بازخوانی یک حماسه/ روزی که اندیمشک خون گریست
کد خبر: 3859583
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸
به‌ مناسبت هفته مقاومت اندیمشک؛

بازخوانی یک حماسه/ روزی که اندیمشک خون گریست

گروه اجتماعی ــ امیر سرتیپ دوم خلبان چیت‌فروش با بیان اینکه بمباران اندیمشک طولانی‌ترین بمباران جنگ است، گفت: این حرف کاملاً کارشناسی و فنی است. اصولاً بمباران‌ها در یک یا دو دقیقه یا حداکثر سه دقیقه، آن هم نهایتاً با شش یا هشت فروند انجام می‌شوند، اما در این بمباران بیش از ۵۰ فروند هواپیما در یک ساعت آمدند و بمباران پیوسته و مداوم کردند.

بازخوانی یک حماسه/ روزی که اندیمشک خون گریست

چهارم آذر سال 65 در سال‌های پایانی جنگ تحمیلی روزی است که اندیمشک که در آن زمان محل ورود و آماده‌سازی رزمندگان از سراسر کشور بود، مورد هجوم گسترده هواپیماهای دنیا قرار گرفت. روزی که بعدها گفتند طولانی‌ترین بمباران بعد از جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد. اکنون در هفته مقاومت اندیمشک قرار داریم و به همین منظور گفت‌وگویی با فرمانده گردان پایگاه چهارم شکاری دزفول داشتیم که در ادامه می‌خوانیم:

امیر سرتیپ دوم خلبان غلام‌‎حسین چیت‌فروش، فرمانده گردان پایگاه چهارم شکاری دزفول در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا خوزستان، درباره چهارم آذر در تاریخ دفاع مقدس گفت: روزها، اتفاقات و عملیات‌های مختلف دفاع مقدس را از زوایای مختلف می‌توان نگاه کرد. جنگ نفت‌کش‌ها، تانک‌ها، سکوهای البکر و الامیه، جزایر خارک، بمباران شهرها، موشک باران‌ها و ... هرکدام یک برگ و یک فصل است.

یکی از اتفاقات مهم و تاریخی دوران دفاع مقدس که کمتر به آن پرداخته شده، موضوع چهارم آذر سال 65 است. در این روز، اراده جهانی شرق و غرب بر این قرار گرفته بود که تمام صنعت و تکنولوژی و تجهیزات هوایی خود را به میدان نبرد آورد که حاصل آن پیوند نامقدس شرق و غرب، بمباران چند نقطه در اطراف دزفول و اندیمشک بود.

راه‌آهن اندیمشک در آن زمان مرکزیت داشت و به همین دلیل یکی از اهداف مهم و بزرگ دشمن این بود که می‌خواست این شاهرگ حیاتی ورود به خوزستان را قطع کند. در این روز، ایستگاه راه‌آهن و خانه‌های کارکنان راه آهن، مورد هدف وحشیانه و ناجوانمردانه دشمن قرار گرفت. یکی دیگر از اهداف دشمن نیروهای رزمنده‌ای بودند که از سراسر کشور در قالب لشکرهای مختلف در اینجا مستقر شده و آموزش می‌دیدند.

یکی دیگر از نقاط مهم که خود آنجا حضور داشتم و زیر آن بمباران‌ها بودم، پایگاه چهارم شکاری دزفول بود. آنجا هم بیش از 60 نفر شهید دادیم. خیلی از خانه‌ها، مناطق مختلف، ادارات، ستاد پدافند و جاهای مختلف در زیر بمباران گسترده قرار گرفت. در آن روز لشکر عاشورا کنار رودخانه در آمادگی به سر می‌برد. 6 نقطه در این منطقه بمباران گسترده انجام شد.

ویژگی بمباران 4 آذر این است که طولانی‌ترین بمباران جنگ است. این حرف، کاملاً کارشناسی و فنی و نظامی هوایی است. اصولاً بمباران‌ها در یک دقیقه‌اند، دو دقیقه، یا حداکثر سه دقیقه، آن هم با دو فروند هواپیما، سه فروند، نهایتاً شش یا هشت فروند انجام می‌شوند اما در این بمباران بیش از 50 فروند هواپیما آمدند. 50 فروند باید طی چند ماه، در چندین عملیات به کار برده شود. چکیده چندین ماه عملیات و پرواز در یک ساعت آمدند و بمباران پیوسته و مداوم کردند. به نوبت می‌آمدند و تمام نقاط، پشت سر هم و همزمان بمباران شد.

با وجود این بمباران گسترده و وسیع، استقامت مردم پس از بمباران، آماده‌سازی، آمادگی برای پذیرایی دوباره از رزمندگان، آماده کردن راه‌آهن، رادارها، پدافند و ضدهوایی‌ها به یاد ماندنی است. پس از بمباران چهارم آذر، غرب و شرق و ارتش عراق فکر می‌کردند، همه چیز را حداقل شش ماه از کار انداخته‌اند، اما دیدند در حداقل زمان، هم پشتیبانی  و هم روحیه و مقاومت مردم، همه با هم ارتش و سپاه همه تجهیزات را آماده کرده‌اند.

کمتر به قصه 4 آذر سال 65 پرداخته شده است؛ کشورهای غربی با صنعت و تکنولوژی جنایاتی بر سر مردم آوردند که فراموش نمی‎کنیم. ما نمی‌گوییم با دنیا رابطه نداشته باشیم، آنها را می‌بخشیم اما فراموش نمی‌کنیم. جوان‌ها باید بدانند این امنیت به سادگی حاصل نشده است. باید بدانند این انقلاب چه روزهای سختی را پشت سر گذاشته است. از آن پیرزنی که سواد خواندن و نوشتن نداشت، تا مردان و زنان دیگر همه دفاع کردند، مقاومت و صبر کردند، پشتیبان رزمندگان بودند.

شهدای چهارم آذر، از تمام کشور بود، چون اندیمشک مرکز بود و از شهرها و استان‌های مختلف به آنجا آمده بودند و بعدها پیکرهایشان به شهرها منتقل شد. خیلی‌ها در حال پیاده شدن، یا سوار شدن یا در حالیکه در منطقه مستقر بودند، مورد بمباران قرار گرفتند. در آن روز، تمام روزنامه‌های جهان به عنوان یک عملیات پیروزمندانه از چهارم آذر یاد کردند ولی در نهایت دیدیم چه شکستی در تاریخ خوردند و راه این مکتب پیروز میدان بوده است.

در آن زمان فرمانده گردان در پایگاه چهارم شکاری دزفول بودم، کارکنان زیادی داشتم، یادم است که یکی از آنها تمام زندگی و زن و بچه دو ساله‌اش را در این بمباران از دست داد. یا رزمنده‌ای که روی موتور شهید شد. آن صحنه‌ها و آن روزها فراموش نشدنی است. صحنه‌های دلخراشی از آن روزها در ذهن من مانده است. اما در پایان آن روز بلافاصله مردم آمدند و از نو ساختند. بلند شدیم ببینیم چه کسی شهید شده است، کجا افتاده است و چه کسی زنده است.

آن روز یک گروه آتش‌نشانی از تبریز آمده بودند که همه شهید شدند. این صحنه‌ها به یاد ما مانده و در دل‌های ما است. دعا می‌کنیم جوانان ما اهل مطالعه تاریخ باشند.

انتهای پیام
captcha