به گزارش ایکنا از خوزستان، یکی از برنامههای سیمای خوزستان در ایام ماه مبارک رمضان هر سال، برنامه «سحرخیزان» است. در ماه رمضان امسال، یکی از بخشهای قرآنی آن «حُسن یوسف» نام دارد. حجتالاسلام حسین عباسیاصل محقق و مؤلف سبک زندگی بهعنوان کارشناس برنامه در این بخش به بیان نکات تفسیری و درسهای مهمی از این سوره میپردازد.
حجتالاسلام عباسیاصل درباره موضوع این برنامه به ایکنای خوزستان گفت: داستان حضرت یوسف(ع) در قرآن کریم داستان پرفراز و نشیبی است، وقتی کل سوره یوسف را نگاه میکنید پیامهای زیبایی برای گفتن دارد و همچنین سؤالاتی مانند محور این داستان چیست؟ آن چیزی که میتوان موضوعات متنوع داستان راه حول آن تعریف کرد کدام است؟ و به عبارتی رسالت اصلی داستان چیست؟
وی اظهار کرد: به تعبیر علامه طباطبایی محور داستان حضرت یوسف(ع) آیه ۲۱ این سوره است: «وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» خداوند بر امر خود غالب و مسلط است، ولی اکثر مردم این را نمیدانند. خداوند وقتی چیزی را اراده میکند آن را محقق میکند. در این داستان میبینیم برادران یوسف(ع) هم قسم میشوند که حضرت را حذف کنند بهطوری که دیگر یادی از او در میان نباشد، اما اراده خداوند به این تعلق میگیرد که یاد و نام حضرت یوسف(ع) همیشه باشد؛ چه در دوران غیبت که حضرت یعقوب(ع) همواره او را یاد میکند و چه در دورهای که حضرت یوسف(ع) دوباره به پدر باز میگردد همواره صحبت و یاد او در همه جا هست. اراده خدا این است که یوسف(ع) بر اریکه قدرت تکیه بزند.
وی افزود: در جای دیگری در این داستان برادران بار دیگر هم قسم میشوند که بنیامین را حفظ کنند، اما بنیامین از آنها گرفته میشود یا زلیخا تصمیم میگیرد که حضرت یوسف(ع) را با هدف تحقیر زندانی کند؛ «وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ» (یوسف، 32). کلمه صاغرین در این آیه، کلمه مهمی است؛ یعنی هدف زلیخا تحقیر یوسف است. رویکرد زلیخا این است، اما نمیتواند و این بهدلیل همان ارادهای است که در آیه ۲۱ این سوره آمده است: «وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ». اراده خداوند این است که یوسف را عزیز مصر کند.
این محقق سبک زندگی ادامه داد: خداوند بر امر خود غالب است و حضرت یعقوب(ع) و یوسف(ع) چون میدانند امر خدا همیشه غالب است، سعی میکنند تقدیر الهی را بپذیرند و در کنارش تدبیر کنند. این کاری است که ما باید بکنیم. این موضوع را در طول داستان، حضرت یوسف(ع) و حضرت یعقوب یاد میگیرند؛ یعنی حضرت یعقوب(ع) همان موقع که به یوسف(ع) توصیههایی میکند و مراقب او است(مثلاً به او میگوید که خوابت را برای برادرانت تعریف نکن)، یا زمانی که به فرزندانش توصیه میکند که وثیقهای به من بدهید که بنیامین را بر میگردانید و از آنها میخواهد که از ۱۲ دروازه مختلف وارد شهر شوند، بعد از آن سخن مهمی فرمود: «وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ» (یوسف، 67). فرمود هر چه تدبیر کنم (این دستورالعملها) آنچه خدا درباره شما میخواهد از شما دور نمیکند؛ یعنی حضرت یعقوب(ع) به این رشد میرسد که هر چه تدبیر کنم نمیتوانم جلوی امر خدا را بگیرم.
عباسیاصل اظهار کرد: انسانها موظفند تلاش و تدبیر بکنند، اما در اوج تدبیر باید نسبت به تقدیر خداوند تسلیم باشند. داستان حضرت یوسف به ما این قوانین را یاد میدهد و میگوید اگر میخواهید مؤمنانه زندگی کنید به این قوانین عمل کنید.
وی گفت: آنچه از داستان حضرت یوسف(ع) یاد میگیریم این است که مثل حضرت یعقوب(ع) و حضرت یوسف(ع) تدبیرهای درست بیندیشیم، برنامهریزی کنیم و براساس آنها عمل کنیم و از طرف دیگر تقدیر الهی را هم بپذیریم؛ چراکه در تقدیر الهی، حکمت و مصلحتی هست که امکان دارد انسان نسبت به آن آگاه نباشد لذا باید تسلیم تقدیر الهی شد و در کنار تدبیر انسانی، آنرا به پیش برد. در این میان اینکه چقدر میتوانیم صبر جمیل داشته باشیم، هنر است، اینکه چقدر میتوانیم احسان داشته باشیم هنر است. حضرت یوسف(ع) جزو محسنین بودند. انشالله خداوند در قرآن ما را از اهل تدبیر و تسلیم در برابر تقدیر خود قرار بدهد.
انتهای پیام