کد خبر: 4124052
تاریخ انتشار : ۰۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۸
یادداشت

شیفته‌ترین کلمات

یکی از زیباترین فصل‌های زندگی امام حسین(ع)، شیوه ارتباط ایشان با خالق هستی است؛ ارتباطی که به گفته بزرگان در پرتو تعریف آن، حضرت موجودیت خود را در آهنگ اصلی هستی دریافته بود و این انس عمیق با خالق در کلمات امام و دعاهایشان متبلور شده است.

دعادر کنار سایر کمالاتی که حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) را محبوب‌ترین فرد زمانه خود قرار داده بود، ذوب ایشان در توحید و انس عمیق و عشق فراوان ایشان نسبت به خداوند یکی از زیباترین فصل‌های زندگی امام است که دیدن آن می‌‌تواند بهره‌های زیادی برای علاقه‌مندان به شخصیت ایشان داشته باشد؛ تجلی‌گاه شدت و عمق خداباوری ایشان، واقعه عاشوراست، به ویژه در لحظات نزدیک به شهادت ایشان که به گفته علامه جعفری: در شب شهادت یاران را جمع کردند و فرمودند: «من شکر و ثنای خداوندی را به جا می‌آورم. ستایش او را می‌گویم برای هر شادی و اندوهی. خداوندا حمد تو را می‌گویم که ما را تکریم فرمودی به نبوت (ما را در دودمان پیغمبر قرار دادی) قرآن را به ما تعلیم فرمودی و دین را به ما تفهیم نمودی و برای ما گوش‌های شنوا و چشم‌های بینا و دل‌های نیک قرار دادی. اینک در میان این همه خطر و بلا از تو می‌خواهیم که ما را از بندگان شکرگزارت محسوب نمایی» یعنی من همان حسین هستم که در موقع شادی آن‌گونه خدا را حمد می‌کردم و الان هم که تمام زمین و آسمان را بر من تنگ گرفته‌اند، خدا را همان‌گونه حمد می‌گویم. به این دعا با این آرامش دقت کنید. مثل این است که در آرام‌ترین حال با خدا نیایش می‌کند. اگر حسین(ع) آرامش نداشت، نمی‌توانست این حادثه بی‌نظیر تاریخ را مدیریت کند. (امام حسین(ع)، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت)

غیر از واقعه عاشورا و بیانات شگفت‌آور حضرت در آن روزها، کلمات و به ویژه دعاهایی از امام بر جای مانده که این انس و عشق و عاطفه فراوان به شکل خاص خود را نشان می‌دهد و ای کاش فرصت تأمل در این عشق و عاطفه برای علاقه‌مندان حضرتش فراهم بود، فرازهای دعای عرفه لبریز از این عشق است؛ فرازی شاید که در آن بیش از همه، شیفتگی امام را می‌توانیم ببینیم اینجا است: «وَأَنَا أَشْهَدُ يَا إِلٰهِى بِحَقِيقَةِ إِيمانِى؛ عَقْدِ عَزَماتِ يَقِينِى، وَخالِصِ صَرِيحِ تَوْحِيدِى، وَباطِنِ مَكْنُونِ ضَمِيرِى، وَعَلائِقِ مَجارِى نُورِ بَصَرِى، وَأَسارِيرِ صَفْحَةِ جَبِينِى و ... » (معبودا گواهی می‌دهم با حقیقت ایمان خود و پیمان اراده‌های آهنین یقین خود، با زلال صراحت توحید خود، با رشته‌های گذرگاه‌های نور دیده‌ام و خطوط اسرار آمیز روی پیشانی‌ام و شکاف گذرگاه‌های نفسم و ... با سرانگشتانم، فشردگی اندام‌های کارگرم، با خونم، مویم، پوستم، عصبم، نایم، استخوان‌هایم، مغزم، رگ‌هایم و همه اعضای وجودم و ...) حضرت با جملات کوتاه و عطف‌های پی در پی(بیش از 40 عطف)، با ذره ذره وجودشان در محضر پروردگار گواهی می‌دهند، اما گواهی به چه چیز و برای چه؟ برای آن که بگویند: «أَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الْأَعْصارِ وَالْأَحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها أَنْ أُؤَدِّىَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذٰلِكَ» با همه اینها گواهی می‌دهم که اگر در صدد برآیم و تلاش کنم که به درازای همه اعصار و عمرهای بلند – بر فرض که عمرم دهند – تنها شکر یکی از نعمت‌هایت را به جا آورم نمی‌توانم. در مقابل این پرواز فقط می‌توان مبهوت ماند و تماشا کرد.

می‌گویند جمعیتی پشت سر امام ایستاده بودند، زمانی که این دعا را می‌خواندند. شاید آنها هم مثل ما از این سیر پرشتاب، این همه عاشقی و محو الله بودن امام، جا مانده بودند.

در پرتو این عشق و انس است که خیلی از صحبت‌ها و رفتارهای امام قابل فهم می‌‌شود؛ اینکه به گفته پژوهشگران عاشورا، ذره‌ای یأس در چهره این مرد دیده نشد، اینکه هر چه مصیبت ایشان بیشتر می‌شد، چهره ایشان حالت درخشندگی بیشتری پیدا می‌کرد، این‌گونه معنی پیدا می‌کند و خود حضرت در سطرهای همین دعای شگفت انگیز دلیلش را این طور گفته‌اند: «معبودا چگونه نومید شوم که تو آرزوی منی؟! چگونه خوار شوم که تو تکیه گاه منی؟!»

این سطرها چیزی جز ترجمه اندیشه و احساس امام نیست. امام در نیایش دیگری که به عنوان دعای قنوت ایشان نقل شده است، چنین عرضه می‌دارند: «بارالها هرکس در پی پناهی است، تو پناه منی و هر کس در پی دلارامی است، تو دل آرام منی. بار الها بر محمد و آل محمد درود فرست و نیایش مرا بشنو و دعایم را پاسخگو و بازگشت گاه و اقامتگاه مرا نزد خود قرار بده و مرا در غوغای آزمون‌های زندگی‌ام از امتحانات گوناگون و آشفتگی شیطان نگهدار» و در دعای دیگری که به‌عنوان نیایش حضرت در صبح و شب ذکر شده است، می‌گویند: «بارالها حقا که تو مرا از هر کس دیگری بسنده هستی و هیچ کس مرا از تو کافی نیست، پس مرا در آنچه از آن می ترسم و بیم‌ دارم، از دیگری کفایت فرما و از مشکلات کارهایم برایم گشایش و روزنه خروج قرار بده.» (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع))

علامه جعفری در تحلیل خواندنی خود درباره شب آخر زندگی امام حسین(ع) و شبی که از دشمن مهلت خواستند تا بتوانند نماز بخوانند، می‌نویسد: «امشب با این معبد و با این مسجد بزرگ که ناآگاهان دنیایش نامیده‌اند، می‌خواهیم وداع کنیم. دقت کنید حضرت نفرمود که بالاخره با یک شب به تأخیر انداختن جریان، آیا غیر از اضطراب چیز دیگری هست؟ نه. زیرا «ایاک نعبد» خواهیم گفت، چه اضطرابی؟ آیا حسین (ع) را می‌خواهید بشناسید؟ حسین این است. اگر معمولی بود می‌گفت کار را تمام کنیم، زیرا قضیه معلوم است حداقل چهل هزار نفر در یک طرف و هفتاد و دو نفر در طرف مقابل. یک لحظه زندگی در این دنیا در حال ارتباط با خدا، طعم ابدیت می‌دهد. فرمود: برادر برو و از آنها مهلت بگیر تا امشب به نیایش بپردازیم. از درِ این مسجد بیرون می‌رویم و به این مسجد باز نمی‌گردیم. بگذارید چند سجده و چند رکوع دیگر بکنیم.» (امام حسین، شهید فرهنگ پیشرو انسانیت)

این متن درآمدی کوتاه و دریچه‌ای باریک به دنیای روشن سخنان امام حسین(ع) با خدای خود و به بیان دقیق‌تر شیوه ارتباط حضرت با خداوند است؛ همان ارتباطی که در پرتو تعریف آن، به گفته بزرگان حضرت موجودیت خود را در آهنگ اصلی هستی دریافته بود. باشد که علاقه‌مندان و محققان سخن و سیره امام، این جلوه‌های زیبا را برای تشنگان معارف حسینی به استناد دعاها و کلمات امام به نمایش بگذارند. 

کامله بوعذار

انتهای پیام
captcha