حجتالاسلام والمسلمین قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا از خوزستان، درباره لقب «سیدة نساءالعالمین» و جهانی بودن الگوی شخصیتی حضرت فاطمه(س) گفت: حضرت زهرا(س) القاب متعددی داشتند که برخی از این القاب ممکن است فقط به خود ایشان اختصاص داشته باشد؛ بهویژه وقتی برخی از این القاب مورد تأکید قرار میگیرد به حضرت فاطمه(س) منحصر میشود. یکی از این القاب «سیدة نساءالعالمین» یا به شکل مختصر «سیدة النساء» است.
وی گفت: حداقل سه بانو را در تاریخ داریم که به «سیدة النساء» شهرت پیدا کردهاند. یکی از آنها حضرت مریم(س)، مادر حضرت عیسی(ع) و بانوی دیگر حضرت خدیجه(س) است؛ اما بعد از آن حضرت فاطمه(س) با تعبیر «سیدة النساء» و به ویژه تعبیر «سیدة نساءالعالمین» مشهور شدند، پس وقتی این لقب به صورت مطلق و بدون ذکر نام، جایی به کار میرود منظور حضرت زهرا(س) است.
این استاد دانشگاه افزود: این مطلب را از این جهت میگویم که ممکن است کسی در منابع بررسی کند و ببیند در قرآن تعبیر «سیدة النساء» درباره حضرت مریم(س) و در روایات درباره حضرت خدیجه(س) نیز به کار رفته باشد، اما وقتی این تعبیر درباره آنها به کار میرود، حتماً نام آنها ذکر میشود، ولی وقتی این لقب بدون اسم و قید میآید، مقصود حضرت فاطمه(س) است و شخص دیگری مدنظر نیست؛ البته بیشتر در منابع شیعی اینطور است. در منابع اهل سنت هم اختصاص این لقب به حضرت فاطمه(س) آمده است، ولی طبیعی است در منابع شیعه این موضوع بیشتر مطرح شده باشد.
وی با اشاره به روایاتی که رسول خدا(ص) این لقب را به حضرت فاطمه(س) بشارت دادهاند، گفت: روایت چنین است که رسول خدا(ص) فرمودند: «اَما تَرْضینَ اَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ» آیا خشنود نیستی که سیده نساءالعالمین باشی؟. «سیده» به معنی بزرگ و سرور است و «عالمین» به معنی جهانیان است(نه دو جهان). یعنی حضرت فاطمه(س) سرور زنان جهان در همه زمانها؛ هم زنان پیش از خود و هم زنان عصر خود و هم زنان بعد از خود تا قیامت هستند.
این پژوهشگر توضیح داد: اگر قرار شد حضرت فاطمه(س) سرور زنان باشد، این بزرگی و سیادت در همه عرصههای زندگی وجود دارد؛ یعنی این بزرگی و سیادت هم در زندگی فردی و هم در عرصههای زندگی اجتماعی مثل تعامل با همسر و فرزندان، تعامل با پیروان و اطرافیان محقق است. برای مثال اگر جزئیتر نگاه کنیم در عرصه فردی حضرت فاطمه(س) در بُعد عبادت، عفت و پوشش، توجه به همنوع، همسایه و افراد نیازمند، سرور و بزرگ زنان هستند؛ یعنی میتوان این سیادت و بزرگی را در همه این عرصهها بررسی و نمونههای آن را معرفی کرد که وارد مصادیق آن نمیشویم.
خانجانی در ادامه گفت: افرادی که ذیل این سیادت قرار میگیرند، طبیعی است هرقدر به حضرت زهرا(س) نزدیکتر باشند، از این بزرگی و بزرگمنشی بهره بیشتری خواهند برد. این مسئله بسیار مهمی است و باید تابلوی مسیر حرکت همگان بهویژه بانوان باشد. بزرگواری حضرت در همه ابعاد برای مردان هم قابل تبعیت است، اما این همافق و همراه شدن با حضرت برای بانوان اهمیت زیادی دارد.
وی با بیان اینکه، همراهی جز با تبعیت و الگوپذیری و ملتزم بودن به الگوهای شخصیتی حضرت فاطمه(س) امکانپذیر نیست؛ گفت: یعنی این همراهی، با شعار دادن به دست نمیآید. طبیعتاً هرقدر تبعیت بیشتر و الگوپذیری بهتر و همرنگی بیشتر باشد، قرار داشتن در مسیر ایشان عملیتر و واقعیتر است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پاسخ به اینکه چگونه میتوان حضرت فاطمه(س) را به عنوان الگویی جهانی به بانوان جهان معرفی کرد؟ گفت: برای پاسخ به این سؤال باید دو بُعد از شخصیت حضرت زهرا(س) را مورد بررسی قرار دهیم؛ اول بُعد اخلاقی و رفتاری حضرت در عرصههای فردی و اجتماعی است. یعنی سلوک فردی حضرت در ارتباط با خدا، اجتماع و خانواده را بررسی کنیم و دوم بُعد فکری حضرت یا نشان دادن راه و ترسیم خطوط اصلی زندگی که یکی از مواردی که به خوبی میتوان این موضوع را بررسی کرد خطبه فدکیه است.
وی تصریح کرد: این نکته را باید گفت وقتی بر خطبه فدکیه تأکید میشود به معنای آن نیست که دستمان خالی است و فقط به این خطبه دسترسی داریم. اولاً حضرت فاطمه(س) به جز این خطبه، خطبههای دیگری هم دارند؛ یکی از آنها خطبهای است که در آن زنان انصار را خطاب قرار میدهند و به یادآوری امور مهم و تبیین شرایط خود، اهلبیت(ع) و امیرالمؤمنین(ع) میپردازند. از آن خطبه که بگذریم ما روایاتی از حضرت فاطمه(س) داریم که منبع باارزشی در مسیر شناخت افکار و نوع نگاه حضرت(س) است، اما خطبه فدکیه چون خطوط اصلی در آن ترسیم شده است، اهمیت بسیاری دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به ادعای مکاتب امروز در فراهمسازی مسیر سعادت برای زنان گفت: در این زمینه باید بحث را اول در مبادی و مبانی روشن کرد. اولاً باید بدانیم خلقت و موجودیت زن در جامعه چگونه است؟ زن چه نقشی باید داشته باشد؟ آیا این نقش همان چیزی است که آنها دارند و زن را به آن سوق میدهند؟ اگر بررسی کنیم متوجه میشویم بهویژه در یک قرن گذشته هر چه زمان جلوتر آمد، زن به یک سیر قهقرایی سوق داده شد؛ یعنی همان موضوعات زمان جاهلی، امروز به شکل مدرن برای زنان مورد توجه است. این کارکردها دقیقاً نقطه مقابل خلقت و فطرت زن است. باید این ادعا بررسی شود که این کارکردها مطابق موجودیت و خلقت فطری زن نیست و باطل است. ثانیاً روند کار در دهههای گذشته نشان میدهد زن به هیچ عنوان به حق خود حتی بر اساس چشماندازی که اینها قرار دادهاند، نرسیده است؛ مثلاً آیا با این تعریفی که اینها از زن دارند و با چشماندازی که برای زن تعریف کردهاند و زن را به اینجا رساندهاند، آیا ظلم به زن کمتر شده است؟ تجاوز به زن در ابعاد مختلف کمتر شده است؟ آلت دست شدن زنان کمتر شده است؟ آمارها بازگوکننده این است که وضعیت بدتر از دهههای قبل است. پس آنها حتی به هدفی که خودشان به دروغ برای زن ترسیم کردند نرسیدهاند و آمار به خوبی نشان می دهد که وضعیت زن امروز در غرب به مراتب از 10 یا 20 سال قبل و سالهای پیش از آن بدتر است البته ممکن است ادعای دروغینی وجود داشته باشد که حقوق زن با مرد مساوی شده است و مانند اینها اما واقعیت چیز دیگری است و دانشمندان غربی و محققان علوم اجتماعی نیز به این موضوع اعتراف دارند که امروزه دستاویز قرار گرفتن زن برای مطامع مردان در غرب بیشتر و سقوط مقام زن نسبت به گذشته بسیار مشهودتر است هر چند به برخی از امور مانند آزادی و تساوی حقوق آنان را سرگرم کرده باشند.
وی ادامه داد: بنابراین آنچه حقیقت دارد و بر خلقت فطری زن منطبق است، الگویی است که ما به عنوان زن مسلمان میشناسیم و بهترین نمونه آن حضرت فاطمه(س) است. حضرت فاطمه(س) در شرایط بسیار سخت روحی و جسمی در یک محافظت و حجاب و پوششی به مسجد میآیند و چنین خطبهای میخوانند که ابعاد مختلف بندگی انسان را در آن ترسیم میکنند. از حمد و سپاس خدای متعال شروع میکنند، وحدانیت خداوند، صفات خداوند، خلقت جهان، خلقت انسان، نبوت پیامبر(ص)، امامت، ادامه خط نبوت، ابعاد عبادی فردی مثل روزه و حج و فلسفه اینها را بیان میکنند. خطبهای است که در عین اینکه برای دادخواهی و تظلم است، سرشار از خطوط اصلی بندگی انسانها است. البته جهان امروز به دلیل اینکه مبنای دیگری در تعریف زن و موجودیت او دارد، ممکن است این الگو را نپذیرد و برای او معنا ندارد.
خانجانی در پایان با اشاره به الگوهای معرفی شده در جهان غرب از زن گفت: طبیعی است اگر این مبنا برای دختران و زنان حل نشده باشد، به سمت پذیرش این شعارهای دروغین که باطن آن به ضرر زن است، سوق پیدا میکنند و از روی بیاطلاعی خود را در این دامها قرار دهند.
انتهای پیام