و‌آله» مجموعه‌ای است از احادیث نبوی که از منابع حدیثی شیعی که توسط آستان قدس رضوی و تحت اشراف کاظم مدیرشانه‌چى (۱۳۰۴-۱۳۸۱ش)، در ده جلد جمع‌آوری شده است.

کتاب دیگر «هم‌نام گل‌های بهاری» از حجت‌الاسلام حسین سیدی است. این کتاب که با نثری روان و قابل فهم و کاربردی به خصوصیات اخلاقی پیامبر(ص) و توصیه‌های آن حضرت در زمینه‌های مختلف پرداخته است، با استفاده از منابع معتبر شیعی و اهل سنت گردآوری شده است. موضوعات متنوع این کتاب علاقه‌مندان به پیامبر را با ویژگی‌های این انسان کامل آشنا می‌کنند.

«هم‌نام گل‌های بهاری» جلد اول از مجموعه چهارده جلدی «سیره کاربردی چهارده معصوم(ع)» است که برنده جایزه کتاب سال حوزه شده است.

در این مجموعه سعی شده است مسائل مختلف زندگی از دیدگاه پیامبر اسلام(ص) بیان شود و هدف این مجموعه پاسخ به این سوال است که در روزگار امروز و برای انسان قرن بیست و یکم اهل بیت(ع) چگونه می‌توانند الگو باشند و گرهی از زندگی مردم باز کنند. این سیره کاربردی که بیش از صد موضوع مثل محیط زیست و حقوق مخالفان را شامل می‌شود، برای جوانان و نوجوانان نوشته شده است.

در پایان این مقال برای استفاده معنوی از سیره نبوی به برخی خصوصیات رفتاری پیامبر اکرم (ص) اشاره می‌شود:

هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه می‌رفت.

هر که را می‌دید مبادرت به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.

وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید.

با مردم چنان معاشرت می‌کرد که هر کس گمان می‌کرد عزیزترین نزد آن حضرت است.

هرگز به روی مردم چشم نمی‌دوخت و خیره نگاه نمی‌کرد. چون اشاره می‌کرد با دست اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو.

سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود.

هرگاه با کسی هم صحبت می‌شد، به سخنان او خوب گوش فرا می‌داد.

چون با کسی سخن می‌گفت کاملا برمی گشت و رو به او می‌نشست.

در مجلسی نمی‌نشست و برنمی‌خاست مگر با یاد خدا.

در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد و در صدر مجلس‌ نمی‌نشست و از آن نهی می‌کرد. اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.

هرگز سخن کسی را قطع نمی‌کرد، مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید.

در سر سفره از جلوی خود غذا تناول می‌فرمود. بر سر غذا از همه زودتر حاضر می‌شد و از همه دیرتر دست می‌کشید.

تا گرسنه نمی‌شد غذا میل نمی‌کرد و قبل از سیر شدن منصرف می‌شد.

با فقرا زیاد نشست و برخاست می‌کرد و با آنان هم غذا می‌شد و دعوت بندگان و غلامان آنان را می‌پذیرفت.

بیش از همه صله رحم به جا می‌آورد. به خویشاوندان خود احسان می‌کرد؛ بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد.

هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد. هرگز مذمت مردم را نمی‌کرد و بسیار مدح آنان نمی‌گفت.

اوقات داخل منزل را به سه بخش تقسیم می‌کرد؛ بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده و بخشی برای خودش بود و وقت خودش را نیز با مردم قسمت می‌کرد.

از بیماران عیادت می‌کرد اگرچه در دور افتاده ترین نقطه مدینه بودند.

سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره جویای حال آنان می‌شد و اصحاب را به بهترین نام‌هایشان صدا می‌زد.

با اصحاب در کارها بسیار مشورت می‌کرد و بر آن تاکید می‌فرمود.

در جمع یارانش دایره وار می‌نشست و اگر غریبه‌ای بر آنان وارد می‌شد، نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است.

هرگاه چیزی به فقیر می‌بخشید به دست خودش می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد.

اگر در حال نماز کسی پیش او می‌آمد یا کودکی گریه می‌کرد نمازش را کوتاه می‌کرد.

عزیزترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می‌رسید.

احدی از محضر او ناامید نبود و می‌فرمود برسانید به من حاجت کسی را که نمی‌تواند حاجتش را به من برساند.

اكثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی‌شد.

مزاح می‌کرد اما به بهانه مزاح و خنداندن حرف لغو و باطل نمی‌زد.

هیچ خصلتی نزد آن حضرت منفورتر از دروغگویی نبود.

هرگز درهم و دیناری نزد خود پس انداز نکرد. در خوراک و پوشاک چیزی زیادتر از خدمتکارانش نداشت. روی زمین می‌خوابید.

کفش و لباس را خودش وصله می‌کرد. اکثر جامه‌های آن حضرت سفید بود.

همیشه خوشبو و یا وضو بود و هنگام وضو گرفتن مسواک می‌زد.

در زمان جنگ و هنگام بروز مشکلات، اهل مشارکت با مردم و مقاومت بود و دیگران را به آن توصیه می‌کرد.

هرگز خلق‌‌‌ و خوی مردمی و محبت و رفق به مردم و سعی در استقرار عدالت در میان مردم را فراموش نکرد؛ مانند خود مردم و در متن مردم زندگی کرد؛ با آن‌‌‌ها نشست و برخاست کرد؛ با غلامان و طبقات پایین جامعه، دوستی و رفاقت کرد؛ با آن‌‌‌ها غذا می‌‌‌خورد؛ با آن‌‌‌ها می‌‌‌نشست و با آن‌‌‌ها محبت و مدارا می‌‌‌کرد.

پیامبر اسلام(ص) الگویی برای همه‌ دوران‌های تاریخ است و همواره باید از ایشان تبعیت کنیم. این تبعیت، در همه ابعاد زندگی است. آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلکه در رفتار، در هیأت زندگی خود، در چگونگی معاشرت با مردم و با خانواده، در برخورد با دوستان، در معامله‌ با دشمنان و بیگانگان، در رفتار با ضعفا و اقویا، در همه چیز اسوه و الگو هستند.

این الگو در قلّه‌ای قرار گرفته و همه ما باید به سمت آن قلّه پیش برویم و بر ماست که خود را در تمامی عمر به زینت اخلاق نبوی آراسته کنیم. امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند: «انی لاکره للرجل ان یموت و قد بقیت خلة من خلال رسول الله (صلی الله علیه و آله)  لم یات بها». من دوست ندارم که انسانی بمیرد در حالی که صفتی از صفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) باقی مانده باشد که آن را انجام نداده است. (مکارم اخلاق ،ص ۴۱ ، بحارالانوار، ج 76، ص 67، روایت 2)

حجت‌الاسلام امرالله شجاعی‌راد، پژوهشگر و استاد حوزه

انتهای پیام
captcha