مقصود از آیات محکم و متشابه چیست
کد خبر: 4080115
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۳
نکات تفسیری و سبک زندگی قرآن / ۴۹

مقصود از آیات محکم و متشابه چیست

آیه 7 سوره آل‌عمران، قرآن‏ را به‏ دو بخش‏ «محكمات» و «متشابهات» تقسيم مى‏‌كند‎؛ محكمات آياتى هستند كه شنونده در درک معناى آنها دچار ترديد نمى‏‌شود و متشابهات آياتى هستند كه مقصود از آنها روشن نيست و مفاهيمى كه از آنها دريافت مى‏‌شود همراه با ترديد است.

قرآندوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجت‌الاسلام‌ والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه چهل و نهم و پنجاه قرآن کریم است:

تفسیر

«وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ» اگر آنچه را كه در درون داريد آشكار كنيد يا آن را نهان داريد خدا شما را به آن محاسبه مى‏‌كند. (بقره، 284)

مفسران پنداشته‌اند كه اين آيه دلالت مى‏‌كند بر اين‏كه آنچه در نفس آدمى‏ خطور مى‏‌كند مورد محاسبه قرار مى‏‌گيرد؛ از اين‏ رو با اين مشكل روبه‏ رو شده‏‌اند كه گاه امورى در نفس انسان خطور مى‏‌كند كه در اختيار او نيست و نمى‏‌تواند از آن بگريزد، و اگر بر آنها محاسبه شود بدين معناست كه خدا او را به اجتناب از آنها مكلف ساخته است، در صورتى كه اين تكليف به چيزى است كه در قدرت انسان نيست و خداوند چنين تكليفى برعهده انسان نمى‏‌گذارد. مفسران براى حل اين مشكل وجوهى را ذكر كرده‏‌اند كه هيچ‏يك از آنها خالى از اشكالات اساسى نيست.

حقيقت اين است كه اصل اين اشكال بى‏‌مورد است، زيرا مقصود از «ما فى أنفسكم» چنان‏كه اهل زبان و لغت مى‏‌شناسند چيزهايى از قبيل ايمان و كفر، حب و بغض و تصميم و اراده است كه به عنوان ملكات و صفات و حالات نفسانى در نفس آدمى استقرار مى‏‌يابد. اين امور قابل آشكار كردن و پنهان کردن هستند‎؛ آشكار كردن آنها بدين صورت است كه اعمال و رفتارهايى كه مناسب آنها است به وسيله اندام و اعضاى انسان صادر شود، و پنهان نمودن آنها اين است كه از آشكار ساختن رفتارى كه مناسب آن حالات و صفات نفسانى است خوددارى شود، اما اگر چيزى در ذهن انسان خطور كند بى‏‌آن‏كه آن را اراده كرده باشد، يا چيزى را تصور كند بدون آن‏كه آن را بررسى كرده و تصديق نموده باشد مانند اين‏كه صورت گناهى را در دل بگذراند بى‏‌آن‏كه تصميم بر انجام آن گيرد، اينها مصداق «ما فى أنفسكم» نيست، زيرا هيچ‏ يك از اينها در نفس آدمى استقرار نيافته است و به همين جهت به آن محاسبه نمى‏‌شود و مورد مؤاخذه قرار نمى‏‌گيرد و به گريز از آنها مكلف نشده است.

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (آل عمران، 7)

اين آيه، قرآن‏ را به‏ دو بخش‏ «محكمات» و «متشابهات» تقسيم مى‏‌كند و آيات محكم را به عنوان مرجعى براى تفسير آيات متشابه معرفى کرده و يادآور مى‏‌شود كه پيروى از متشابهات، بدون ارجاع آنها به محكمات، باعث گمراهى است و تأويل قرآن براساس متشابهات كارى ناروا به شمار مى‏‌رود. در اين‏جا لازم است اولًا مقصود از محكمات و متشابهات و اين‏كه محكمات «امّ‏ الكتاب» هستند بيان شود و ثانياً معناى تأويل توضيح داده شود.

محكمات

آياتى را كه شنونده در درک معناى آنها دچار ترديد نمى‏‌شود و مفهومى كه از آن آيات به ذهن او تبادر مى‏‌كند استوار و متقن است، محكمات مى‏‌گويند.

متشابهات

متشابهات آياتى هستند كه مقصود از آنها روشن نيست و مفاهيمى كه از آنها دريافت مى‏‌شود همراه با ترديد است و اصولًا نخستين معنايى كه از آنها به ذهن شنونده خطور مى‏‎كند با محكمات قرآن ناسازگار است.

بايد دانست كه ترديد در معناى آيات متشابه برخاسته از الفاظ و تركيب جملات نيست، زيرا اين‌‏گونه ترديدها، با مراجعه به لغت و ادبيات عرب و قواعد متعارف اهل زبان، نظير ارجاع عام به خاص و مطلق به مقيد، روشن مى‏‌شود و مقصود آيه به دست مى‏‌آيد، بلكه ترديد معلول ناسازگارى معناى ظاهرى آنها با محكمات است كه البته راه دستيابى به مقصود، ارجاع آنها به محكمات است. به عنوان مثال، خداوند فرموده است: «الرحمن على العرش استوى‏: خداى رحمان بر تخت فرمانروايى استيلا يافت» (طه، 5)، هر خواننده‏‌اى از اين آيه برداشت مى‏‌كند كه خداوند مانند پادشاهان بر تختى تكيه مى‏‌زند و بر هستى فرمانروايى مى‏‌كند، ولى هنگامى كه به آيه «ليس كمثله شى‏ء» (شورى‏، 11) رجوع مى‏‌كند و در مى‏‌يابد كه تكيه زدن و مستقر شدن از ويژگى‏‌هاى اجسام است و جسم بودن خدا محال است، به اين نتيجه مى‏‌رسد كه مقصود از استقرار خدا بر عرش، تسلّط و احاطه او بر جهان هستى است.

يا هنگامى كه اين آيه خوانده شود: «وجوه يومئذ ناضرة، إلى ربّها ناظرة: آن روز كه چنين شود، چهره‏‌هايى شادابند و تنها به پروردگارشان مى‏‌نگرند» (قيامت، 22 و 23)، ممكن است تصور شود كه خدا را مى‏‌توان با چشم ديد، ولى وقتى به آيه «لاتدركه الأبصار» (انعام، 103) برمى‏‌خوريم، درمى‏‌يابيم كه مقصود از نظر، نگاه حسى نيست، بلكه مقصود دريافت درونى و مشاهده قلبى است.

منبع

ترجمه قرآن براساس الميزان همراه با خلاصه تفسير الميزان؛ ص 49 و 50.

انتهای پیام
captcha