به گزارش ایکنا از خوزستان، حجتالاسلام مسعود آذربایجانی، استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سمپوزیوم «کنکاشی در علل اضطراب و درمان از نگاه قرآن و طب نوین» که امروز، ۱۰ خرداد در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی چندیشاپور اهواز برگزار شد، مقاله خود را به عنوان کارکرد دین و معنویت در سلامت روانی افراد در این برنامه ارائه داد.
وی سخنان خود را با اشاره به تجربههای معنوی مولوی و ویلیام جیمز آغاز کرد و با طرح این پرسشها که سلامت روانی چیست و اهداف آن کدام است و دین چه تاثیری در سلامت روانی افراد دارد، گفت: الگوی پزشکی، سلامت روان را این گونه تعریف کرده است: وضعیتی که فرد با کمترین میزان گرفتاری شخصی میتواند عمل کند؛ یعنی نبود نشانههای اختلال روانی، نشانه سلامت روان است. در این تعریف، مسائل دینی و معنوی معمولاً با سلامت روان مرتبط نیستند، اما معتقدند گاهی میتواند علل یا نشانههایی از آسیبشناسی باشد. این تعریف نقد شده است. تعریف سلامت به فقدان ناخوشی یک تعریف سلبی است. الگوی پزشکی بر انواع خاصی از اوضاع علی متمرکز شده است. این موضوع لازم است، اما کافی نیست.
آذربایجانی در ادامه به بیان مفاهیم و مبانی سلامت روانی پرداخت و اظهار کرد: تعریف سلامت روانی، وضعیت روانی با ویژگیهای بهزیستی، عاطفی، رهایی نسبی از اضطراب و علائم بیماریهای ناتوان کننده و توانایی برقراری ارتباط سازنده و کنار آمدن با مقتضیات و فشارهای معمول زندگی است. در یک تعریف دیگر، مبانی سلامت روانی این است: نگرش به خود، رشد و خودشکوفایی متناسب با مراحل سنی، انسجام شخصیتی و تعادل رضایتبخش، خود فرمانروایی و استقلال نسبت به نفوذ دیگران، همدلی یا حساسیت اجتماعی(به معنی واقعنگری نه بر حسب آرزوها یا تخیلات)، تسلط بر محیط و سازگاری با موقعیتهای جدید. در این دو تعریف هم توجهی به تجربههای معنوی نشده است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: تعریف مورد نظر ما این است بهره مندی فرد از وضعیت مطلوب جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی به گونهای که برای او امکانی فراهم سازد تا به حیات طیبه دست یابد. حیات طیبه به معنی زندگی پاک دارای خلاقیت رضایتبخش و سعادتمندی است. اهداف سلامت روانی شامل پیشگیری، رشد، شکوفایی استعدادهای فطری، تقویت ابعاد اخلاقی و تعالی معنوی است.
استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: آن چیزی که سلامت معنوی را تأمین نیازهای زیستی، نیازهای روانشناختی (مانند ایمنی، احساس هویت، خودمختاری، پیشرفت، تعلق و عشق، احترام از سوی دیگران، خودشکوفایی و کمال) و نیازهای معنوی است.
وی در پایان گفت: نیازهای معنوی شامل: وجود(یعنی تعلق و ربط به خدا)، ایمنی(به معنی استعاذه، هدایت و توکل)، دوستی (محبت و پرستش خدا)، کرامت (به معنی عزت نفس و آزادگی اخلاقی) و خودشکوفایی معنوی(به معنی تقرب و لقا الهی که بالاترین مرحله شکوفایی است) هستند. ما الگوی پزشکی و روانشناسی را قبول داریم اما معتقدیم دین چیزی به ما یاد میدهد که امکان دستیابی به آن را نداریم. مبانی سلامت روانی از نگاه دین شامل: طبیعت مشترک انسانی (یا فطرت)، جایگاه اراده و اختیار در رفتار و شخصیت انسان، نیک سرشتی انسان و خوشبینی به طبیعت انسان و توسعه زندگی به پس از مرگ است. برای مثال اگر این بینش را که زندگی پس از مرگ ادامه دارد، بپذیریم برخی رنجها کاهش پیدا میکند، بخشی از مصائب ما جز با اعتقاد به زندگی پس از مرگ قابل رفع نیست. برای مثال وقتی عزیزی را از دست میدهیم، فکر اینکه او از بین رفته است، آزار دهنده است، اما اگر بدانیم، روح او در کنار ما است و از بین نرفته، این رنج کمتر میشود.
انتهای پیام