کد خبر: 4036329
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۶:۵۶

امیرالمومنین(ع) در قرآن در پرتو کتاب «مصباح الهدایه» علامه بهبهانی(ره)

کتاب «مصباح الهدایه فی اثبات الولایه» نخستین و مشهورترین اثر علامه بهبهانی درباره شایستگى حضرت امیرالمومنین علی(ع) و ائمه طاهرین(ع) براى زمامدارى جامعه اسلامى است که مؤلف با ابداعی خاص از آیات قرآن چهل آیه و چهل حدیث در اثبات ولایت امیر المومنین(ع) را گلچین و در کتاب خود گردآوری کرده است.

امیرالمومنین علی (ع) در قرآن در پرتو کتاب مصباح الهدایه علامه بهبهانی رهبه گزارش ایکنا از خوزستان، حجت‌الاسلام و المسلمین امرالله شجاعی‌راد، پژوهشگر و استاد دانشگاه در مقاله زیر که به مناسبت سالروز میلاد امیرمؤمنان(ع) در اختیار ایکنای خوزستان قرار داد، بر یکی از آثار مهم و مشهور علامه بهبهانی در موضوع ولایت امیرالمومنین(ع) در پرتو قرآن کریم، یعنی «مصباح الهدایه فی اثبات الولایه» پرداخته است: 

آیت‌الله العظمی میرسید علی بهبهانی(ره) یکی از فقها و متکلمان برجسته شیعه است که در حوزه نجف و کربلا‏، درس خوانده و تدریس کرده است و شاگردی آیات عظام آخوند خراسانی، محمدکاظم یزدی و آقا سید محسن کوه‌کمری را در کارنامه علمی خود دارد.

ایشان به «فقیه مهاجر» معروف هستند که در بهبهان به سال 1303 یا 1304 قمری به دنیا آمدند و بعد از آن به کربلا و سپس به نجف رفتند‏. چندین بار بین بهبهان و عتبات رفت و برگشت داشتند و مدتی در رامهرمز مستقر شدند و سپس به حوزه علمیه اهواز آمدند و آن را رونق بخشیدند. ایشان شش ماه در اهواز تدریس می‌کردند و شش ماه در اصفهان بودند و دو حوزه شیعی را همزمان اداره می‌کردند.

سرانجام این مرجع تقلید عالیقدر در شب 18 ذیحجه سال 1395 قمری درگذشت و بعد از تشییع جنازه باشکوه در مدرسه دارالعلم که خود تأسیس کرده بود به خاک سپرده شد.

کتاب «مصباح الهدایه فی اثبات الولایه»

کتاب «مصباح الهدایه فی اثبات الولایه» که نخستین و مشهورترین اثر علامه بهبهانی است درباره شایستگى حضرت امیرالمومنین علی(ع) و ائمه طاهرین(ع) براى زمامدارى جامعه اسلامى است.

آیت‌الله بهبهانی با یک ابداع خاص از آیات قرآن چهل آیه و چهل حدیث در اثبات ولایت امیر المومنین(ع) را گلچین و در کتاب خود گردآوری کرده است. البته در طی مباحث از آیات و احادیث دیگر نیز کمک گرفته شده است.

این کار هم یک نوع تفسیر موضوعی و هم حدیث موضوعی در باب امامت است و در جاهایی تفسیر قرآن به قرآن است.

«مصباح الهدایه» پر از ریزه ‌کاری‌های تاریخی، تفسیری و کلامی و ادبی است، به طوری که این کتاب را می‌توان به منزله دایرة المعارفی در باب علم تاریخ، کلام و تفسیر دانست و از این جهت بسیار قابل توجه است. ایشان به‌سان یک متکلم برجسته به مبارزه با شبهاتی که برخی مفسران بزرگ مثل قوشچی و فخررازی و دیگران در باب ولایت‌ امیرالمومنین(ع) وارد کرده‌اند پرداخته و به خوبی و با توانایی بالا به این شبهات پاسخ گفته است.

تقسیم ابتکاری در دلالت آیات قرآن بر امامت امیرالمومنین (ع)

علامه بهبهانی در تقسیم بندی بدیعی می‌فرمایند: آیاتی که بر امامت امیرالمومنین(ع) دلالت دارند سه نوع هستند:

۱- آیات مخصوصی که در شأن امیرالمومنین علی (ع) وسایر اهل‌بیت (ع) نازل شده است
۲- آیات مجمل و متشابه قرآن
۳- صفات و قصه‌های پیامبران و جانشینان آنان

اما توضیح این موارد به این شرح است:

توضیح نوع اول: نوع اول آیاتی است که در شأن و فضیلت آن حضرت و اهل بیت(ع) نازل شده‌اند. آیاتی مانند آیه تبلیغ، آیه ولایت و آیه اولی الامر، آیه صادقین، آیه قربی، آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه لیلة المبیت، آیه برائت، آیه خیر البریه، آیه سقایة الحاج، آیه نور، آیه انفاق و ... .

علامه بهبهانی در کتاب گران‌سنگشان «مصباح الهدایه» ۴۰ آیه و ۴۰ حدیث درباره ولایت امیرالمومنین (ع) بیان کرده‌اند. البته ایشان تصریح می‌کنند که آیات ولایت مسلما بیش از این تعداد است و با توجه به این نکته روایاتی را نقل می‌کنند مبنی بر اینکه یک چهارم آیات قرآن کریم در شأن اهل بیت(ع) نازل شده است.(مصباح الهدایه؛ ص ۳۶۱)

برای استفاده بیشتر می‌توان به متن کتاب «مصباح الهدایه» و سایر کتبی که در این زمینه نگاشته شده است مراجعه کرد. از آنجا که در این زمینه کتاب‌های خوبی نگاشته شده است از این بخش می‌گذریم و به دو بخش دیگر که کمتر به آن توجه شده است می پردازیم.

توضیح نوع دوم آیات: از باب مقدمه باید گفت که بی تردید غرض قرآن مجید، هدایت مردم به سوی دین اسلام است و هدایت مردم به آنچه مایه کمال دین‌شان می‌شود مانند بیان معارف و احکام حلال و حرام و حدود صورت می‌پذیرد و همچنین منظور از نزول قرآن صرف قرائت و تلاوت قرآن بدون تدبر نیست و باز مسلم است که هر آنچه مردم به آن محتاج بودند در این کتاب آمده است و اگر این چنین نبود لازم می‌آمد که در این کتاب نسبت به احتیاجات مردم کوتاهی شده باشد و موارد احتیاج کامل بیان نشده باشد که لازمه این حرف رد کردن حکمت قرآنی در اکمال دین است که بی تردید منتفی است. در نتیجه این اکمال در همه آیات قرآن منظور شده است که شامل آیات مجمل و متشابه می‌شود و مردم، گریز و چاره‌ای از برای شناخت نسبت به آن دو ندارند. از طرفی معلوم است که شناخت آیات مجمل و متشابه با حدس و نظر ممکن نیست، چراکه نظرها و آرا با یکدیگر مختلف هستند و در این صورت حیرت و سرگردانی در شناخت افزون می‌یابد و نیز می‌دانیم که خداوند حکیم در غرض خود اخلال ایجاد نمی‌کند. پس عقل حکم قطعی می‌کند که وقتی خداوند این سه قسم از آیات محکم و مجمل و متشابه را بیان کرده حتماً آن را همراه با توضیح دهنده و مترجم الهی قرین کرده است تا بتواند حقیقت امر را برای مردم توضیح دهد. این مترجم الهی شبهه‌ای در حکمش متصور نیست و او دانای به همه قرآن و از خطا و اشتباه هم مصون است و چنین مترجم قرآنی کسی نیست جز پیامبر خاتم(ص) و جانشینان معصوم ایشان (ع).

از طرفی می‌دانیم که خلفا سه گانه، عالم به مجمل و متشابه نبوده‌اند و این امر از مراجعات بسیار آنان به امیرالمومنین (ع) معلوم می‌شود. در منابع شیعی و سنی آمده است که در موارد بسیاری که امر بر آن مشکل می‌شد به امیرالمومنین(ع) مراجعه می‌کردند و جایز نیست که کسی که دانای به اسرار الهی است کنار گذاشته شود.

این روش و اسلوب بیان درباره مجمل و متشابه در قرآن کریم نشان می‌دهد که این بیان کننده الهی همراه با قرآن خواهد بود و از آن جدا نمی‌شود و همچنین نشان می‌دهد که در میان امت پیامبر(ص) کسانی هستند که ادعای حق آنان را دارند و اگر نه خداوند در کتابش مجمل و متشابه را قرار نمی‌داد و این امرِ سرّی و متشابه در واقع برای مخفی نگه داشتن بر مدعیان و مخالفان ولایت است.

در روایتی از امیرالمومنین (ع) وارد شده است که خداوند کتابش را به محکم و مجمل و متشابه تقسیم کرده است تا مردم بتوانند جانشین واقعی پیامبر را از دیگران که مدعی‌اند تشخیص دهند.

توضیح نوع سوم آیات: خداوند در قرآن به بیان حالات و صفات و علوم انبیا پرداخته است و این اشاره‌ای است در واقع برای شناخت اوصیا و جانشینان پیامبر خاتم(ص). پس هر کس که در قصه آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان(ع) تدبر و اندیشه کند که خداوند درباره او فرمود: «قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ» و کسی که در نزد او پاره‌ای از علم کتاب بود گفت: من آن را قبل از آنکه چشمانت را به هم بزنی می‌آورم؛ در می‌یابد که سوال حضرت سلیمان(ع) به خاطر عجز آن جناب از آوردن تخت بلقیس که آصف آن را آورده بود نیست وگرنه لازم می‌آید که وصی جانشین، افضل از اصل خود باشد و این غیر ممکن است. پس غرض حضرت سلیمان ظهور این فضیلت برای جانشین خود است تا مردم به فضل او اقرار کنند و بدانند که او مستحق خلافت است.

حال وقتی جانشین حضرت سلیمان(ع) که از پیامبران اولوالعزم هم نیست، چنین جایگاهی داشته‌ باشد، پس حتماً جانشین حضرت موسی(ع) از جانشین حضرت سلیمان(ع) افضل است و همچنین از آنجا که پیامبر خاتم(ص) افضل از همه انبیا است، جانشین ایشان نیز از همه جانشینان پیامبران افضل است. پس حال که جانشین حضرت سلیمان(ع) که عالم به برخی از علم کتاب است، می‌تواند تخت بلقیس را قبل از چشم به هم زدنی بیاورد، محال است که جانشین خاتم پیامبران چیزی از علم کتاب و باطن آن را نداند.

پس حتماً وصی پیامبر خاتم(ص) اعلم از وصی سلیمان(ع) است، بلکه به تصریح قرآن او عالم به همه کتاب است:  «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ»(رعد / ۴۳).

در روایتی از امام صادق سوال کردند که «من عنده علم مِن الکتاب» اعلم است یا «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» حضرت فرمودند: آنکه در نزد او برخی از علم کتاب است، اندازه بال مگسی از دریای علم الهی بهره برده است یعنی مقام «من عنده علم الکتاب» مثل دریاست و کسی که دارای «علم من الکتاب» است به منزله قطره است.

نکته تکمیلی در پایان آن است که شاید بتوان سوره قدر و استدلال به آن در برابر مخالفان که از طرف اهل‌بیت(ع) مطرح شده و اینکه ملائکه در این شب بر چه کسی نازل می شوند را به این سه موردی که علامه بهبهانی بیان کرده‌اند اضافه کرد.

امام باقر(ع) می‌‏فرماید: «اى شیعیان! با سوره إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ احتجاج کنید تا مخالفان را (در برابر برهان) به زانو در آورید. به خدا قسم! این سوره بعد از رسول خدا(ص) حجت خدا بر خلق و سید و آقاى دین شما و غایت علم ما(ائمه) است.» و نیز به آیه «حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ»: حم، سوگند به این کتاب روشنگر که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم ما همواره انذارکننده بوده‌ایم! (سوره دخان آیه ۱-۳ ) احتجاج کنید. چون این نزول بعد از رسول خدا(ص) قطعاً تنها براى والیان امر (ائمه علیهم السلام) است. ( الکافى، ج‏۱ ، ص‏ ۲۵۰، ح‏۶ ).

اللهم احینی علی ما احییت علیه علی بن ابی طالب و امتنی علی ما مات علیه علی بن ابی طالب علیه السلام.

انتهای پیام
captcha