مناجات‌ خوانی‌های سنگر به سنگر
کد خبر: 3967162
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۴
ماه رمضان در جبهه‌ها / ۴

مناجات‌ خوانی‌های سنگر به سنگر

یک رزمنده دفاع مقدس گفت: با اینکه بچه‌ها باید صبح بیدار باشند، اما طوری برنامه ریزی می‌کردند که مناجات‌های سحر را انجام دهند، مناجات‌ها، سنگر به سنگر بود. از کنار هر سنگری رد می‌شدیم در ظلمات شب صدای مناجات بچه‌ها به گوش می‌رسید.

مناجات‌ خوانی‌ها سنگر به سنگرسردار مکی   یازع، رزمنده هشت سال دفاع مقدس در گفت‌وگو با ایکنا از خوزستان در باره حال و هوای ماه مبارک رمضان در جبهه‌ها گفت: ماه مبارک رمضان در جبهه ها حال و هوای خاصی داشت. بیشتر ماه رمضان در طول هشت سال دفاع مقدس، همزمان با تابستان و گرمای هوا بود. گرما در خوزستان شدید بود. روزه داری در این درگیری‌ها به ویژه که ما در ماه رمضان، عملیات محرم را هم داشتیم، شرایط خاصی بود.


بیشتر بخوانید:

وی اظهار کرد: بچه‌ها باید روزه می‌گرفتند. خیلی‌ها می‌گفتند روزه نگیرید، به خاطر اینکه بچه‌ها جابه‌جایی داشتند، اما همه جوان بودیم و عشق و حال معنوی در وجود همه بچه‌ها بود. بیشتر رزمنده‌ها روزه می‌گرفتند. در ماه رمضان این طور برنامه ریزی می‌کردیم که بچه‌ها ده روزه‏، ده روز در خط بمانند. برخی هم بودند که یک ماه در خط می‌ماندند.

یازع ادامه داد:‌ شرایط خیلی سخت بود‎؛ گرما، پشه کوره، در اوج خمپاره و تیر و ترکش و درگیری‌ها ولی بچه ها حال و هوای خاصی داشتند. افطار و سحری می‌آوردند ولی خود بچه‌ها برای سحری چیزهایی آماده می‌کردند.

این رزمنده هشت سال دفاع مقدس گفت: بچه‌ها طوری برنامه‌ریزی می‌کردند که دعا هیچ وقت فراموش نمی‌شد، با اینکه بچه‌ها باید صبح بیدار باشند، با این حال دعا را ترک نمی‌کردند و بیشتر دعاها تا صبح طول می‌کشید. کارهای معنوی ترک نمی‌شد. برنامه‌ریزی کرده بودند که همیشه مناجاتهای سحر را انجام دهند.

یازع گفت: بچه ها در طول ماه رمضان شوخی‌های خاص خود را هم داشتند. ما خط بودیم، یکی از شوخی‌هایشان این بود که سر اینکه چه کسی می‌تواند تا افطار خودش را نگه دارد، کل کل می‌کردند، بعضی از بچه‌ها کله پاچه می خوردند و بعضی‌ها هم نمی‌خوردند.

وی افزود: بچه‌ها توان خاصی داشتند، اذیت می‌شدند، اما روزه‌داری را قطع نمی‌کردند، در شرایطی که گاهی افطار غذای سرد و سحری غذایی گرم و به عکس افطار، غذای گرم و سحری غذایی سرد می‌آمد. با وجود این بچه‌ها با تمام مشکلاتی که در خط بود و امکانات کم و ضعیف آنجا، خودشان چیزهایی برای سحر دست و پا می‌کردند و می‌خوردند.

این رزمنده با اشاره به فضای حاکم بر جبهه گفت: عشق بچه ها به این بود که در کنار هم روزه می‌گرفتند، مناجات می‌کردند پستهای شب یا بعد از ظهر و نگهبانی‌هایشان را انجام می‌دادند. در خط برق نبود. کولر یا پنکه‌ای نبود، اما بچه‌ها روزه می گرفتند و در اوج گرما خوب استقامت می‌کردند. عشق به اسلام و امام و مملکت در وجود بچه‌ها بود. به جز بچه هایی که مشکلات جسمی داشتند، همه روزه می‌گرفتند.

 وی گفت: در خط مقدم امکان برگزاری مراسم دسته جمعی نبود و به جز در سنگرهای بزرگ که گاهی نماز جماعت ۱۰ نفره داشتیم، مناجات‌ها سنگر به سنگر بود. از کنار هر سنگری رد می‌شدیم در ظلمات شب صدای مناجات بچه‌ها به گوش می‌رسید و تا صبح شنیده می‌شد. شب زنده داری‌ها زیاد بود. هرکس برای خود برنامه‌ریزی می‌کرد و سنگر به سنگر مراسم برگزار می‌شد. با این که بچه‌ها پست می‌دادند، اما کسی روزه خود را نخورد. بچه‌ها اذیت می‌شدند، اما روزه خود را ترک نمی‌کردند. حال و هوای معنوی در فضا مشهود بود، با همه این سختی‌ها، شوخی‌ها و کل‌کل‌های خود را هم داشتند.

انتهای پیام
captcha