سوم دسامبر همزمان با 12 آذر، روز جهانی معلولان است؛ روزی که قرار است به ما در درک حقوق افراد کمتوان و حمایت از آنها کمک و زمینه برخورداری آنها را از امکانات رشد و پیشرفت به سایر افراد جامعه فراهم کند.
به مناسبت این روز جهانی، به دیدار یک زوج جوان نابینا و کمبینای خوزستانی رفتیم که موفق به حفظ قرآن کریم شدهاند و در مسیر آموزش و تدریس قرآن کریم به بچههای روشندل هماستانی خود از هیچ تلاشی فروگذار نبودند. این زوج جوان که دو فرزند به نامهای رقیه و علی دارند، در آستانه روز جهانی کمتوانان، با رویی گشاده در منزل خود پذیرای خبرنگار ایکنای خوزستان شدند.
سیدهانی عباسی، روشندل حافظ کل قرآن کریم در ابتدای سخنان خود گفت: در هفته جهانی معلولان قرار داریم، امیدوارم این هفته و این فرصتها سبب توجه مسئولان به توانمندیهای نابینایان و زمینهای برای رفع موانع موجود در مسیر آنها باشد و متوجه شوند اگر فرصتی به بچههای معلول دهند، استعدادهای آنها به شکوفایی میرسد.
متولد سال ۶۴ هستم. در خانوادهای مذهبی به دنیا آمدم. برادر بزرگترم که او نیز نابیناست حافظه کل قرآن است و مشاور اصلی من در امر حفظ قرآن بود. از سال ۷۹ حفظ را شروع کردم و افتخار داشتم که در مدت چهار سال حافظه کل قرآن شوم.
علاوه بر تشویق برادر بزرگترم، آموزش و پرورش استثنایی نیز فرصت دیگری برای حفظ قرآن به من داد. در مسابقات قرآن این مدارس شرکت کردم و در رشته حفظ یک جزء قرآن کریم در مشهد مقام آوردم و بعد از آن حفظ قرآن را به شکل حرفهای شروع کردم. برگزاری چنین مسابقات و سفرهایی که از طرف آموزش و پرورش استثنایی شکل میگرفت، سبب شد استعداد بچههای معلول شکوفا شود و امثال من به این زمینهها روی بیاورند.
در مسابقات مختلفی شرکت کردم و رتبههای مختلفی در رشته حفظ قرآن کریم و همچنین ترتیل کسب کردم. در مدارس استثنایی، مروج قرآن و احکام بودم. در مسابقات، گروهی از بچهها را به من میسپردند و من آنها را تشویق میکردم که در مسابقات شرکت کنند. مدرک مربیگری حفظ قرآن را از اوقاف قم گرفتم و از سال ۸۵ شروع به تدریس حفظ قرآن کردم و در انجمن نابینایان، جامعه معلولین، مؤسسه دستان سبز که ویژه معلولان است، کتابخانه مرکزی و ... تدریس کردم.
همچنین مجوز مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت معراجالنبی را به همراه همسرم زینب خانزاده در سال ۹۳ از سازمان تبلیغات اسلامی گرفتم و فعالیت تدریس خود را به طور رسمی شروع کردم. البته پیش از آن نیز به اتفاق همسرم و دوستانم فعالیت میکردم.
وی در ادامه با اشاره به آثار انس با قرآن کریم در زندگی خود گفت: متأسفانه برخی از مردم ما مادیگرا شدهاند و برای همین شاید اگر از تأثیرات قرآن کریم بر زندگیام بگویم خیلیها باور نکنند. قرآن کریم تأثیرات بسیاری بر زندگی من گذاشته است. خانواده خوب، همسر خوب و فرزندان سالم دارم. قرآن به من کمک کرده است که با مشکلاتم بهتر کنار آمدهام. ناامید نشدم. شاید گاهی احساس بدی داشته باشم، اما وقتی به سمت قرآن بیایم میتوانم خودم را از این احساس بد خالی کنم و احساس میکنم میتوانم چیزی را که میخواهم، به دست آورم.
به آموزش قرآن بسیار علاقه دارم، به ویژه آموزش قرآن به بچههایی که مانند خودم هستند، صفای دیگری دارد، برای همین وقتی برای آموزش به بچههای معلول دعوتم میکردند با کمال میل و بدون چشمداشت میرفتم. در میان شاگردانم از حافظ یک جزء تا حافظه کل وجود دارد. استعداد بچههای کمبینا و نابینا مانند افراد عادی جامعه است. آنها هم در سطوح مختلفی از استعداد و توانایی قرار دارند. شاگردانی داشتهام که به کمک خانواده و استعداد خاص خود در مدت کوتاهی حافظه کل قرآن شدهاند.
تفاوتی که بین بچههای کمبینا و نابینا با افراد عادی وجود دارد این است که افراد عادی همه امکانات را در اختیار دارند، آنها میتوانند به قرآن نگاه کنند، ابتدا و انتهای آیات را ببینند، ولی یک نابینا در آموزش با سختی مواجه میشود، نیاز به علامتگذاری دارد، ما باید به او بگوییم اینجا آخر آیه است. این، نصف آیه است و ... . امروز هزینه تهیه قرآن به خط بریل بسیار بالاست. هدیه یک مصحف کامل با خط برجسته یک میلیون تومان و بالاتر است. برخی خانوادهها توجه چندانی به آموزش فرهنگی و فکری فرزند نابینای خود ندارند و این هزینهها را پرداخت نمیکنند.
برخی از بچههای نابینا و کمبینا در محرومیت زندگی میکنند، وقتی به آنها کمترین توجهی بکنید و وارد جامعه کنید، احساس میکنند فرد مفیدی در جامعه هستند و همین به آنها انگیزه میدهد. شاگردانی از مناطق مختلف مثل ملاشیه، کریشان، پردیس، کوی سادات، کوت عبدالله و ... داشتم که وقتی کلاسها به دلیل کرونا تعطیل شد، برخی از آنها بسیار ناراحت شدند و میگفتند ناراحتیشان برای تعطیلی کلاس حفظ نیست، بلکه ما یک دور همی را از دست دادیم. این بچهها اینقدر از خود علاقه نشان میدادند که به ما نیز انگیزه و روحیه میدادند تا حمایتهای خود را ادامه دهیم. در حال حاضر کلاسهای ما به صورت مجازی برگزار میشود. ماهانه نزدیک یک و نیم یا دو میلیون تومان برای تولید محتوای کلاسهای مجازی خود هزینه میکنیم.
خیرین گاهی فکر میکنند دستاورد کار خیر خود را باید به صورت یک مدرسه، آموزشگاه یا یک ورزشگاه ببینند تا خوشحال شوند، اما گاهی دستاورد کار خیر آنها می تواند متعلق به یک امر معنوی مثل آسانسازی مسیر حفظ قرآن برای این بچهها باشد.
در ادامه با زینب خانزاده، همسر سیدهانی عباسی همصحبت شدیم. او حافظ کمبینای قرآن کریم و دارای کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی است. خانزاده گفت: حافظ حدود ۱۲ جزء قرآن کریم به صورت ناپیوسته هستم. حفظ قرآن کریم را از ۱۰ سالگی در مسجد محله شروع کردم، اما ادامه ندادم تا اینکه در سال ۸۵ در کلاسهای آقای عباسی شرکت کردم و آنجا حفظ قرآن کریم را تا جزء ۱۰ ادامه دادم و بعد از آن جزء ۲۵ و ۲۶ قرآن کریم را نیز حفظ کردم.
در سال ۹۳ ازدواج کردیم و به پیشنهاد آقای عباسی، مؤسسه قرآن و عترت معراجالنبی را تشکیل دادیم. بنده به عنوان مدیرعامل مؤسسه، امور اداری، ارتباط با سازمان تبلیغات اسلامی و هماهنگیهای مؤسسه را برعهده داشتم. از زمانی که مجوز مؤسسه را اخذ کردیم چون مؤسسه ما خاص بود و بچههای نابینا و کمبینا آموزش را میداد تلاش کردیم دورهها برای افراد رایگان باشد و اگر میتوانیم هزینه رفت و آمد بچهها را هم تأمین میکردیم. همین که بتوانیم بچهها را از خانه به کلاس بکشانیم حال و هوای آنها عوض میشد و این بسیار خوب بود.
با شروع کرونا کلاسهای حضوری ما تعطیل شد و فعالیتها به سمت فضای مجازی سوق پیدا کرد. برای آموزش مجازی با یک گروه متخصص رسانهای قرارداد بستیم، یک وبسایت تشکیل دادیم و برای تولید محتوا برنامهریزی کردیم. محتواهای ما در زمینه تفسیر قرآن کریم، حفظ سورهها، صحیفه سجادیه، نهجالبلاغه، آموزش اصول و فروع دین، داستانهای قرآن، احادیث موضوعی و مهدویت است. محتوای خود را به صورت صوتی هم تولید میکنیم تا بچههای کمبینا و نابینا هم از آن استفاده کنند.
در مسیر ترویج قرآن، حمایتها بسیار کم است. خیرین توجه کمتری به کمکرسانی در حوزه قرآن دارند. برای ساخت مدرسه آموزشگاه و ... کمک بیشتری میشود، اما برای آموزش قرآن حمایتها محدود است، بسیاری از مؤسسات به دلیل نبودن پشتوانه مالی ناچار میشوند فعالیت خود را محدود کنند یا آن را کنار بگذارند.
انگیزه، تلاش و خلوص این زوج جوان حافظ قرآن کریم و امثال آنها از ظرفیتها و سرمایههای کمنظیر استان است. باشد که روز جهانی معلولان، کمک کند چشم خود را بر این سرمایهها باز کنیم و دستکم آنها را در ادامه مسیرشان برای دستگیری از افراد کم توان دیگر و آموزش آنها ناامید نکنیم.