12 گفتار در باب کرونا، شبهات وارده به دین و شفادهندگی حرم‌ها
کد خبر: 3893326
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۳

12 گفتار در باب کرونا، شبهات وارده به دین و شفادهندگی حرم‌ها

به اعتقاد برخی صاحب نظران، روزهای شیوع کرونا و انتشار برخی شبهات در باب رویارویی علم و دین، فرصت خوبی برای مرور اعتقادات دینی است. متن زیر 12 گفتار از محمد دولتی، استاد دانشگاه علوم حدیث شهر ری در در باب کرونا و شبهات وارده به دین و شفادهندگی حرم‌ها است.

12 گفتار در باب کرونا، شبهات وارده به دین و شفادهندگی حرم‌ها

به گزارش ایکنا از خوزستان، به گفته برخی صاحب نظران روزهای شیوع کرونا و انتشار برخی شبهات در باب رویارویی علم و دین فرصت خوبی برای مرور اعتقادات دینی و تحکیم آنها است.

عده‌ای در فضای ایجاد فاصله گذاری اجتماعی در اماکن عمومی و از جمله در حرم‌های مطهر و مساجد، زمینه را برای هجمه به دین مناسب دیدند. این شبهات در ظاهر تهدید اما برای دینداران فرصتی برای استوارتر شدن بر مبانی دینی است که با عقلانیت آن را برگزیده‌اند.

یکی از شبهاتی که بسیاری از ما در شبکه‌های اجتماعی دیدیم و خواندیم این بود: «اگر زنده ماندیم یادت باشد دین در برابر علم زانو زد، یادت باشد خانه خدا را هم بستند، نمازشان را تعطیل کردند و دیگر ضریحشان شفا نمی داد و خود بیماری بود. یادت باشد خودشان هم خرافاتشان را باور نداشتند و پنهان شده بودند. یادت باشد اماکن مقدسشان را هم با الکل تمیز می‌کردند و یادت باشد دین با علم در تضاد است.»

متن زیر 12 گفتار از محمد دولتی، استاد دانشگاه علوم حدیث شهر ری در گفت‌وگو با ایکنا از خوزستان در ارتباط با این شبهه است. وی در آغاز سخنان خود اظهار کرد: در ایامی که بر ما می‌گذرد و در وضعیت کرونا زندگی می‌کنیم، سوالی به شکل شبهه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. در این سوال عنوان کردند که «اگر زنده ماندیم یادت باشد دین در برابر علم زانو زد، یادت باشد خانه خدا را هم بستند، نمازشان را تعطیل کردند و دیگر ضریحشان شفا نمی‌داد و خود بیماری بود. یادت باشد خودشان هم خرافاتشان را باور نداشتند و پنهان شده بودند. یادت باشد اماکن مقدسشان را هم با الکل تمیز می‌کردند و یادت باشد دین با علم در تضاد است.»

گفتار اول

اولین نکته‌ای که لازم است در اینجا به آن توجه کنیم این است که وقتی مردم گرفتار می‌شوند، به مشکل برمی خورند، مضطرب و آشفته حال می‌شوند، اخلاق خوبی نیست که انسان جملاتی را بین مردم پخش کند که آرامش و همدلی مردم را بهم می‌زند. مگر این اولین ویروس است که در این کره زمین آمده؟ مگر اولین بار است که مردم گرفتار شدند؟ مگر وضعیتی که امروز مردم به آن دچار شده اند فقط در این دوره است؟ مگر قرار نیست انسان در این موقعیت به مردم امید و آرامش دهد. اجازه بدهیم مردم از آنچه دارند در جهت آرامش خود استفاده کنند.

اگر من عقیده‌ای دارم، الان وقت آن نیست که بگویم چه فرصت مناسبی است برای اینکه عقیده خود را ابراز کنم یا از عقیده‌ای که به هر علت با آن درگیر بودم انتقام گیری کنم. اگر ما واقعا می خواهیم بحث علمی دنبال کنیم و دغدغه معرفتی داریم که نسبت دین و علم چگونه است، این بحثی است که دانشمندان خیلی مشغول آن هستند و طرح سخنان نسبتا گزنده به آنهایی که متدین هستند در این شرایط نه این مساله ای را حل می‌کند، نه به مردم آرامش می‌دهد.
البته در این شرایط در فضای رسانه از این سخنان ممکن است زیاد باشد و ممکن است توصیه‌های بی‌اساس و غلط در فضای رسانه تکثیر شود، حتی ممکن است از سوی کسانی که متدین هستند مطالبی را شنیده باشید. اما باید توجه داشت که راه حل این مساله تکفیر، آتش افروزی و ایجاد فضای تضاد و اصطکاک نیست.

اگر به این مساله توجه کنیم و پس از این درباره این مسائل به گفت وگو بنشینیم بهتر است. چون لحن این پیام لحن گزنده‌ای است و کسانی که آن را می‌خوانند آزار می‌دهد و به این جهت سوالاتی پرسیده و درخواست جواب کرده بودند.

گفتار دوم

نکته دومی که در پاسخ به این شبهه که باید به آن توجه کنیم این است که صرف نظر از دین و مسائل اجتماعی، یک سوال واقعی را دنبال کنیم و ببینیم پاسخ آن چیست؟ مگر در فضای پزشکی، علمی(به معنای تجربی آن) آیا فضا کاملا صاف و یکپارچه است؟ آیا هیچ اختلافی وجود ندارد؟ آیا این اختلافات فقط مربوط به حوزه دین است؟ آیا در فضای علمی و حتی پزشکی اختلافی وجود ندارد؟ آیا ندیدید که پزشکان تشخیص‌های متفاوتی از یک بیماری داشته باشند؟ ما نباید از این موضوع سوءاستفاده کنیم و شروع به آتش افروزی میان پزشکان کنیم.

آیا بعضی از اقسام داروهایی که در بازار وجود دارد، به اقرار خود کسانی که داروسازی خوانده و متخصص هستند، تقلبی نیستند؟ آیا ما داروهای مضر در بازار نداریم که برند هستند و تبلیغ می شوند، مثل داروهای بدنسازی؟ اگر عده ای آمدند در فضای علمی و پزشکی شیطنت کردند آیا باید علم را دفع و دانشمندان پزشکی را متهم کنیم؟

اساسا باید به این مطلب توجه کنیم هر جا یک امر بشری وجود داشته باشد، سه اتفاق به صورت طبیعی می افتد، اول اینکه علمی که بشر طراحی می‌کند مبنای آن نظر و تئوری است. چون علم بشری چنین ماهیتی دارد، قابل ارتقاء است، یعنی نظرات پیشین ممکن است با تحلیل با تجربه رد شود و پویایی علم مرهون این است که کسانی که در این فضا مطالعه می کنند، دگم عمل نمی کنند و نکته سوم در چنین فضایی باید انتظار داشته باشید اختلاف علی الدوام بین دانشمندان علوم بشری باشد. این اختلاف فقط مربوط به دانشمندان علوم تجربی نیست. حتی در علوم دینی نیز فقها این را می گویند. ممکن است فقها نظرات مخالف داشته باشند. 

ماهیت علم بشر این است. این با آنچه نزد خدای متعال است فرق دارد. در آنچه به رسولان وحی شده اختلافی نیست. ولی اگر ما بخواهیم عهده دار تبیین و تحلیل باشیم قطعا به این مساله مبتلا خواهیم بود. اگر علوم بشری تئوری دارد، قابل ارتقاء است، و اختلاف در آن وجود دارد، اینکه لازم نیست دشمنی به دنبالش باشد.

گفتار سوم
نکته سوم در پاسخ به شبهه مورد نظر این است که رفتار دانشمندانی که اهل مطالعه و پژوهش هستند با رفتار افرادی که حاشیه نشین هستند و می خواهند با نگاه به آنها گاهی ابراز علم بکنند فرق می کند. فرض کنید پزشکی نکاتی درباره کرونا بیان کرده است. معمولا لحن آنها است که آنچه ما یافتیم فعلا این است. کم پیش می آید که در این حوزه، پزشکی بگوید آنچه به آن رسیدم حق است و بقیه باطل. جالب است عده ای از افراد که از این دانش بی بهره هستند، کافی است میل آنها به سمتی برود، آن وقت ببینید چه طور عمل می کنند. همین افراد سخن پزشک را می گیرند و با لحن ستیزه جویانه بیان می‌کنند، انگار آنها دانشمندان روی زمین هستند.
ما پزشکانی داریم که در دین خود بسیار مقید هستند. مگر هر کس پزشک است، بی دین است؟ مگر هر کس دانشی از دانش های بشری و تجربی را فرا گرفت و در آن متخصص شد، دین را کنار گذاشت؟ بنابراین به جای فضای جنجال باید به منابع مراجعه کرد.

گفتار چهارم

برخی گمان می کنند به تدریج که علم پیشرفت می کند جا برای خدا، جا دین، جا برای دینداری کردن، جا برای اهل بیت(ع) تنگ تر و تنگ تر می شود. گمان می کنند که اگر داروی جدیدی کشف شد این به منزله این است که نذر و توسل و دعا و به درگاه خدا پناه بردن به تدریج رقیق و رقیق تر می شود.

نکته چهارم که بسیار مهم است این است که برخی گمان می کنند به تدریج که علم پیشرفت می کند جا برای خدا، جا دین، جا برای دینداری کردن، جا برای اهل بیت(ع) تنگ تر و تنگ تر می شود. گمان می کنند که اگر داروی جدیدی کشف شد این به منزله این است که نذر و توسل و دعا و به درگاه خدا پناه بردن به تدریج رقیق و رقیق تر می شود. ببینید علم و دین در یک جاده کنار هم ننشسته اند که برای عبور به هم فشار بیاورند. علم و دین دو سطح و دولایه هستند، هیچ مزاحمتی برای هم ندارند. مثل رزق و روزی. کسی که آیات قرآن را تلاوت کرده باشد می داند خدای متعال فرموده «لا نسئلک رزقا نحن نرزقک»، روزی شما را ما می دهیم. و فرمود: «لاتقتلوا اولادکم خشیة املاق». از ترس فقر فرزندان خود را نکشید، کسی که به آنها و شما روزی می‌دهد ما هستیم. اما آیا نتیجه این حرف این است که صبح تا شب منتظر باشیم خدا روزی ما را بدهد؟ همه این را می دانند که ما حرکت می‌کنیم اما به خدا توکل می‌کنیم.

مثال دیگر آن اجل است که مقدر است و لحظه ای پس و پیش نمی شود. آیا اینکه اجل مقدر است باعث می شود ما برای حفظ سلامتی خود هیچ اقدامی نکنیم؟ آیا خود را از آنچه هلاکت بدنبال دارد حفظ نمی کنیم؟ آیا اگر خود را حفظ کردیم مانع اجل می‌شود؟ آیا اگر علم چنان پیشرفت کرد و به همه حقایق دست پیدا کرد، دیگر خدا را در گوشه رینگ قرار داده و گفته است تو دیگر نمی‌توانی اجل را محقق کنی؟ اصلا اینها در تعارض نیستند. با هم هستند. ما قرار است در چارچوب اسبابی که خدا در زمین قرارداده است پیش برویم. هر کس هر مقدار تلاش می کند و صادقانه عمل می کند و اهل خدمت است، بهره می برد. این نظام عالم است. قرار نیست برای مثال اگر شرکتی که مدیران آن خیلی متدین نبودند، محصولاتشان در بازار فروش نرود و محصولات آنها که متدین هستند فروش برود. دین چنین ادعایی ندارد. زندگی در دنیا قانونی دارد که خدا آن را قرار داده و دین و اهل بیت(ع) به ما یاد داده‌اند. لذا ما روی زمین راه می رویم و زندگی می کنیم اما نگاهمان به آسمان است، دعا می کنیم، شکر به جا می آوریم، نذر می کنیم. اینها هیچ کدام با تلاش منافات ندارد. اگر خدا فرمود «لیس للانسان الا ما سعی» دعا هم یک نوع سعی است، طهارت، توسل و شفاعت و نذر هم سعی است. ما نذر را در آیات سوره انسان داریم. بنا براین دقت کنید نه دین علم ستیز است، نه علم جای دین را تنگ کرده است و تعارضی با هم ندارند.

گفتار پنجم

انسان موجودی است که همواره نیاز به پناه دارد، یعنی چیزی که در مجاورت با او احساس امنیت کند. این نیاز همه انسان‌ها است. خداوند خود را ولی به معنی سرپرست و پناه معرفی می کند: «الله ولی الذین آمنوا». لذا حضرت فرمودند: «کلمة لا اله الا الله حصنی». یعنی هر کس به خدا اعتماد کند، آن قدر باور داشته باشد که هیچ کس را مانند او نداند، به آرامش می رسد. اگر معصوم چنین فرمود توجه کنیم خدایی که پیش از به دنیا آمدن طفل، آغوش امنیت و آرامش را برای او به وجود آورده قبل از آنکه انسان به دنیا بیاید هم امنیت و آرامش را برای او قرار می‌دهد. دل باید آرام بشود. گاهی انسان با خندیدن و موسیقی و مجالس بگو بخند و شلوغ کردن آرام نمی شود، اما از آن طرف انسان احساس می‌کند با یک زندگی پاک و صداقت دل‌آرام می شود‌. ما تمام تلاش خود را برای سلامتی می کنیم اما این هیچ منافاتی با این ندارد که از خدای متعال آرامش بطلبیم و اگر از او آرامش طلبیدیم به این معنا نیست که در عرصه بیرونی به هر کار خطرناکی دست بزنیم.

گفتار ششم

در شبهه مورد نظر گفته است: «یادت باشد خانه خدا را هم بستند.» خانه خدا و حرم اهل بیت(ع) یکی از محل های عمومی است. هر محل عمومی به قاعده عقل باید یک متولی داشته باشد. متولی تصمیم می گیرد افراد با چه نظم و قراری از این محل استفاده کنند. این تصمیم لزوما معصومانه نیست، اما مسئولانه هست. ما باید به تصمیم مسئولان احترام بگذاریم و همکاری کنیم. هیچ درست نیست، انسان بخواهد به سازمانی، موسسه ای برود و بعد بخواهد حفاظ ها را از بین ببرد و بگوید این چه وضعی است. پس تولیت این مراکز یک تصمیمی گرفته است و این تصمیم ربطی به این ندارد که درجه دینداری ضعیف یا قوی شده است. موضوع بحث این است که هر فضای عمومی یک تصمیم گیر می خواهد.

نکته دوم؛ قبل از اینکه کرونا بیاید، مگر این مراکز عمومی گاهی برای برخی از امور مثل نظافت اساسی یا تعمیر بسته نمی شد؟ با چنین اتفاقی دین یک درجه پایین آمد؟ نکته سوم؛ اساسا مگر برخی از حرم‌ها در برخی از برهه‌های زمانی در وضعیت نامناسب قرار نداشتند؟ مثلا در زمان حکومت صدام این طور نبود که حرم‌ها وضعیت خوبی نداشتند و فرد نمی توانست با خیال راحت در آنجا به عبادت بپردازد؟ آیا همه چیز در آن زمان بهم خورد؟ نکته آخر؛ بستن حرم ربطی به دین ندارد. یک کار کاملا دنیایی با قواعد و ضوابط دنیایی است. برای اینکه معلوم شود این تصمیم، دینداری را تضعیف نمی کند توجه کنید آن مدت که زیارت امام حسین علیه السلام و اربعین ممنوع بود، چه شد؟ بعد از حکومت صدام، انفجاری صورت گرفت. آیا جز این است که آن تعطیلی و ممانعت هیچ اثری نگذاشت و مردم آن باور را درون خود نگه داشتند؟ این تصمیم ها مانع از شکوفایی و ظهور می شود ولی اصل دین را به چالش نمی کشد.

گفتار هفتم

در این شبهه عبارتی بود که گفته شده نماز تعطیل شد. اتفاقا در زمان غیبت همین امتحان ما است که ببینیم آیا اگر حرم ها به راه و به پا بود ما متدین و متوسل هستیم، آیا اگر کمی شرایط عوض شد ما این‌ها را رها می‌کنیم؟ برخی افراد توفیقاتی دارند در شرایط سخت کار خود را انجام می دهند اما توجه کنیم شما برای اینکه خود را یک زائر واقعی بدانید لازم نیست حتما حصاری را بشکنید. باید قبل از آن ببینم در طول روز این زیارت را انجام می‌دادم یا خیر؟ الان زیارت امام رضا(ع) را نمی توان از خانه انجام داد؟ این عبارت جای درستی را هدف گرفته است باید به خود بیایم. این امتحان زمان غیبت است یعنی من قرار است به آن خدایی که هست اما نادیدنی است، نعمت می دهد اما ناپیدا است ایمان بیاورم و بر این ایمان بمانم و با بالا و پایین شدن روزگار سست نشوم.

گفتار هشتم

سخن ما این است که اتفاقا کرونا و بسته شدن حرم ها یک مطلب مهمی ما را به ما گوشزد می کند و آن اینکه چه قدر شعائر دین مهم است. کسانی که می خواهند کار دینی و تبلیغی کنند، یا می خواهند انسان را مطالعه کنند، به سادگی می فهمند که اگر برای آن آموزه ها و مناسک، نماد و نقطه توجهی باشد، آن اعتقاد می ماند. یک مثال ساده آن نماز است.

آیا شما هم با این سؤال مواجه بودید که چرا این قدر برای این حرم ها هزینه می کنید؟ این قدر صحن ها را گسترش می می دهید؟ این هم به هر حال یک سوال است. هر چند هزینه توسعه حرم ها را مردمانی می دهند که خودشان نیازمندند. سخن ما این است که اتفاقا کرونا و بسته شدن حرم ها یک مطلب مهمی ما را به ما گوشزد می کند و آن اینکه چه قدر شعائر دین مهم است. کسانی که می خواهند کار دینی و تبلیغی کنند، یا می خواهند انسان را مطالعه کنند، به سادگی می فهمند که اگر برای آن آموزه ها و مناسک، نماد و نقطه توجهی باشد، آن اعتقاد می ماند. یک مثال ساده آن نماز است. خدا که به نماز من احتیاجی ندارد، ولی وقتی من پنج نوبت نماز می خوانم، در مدار عبودیت قرار می گیرم. یا مثلا بیت الله. خدا که خانه ای برای سکونت ندارد. اما خود خدا فرمود: «اول بیت وضع للناس.» اتفاقا خدای متعال این بیت را قرار داد و شد بیت الله تا محلی برای پذیرایی خدا از کسانی باشد که زائر هستند و می خواهند به خدا توجه کنند. اگر ما به مکه می رویم و طواف می کنیم به قاعده ای که خداوند به ما آموخته می خواهیم به او تقرب بجوییم. بالاخره روی زمین همه طرف خدا هست؛ اما مهم این است که روی زمین در همین فضای زندگی دنیایی به کانون‌هایی نیاز دارم. مثلا از نظر زمانی ماه مبارک رمضان، از نظر مکانی مشاهد مشرفه و ... همه اینها مرا متوجه خدا می کند. اتفاقا توجه جالبی بود که به واسطه بسته شدن انگار خود ما هم تعطیل شدیم. مثل اینکه این چیزها ضروری است و توجه به شعائر باعث می شود مغز بماند و اگر خاموش شود اینها افول کند. بالاخره مزاج انسانی این گونه است. اتفاقا این واقعه کمی توجه ما رابه ضرورت وجود حرم ها بیشتر کرد.

گفتار نهم

نکته دیگر در این شبهه این بود که حرم‌های خود را هم با الکل تمیز می کردند، حرم های آنها هم محل بیماری شد. گویی ما می‌گفتیم حرم ها هیچ آلودگی بر نمی دارند و حرم را نباید با یک ماده طبیعی تمیز کرد، باید ملائکه آنها را تمیز کنند! ببینید فکر نمی کنم هیچ متدینی در طول دوران چنین باوری داشته باشد. این یک امر طبیعی است، اقتضای دنیا است. توجه کنید یکی از دستورات شرع این است که مسجد را نباید نجس کنید. قرآن را نباید نجس کنید. یعنی اینها نجس شدنی هستند. یا پاک کردن مسجد و قرآنی که نجس شده است واجب است. پس یعنی نجس می شوند و می شود هم آنهاد را پاک کرد. این جزو دستورات دین است. یا این همه سال که زائران بیت الله به حج مشرف می شوند و باز می گردند ما همواره وقتی حاجیان را می بینیم آنها درگیر مشکلاتی از قبیل بیماری های تنفسی هستند. چه طور در این سال هیچ کس هیچ اعتراضی نمی کرد؟ و آن اماکن را ضد عفونی می کردند. یا مثلا چند نوبتی که به حرم ها مثل حرم حضرت سید الشهدا(ع) یا امام رضا(ع) حمله کردند در آن حالت مگر وظیفه ما این است که عقلا و شرعا از آنجا فرار کنیم؟ آیا دستور عقل و شرع نیست که جان خود را در معرض هلاکت قرار ندهیم؟ نکته مهم تر این است که اساسا چنین ادعایی در خود دین و دینداران وجود ندارد که گفته باشند هر کس خدایی تر است در امان تر است و به مواد شوینده نیاز ندارد. اتفاقا می بینید انبیاء و اولیای الهی همیشه از طرف مردم در رنج و عذاب و تبعید بودند. مگر قاعده خدا در این عالم این طور است که هر کس الهی شد در دنیا کاری می کنم که همیشه پاک باشد و از او نور ساطع شود؟ نه. ببینید در این نکته که ائمه(ع) مطهر هستند شکی نیست و در قرآن و روایات داریم. اما این ربطی به این ندارد که در زندگی دنیایی چه طور باید عمل کنیم. یعنی اهل بیت(ع) مثل احکامی که به ما تعلیم فرمودند خود از نجاسات پرهیز می کردند. خود وضو می کردند، غسل می‌کردند. این ها از قواعد دنیا است. اینجا محل امتحان است و در محل امتحان اقتضائات دنیایی وجود دارد. بنابراین هیچ مشکلی نیست حرم را با مواد طبیعی پاک کنند و یا موقعی که آلودگی بر آن عارض شد آن را با الکل تمیز کنند.

گفتار دهم

مطلب دیگر در این شبهه این بود که حرم‌ها دیگر شفا نمی دهد. عنایت کنید قبل از اینکه ویروس کرونا شیوع پیدا کند و همه با آن آشنا شوند، آیا هیچ بیماری و ویروسی در دنیا نبود؟ واقعا کسی چنین ذهنیتی داشت که مثلا حرم حضرت رضا(ع)، یا حرم های دیگر با آن انبوه زائرانی که می آیند، این همه ویروس و عوامل بیمار شدن هست چه طور آمار بیماری آنجا بالا نبود؟. با آن ازدحام و وجود آن همه عوامل بیماری قاعدتا جمعیت بیمار حرم ها باید از همه بیشتر باشد. این مسأله در جای خود باید بررسی دقیق و علمی شود. گرچه ما می گوییم حرم ها را بستند و انتظار نداریم کسی بگوید وقتی حرم می روم این ویروس از من فرار می کند. اما یک واقعیت هایی هست که در پاسخ به این شبهه نمی خواهیم به آن سو رویم؛ چراکه باید با مبانی خود مطرح شود ولی جالب است قبل از این هم در عالم ویروس بوده است ولی در این ازدحام علی الدوام شبانه روز در این همه حرم، در اربعین و ... (نگویید من چند نفر را شناختم که بیمار بودند، این که هنر نیست) نمودار تعداد بیماران و شدت بیماری نسبت به آن ازدحام باید خیلی بالا باشد. این را گوشه ذهن خود داشته باشید چون مسأله مهمی است.

مگر قبل از کرونا حرم ها همیشه علی الدوام شفا می دادند؟ مگر حرم بیمارستان است؟ مگر حتما حرم می رویم که شفا بگیریم؟ قبلا چنین بنایی نبود که حالا کرونا آن را بهم بریزد. کسانی شفا گرفته اند و سند رسمی آن وجود دارد. بحث روایی و قرآنی نمی کنم. یک بحث اجتماعی است. شفایافتگان را ببینید. این را نمی شود انکار کرد. انسان اگر مطالعه میدانی نکند و انکار کند به نظر می آید که سوگیرانه سخن می گوید.

مگر قبل از کرونا حرم ها همیشه علی الدوام شفا می دادند؟ مگر حرم بیمارستان است؟ مگر حتما حرم می رویم که شفا بگیریم؟ قبلا چنین بنایی نبود که حالا کرونا آن را بهم بریزد. کسانی شفا گرفته اند و سند رسمی آن وجود دارد. بحث روایی و قرآنی نمی کنم. یک بحث اجتماعی است. شفایافتگان را ببینید. این را نمی شود انکار کرد. انسان اگر مطالعه میدانی نکند و انکار کند به نظر می آید که سوگیرانه سخن می گوید.

مطلب آخر، خرافه دلیل می خواهد. جهل برای تشخیص خرافه کافی نیست. اگر من نمی دانم که فلان ماده غذایی، فلان گیاه، یا حتی فلان فلزی که انرژی دارد برای فلان بیماری خوب است یا نه، نمی توانم براساس جهلم بگوید این ها خرافات است. اینکه خرافه چیست، کار ما نیست، کار کسی است که علم الهی دارد. لذا پیامبر اکرم(ص) وقتی آمدند فرمودند اینها چیست که به خودتان آویزان کرده اید. مهره ها و استخوان هایی بود که به خود آویخته بودند، در پاسخ گفتند برای حفظ است. حضرت فرمودند: اینها شما را حفظ نمی کنند. اگر پیامبر فرمود: سنگ عقیق شما را حفظ می کند. نباید بگویم این خرافه است. حداقل این است که بگوییم من ناباورم اجازه دهید مطالعه کنم.

گفتار یازدهم

در اینکه گفته‌اند حرم ها شفا نمی دهد یا دیدید به داد شما نرسیدند. یک روشی عرض می‌کنم که خیلی پرکاربرد است. «فرض کنید» نسبت به شفا دهندگی ائمه(ع) یک توقفی بکنیم. یا فرض کنید نسبت به شفادهندگی تربت توقف کنیم. مگر خدا شافی نیست؟ مگر خدا مجیب نیست؟ مگر خدا قادر نیست؟ اگر کسی گفت خدا شافی نیست، چون مرا شفا نداد، یا مجیب نیست چون خواسته ام را نداد. یا خدا قادر نیست چون این همه در تاریخ با خدا دشمنی کردند و فرستادگان او را کشتند خدا «نتوانست» کاری کند، باید بگوییم ببخشید یعنی اگر خدا شافی است یعنی همین طور بدون توقف باید شفا بدهد و هر درخواستی را بدون درنگ پاسخ بدهد؟ این نشانه شافی بودن و مجیب بودن اوست؟ این نشان قدرت خداست که هر کس علیه فرستادگان خدا دشمنی کرد او را فلج کند؟

عنایت کنید ائمه(ع) اولیاء این خدا هستند، خلفای الهی در زمین است. ائمه(ع) نیامده اند دکان جداگانه ای در برابر خدا باز کنند. ما ائمه(ع) را به این ویژگی می شناسیم که آنچه می کنند به اذن خدا است و به رضایت اوست. نه اینکه مستقل عمل می کنند. این را خداوند سبب قرار داده است. لذا اگر خدا علم الهی و شفادهندگی و ... را به اهل بیت(ع) بدهد، توجه کنید اهل بیت در مقابل خدا خودشان را فقیر فقیر فقیر می دانند. تاریخ هنوز نتوانسته بنده ای ذلیل تر از رسول خدا(ص)، امیر مؤمنان(ع) و ائمه(ع) در پیشگاه خدا پیدا کند. این فرصت خوبی است که این سؤالات مطرح می شود و انسان باورهای خود را بازنگری کند و ببیند کجای اعتقاداتش عجولانه و شتابزده بوده و کجا آنها را از روزنامه گرفته و درست کرده است. لذا این که می گویند کرونا آمد و ائمه شفا ندادند. بگویید یعنی کرونا آمد خدای شافی شفا نمی دهد؟ بگویید این همه گرسنه در زمین هستند؟ یعنی خدا روزی ندارد؟
دقت کنید ما با امید به درگاه خدا و وسایطی که خدا قرار داده است می رویم. اگر کسی باورش این است که ائمه(ع) وسایط الهی هستند، می رود و اگر نداشت نمی رود اما تکفیر نمی کند. از ما دعا کردن است، اجابت از اوست.

گفتار دوازدهم

بد نیست از این فرصت استفاده کنیم اعتقادات خود را مرور کنیم. خدای متعال مسبب الاسباب است؛ یعنی نظام عالم یک قانون مندی دارد که خدا قرار داده است. اما قرار نیست خدای متعال محکوم به این قانون مندی باشد. یعنی خدای متعال این جور باشد که پس از اینکه قانون مندی را انجام داد، دیگر بگوید شرمنده م کاری از من بر نمی آید و من هیچ چیز را جابجا نمی نمی کنم. حس نمی کنید این طور از خدایی می افتد؟ خدا اگر مسبب الاسباب است الان هم مسبب الاسباب است؛ نه اینکه در مرحله اول خلقت به خیال ما مسبب الاسباب بود و پس از آن نیست. خیر. الان هم مسبب الاسباب است. خداوند در قرآن کریم این را بیان کرده است. در تاریخ عده ای جمع می شوند حضرت ابراهیم(ع) را در آتشی بیندازند که خود نمی توانستند به آن نزدیک شوند. خدای متعال به همه نشان می دهد کسی که داخل در آن آتش است نمی سوزد، نه تنها نمی سوزد؛ بلکه بر او گلستان می شود. قرآن می فرماید خداوند متعال سیئات را به حسنات تبدیل می کند. خدا محکوم اسباب و علل نیست. خدا حاکم است. ائمه(ع) هم از باب اینکه اولیاء الهی هستند این چنین هستند. ائمه(ع) فقط پاک نیستند، پاک کننده هم هستند. مهم این است که من ایمان بیاورم. آیه ای در قران می فرآید: « وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» قرآن برای مؤمنان مایه شفا و رحمت است؛ اما همین قرآنی که برای مؤمنان شفا و رحمت است برای ظالمان خسارت می شود. شما در عاشورا مطالعه کنید، پس از شهادت حضرت سید الشهدا(ع) وقتی هجوم بردند و خیمه ها را غارت کردند، هر کس استفاده کرد، صدمه دید. آن کس عمامه حضرت را غارت کرد و بر سر گذاشت، موهای سرش ریخت و دیوانه شد. آن کس که لباس حضرت را پوشید، فلج شد. این ها چیزهایی است که ما می گوییم شفا می دهد، چه طور برای اینها این اتفاق افتاد؟ قاعده این است که شفا و رحمت از آن مؤمن ست و ظالم جز خسارت نمی بیند. پس ببینید مشکل در ایمان من است. من باید ایمانم را باید درست کنم و حساب و کتابم را با خدا صاف کنم. وظیفه من رفتن پیش خدا و عرض حاجت است. او مسبب الاسباب است. اگر کسی می رود پیش خدایی که نمی تواند خلاف نظام عالم کاری کند، خود را خسته کرده است؛ اما اگر خدای خود را کسی دانست که می تواند خلاف همه قواعد به او عنایت کند، امیدوارنه به سوی او می رود و ائمه(ع) از این خدا می ترسند که فرمود: «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ» (اگر بخواهد همه ما را می برد و یک عده دیگر را می آورد). ان شاءالله خدا به همه ما رحم کند.

انتهای پیام
captcha