کد خبر: 4025207
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۶

اشاره به وجود «بیت‌الاحزان» در کتب مورخان و سفرنامه‌های تاریخی

گفته شده بیت‌الاحزان، مکانی مشخص و انکارناپذیر بوده و تا سال 1344 قمری (قبل از تخریب توسط وهابیت)، شیعیان آنجا را زیارت می‌کردند و مورخان و سفرنامه‌نویسان طی قرون متمادی به وجود این مکان اشاره کرده‌اند.

شرحی بر گریه های حضرت فاطمه (س) در سوگ فراق پدر و مصیبت غصب خلافت (چهارشنبه 15 دی )به گزارش ایکنا از خوزستان، مقاله زیر با نام «بیت‌الاحزان: شرحی بر گریههای حضرت فاطمه(س) در سوگ پدر و مصیبت غصب خلافت» است که حجت‌الاسلام محمد فرمیهنی فراهانی، پژوهشگر و استاد تاریخ اسلام به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) در اختیار ایکنا قرار داده است:

چکیده

بیت‌الاحزان یا بیت‌الحزن یا قبه‌الحزن یا مسجد فاطمه به معنای ماتم‌سرا، نام مکانی بود که حضرت زهرا(س) در سوگ پدر و مصائب پس از رحلت وی، در آن سخت گریه و شیون می‌کرد. این گریه‌ها که برآمده از دلبستگی سخت وی به پدر بود و نیز اعتراضی مظلومانه به سیاست‌های حاکم تلقی می‌شد، با شکایت گروهی از مردم مدینه روبه‌رو و موجب شد تا او به جایی بیرون از مدینه برای گریه و عزاداری برود.

بر پایه برخی روایات، بیت‌الاحزان کنار قبرهای شهدای اُحد و بر پایه روایتی دیگر، اتاقکی در بقیع بود که امیرالمومنین(ع) برای فاطمه(س) ساخت و بعدها بیت‌الاحزان نام گرفت. بر پایه این گزارش، او همراه حسنین(ع) تا هنگام شهادت، روز تا شب به گریه و عزاداری در این مکان می‌پرداخت.

بنابر گزار‌ش‌های سفرنامه نویسان این محل، دارای گنبد و در مجاورت قبر عباس‌بن عبدالمطلب و بقعه ائمه بقیع بود که در سال 1344 قمری به دست وهابیان ویران شد. این مکان پیش از تخریب، زیارتگاه شیعیان بود.

در بسیاری از منابع تاریخی و سفرنامه‌ها از این مکان یاد شده و آن را واقعیتی انکارناپذیر دانسته‌اند. بیت‌الاحزان را یکی از مکان‌های احتمالی دفن حضرت فاطمه(س) شمرده‌اند.

 مقدمه

وقتی صفحات تاریخ را ورق می‌زنیم، می‌بینیم کم نبوده‌اند افرادی که به دلایل مختلف گریه‌های شدید و طولانی کرده‌اند. امام صادق(ع) پنج نفر از کسانی که در تاریخ بشر از همه بیشتر گریه کرده‌اند را این گونه نام می‌برند: آدم(ع) به دلیل ترک اولایی که مرتکب شد گریست. یعقوب در فراق یوسف با ساختن بیت‌الاحزان و ماندن در آنجا چنان گریست که به فرموده قرآن نابینا شد: «ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیم» یوسف نیز در غم دوری پدر می‌گریست. حضرت صدیقه کبری(س) که در اندوه از دست دادن پدر خویش گریه کردند و امام سجاد(ع) که شاهد فاجعه عظیم عاشورا بودند و در غم آن حادثه می‌گریستند.

ما در این مقاله قصد داریم به گوشه‌ای از مصائبی که حضرت زهرا(س) در فراق رسول خدا(ص) و همچنین جریان نامبارک سقیفه بنی‌ساعده و غصب خلافت با رفتن به بیت‌الاحزان و گریه‌های بسیار متحمل شدند، اشاره کنیم.

گریه‌های حضرت زهرا(س)

هنگامی که بیماری رسول خدا(ص) سنگین شد، از هوش می‌رفت؛ فاطمه(س) گفت: وای از مصیبت و اندوه پدرم. رسول خدا(ص) فرمودند: پدر تو بعد از امروز مصیبتی نخواهد داشت. زمانی که رسول خدا(ص) از دنیا رفت، فاطمه(س) گفت: وای به خاطر پدری که دعوت پروردگاری که او را خواست، اجابت کرد؛ وای به خاطر پدری که بهشت جایگاه او است! وای به خاطر پدری که جبریل را به خاطر رحلت او تسلیت می‌گوییم!

بعد از دفن نیز، فاطمه(س) گفت: ای انس! چگونه دلتان آمد که خاک بر روی رسول خدا(ص) بریزید؟ این بانوی گرامی نه تنها در ایام رحلت رسول خد(ص)، بلکه تا آخرین روزهای عمر خود عزادار پدر بود و شب و روز در ماتم او اشک می‌ریخت و ابراز اندوه می‌کرد. فضه خادمه در این مورد می‌گوید: حضرت صدیقه طاهره(س) روز هشتم رحلت رسول خد(ص) در جمع زنان بنی هاشم، بر سر قبر آن حضرت با آن حالت اندوهناک در خطابی به پدر فریاد برآورد:

«پدر جان! با رفتن تو، دنیا روشنی‌های خویش را از ما برگرفت و نعمت و خوشی‎اش را از ما دریغ کرد. جهان، به حسن و جمال تو، روشن و درخشان بود (ولی اکنون با رفتن تو) روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشکش حکایت از شبهای بس تاریک دارد ... و حزن و اندوه، همواره، ملازم ماست... سپس آن بانو فریادی زد و ناله‌ای کرد که نزدیک بود روح از بدنش مفارقت کند. (علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 43، ص 174 تا 180).

تأثیر داغ جانسوز رحلت رسول خدا(ص) در حدی بود که آن حضرت، پس از مرگ پدرش پیوسته سرش بسته شده (مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ)، بیمار تن، شکسته قامت، گریان چشم و سوخته‌دل بود. به گونه‌ای که ساعت به ساعت بیهوش می‌‌شد و به دو فرزندش، حضرت حسنین(ع) می‌فرمود: آن پدری که شما را گرامی می‌داشت و مرتب شما را در آغوش می‌گرفت کجا است؟ کجا است آن جدتان که مهربان‌تر از همه بر شما بود، همان کسی که نمی‌گذاشت روی زمین راه بروید، افسوس که هرگز نخواهم دید جد شما درِ خانه مرا باز کند و شما را به‌دوش خود بگیرد، در صورتی که دائما این کار را انجام می‌داد. (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 362؛ علامه محمدباقر مجلسی، ج 43، ص 182).

در این گزارش تعبیر(مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ) به کار رفته است. «عصابه» به دو معنی است: یکی به معنای جماعتی از مردم و دوم آن چیزی که با آن سر را می‌بندند. مانند پارچه یا دستمال و در این جا به معنای بستن سر با پارچه یا دستمال است.  این پوشاندن سر، چیزی از غیر از پوشاندن عادی و حجاب مرسوم بوده که بر همه زنان واجب است. زیرا این خصوصیت، برای بعد از رحلت رسول خدا(ص) آمده است و اگر قبل از رحلت نیز حضرت فاطمه(س) این گونه بود، ذکر آن در روایت معنی نداشت. در میان زنان عرب در آن زمان رسم این بود که در مصیبت از دست دادن عزیزش پارچه سیاه به نشانه عزا برسر می‌کردند و حضرت فاطمه(س) نیز بعد از وفات پدر گرامیشان پیوسته این پارچه سیاه را بر سر داشتند. چنانکه هنگامی که عمر با یارانش به در خانه امیرمومنان(ع) آمد تا در صورت ادامه امتناع امیرالمؤمنین از بیعت با خلیفه اول، حضرت را به زور به مسجد ببرد، حضرت فاطمه (س) پشت در نشسته بود و عصابه بر سر بسته بود و بدن شریفش در عزای رسول الله(ص) بیمار و نحیف شده بود و عزادار پدر گرامی خویش بودند و به عمر فرمودند: ما را با تو چکار، چرا نمی‌گذاری به عزاداری خویش مشغول باشیم؟ (کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس، ج 2، ص 864؛ علامه محمدباقر مجلسی، ج 43، ص 197 تا 200).

این بانوی گرامی در این مقدار کم باقی مانده از عمر شریفشان چنان در عزا و رثای پدر گرامیشان گریه کردند که جز پنج بکا عالم قرار گرفتند و مردم مدینه از شدت و صدای گریه ایشان به ستوه آمده و از حضرت خواستند که به گریه‌ها پایان دهد، ولی ایشان از مدینه خارج می‌شدند و هر دوشنبه و پنجشنبه به مقابر شهدای احد رفته و در آنجا به گریه و عزاداری خود می‌پرداختند و سپس به خانه بر می‌گشتند(شیخ کلینی، الکافی، ج 4، ص 561) و جبرئیل برای عرض تسلیت جهت عزای رسول خدا(ص) به خدمت ایشان می‌رسیدند. (همان، ج 1، ص 458).

به طور کلی می‌توان دلیل گریه‌های حضرت زهرا (س) را که در کلام خود آن بانوی بزرگوار نیز مشهود است، دو چیز دانست: از دست دادن پدر و ماجرای غصب خلافت.

محمود بن لبید می‌گوید: پس از ارتحال پیامبر خدا(ص) روش حضرت زهرا(س) چنین بود که کنار قبور شهیدان و قبر حمزه می‌آمد و آنجا می‌‌گریست. در یکی از روزها من نیز کنار قبر حمزه آمده بودم که دیدم حضرت آنجا می‌گرید. من صبر کردم تا آرام گرفت آنگاه به نزد ایشان رفتم و سلام کردم و گفتم: ای سرور بانوان، به خدا سوگند رگهای قلبم از گریه شما برید. حضرت فرمود: ای ابوعمر شایسته است که بگریم. من رسول خدا، بهترین پدر را از دست داد‎ه‌ام. چقدر شوق دیدار رسول خدا را دارم. سپس حضرت این شعر را خواند:

کسی که می‌میرد یادش از دل می‌رود

ولی یاد پدرم با اینکه مرده است، بیشتر شده است

گفتم: ای سرور من، از شما یک پرسش دارم که در سینه‌ام می‌جوشد. حضرت فرمود: بپرس. گفتم: آیا پیامبر خدا(ص) پیش از مرگ خویش به امامت علی علیه‌السلام تصریح کرد؟ حضرت فرمود: شگفتا آیا روز غدیر خم را از یاد برده‌اید؟ گفتم: آری در غدیر خم تصریح کرده، ولی از آنچه دور از چشم مردم برایتان فرموده برایم باز گویید. حضرت فرمود: خدا را شاهد می‌گیرم از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: علی، بهترین کسی است که پس از خویش در میان شما می‌گذارم و او امام و جانشین پس از من است و نواده‌ام و نه نفر از صلب حسین، امامان پاکند. اگر از آنان پیروی کنید آنان را راهبر و راه یافته می‌یابید و اگر با آنان مخالفت کنید اختلاف در میان شما تا قیامت خواهد بود.

گفتم: سرورم، پس چرا علی(ع) حق خویش را دنبال نمی‌کند؟ حضرت گفت: ای ابوعمر، پیامبر خدا فرمود: مثل امام مثل کعبه است، یا مثل علی مثل کعبه است.(تردید از راوی است) چرا که مردم به سراغ کعبه می‌روند و کعبه نزد کسی نمی‌رود. آنگاه حضرت فرمود: به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار و از عترت پیامبر خدا(ص) پیروی می‌کردند، هرگز اختلافی درباره خدا بین دو نفر هم پدید نمی‌آمد و امامان، یکی پس از دیگری امامت را به ارث می بردند تا آن زمان که قائم ما، نهمین فرزند از حسین(ع) بپا می‌خاست. ولی آنان کسی را که خداوند پس زده بود جلو انداختند و آن را که خداوند، پیش داشته بود، پس زدند و زمانی که پیامبر مبعوث را در لحد گذاشتند و او را در قبر نهادند به دلخواه خود انتخاب کردند و به رأی خویش تن دادند. بریدگی و هلاکت برایشان باد. آیا نشنیدند که خداوند فرمود: «پروردگار تو هرچه می‌خواهد می‌آفریند و هر که را بخواهد برمی‌گزیند و انتخاب و گزینش به دست مردم نیست»: آری شنیدند ولی آنان همانگونه‌اند که خداوند فرمود: «چشم‌ها نابینا نمی‌شود ولی دل‌هایی که در سینه هست نابینا می‌شود» ای وای آرزوهای خویش را در دنیا گستردند و از مرگ خود غافل شدند. مرگ برایشان باد و خداوند کردارشان را تباه می‌سازد. خدایا به تو پناه می‌برم از توقف و عقب‌گرایی پس از پیشرفت. (خزاز قمی، کفایة الأثر، ص 197).

بیت الاحزان: ماتم‌کده فاطمه(س)

«بیت» در عربی به معنای خانه  و «احزان» جمع حزن به معنای غم و اندوه است. بیت‌الاحزان، مکانی در قبرستان بقیع است که حضرت فاطمه(س) مدتی در آنجا عبادت و در فراق رسول خدا(ص)، سوگواری می‌کرد. از این مکان به مسجد فاطمه و قُبّة الحزن نیز یاد شده است. مهمترین و معروفترین مصداق بیت‌الاحزان در منابع اسلامی، همان محل عبادت و گریه حضرت فاطمه (س)است، اما به خانه‌ای که یعقوب پیامبر در هنگام دوری از فرزندش یوسف در آن به سر می‌برد نیز بیت‌الاحزان می‌گفتند.

گفته شده بیت‌الاحزان، مکانی مشخص و انکارناپذیر بوده و تا سال 1344ق (قبل از تخریب توسط وهابیت)، شیعیان آنجا را زیارت می‌کردند و به نماز و عبادت می‌پرداختند.(نجمی، بیت‌الاحزان یک حقیقت فراموش نشدنی، ص 120 و 127). بیت‌الاحزان را از جمله مکان‌هایی دانسته‌اند که احتمال دارد قبر حضرت فاطمه(س) در آنجا باشد. متاسفانه برخی با زیر سوال بردن این مکان و گریه‌های این بانوی گرامی در آن مکان قصد در تحریف چهره خشن تاریخ پس از رسول خدا(ص) داشته و می‌خواهند اینگونه از خیانت برخی از صحابه در حق تنها بازماندگان وحی بکاهند.

بیت‌الاحزان در طول تاریخ

مورخان و سفرنامه‌نویسان طی قرون متمادی به وجود این مکان اشاره کرده‌اند که در ذیل طبق سال وفات آنها می‌آید:

1. غزالی (م 505 ق) در إحياء علوم الدين

برخی سخن ابوحامد غزالی درباره نماز در مسجد حضرت فاطمه(س) در بقیع را مربوط به بیت‌الاحزان دانسته‌اند. (ابوحامد غزالی، إحیاء علوم الدین، ج 3، ص 84).

2. ابوالحسن هروی (م 611ق) در الاشارات الى معرفة الزيارات

ابوالحسن هروی با تصریح به نام بیت‌الاحزان، احتمال وجود قبر او را در این مکان یاد کرده است. (ابوالحسن هروی، الاشارات الى معرفة الزیارات، ص 41).

3. ابن جبير (م 614ق) در رحله (سفرنامه) خود

ابن جبیر از خانه‌ای منسوب به حضرت فاطمه (س) جلو قبر عباس عموی پیامبر یاد کرده است که در آن معروف بود. وی از عزاداری حضرت فاطم(س) در سوگ پدر در این مکان، به «بیت الحَزَن» روزگار به عنوان گفته‌های شفاهی آن عصر یاد کرده است. (ابن جبیر، رحله، ص 174)

4. در شرح فارسى شهاب الأخبار (كلمات قصار پيامبر خاتم صلی الله عليه و آله) م حدود 680 ق

... فاطمه(س) در فراق حضرت مصطفى(ص) چندان بگریست که مدنیان به فریاد افتادند و گفتند که محفل و مجلس ما را منغّص می‌دارد. فاطمه(س) چون این بشنید، با علی (ع) باز گفت تا علی(ع) از براى او بگورستان بقیع خانه بنیاد نهاد و نام آن بیت‌الاحزان بر نهاد و فاطمه علیهاالسّلام شب و روز در فراق سیّد علیه‌السّلام می‌گریست... .(قضاعی، شرح فارسى شهاب الأخبار؛ کلمات قصار پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله، ص 288).

5. ابن تيميه (م 728ق) در منهاج السنة النبويه

شیعه و دیگران می‌گویند: فاطمه به حدى در سوگ پیامبر حزن داشته که قابل توصیف نیست و اینکه او بیت‌الاحزان ساخته و این کار را براى او مذمت نمی‌دانند، با اینکه او بر امرى حزن داشته که فوت شده و باز نمی‌گردد... (بن تیمیه، منهاج السنة النبویه، ج 8، ص 459 تا 460).

6. ابن همام (م 861ق) در فتح القدير

وی به استحباب خواندن نماز در مسجد فاطمه(س) که واقع در بقیع است و به بیت‌الاحزان معروف است اشاره می‌کند. (الکمال بن الهمام، فتح القدیر، ج 3، ص 182).

7. سمهودی (م 911ق) در وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفى

سمهودی نیز از خانه‌ای منسوب به حضرت فاطمه(س) جلو قبر عباس عموی پیامبر یاد کرده است که در آن روزگار به «بیت الحَزَن» معروف بود. وی از عزاداری حضرت فاطمه(س) در سوگ پدر در این مکان، به عنوان گفته‌های شفاهی آن عصر یاد کرده است. (سمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج 3، ص 94 ؛ ص 99 تا 101).

8.شيخ حسين ديار بكری (م 966ق) در تاريخ الخميس فی أحوال أنفس النفيس

وی نیز به استحباب خواندن نماز در مسجد فاطمه (س) که واقع در بقیع است و به بیت‌الاحزان معروف است اشاره می‌کند. (شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، ج 2، ص 176).

9. علامه محمدباقر مجلسی (م 1110 ق) در كتاب شريف بحارالانوار

علامه مجلسی علت ساختن بیت‌الاحزان را چنین آورده است: پس از رحلت رسول خدا(ص)، بزرگان اهل مدینه به حضور امیرالمومنین(ع) آمدند و گفتند: ای ابوالحسن! فاطمه شب و روز گریه می‌کند و ما شبها خواب خوشی نداریم، روزها نیز در طلب معیشتیم و آرامش نداریم. ما از تو می‌خواهیم که به فاطمه بگویی شب گریه کند یا روز. آن حضرت فرمود: مانعی ندارد و سپس این موضوع را با فاطمه(س) در میان نهاد، ولی دریافت که آن حضرت از گریه آرام نمی‌گیرد. علی(ع) بعد از آن، اتاقی در بقیع که خارج از شهر مدینه بود، برای حضرت فاطمه ساخت که آن را «بیت‌الاحزان» می‌گفتند. فاطمه(س)، صبح‌ها به همراه حسن و حسین(ع) به بقیع می‌رفت و تا شبانگاه مشغول گریه بود، چون شب فرا می‌رسید علی، فاطمه را به منزل باز می‌گردانید. فاطمه، پس از رحلت پدرش، 22 روز به بیت‌الاحزان می‌رفت و گریه می‌کرد تا آنکه بر اثر بیماری، دیگر نتوانست به آن جا برود. (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 177).

10. حاج عليخان اعتمادالسلطنه (م 1285 ق) در سفرنامه خود

«بیت‌الاحزان» حضرت زهرا(س) را که  بعد از فوت پدر ساخته‌اند و در آنجا گریه می‌کردند، زیارت کردیم. در آن مکان حالت غریبی دست می‌دهد، خدامِ ائمّه بقیع  هزار دینار از هر نفری می‌گرفتند و اذن زیارت می‌دادند ... (سفرنامه حاج علیخان اعتماد السلطنه، ص 121).

11. حاجيه خانم علويه كرمانى (م قرن 13 ق) در روزنامه سفر حج عتبات عاليات و دربار ناصری

طلوع صبح سه‌شنبه، هشتم محرم بار کردیم، آمدیم. سه ساعت از روز گذشته وارد مدینة طیبه شدیم. جاى همگى خالى است. خداوند نصیب و روزى همه بگرداند. یك دفعة دیگر هم نصیب من بگرداند که به طور دلخواه خودم بیایم. امروز که فرصت نشد که به حرمها مشرف شویم؛ تا نعش مرحومه خانم را دفن کردند، خوشا به سعادتش. پهلوى بیت‌الاحزان دفن کردند. عجب سعادتى داشت. امروز که روز چهارشنبه نهم است، غسل کردیم. مشرّف شدیم به حرم مطهّر جناب پیغمبر (ص)، حضرت فاطمه(س). به حرم مطهر ائمة بقیع امام حسن، امام زین‌العابدین، امام محمدباقر، امام جعفر صادق علیهم‌السلام، حضرت فاطمه که قبر مطهرشان مخفى است. جاى همگى خالى بیت‌الاحزان، به قربان دل حضرت فاطمه بگردم. دعا به همگى کردم. الهى خداوند قبول کند. ولى هواى مدینه گرم است. اگرچه ما منزل بدى داریم. این سفر بخت ما چنین پیش آورده که هر جا منزل گرفتیم، بد. در مکه هم دو منزل عوض کردیم، اینجا هم خیال دارند بروند منزل دیگر؛ تا خداوند چه بخواهد. عصرى منزل عوض کردیم. منزل خوبى پیدا کردیم. باغى است، نخلستان، آب گاوگرد، چشممان به آبى افتاده. (حاجیه خانم علویه کرمانى، روزنامه سفر حج عتبات عالیات و دربار ناصری، ص 74).

12. حسام السلطنه (م 1300 ق) در سفرنامه مكه

و بیت‌الاحزان نیز در قبرستان بقیع، در پشت بقعه ائمه اربعه است، بقعه کوچکی است، محرابی دارد و در سمت یسار، ضریحی از چوب متصل به دیوار کرده‌اند، رنگش سبز است و زمین درون ضریح، حفره دارد، گویند محل نشستن صدیقه طاهره(س) همان موضع بوده است. (سفرنامه مکه حسام السلطنه، ص 152).

13. ميرزا داود وزير وظايف،1322 ق (زمان نگارش) در سفرنامه خود

قبرى هم وصل به دیوار بقعه مطهره ائمه معصومین در طرف بالای سر خارج بقعه از «شیخ احمد بن زین الدین» مخترع مذهب شیخیه است، قبه‌اى هم مربع است در قبله حرم محترم که «بیت‌الاحزان» است.( سفرنامه میرزا داود وزیر وظایف به کوشش علی قاضی عسکر، ص 166).

14. ثقة‌الاسلام شهيد تبريزى (م 1330 ق) در مجموعه آثار قلمى ثقةالاسلام شهيد تبريزى

نامه 72-16 ربیع الاول 1327 عرض می‌شود که از 18 ماه گذشته تلگرافی نوشته به باسمنج فرستادم که حضرت اقدس اعظم والا نیز ملاحظه فرموده بودند، مخابره شود. جواب نیامد، مجبور شدم از طهران سؤال کردم، جواب آمد که مخابره نشده، بالضروره با سیم کمپانى گفتم، جواب مرحمت شد[یعنى از محمد على شاه] در ثانى استدعا کردم: چند نفر از وزرا و شاهزادگان عظام در تلگرافخانه حاضر شوند، مخابره حضورى شود. حضرت حشمت الدوله جواب دادند و استعلام کردند که این مخابره در تبریز خواهد بود یا در باسمنج؟ و در نظر ایشان باسمنج بود که با اطلاع حضرت والا باشد بهتر است. روز گذشته یعنى 15 ماه جمعى از سران ملت و عقلاى مملکت را خواهش کردم در بیت‌الحزن به زیارت اهل قبور آمدند که از جمله جناب مستطاب آقاى تقی‌زاده و جناب مستطاب اجل آقاى اجلال الملک و جماعتى دیگر بودند،.. چند ساعت در این مواد مذاکره شد. مذاکره را که فتح بابش از بنده شده و اطلاع حضرت اقدس والا را تصویب کردند، ولى خروج از شهر را روا ندانستند، قرار شد با سیم کمپانى مخابره شود، جواب حضرت حشمت اله نیز بهمین نحو داده شد. (ثقة الاسلام شهید تبریزى، مجموعه آثار قلمى ثقة الاسلام شهید تبریزى، ص 292).

15. ميرزا حسين فراهانی در سفرنامه خود

 بعد از رحلت حضرت صدیقه کبری(س)، حضرت امیرالمومنین(ع) از دلشکستگی از حرکات منافقین و بنابر وصیت صدیقه طاهره، جسد مبارک را شبانه دفن کرده‌اند و مرقد مبارکش را پنهان داشته و چند محل است که مشهور به قبر صدیقه طاهره است:  ... و یکی در بقیع در حجره‌ای که بیت‌الاحزان می‌گویند و به همین ملاحظه اغلب در بیت‌الاحزان نیز زیارت صدیقه کبری(س) را می‌خوانند ... و در جلو همین قبر مبارک، پرده گلابتون دور گنبد آویخته و از گلابتون بیرون آورده‌اند که: سلطان احمد بن سلطان محمد بن سلطان ابراهیم،... در این بقعه مبارکه دیگر زینتی نیست مگر دو چلچراغ کوچک و چند شمعدان برنز و فرش زمین بقعه، حصیر است و چهار، پنج نفر متولی و خدام دارد و مواظبتی ندارند و مقصودشان اخذ تنخواه(پول) از حجاج است. حجاج اهل تسنن بر سبیل ندرت در این بقعه متبرکه به زیارت می‌آیند و برای آنها ممانعتی در زیارت نیست و تنخواهی از آنها گرفته نمی‌شود. اما حجاج شیعه هیچ‌یک را بی دادن وجه نمی‌گذارند داخل بقعه شوند مگر آنکه هر دفعه تقریبا از یک قران الی پنجشاهی به خدام بدهند و از این تنخواهی که با این تفصیل از حجاج می‌گیرند، باید سهمی به نائب الحرم و سهمی به سید حسن پسر سید مصطفی که مطوف عجم است، برسد و بعد از دادن تنخواه هیچ نوع تقیه در زیارت و نماز نیست و هر زیارتی سراً یا جهراً می‌خواهند بکنند آزاد است و ابداً لساناً و یداً صدمه‌ای به حجاج شیعه نمی‌رسانند.

پشت گنبد ائمه بقیع، همین سمتی که مقبره مرحوم شیخ احمد است، [منظورش شیخ احمد احسائی است] بقعه کوچکی است که بیت الاحزان حضرت فاطمه زهرا (س) است، و یک ضریح کوچکی از آهن در این بقعه است. می‌گویند در وسط این ضریح جای نخلی است که به معجز حضرت صدّیقه سبز شده بوده. (سفرنامه میرزا حسین فراهانی، ص 229 تا 231).

16. ميرزاعلى اصفهانى در سفرنامه حج 1331 قمرى؛ محمد ولى ميرزا قاجار سفرنامه حج 1260قمرى؛ محمد ميرزا مهندس (م 1294ق) الوجيزه فى تعريف المدينه 1294قمرى)

 ...  چهار معصوم متصل به یکدیگر؛ و در بالاى قبر مطهر پرده کشیده‌اند و یك قبه بزرگ دارد و محراب قبر حضرت فاطمه(س) را زیارت مى‌کنند، لیکن قبر فاطمه بنت اسد است و هم پرده دارد؛ چون که حضرت در میان اهل سنت افتاده‌اند، هیچ زینت ندارند، فرش مستعمل دارد. امسال از یزد، یك نفر کلان دوز، فرش بسیار خوب فرستاده بود، نینداخته بودند، در بالاى هم مانده بود. شیخ احمد بحرینى رحمه الله چهار وجب به دیوار مانده در تحت میزاب مدفون است. از قبر شیخ مرحوم تا قبر حضرت فاطمه علیه‌السلام سه ذرع است بیشتر نیست، در سمت قبله مابین بیت‌الاحزان است و قبر مخفف دارد ....

دیگر قبه حلیمه سعدیه دایه حضرت رسول خداست و دیگر قبه عثمان بن عفان است که در آخر بقیع است. و دیگر قبه بیت الأحزان است که حضرت فاطمه علیهاالسلام گریه مى‌کرد؛ جاى خلاى و فرش ندارد. اگر یکى از مسلمانان فرش بفرستند ثواب برده است.(رسول جعفریان، به سوی ام القری: سفرنامه‌هاى فارسى حج؛ رساله‌هاى فارسى در جغرافیاى حرمین شریفین؛ بسوى ام القری: 19 تا 149. سفرنامه میرزاعلی اصفهانى حج 1331قمرى؛ سفرنامه حج محمد ولى میرزا قاجار 1260قمرى؛ الوجیزه فى تعریف المدینه محمد میرزا مهندس 1294قمرى، ص 80 تا 81).

در قبرستان بقیع به جهت هر یک اینها گنبدى ساخته‌اند. حلیمه خاتون و ابراهیم پسر پیغمبر(ص) و عقیل و دخترهاى پیغمبر(ص) فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بیرون بقیع گنبدى دارد. ابوسعید خُدرى در جنب آن گنبدى دارد. عمه‌هاى پیغمبر(ص) در یك گنبد در جنب قبرستان بقیع‌اند.

اکنون قبور این افراد همه در داخل بقیع قرار گرفته است. بیت‌الاحزان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام گنبدى بود، ...(رسول جعفریان، به سوی ام القری، ص 262).

17. حاج ابوالقاسم مرجانی 1331 ق ( زمان نگارش) در سفرنامه حج

.... بعد یک زیارت مخصوص مقابل ضریح مقدس که وصل به دیوار طرف شرقى آن بقعه منوّره است و معروف به ضریح صدیقه است، نسبت به خاتون قیامت با نماز زیارت به جا آورده می‌شد. هرچند مرحوم مجلسى را اعتقاد این است که آنجا قبر فاطمه بنت اسد است و غلطاً به قبر فاطمه زهرا سلام‌الله علیها اشتهار یافته است. این بود که بعد از مسجد رسول(ص) به موجب ظنّ متآخم به علم، زیارت آن معصومه مظلومه در بیت‌الأحزانش که در ظَهر بقعه مطهّره ائمه اربعه قرب سى قدم فاصله واقع هست و بوى آن مخدره از آنجا علناً استشمام مى‌شد به جا مى‌آوردیم ... (سفرنامه حج حاج ابوالقاسم مرجانی به کوشش رسول جعفریان، ص 54).

18. دختر فرهاد ميرزا (م 1331 ق) در سفرنامه خود

شب سه‌شنبه، یازدهم شهر محرم الحرام 1298 در باب‌الرحمه به حرم مبارک مشرف شده زیارت حضرت نبوی صلّی الله علیه وآله وسلّم و صدیقه طاهره را خوانده نزد ستون توبه آمده نماز خوانده دعای ستون را هم خوانده مراجعت کردم. صبح سه‌شنبه، یازدهم از باب جبرائیل به حرم مشرف شدیم. بعد از زیارت به بیت‌الاحزان آمده، روضه خواندیم. (سفرنامه دختر فرهاد میرزا، ص 287).

19. محمد معصوم نايب الصدر شيرازی (م 1344ق) در تحفة الحرمين و سعادة الدارين

شمار بارگاه‌ها و زیارتگاه‌های مدینه حدود 30 مسجد و 40 بارگاه بوده است. وصف او از مسجدالنبی با شرح جزئیات همراه است. او کتیبه‌های مسجدالنبی را بازنوشته و خانه حضرت علی و فاطمه را که پیوسته به خانه پیامبر بوده، وصف کرده است. به گفته محمد معصوم، برای راه یافتن به روضه رسول خدا باید از درون ضریح حضرت فاطمه گذشت که برخی گفته‌اند مدفن آن بانو است. او این احتمال را نیز به میان آورده که ایشان در بیت‌الاحزان بقیع یا در بقعه امامان مدفون باشد. (محمد معصوم نایب الصدر شیرازی، تحفة الحرمین و سعادة الدارین، ص 466 تا 476).

20. حسن موسوی اصفهانی (م 1345 ق) در روزنامه سفر مشهد، مكه و عتبات

روز سه‌شنبه دهم ماه محرم که روز عاشورا بود و خاک بر سر عالم و عالمیان شده بود، در مدینه طیبه بودیم. جاى همه دوستان خالى. صبح بعد از طلوع آفتاب مشرّف شدیم به روضه منوّره حضرت پیغمبر ـ صلى الله علیه و آله ـ آنجا فى الجمله داد دلى از گریه دادیم. بعد از آن مشرف شدیم خدمت ائمه بقیع - علیهم السّلام - هر نفرى یک هزار دادیم و داخل روضه مطهره ایشان شدیم. هنگامه غریبى بود از جمعیت و روضه‌خوانى و سینه زدن. آنجا هم فى الجمله داد دلى دادیم و زیارت جامعه را در حالتى که از چهار طرفم عرق مى‌ریخت خواندیم و بیرون آمدیم.

سر قبر مطهر شیخ مرحوم مقصود (شیخ احمد احسائى است که محل دفن‌اش با فاصله اندکى بالاتر از مراقد ائمه ـ علیهم السّلام ـ بوده است) اعلی الله مقامه، زیارتى و سوره یاسینى خواندم و بعد از آن رفتیم درب بیت‌الاحزان، اظهار اخلاصى و حزنى کردیم، اما داخل نشدیم ...

روز چهارشنبه یازدهم [محرم] بعد از نماز صبح رفتیم منزل حاجى محمدرضا هم‌کجاوه‌اى خودم به جهت روضه‌خوانى. بعد از آن رفتیم منزل حاجى میرزا اسدالله و حاجى میرزا رفیع. آقایان نایین. بعد از آن مشرف شدیم خدمت ائمه بقیع ـ علیهم السّلام ـ و سر قبر شیخ مرحوم و رفتیم به بیت‌الاحزان وجهى دادیم و داخل بقعه شدیم ...(عنوان و نام پدیدآور: روزنامه سفر مشهد، مکه و عتبات 1315 - 1316 ق /حسن موسوی اصفهانی؛ به کوشش رسول جعفریان، با همکاری حمیدرضا نفیسی، ص 198تا 199). 

21.  ابراهيم رفعت پاشا (م 1353 ق) در مرآه الحرمين

...و نیز گنبد دیگری است به نام قبه‌الأَحزان که گفته می‌شود خانه‌ای بوده است که حضرت فاطمه علیهاالسلام دخت گرامی رسول خدا(ص) در آن پس از وفات پدر خود رسول خدا (ص) عزاداری و ناله می‌کرده است. در بقیع گنبدهای فراوان دیگری نیز قرار داشته که به وسیله وهابی‌ها منهدم گردیده است. (ابراهیم رفعت پاشا، مرآه الحرمین، ص 478).

22. علامه سيد شرف الدين (م 1377ق) در النص والإجتهاد

علامه، در این کتاب از بیت‌الاحزان نام می‌برد و تصریح می‌کند که این مکان و باقی اماکن مقدسه به دستور عبدالعزیز بن سعود در سال 1344ق تخریب شد. (سید شرف الدین، النص والإجتهاد، ص 302).

انتهای پیام
captcha