به گزارش ایکنا از خوزستان، محمدرضا سنگری، محقق و مؤلف عاشورایی، شامگاه جمعه، 30 آبانماه در چهارهمین سوگواره شعر و پژوهش فاطمی که در حسینیه مؤسسه فرهنگی علامه مخبر دزفول برگزار شد، بر شناخت ابعاد مختلف زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) و تماشای افقهای تازه براساس خطبهها و دعاهای برجای مانده از ایشان تأکید کرد که در ادامه متن این سخنان از نظر میگذرد:
گاهی در مجموعه سرودههای فاطمی، خودِ حضرت زهرا(س) غایب هستند؛ فرهنگ فاطمی باید در میان سرودهها و آثار ما جایگاه خود را بیابد. بهطور نمونه، مجموعه 27 بیتی از حضرت زهرا(س) داریم که میتواند الگویی برای شعر گفتن باشد. حضرت زهرا(س) در سرودههای خود گاهی وزن را عوض میکنند و در شعر ایشان، دو گونه وزن را در همسایگی هم میبینیم؛ بهطور نمونه حضرت زهرا(س) چنین لالایی میخوانند: «یابن رسول الله، یابن کثیر الجاه، فرد بلا أشباه؛ أعاذه الهي، من أمم الدواهي» کاملاً وزن را تغییر میدهند و یک فضا و مفهوم جدید را به ما انتقال میدهند. این خصوصیت را در شعر هیچ شاعری ندیدهام.
حضرت زهرا(س) وقتی این غزلسوگ را بر مزار پیامبر(ص) میخوانند، این تغییر مخاطب در شعر ایشان، قابل توجه است. ایشان میفرماید: «قُل للمغيّب تحتَ أَطباقِ الثّرى/ ان كنتَ تسمعُ صَرخَتي وَنِدائِيا/ صبّت عَليّ مَصائبٌ لو أنّها/ صُبّت عَلى الأيّام صِرنَ لياليا/ قَد كنتُ ذاتَ حِمى بظلِّ محمّدٍ/ لا أَخشَ مِن ضيمٍ وكان جماليا» به کسی که زیر لایههای این خاک پنهان شده بگویید، اگر صدای مرا میشنوی، میخواهم درد خود را بگویم: بر من داغها و دردهایی نشسته است که اگر بر سپیدهدمان فرود میآمد، شب میشد.
یکی از شگفتیهای زیست حضرت زهرا(س) پس از پیامبر اکرم(ص)، جغرافیایی است که ایشان برای طرح حقایق انتخاب کردند. بزرگترین جهاد حضرت ایشان، جهاد تبیین بود. به این دقت کنیم که حضرت چه مکانهایی را برای تبیین انتخاب کردند؟ خود این قابل درنگ و تأمل است. اول مزار شهدا را انتخاب کردند. به بقیع آمدند و کنار مزار شهدای جنگ اُحد، بدر و غزوه احزاب نشستند.
جای دیگری که حضرت فاطمه(س) در آن تبیین کردند، مزار حضرت حمزه بود. فاصله خانه حضرت تا مزار حمزه(ع)، 12 کیلومتر بود. ایشان گاهی سه روز در هفته سر مزار میرفتند و آنجا از حضرت علی(ع) میگفتند و میفرمودند: «أنیستم یوم غدیر خُم» (آیا غدیر را یادتان رفت؟) محمود بن لبید، گزارشهایی از سخنان حضرت زهرا(س) در این زمینه دارد.
مزار حمزه(ع) یادآور شجاعتهای امیرالمؤمنین(ع) و دفاع ایشان از پیغمبر(ص) است. حضرت زهرا(س) در حضور فرزندانش این نقطه را برای سخن گفتن و روشنگری انتخاب میکردند. یا به نقطهای که بعدها بیتالاحزان نام گرفت، میرفتند. برخی فکر میکنند بیتالاحزان، خانهای است که حضرت به آنجا میرفتند، در حالیکه این نقطه، نزدیک چهارراهی بود که مسافران شام و مصر و یمن یا کسانی که از مدینه خارج میشدند، از این نقطه عبور میکردند و ناگزیر به حضرت زهرا(س) میرسیدند.
حضرت فاطمه(س) شب را هم در خانه گریه میکردند و میخواستند درد خانهنشین شدن حضرت علی(ع) و عدالت زیر پا گذاشته را فریاد بزنند و برای این مسئله خود را فدا کردند. هیچکس به اندازه حضرت زهرا(س) زخم ندیده است. سخنان حضرت علی(ع) در لحظات دفن حضرت زهرا(س) خیلی شگفتآور است. در آنجا وقتی امام علی(ع)، حضرت زهرا(س) را دفن میکنند، با پیامبر(ص) سخن میگویند و میفرمایند: «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضافُرِ اءُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِها» یعنی دخترت تو را خبر خواهد کرد که امت چه ستمها بر او روا داشتهاند.
جایی در بدن حضرت نبوده که زخم نباشد. زمانی که حضرت علی(ع) را به زور برای بیعت بردند، حضرت زهرا(س) تلاش کردند، مانع رفتن همسرشان بشوند که دستور داده شد، حضرت زهرا(س) را بزنند. از همه طرف ایشان را میزدند. بازوی حضرت زهرا(س) وضع شکستهای داشت. شگفتا با تمام این زخمها حضرت فاطمه(س) کارهای خود را انجام میدادند.
اولین کسانی که بعد از شهادت حضرت زهرا(س) به سراغ ایشان آمدند دختران و زنان یهودی و مسیحی بودند که به دست ایشان مسلمان شده بودند. در زمان حیات پیغمبر(ص) این زنان به خدمت پیامبر(ص) رسیدند و از ایشان خواستند تا اجازه بدهند حضرت زهرا(س) به مراسم عروسی آنها بیاید. پیغمبر(ص) فرمود از همسرش علی(ع) اجازه بگیرید و حضرت زهرا(س) در عروسی آنها حضور یافتند. همین زنان بعد از شهادت حضرت زهرا(س) به خانه ایشان آمدند. در فدک 400 کارگر کار میکردند که دستمزد خود را از حضرت فاطمه(س) میگرفتند. حضرت کارآفرینی میکردند.
میخواهم از شاعران تقاضا کنم به این ابعاد دقت کنند. ما شعرهایی شنیدهایم که به ابعاد مغفول و ناشناخته زندگی حضرت فاطمه(ص) توجه دارند، اما میخواهم سؤال کنم ما کدام فاطمه را باید معرفی کنیم؟ مردترین مرد زمان ما که حضرت صاحبالزمان(عج) است میفرمایند: «اسوه من فاطمه(س) است.» ما وجه اسوهای حضرت فاطمه(س) را گم کردهایم و از آن سخن نمیگوییم.
ما داریم لحظه به لحظه به ظهور نزدیک میشویم و کسی که ظهور را مدیریت میکند میگوید من براساس قانون فاطمه(س)، آخرالزمان را مدیریت خواهم کرد. امام حسن عسکری(ع) هم فرمودند: «نحن حجج الله على خلقه و فاطمة حجة الله علينا» همه به ما پناه میبرند، اما پناه ما فاطمه(س) است.
ما در سرودههای خود از کدام فاطمه(س) میخواهیم سخن بگوییم؟ نگفتهها و نهفتههای زندگی حضرت زهرا(س) کجاست؟ در بررسیهای خود به 18 وجه از حضرت فاطمه(س) رسیدم؛ یک وجه، فاطمه مردمی است؛ فاطمهای که با مردم ارتباط دارد و مردمدار است. ابعاد مردمداری حضرت فاطمه(س) گم است و ما کمتر در این باره سخن گفتهایم. حضرت زهرا(س)، گره زندگی مردم را باز میکردند، خانه ایشان همیشه پر از جمعیت بود؛ از جمله بانوانی که سؤالات خود را از ایشان میپرسیدند. دعواهای خانوادگی همیشه در خانه حضرت زهرا(س) حل و فصل میشد. چرا به این ابعاد حضرت کمتر توجه کردهایم؟
وجه دیگر، وجه نویسندگی حضرت زهرا(س) است. ایشان یک نویسنده بزرگ هستند. بارها اشاره کردهام ایشان در خانهشان اتاقی دارند که در آن احادیث پیغمبر(ص) را جمع آوری کردهاند. این قدر از درِ سوخته حرف نزنید، آنچه جگر حضرت زهرا(س) را سوزاند این بود که این اتاق را به آتش کشیدند. همسر پیغمبر(ص) میگوید 500 روایت از این اتاق بیرون آوردند و دیدم که جلوی چشم فاطمه(س) آنها را آتش زدند.
حضرت زهرا(س)، مصحف خود را در 95 روز نوشتند؛ با آن شرایط سختی که در روزهای پایانی عمر خود داشتند. ما این بُعد را معرفی نکردهایم. دوستان شاعر کتاب «نهجالحیات» را ببینید. این کتاب مجموعه سخنان حضرت زهرا(س) است که آقای محمد دشتی آن را ترجمه کرده است.
ما به یک منظومه فاطمی نیاز داریم؛ منظومه میتواند براساس خطبه فدکیه باشد. خطبهها و سخنان حضرت زهرا(س) را مورد توجه قرار دهید.
یک وجه دیگر، فاطمه کارآفرین است. ایشان یک کارآفرین بزرگ بودند که در خانه آموزش بافندگی میدادند. لباسی که امام حسین(ع) در روز عاشورا پوشیدند، بافته دست حضرت فاطمه(س) بود. حضرت فاطمه(س) در جنگ خندق، کار درمانی انجام میدادند. در جنگ اُحد، از چشمه مرداس آب میآوردند، زخمها را شستوشو میدادند و با پارچههایی که میسوزاندند، زخمها را میبستند. به خانمها آموزش میدادند چگونه شکستهها را ببندند.
حضرت، آموزش شعر و سخنوری میدادند. خانمهایی مثل سوده که شاعر بود و در عصر امام علی(ع) سخنوری میکرد، از تربیتشدگان مکتب حضرت فاطمه(س) بود. خانه حضرت زهرا(س) مانند دانشگاه بود.
فاطمه پزشک، فاطمه مادر، فاطمه همسر، فاطمه روشنگر، فاطمه نیایشگر را باید بشناسیم. شاید از شنیدن این حرف تعجب کنید، هیچکس به اندازه حضرت فاطمه(س) دعا ندارد. معروفترین کتاب دعایی که میشناسیم، صحیفه سجادیه است که 54 دعا دارد، حضرت زهرا(س) 66 دعا دارند. این دعاها کلاس درس است.
حضرت سجاد(س) نقل میکنند که پدرم در آخرین دیدار وقتی میخواهند به میدان بروند مرا را در آغوش گرفتند و فرمودند میخواهم بهترین دعا را به تو یاد بدهم. این دعای مادرم فاطمه(س) است: «بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا» توصیه میکنم این دعا را حفظ کنید.
ما حضرت زهرا(س) نیایشگر را باید بشناسیم. ما حضرت زهرا(س) مدافع حرم و حریم را باید بشناسیم. ما باید این ابعاد را بیشتر بکاویم.
خطبه فدکیه، والاترین و دقیقترین خطبهای است که مناسک و عبادات را برای ما تفسیر کرده است. ما فاطمه مفسر را توضیح ندادهایم. از همه مهمتر فاطمه زندگی، فاطمه(س) چه طور زندگی کردند؟ روزشان را چه طور میگذراندند؟ امیدوارم فرصتی فراهم بشود تا من درباره این مسئله سخن بگویم. زندگی ایشان در پنج شبکه زیستی؛ «ارتباط با خود»، «ارتباط با خانواده و جامعه»، «ارتباط با هستی و آفرینش»، «ارتباط با خدا» و «ارتباط با تاریخ» قابل بررسی است. این قلمروها و ساحتهای حضرت زهرا(س) است که باید آنها را کاوید.
خطبههای حضرت زهرا(س) میتواند الهامبخش شاعران باشد. این افقها فرصت تماشای تازه به شما میدهد. فاطمه سوره قدر است و سوره قدر یعنی ناشناختگی.
انتهای پیام