سمیرا مهدینژاد، استاد دانشگاه و محقق علوم قرآن و اهل بیت(ع) به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) در گفتوگو با ایکنا از خوزستان گفت: از امام حسن عسکری(ع) در این عمر کوتاه که متأسفانه جهان نتوانست بهره تام و تمام از وجود ایشان ببرد، آثار و برکاتی باقی مانده که متأسفانه مورد غفلت شیعیان و دوستداران ایشان قرار گرفته است. روایات تفسیری و غیر تفسیری متنوع و مفیدی از آن حضرت باقی مانده، برای نمونه کتابی بهعنوان تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) وجود دارد که تنها کتاب کاملاً تفسیری از زبان یک امام است. باقی کتابهای تفسیری از حضرات معصومین نقل شده است که مؤلف در آنها سعی کرده روایاتی که از معصومین در باب آیه مورد نظر وجود دارد، جمعآوری کند و ذیل آن آیه قرار دهد.
وی ادامه داد: اما در این کتاب، شاهد روایات امام حسن عسکری(ع) هستیم، البته کتاب طرفداران و منتقدانی دارد. دو گروه استدلالهای خود را بیان کردهاند. در هر حال، برخوردی که با بقیه روایات تفسیری داریم میتوانیم با این کتاب نیز داشته باشیم؛ با این ترتیب که هر روایتی را از جهت صحت متنی و سندی مورد بررسی قرار دهیم.
این پژوهشگر اظهار کرد: در ادامه به روایتی مربوط به دوران امام حسن عسکری(ع) اشاره میکنم که نکات چندی در زمینه معارف اهل بیت(ع) به ما گوشزد میکند. در روایت آمده است روزی حاکم شهر از نزدیکی منزل امام حسن عسکری(ع) عبور میکرد چشمش به حضرت افتاد، از مرکبش پیاده شد و تعظیم کرد. حضرت به او فرمودند به مرکبت برگرد. حاکم به مرکبش بر میگردد و از حضرت سؤالی میپرسد. حاکم به مردی که همراهش بود اشاره کرد و گفت: من این مرد را نزدیکی یک صرافی دستگیر کردم، کیسهای همراهش بود. گمان ما این است که او به قصد دزدی به این صرافی مراجعه کرده است. رسم ما است که هر کس متهم باشد، پنجاه ضربه شلاق به او میزنیم تا مرتکب جرمهای سنگینتر نشود. وقتی خواستم اولین ضربه را به او بزنم به من گفت از خدا بترس و تقوی خدا را پیشه کن. من یکی از شیعیان علی بن ابیطالب(ع) و از شیعیان آن فردی هستم که فرزندش قیام خواهد کرد(یعنی اشاره به امام حسن عسکری(ع)).
مهدینژاد گفت: از این قسمت روایت یک نکته به نظر میرسد و آن اینکه: اعتقاد به ظهور آخرین فرستاده از اوصیا، در بین مردم امری واضح بوده است و همگان با یک اشارت متوجه میشدند. ادامه روایت چنین است: حاکم به امام گفت: من به آن مرد گفتم تو را نزد امام میبرم، اگر گفته تو را تأیید کردند، آزادت میکنم و اگر تأیید نکردند؛ یعنی تو دروغ گفته باشی، هزار ضربه شلاق به تو میزنم و دست و پایت را به دلیل این دروغ بزرگ قطع میکنم. حال بفرمایید اگر او از شیعیان علی بن ابیطالب و شما است او را آزاد کنم. حضرت فرمودند: «پناه میبرم به خدا. چه زمانی این فرد از شیعیان علی بن ابیطالب(ع) بوده است؟ به دلیل این ادعا که گمان میکند جزء شیعیان علی است، خداوند او را گرفتار دستان تو کرده است.» ما در روایت داریم که شیعیان ابتدایی حضرت علی(ع)، خود ائمه(ع) هستند. پس حضرت در این جا اشاره میکنند ادعایی که او کرده حقیقت ندارد و تاوانی دارد که آن گرفتار شدن به دست توست.
این استاد دانشگاه گفت: ادامه روایت این است: حاکم وقتی سخن امام را شنید برآشفته شد و گفت: پس این مرد را میبرم و آنچه گفتم انجام میدهم. زندانی را برد و دستور داد او را تازیانه بزنند. وقتی مرد را روی زمین خواباندند و تازیانهها را بالا بردند، اما ضربه تازیانهها به اطراف مرد فرود میآمد و به بدن او اصابت نمیکرد و در یک مرتبه تازیانه به مأموران حاکم برخورد و آنها را زخمی کرد. فریاد حاکم بلند شد و دو نفر دیگر را برای این کار اجیر کرد. برای آنها نیز چنین اتفاقی افتاد. افراد دیگری را حاضر کرد، باز این اتفاق تکرار شد و این بار تازیانهها به سر و صورت حاکم برخورد و او را زخمی کرد. مردی که دستگیر شده بود فریاد زد: از این عنایتی که به من میشود، تعجب نمیکنید؟ چرا عبرت نمیگیرید؟ مرا نزد امام برگردان و هرچه ایشان فرمان دادند، همان را اجرا کن. دوباره نزد امام بازگشتند و ماجرا را شرح دادند. حاکم به امام عرض کرد: این شخص عجیب است. از طرفی شما انکار میکنید که او شیعه شما است(و هرکس شیعه شما نباشد ناگزیر شیعه ابلیس است). حضرت فرمودند: چه دیدی؟ حاکم ماجرا را شرح کرد و گفت من چیزهایی از این مرد دیدم. او معجزاتی از خود بروز داده است که شبیه معجزات پیامبران است. حضرت فرمودند: بگو شبیه به معجزات پیامبران یا جانشینان پیامبران. در این قسمت روایت هم یک نکته نهفته است: همان دلیل که میگوییم پیغمبران نیاز دارند برای اثبات صداقت ادعای خود معجزه از خود بروز دهند، به همان دلیل جانشینان آنها نیز نیاز دارند اگر لازم باشد برای حقانیت خود معجزه از خود نشان دهند. حاکم به همان شیوه که امام فرمودند جمله خود را اصلاح کرد. حضرت در ادامه فرمودند: این شخص در این که ادعا کرد شیعه امیرالمؤمنین(ع) است دروغ گفت و اگر این دروغ را از روی عمد گفته بود عذاب دنیاییاش این بود که به آنچه وعده کرده بودی، گرفتار شود، بلکه ۳۰ سال در سیاهچال زندانی شود. یعنی حرف بزرگی به زبان آورده است و اگر عامدانه گفته باشد نتیجه آن چنین میشد و از طرفی تو هم یک دروغ گفتی و این دروغ تو عذاب دنیایی دارد: معجزه را به این شخص نسبت میدهی. معجزه مربوط به او نیست، مربوط به ما است. خداوند برای اینکه حقانیت ما را اثبات کند، چنین کرامتی را در حق این مرد که نسبت به ما محبت دارد، نشان داده است.
وی ادامه داد: اینجا نیز نکته دیگری نهفته است. ما صاحب کرامت را با کسی که به خاطر او کرامت صورت گرفته است، اشتباه میکنیم و به راه اشتباه میرویم و زمینهسازی برای مریدبازیها در اینجا اتفاق میافتد. برای نمونه بعضاً میبینیم فردی در حرم امام رضا(ع) شفا پیدا میکند، همه به جای اینکه به سمت ضریح امام بروند، به سمت آن شخص هجوم میبرند، یعنی از کسی که این کرامت از او صادر شده غفلت میکنند. روزی شخصی در خانه امیرالمؤمنین(ع) را کوبید. حضرت در آستانه در ظاهر در حالی که عصایی به دست ایشان بود. حضرت به آن شخص فرمود میدانی این عصا چیست؟ این عصای برادرم موسی است که به صورت میراث به دست ما رسیده است. آن شخص شروع به بوسیدن عصا کرد، غافل از اینکه این عصا در دست چه کسی است.
مهدینژاد افزود: زمانی که ساحران آن معجزه را از سوی حضرت موسی(ع) دیدند، همگی ایمان آوردند و به درگاه خدا سجده کرده و او را ستایش کردهاند؛ یعنی متذکر کسی شدند که این معجزات را به حضرت موسی(ع) داده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به روایت امام حسن عسکری(ع) گفت: حاکم به امام فرمود: این الفاظ برای ما تفاوت ندارد(شیعه شما و محب شما یکی هستند) و این چیزی است که ما هم بعضاً میشنویم. حضرت فرمودند: اینها با هم فرق دارند: «شِيعَتَنَا هُمُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا»: شیعیان ما کسانی هستند که پای خود را جای پای ما میگذارند؛ یعنی آنچه در حلال و حرام امر کردیم میپذیرند. همه ما در «حد اطاعت» قصهای داریم: گاهی میگوییم خدایا اگر نماز اول وقت میخواهی، اگر نماز جماعت یا روزه میخواهی، انجام میدهیم اما آنجا که میگویی این مقدار به فلان فقیر کمک کن، خدایا اجازه بده این کار را انجام ندهم آنجا که میگویی صله رحم بکنید، اجازه بده ما تصمیم بگیریم چه کنیم. همه ما معمولاً در اطاعت کردن یک حدی داریم. حضرت میفرماید: شیعه کسی است که تمام اوامر و نواهی ما را انجام میدهد.
وی در توضیح بیشتر این مطلب گفت: نباید این روایت سبب شود احساس کنیم خیلی از ائمه دور هستیم و ارزش و قیمتی نزد اهل بیت(ع) نداریم. آنها میخواستند افق اصلی را به ما نشان بدهند. درجه نهایی برای یک ورزشکار، قهرمانی در مسابقات جهانی است. قهرمانی در سطح شهر، استان و کشور ارزشمند است، اما نهایت آنجا است که فرد مدال بسیار ارزشمندی دریافت میکند. اگر چشم ما به افق باشد سعی میکنیم هر چه بیشتر خود را به آن قله نزدیک کنیم.
این محقق علوم دینی گفت: اینکه گمان کنیم همین قدر که هستیم عالی است و ما در دوره غیبت کارهای خوبی انجام میدهیم، گرچه خوب است اما نباید افق را فراموش کنیم. این کار سبب میشود حرکت ما همواره رو به صعود باشد. علی بن مهزیار وقتی به دیدار امام زمان(ع) مشرف شد، حضرت به او فرمودند: خیلی وقت است منتظر تو هستیم. عرض کرد: من در این مدت به دنبال شما میگشتم. حضرت فرمودند: نه، بلکه شما حقوق برادران دینی خود را ادا نمیکنید و به گرفتاران توجه نمیکنید. همین کارها باعث میشود از ما دور باشید.
وی تصریح کرد: ما امروز دلار میخریم و دعا میکنیم آنقدر گران شود که بتوانیم آن را به یکی دیگر از محبان امیرالمؤمنین(ع) به قیمت گزاف بفروشیم. اگر نیم نگاهی به گرفتاران نداشته باشیم و مراعات همسایگان را نکنیم(در روایات داریم به همسایه آزار نرسانید. بیشتر افراد این را میدانند از سویی فرمودند بر آزار همسایه صبوری کنید این هم از شرایط همسایهداری است)، از اوامر اهل بیت(ع) به دوریم.
وی بیان کرد: پس باید جستجو کنیم قلهها و معیارهای دقیق شیعه بودن کجاست. از خود ائمه مدد بگیریم و به آن قلهها نزدیک شویم و یکی پس از دیگری در این مسیر، مدالها را دریافت کنیم. نباید فراموش کنیم که تمسک به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان(عج) داشته باشیم. در زمان پیامبر یک فرد روستایی به خدمت ایشان آمدند و فرمودند: حبل الله کیست؟ میخواهم به او متمسک شوم. حضرت به وجود امیرالمؤمنین(ع) اشاره فرمودند. مرد روستایی حضرت را در آغوش گرفتند. وقتی دور شدند رسول خدا(ص) خندیدند و فرمودند هرکس میخواهد به یک چهره بهشتی نگاه کند، به چهره این مرد روستایی نگاه کند. یکی از صحابه مورد احترام اهل تسنن به دنبال آن روستایی دوید و به او گفت: شما اهل بهشت هستید. به من نیز عنایتی بکن. آن مرد گفت: رسول الله(ص) فرمودند به علی متمسک شوید.
وی در پایان گفت: برای آنکه به آن قلهها نزدیک شویم و با تلاش و تقوا و ورعی که به خرج میدهیم این افتخارات را کسب کنیم لازم است که به ساحت مقدس جانشین حقیقی و آخرین جانشین پیغمبر(ص)؛ حضرت صاحب الزمان(ع) متمسک بشویم تا ان شاالله به ما کمک کنند در صف شیعیان خالص و حقیقی شان قرار بگیریم.
انتهای پیام