حجتالاسلام محمدصادق فرزام، مدرس حوزه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از خوزستان درباره سیره امام حسن مجتبی(ع) در مواجهه با ناملایمات گفت: یکی از بارزترین صفاتی که امام حسن مجتبی(ع) از آن بهرهمند بودند، صبر و رویکرد تعاملی ایشان با مخالفان بود. صبر امام مجتبی(ع) در چند حیطه قابل بررسی است؛ حیطه اول صبر ایشان با شیعیانی است که امامت ایشان را پذیرفته بودند، اما به علت اینکه امامشناسی آنها عمیق نبود، نسبت به امام جسارت کردند.
وی ادامه داد: جهت بعدی، رویکرد تعاملی ایشان با مخالفان بود؛ افرادی که امامت ایشان را نمیپذیرفتند. جهت قابل بررسی دیگر رویکرد ایشان در برخورد با خانواده و ناملایماتی است که در خانواده دیدند. همسر امام با خوراندن سم به ایشان، سبب شهادت ایشان شدند. این موضوع بیشتر در روضهها مطرح شده است، اما نکاتی دارد که قابل تأمل است؛ پس از اینکه همسر امام به ایشان زهر میدهد، دیالوگی میان امام و آن خانم برقرار میشود. رفتار امام در این لحظات بسیار درسآموز است ـ عجیب است که کسی به شما زهر داده است، این زهر در بدن شما اثر کرده و چنان رفتاری از خود نشان بدهی ـ امام در آن شرایط و این گفتوگوی آخر، آن چنان مهربانانه خطاب به آن خانم سخن میگویند که از یک بشر عادی بر نمیآید. اول میفرمایند چرا این کار را کردی؟ اشتباه کردی و معاویه تو را فریب داده است. بعد به ایشان میفرماید که چگونه و از چه راهی فرار کند که دست کسی به وی نرسد.
فرزام گفت: بنابراین یک حیطه حلم امام با شیعیان خود است که علیه ایشان اقداماتی داشتند. حیطه دیگر رویکرد امام در مقابل بنیامیه و اطرافیانشان است که غیر مؤدبانه با امام سخن میگفتند. مناظرات امام با معاویه و مروانبن حکم، در کتاب احتجاج شیخ طبرسی وارد شده است که در این مناظرات شیوه رفتار امام مشخص است. حیطه سوم، حلم امام در ارتباط با خانواده و ناملایماتی است که آنجا دیدند.
مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه صبر در قرآن کریم به عنوان یک سلاح و ابزار کمکی به انسان معرفی شده است، افزود: صبر به این معنا نیست که در مقابل ظلم روا شده و یا سختی وارد شده، صبوری به خرج داده شود و انسان در یک حالت دفاعی قرار بگیرد؛ بلکه صبر یک سلاح است و میتواند حالت تهاجمی داشته باشد: «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره، 45) یعنی از صبر کمک بگیرید. به عبارتی، صبر صرفاً یک سپر نیست، بلکه سلاحی است که به وسیله آن میتوانید هم از خود دفاع کنید و هم با آن حمله کنید.
وی ادامه داد: آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»(بقره، 153) میفرماید از صبر استعانت یا کمک بگیرید. آیه «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ» (احقاف، 35) نیز صبر را از صفات بارز انبیا معرفی میکند. بنابراین صبر میتواند یک ابزار و سلاح در مقابل بلاها باشد.
فرزام با تأکید بر اینکه در روایات صبر و حلم را نتیجه کمال عقل میدانند، گفت: این مطلب به آن معنا است که انسان هر قدر در تفکر ضعیفتر باشد برخوردش با مسائل شتابزدهتر است. چیزی که در جامعه خودمان کم است همین صبر است. صبر هم در تعامل انسانها با یکدیگر قابل طرح است و هم در ارتباط انسان با سختیها و خواستههایی که در زندگی دارد. گاهی ما با خداوند شرط میکنیم که تا بیست و چهار ساعت دیگر مشکل من حل شود. اگر حل نشود چه؟ این ضعف تفکر عقلانی و خداشناسی ما است. در روایات نتیجه کمال عقل را صبر زیاد دانستهاند. «العَقْلِ یَتَوَفِّرُ الحِلْمُ» یعنی وقتی عقل شما به کمال برسد، صبر شما متوفر میشود. «توفر» واژهای است که به فراوانی و سرریز شدن اشاره دارد.
این مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: نکته دیگر در فضای فکری امام حسن مجتبی(ع) حلم و صبوری ایشان در مقابل تفکرات مخالف است. میتوان گفت در جامعه ما این صبر وجود ندارد. ما نباید بگوییم که هر کسی همفکر من است با من است و هر کس همفکر من نباشد، بر من است و اجازه ندهیم سخن خود را بگوید؛ بلکه باید نگاه او را هم تجربه کنیم.
وی به روایتی از رسول خدا(ص) مبنی بر «اگر عقل به شکل یک انسان متمثل شود مانند حسن(ع) بود»، اشاره کرد و گفت: کمال عقل در وجود امام مجتبی(ع) قرار دارد و نتیجه آن این است که صبر و حلم امام نیز در حد کمال است. امام حسن مجتبی(ع) در مقابل مخالفتها و بدیهای جامعه، بردبارانه برخورد میکردند. در روایات میخوانیم: «اَلحِلمُ سِراجُ اللّه» صبر چراغ خداست. گاهی ذهن ما در برخی مسائل مشوش است. سردرگم میشویم، اما اگر کمی صبر کنیم، راه مشخص میشود. تحلیل امور گاهی زمانبر است و صبوری میخواهد.
فرزام در ادامه با اشاره به نمونههایی از زندگی امام حسن مجتبی(ع) گفت: یک نمونه صبوری و گذشت حضرت روایتی است که در آن کنیزی شاخه گلی به ایشان تقدیم میکند، حضرت همان موقع فرمودند شما در آن خدا آزادی و در پاسخ کسی که به ایشان درباره ناچیز بودن این هدیه سخنی گفته بود، فرمودند خداوند ما را این چنین ادب کرده و اینطور پرورش داده است که اگر کسی به ما محبت کرد بهتر از او پاسخش را بدهیم.
این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: مروانبن حکم از کسانی بود که به اهل بیت(ع) خصوصاً به امام حسن مجتبی(ع) بسیار ظلم کرد. او تعبیری دارد که میگوید «به کسی ظلم کردم که حلم او با کوهها برابری میکرد». بنیامیه بارها به حضرت توهین و جسارت کردند و البته طریقه مقابله حضرت با این ناسزاگویی هم زیباست. توهین و دشنامگویی در بنیامیه یک رویکرد بود تا ارج و قرب مخالفان خود را کم کنند، اما حضرت هیچگاه پاسخ دشنام آنها را با دشنام ندادند. روزی در مجلسی، معاویه شروع به ناسزاگویی به حضرت امیرالمومنین(ع) کرد. امام حسن مجتبی(ع) برای سخن گفتن اجازه گرفتند، برخاستند و فرمودند: «آیا به امیرالمومنین دشنام میگویی؟ با اینکه پیامبر فرمودند هر کس به علی ناسزا بگوید به من ناسزا گفته و هر کس به من ناسزا بگوید، به خدا ناسزا گفته است و هر کس چنین کند برای همیشه در دوزخ است.»
وی اظهار کرد: شیوه تعامل ائمه(ع) با مخالفان اعتقادی و فکری بسیار درسآموز است، چنانکه حضرت امیرالمومنین(ع) درباره خوارج به یاران خود میگفتند اگر در اجتماع دشنام دادند، یا بدی مرا گفتند یا اهانت کردند، حق ندارید با آنها برخورد کنید. حضرت موارد متعددی را بر میشمارند و در مرحله آخر میفرمایند اگر شمشیر کشیدند آنگاه میتوانید سلاح را از دست آنها بگیرید، یعنی در مقابل آنها میتوانید تبیین کنید اما در مقابل دشنام و انتقاد آنها نمیتوانید با شمشیر پاسخ آنها را بدهید. ما در سیره ائمه(ع) میبینیم که اختیار مخالفان خود را زیر سوال نمیبردند، ادله خود را بیان میکردند و نتیجه را به خود افراد واگذار میکردند.
انتهای پیام